مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
دی 1394
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • زفاک
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • دلنوشته ی بارانی
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • بیشترین غم حضرت زهرا هنگام وفاتشان چه بود؟
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • چرا باید لک لکی در کار نباشد؟؟
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • با ساعت دلم ....
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • روزگار عجیبی است ...
  • غدير در آيات قرآنى
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • شب اول محرم
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • امام رئوف
  • حکم نماز و وضو با ناخن مصنوعی




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      کدام شهید را انتخاب میکنید برای متحول شدن؟؟؟   ...

    به نظرشما کدام شهید جذابتر و انسان را متحول می کند؟

    انتخاب سخته مگه نه ….؟


    شهیدی که نشانی قبر خود را داد

    شهید حمید (حسین) عربنژاد


    شهیدی که قرضهای یک نفر را داد 

    شهید سید مرتضی دادگر درمزاری


    شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت 

    شهید محمدرضا شفیعی ۱۴ ساله


    شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت 

    شهید محمودرضا ساعتیان


    شهیدی که در قبر خندید 

    شهیدمحمدرضا حقیقی


    شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند 

    شهید عباس صابری


    شهیدی که روز تولدش شهید شد

    شهید سید مجتبی علمدار


    شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد

    شهید مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی


    شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید 

    شهید علیرضا حقیقت


    شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست

    شهید نادر مهدوی


    شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است

    شهید هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله 


    شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود

     شهید رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد


    شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد

    شهید احمد علی یحیی


    شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد

    شهید سیداحمد پلارک


    شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت 

    شهید رجبعلی غلامی از افغانستان


    شهیدی که سر بی تنش سخن گفت

    شهید علی اکبر دهقان


    شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد

    شهید بروجعلی شکری


    شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود 

    شهید محمدحسین شیرزاد نیلساز


    شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید

    شهید مهدی خندان


    شهیدی که با پیشانی بند “یاحسین شهید” ایرانی بودنش محرز شد

    از شهدای گمنام هستند


    شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود 

    ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند


    شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید 

    شهید حاج اکبر صادقی

    شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندان و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه  شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی

    شهید حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان 

    برای شادی روح همه شهدا 

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-10-30] [ 07:48:00 ب.ظ ]





      قرآن به زندگیم برکت داد...   ...

      «قرآن» به زندگي‌مان برکت داد 

    جام جم/ معلم جوان فسايي 34 ماه براي نوشتن قرآن به خط نستعليق وقت گذاشت… حدود 34 ماه، 138 هفته و 1038 روز؛ از عمر 39 ساله فهيمه کنعاني را بايد خاص ناميد.

    لحظه‌هايي ناب و به‌يادماندني که شايد براي هرکسي پيش نيايد؛ روزها، هفته‌ها و ماه‌هايي که او به کتابت قرآن کريم گذرانده است.    

    تصوير قرآن به زندگي‌مان برکت داد    

    حاصل اين تلاش، حالا قرآني است به خط نستعليق در قطع A3 ، با 509 صفحه و 9 کيلو وزن، قرآن دست‌نويسي که در سابقه اين معلم آموزش و پرورش مثل نقطه‌اي نوراني مي‌درخشد و هنوز هم بعد از گذشت يک سال و هفت ماه از پايان کتابت آن، فهيمه کنعاني غرق در حس آرامشي است که در طول اين کار در دل او به وجود آمده است؛ آرامشي که به قول خودش از برکات انس با قرآن است.

    براي اين که با اين بانوي قرآن‌نويس بيشتر آشنا شويد،‌ با ما به شهرستان فسا در استان فارس بياييد؛ به خانه گرم اين معلم جوان که مدت‌هاست با نور قرآن روشن است. خانه‌اي که قرآن دست‌نويس مادر خانواده در گوشه‌اي از آن مثل يک گنج نگهداري مي‌شود

    .   انس با قرآن از روزگار کودکي

      «قرآن هميشه و همه جا با من بوده‌؛‌ از کودکي تا همين امروز که يک مادرم، يک مادر شاغل.» اين را فهيمه کنعاني مي‌گويد، همان ابتداي گفت‌وگو. وقتي از او مي‌خواهيم خودش را معرفي کند و بعد ادامه مي‌دهد: «من از بچگي با قرآن بزرگ شده‌ام. اول مثل خيلي از بچه‌هاي ديگر سوره‌هاي کوچک قرآن را حفظ مي‌کردم، بعد کم‌کم وقتي با قرائت آشنا شدم، علاقه‌ام به خواندن قرآن بيشتر شد‌.


    پدر

    و مادرم هم وقتي اين علاقه مرا مي‌ديدند، من را در کلاس‌هاي مختلف آموزش قرآن ثبت‌نام مي‌کردند. با اين که شهر ما کوچک بود و امکانات زيادي نداشت، اما همه تلاش‌شان اين بود من در اين زمينه پيشرفت کنم.» همراهي‌اي که به عقيده خانم کنعاني ريشه تمام موفقيت‌هاي امروز اوست: «مدت‌هاست به اين نتيجه رسيده‌ام که اگر پدرومادرها همان قدر که براي ثبت‌نام بچه‌هايشان در کلاس‌هاي زبان و رياضي و… وقت مي‌گذارند، براي کلاس قرآن هم وقت مي‌گذاشتند، بچه‌هاي موفق‌تري تحويل جامعه مي‌دادند. متاسفانه بعضي وقت‌ها ما فراموش مي‌کنيم نزديکي با قرآن ستون و پايه موفقيت ما مسلمان‌ها در زندگي است و اگر کسي در اين زمينه موفق باشد، ‌در بقيه مراحل هم موفق خواهد بود.» حفظ و قرائت قرآن با اين که براي فهيمه شش ساله از حمد و آيه‌الکرسي شروع شد،

    اما به همين جا خلاصه نشد و ادامه پيدا کرد،‌ فهيمه بخش زيادي از اوقات فراغتش را به فراگيري و تلاوت قرآن سپري کرد و در دوران جواني به يکي از قاريان ممتاز قرآن و داوران مسابقات مختلف قرآني در سطح استان فارس و کشور تبديل شد. اين اما همه ماجرا نبود،‌ فهيمه کنعاني همان قدر که تشنه آموختن کلام خدا بود، علاقه زيادي هم به آموزش آن داشت و همين علاقه بهانه حضور او در دار‌القرآن و بيت‌الاحزان شهرستان فسا بود

    . بهانه‌اي که باعث شد او بعد از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه در رشته زبان و ادبيات فارسي،‌ به جاي اين که در شغلي متناسب با رشته تحصيلي‌اش مشغول به کار شود، به علاقه‌اي بپردازد که از کودکي در دلش ريشه دوانده بود؛


    تدريس قرآن


    : «بعد از پايان تحصيلاتم وقتي به مرحله انتخاب شغل رسيدم، ‌ديدم دلم با قرآن است، با خودم گفتم چرا جز اين کاري را انتخاب کنم؟! به همين دليل از همان موقع جذب کانون‌هاي قرآن شدم و بعد از مدتي هم به عنوان معلم قرآن در آموزش و پرورش مشغول به کار شدم.» اتفاقي که آن را مديون لطف خداوند مي‌داند: «فکر مي‌کنم اين که به يک نفر در زندگي‌اش اين فرصت داده شود در راه آموزش کتاب خدا قدم بردارد، هرچند اين قدم کوچک باشد، فقط لطف خود خداوند است.» لطفي که اين معلم آموزش و پرورش برکت‌هاي آن را در زواياي مختلف زندگي‌اش مي‌بيند: «انس با قرآن، انسان را صبور مي‌کند، به او آرامش مي‌دهد و توان مقاومت در برابر سختي‌ها و مشکلات زندگي را بالا مي‌برد. همه اينها در مجموع باعث مي‌شود يک نفر در زندگي خانوادگي و کاري‌اش با تکيه به اين صفات،‌ موفق‌تر باشد. آثار قرآن در زندگي من هم آن‌قدر زياد است که معتقدم برکت اين زندگي از قرآن است.


    کتابت قرآن به خط نستعليق


      اما نقطه عطف زندگي اين معلم قرآن، کتابت کلام خداست. قرآني که او در فاصله شهريور 1390 تا تير 1393 نوشته است. اتفاقي که ريشه در دو علاقه قديمي او دارد: علاقه به قرآن و خوش‌نويسي. به اين ترتيب اين بانوي هنرمند، با ترکيب اين دو، به فکر کتابت قرآن افتاد: «تمرين خوشنويسي را از همان کودکي شروع کردم، آموزش خاصي براي اين کار نديدم و در آن دوران در هيچ کلاسي شرکت نکردم، اما به خاطر علاقه‌اي که به خط داشتم، سعي کردم فوت و فن‌هاي اين کار را با تمرين ياد بگيرم. بعدها وقتي درسم تمام شد، در کلاس‌هاي خوشنويسي شرکت کردم و الان مدرک ممتاز خوشنويسي را از انجمن خوشنويسان گرفته‌ام.» با پايان دوره ممتاز خوشنويسي، فهيمه کنعاني به فکر يک آرزوي قديمي افتاد؛ ‌آرزويي که از خيلي سال پيش جايي گوشه ذهنش وجود داشت؛ ‌کتابت قرآن به خط نستعليق: «هميشه دوست داشتم وقتي مهارت زيادي در خوشنويسي پيدا کردم، حداقل يک جزء قرآن را کتابت کنم، آن موقع اصلا به فکرم هم نرسيده بود که قرآن را به طور کامل بنويسم، اما وقتي اين موضوع را با همسرم در ميان گذاشتم، از اين ايده استقبال زيادي کرد و پيشنهاد داد کتابت کل قرآن را شروع کنم.» به اين ترتيب فهيمه کنعاني در شهريور 1390 مصادف با رمضان‌المبارک 1432، کار نوشتن قرآن به خط نستعليق را از جزء اول شروع کرد و بعد از 1038 روز در تير 1393 و شعبان‌المعظم 1435 با پايان جزء سي‌ام آن را به پايان رساند.

      بهترين روزهاي زندگي‌ام

      اما حکايت اين 1038 روز بين تمام روزهاي زندگي اين معلم جوان حکايتي است جدا؛ حکايت روزهايي که او هميشه وضو گرفت: «در روزهايي که مشغول نوشتن قرآن بودم، چون مرتب دست روي کتاب خدا مي‌گذاشتم، هميشه وضو داشتم. درحقيقت اين چندماه، بهترين دوران زندگي‌ام بود، با اين که بعضي وقت ها روزي 5 ـ 6 ساعت براي اين کار وقت مي‌گذاشتم، اما نه تنها خسته نمي شدم، بلکه آرامشي که از اين کار مي‌گرفتم زندگي‌ام را تحت تاثير قرار داده بود. در آن روزها بيشتر اوقات، وقتي از سرکار به خانه برمي‌گشتم و به درس و مشق بچه‌ها مي‌رسيدم، مشغول نوشتن مي‌شدم، از آن طرف همسرم هم واقعا در اين مسير همراهم بود تا جايي که معتقدم اگر همراهي همسرم نبود شايد هيچ‌وقت نمي توانستم به اين هدف برسم.» اين حرکت زيباي قرآني ـ هنري بعد از اتمام، مورد تجليل حجت‌الاسلام والمسلمين علي طهماسبي، امام‌جمعه فسا هم قرار گرفت

    . فهيمه کنعاني در اين باره مي‌گويد: «وقتي کار خوشنويسي قرآن تمام شد، متن‌هاي نوشته شده، سه بار توسط اساتيد فن بازخواني شد و مورد تاييد قرار گرفت، حتي امام‌جمعه و رئيس آموزش و پرورش شهرستان فسا نسبت به اين کار علاقه نشان دادند و پيشنهاد شد آن را به موزه اهدا کنم، اما به احترام تمام لحظه‌هايي که با اين قرآن گذرانده بودم و علاقه خاطري که به آن داشتم، تصميم گرفتم آن را براي مدتي در خانه نگه دارم

    .»  گنجي کنج خانه ما  اين قرآن دستنويس، حالا مدت‌هاست پيچيده در ترمه‌اي ظريف و قديمي، جايي اختصاصي در کنج خانه خانم کنعاني دارد؛ ‌«وقتي مشغول نوشتن قرآن بودم، ‌چون مي‌ترسيدم در ميانه راه، سعادت ادامه آن را از دست بدهم و کار نيمه‌تمام بماند، به اقوام و دوستان درباره اين کار چيزي نگفته بودم، اما وقتي کار تمام شد و خبر آن بين اقوام و آشناها پيچيد همه از اين موضوع استقبال کردند،‌ هنوز هم خيلي‌ها وقتي به خانه ما مي‌آيند اول سراغ اين قرآن را مي‌گيرند.»      

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:00:00 ب.ظ ]





      نمایشگاه های مد و پوشش اسلامی ، آسیب دیگر بر پوشش زن مسلمان   ...

     

    این روزها بازار  نمایشگاه های پوشش و لباس هایی که به قصد تسخیر بازار پر رونق کشورهای اسلامی و به ویژه زنان مسلمان بر پا می شود ، بسیار فراگیر شده است .

    دایره برگزاری این نمایشگاه ها تنها به کشورهای اسلامی محدود نمی شود؛ بلکه برندهای مشهور دنیا با تبلیغاتی گسترده و استفاده از فشن های به اصطلاح مسلمان سعی در رقابت و تصاحب این بازار پر رونق دارند.

    آنچه مسلم آن است که نیت و هدف این نمایشگاه ها در داخل و خارج از کشور کاملا متفاوت است .

     

    آنچه برندهای مشهور مد و لباس برای زنان مسلمان طراحی می کنند تنها به قصد کسب منافع شخصی و جلب نظر زنان مسلمان صورت می گیرد.پس نمیتوان به روش های تبلیغاتی و مدل های عجیب آن ها زیاد خرده گرفت ؛ چون بر اساس اهداف و منافع خصمانه و تخریب گرایانه خویش پیش می روند.

     

    اما برگزاری این نمایشگاه ها در داخل کشور که غالبا با عنوان نمایشگاه حجاب یا پوشش اسلامی برگزار میشود به جای آنکه مرحم دردها باشد متاسفانه نمک پاش زخم های کهنه بی فرهنگی و بد حجابی شده است .

    مهم ترین آسیب هایی که این نمایشگاه غالبا با آن درگیر هستند عبارتند از:

    1. مشخص نبودن جامعه هدف:

    که  این نمایشگاه ها برای رفع معضلات  حجاب زنان کم یا بد حجاب برپا می شود یا خانم های محجبه و چادری؟ زیرا بسیاری از این لباس ها که اغلب مانتو و پوشش بیرونی را شامل می شود چه از لحاظ رنگ و چه مدل در شان یک بانویی با حجاب کامل نیست .

    2. عدم تفکیک لباس های بیرون یا درون خانه یا لباس های مجلسی

    متاسفانه بیشتر مانتو ها و لباس هایی که ارائه میشود رنگ هایی دارند که موجب جلب توجه نا محرمان می شود. حجاب تنها در نوع پوشش نیست بلکه باید در انتخاب رنگ ها هم دقت داشت . رنگ های قرمز ، صورتی ، سفید یک دست رنگهایی نیستند که حجاب کامل و قابل قبولی برای پوشش بیرون از خانه یک زن مسلمان باشد.چون علاوه بر شرع، با عرف ایران نیز سازگاری ندارد.

    3. استفاده از فشن و برگزاری فشن شو 

    استفاده از مدل های زنده و حرکات زننده برخی از فشن ها به هیچ عنوان زیبنده نمایشگاه های اسلامی نیست .

    4. در نظر نگرفتن فرهنگ بومی مناطق

    یکسان انگاری، ارائه مدلهای یکسان بدون در نظرگرفتن فرهنگ ها ، جغرافیای مناطق آسیب دیگر این نمایشگاه ها ست.

    5. عدم زیبایی

    ارائه مدل های تکراری و نا زیبا ، در نظر نگرفتن کنتراست رنگ ها ،عامل دیگر عدم توفیق این چنین نمایشگاه هایی است.

     

    6. قیمت های بالا

    قیمت های نجومی و هم چنین جنس نامرغوب عامل دیگری در عدم موفقیت این چنین طرح هایی است.

    7. تبلیغات اشتباه

     

    8 . برگزاری نمایشگاه به صورت مختلط زنان و مردان

    9.عدم رعایت مسائل شرعی:

    عدم رعایت حجاب پا، کفش های نامناسب، پاهای بدون جوراب

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 08:06:00 ق.ظ ]





      اجر نان حلال   ...

    شيخ حسنعلي اصفهاني (نخودكي) مي گفتند :

    در مشهد شخصي بود اهل رياضت بنام سید هندی ، دوستي داشت بنام سيد صحاف كه از او خواسته بود ذكري برايش بياموزد .

    سيد هندي از او خواسته بود كه لباس و خوراك حلال تهيه كند . او طبق دستور پارچه ها و خوردني هاي زياد نزد استاد برده بود و استاد از بين آنها فقط يك كرباس ( پارچه ي ارزان قيمت ) و مقداري از حبوبات را حلال تشخيص داده و از او خواسته بود كه از كرباس لباسي تهيه كرده و از حبوبات غذايي تهيه كند .

    پس روزه گرفته و هر شب چهار ده هزار مرتبه صلوات بفرستد . سيد صحاف طبق دستور عمل مي كند . تا اينكه در شب جمعه ي دوم نا گهان مي بيند كه سقف اتاق برداشته شد و ديگر مانعي نيست و او آسمان و ستاره ها را مي بيند .

    بعد افراد نوراني را مي بيند كه آمدند . و او از ديدن انها بيهوش مي شود . تا موقع نماز صبح بيهوش بوده وقتي صبح خدمت استاد مي رسد و جريان را مي گويد :

    استاد مي گويد : شما با دستوري كه گرفته و انجام داده بودي ظرفيت ديدن نور را نداشتي وگرنه وقتي حجاب مادي سقف برداشته شد تا ملكوت آسمان را نيز مي ديدي



    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-10-29] [ 09:32:00 ب.ظ ]





      شجاعت   ...

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 09:21:00 ب.ظ ]





      شادباش ....   ...

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-10-28] [ 08:21:00 ب.ظ ]





      حدیث دلبران در گفتار دیگران...   ...

     روايت يکي از محدثين اهل سنت از خصايص امام علي(ع) منتشر شد 

    مهر/ کتاب «خصايص اميرالمومنين(ع)» نوشته احمدبن شعيب سنائي از محدثين بزرگ اهل سنت در ايران منتشر شد. انتشارات علمي و فرهنگي کتاب «خصايص اميرالمومنين(ع)» نوشته احمدبن شعيب سنائي را با تصحيح و ترجمه منصور نصيري روانه بازار کتاب کرد.  اين کتاب به گفته مترجم آن يکي از گرانقدرترين ميراث‌هاي روايي و تاريخي است که يکي از بزرگترين علماي حديثي و روايي اهل سنت درباره ويژگي‌هاي حضرت عل(ع) نوشته است.  

    بسياري از حديث‌شناسان اهل تسنن سنائي را برتر از ساير محدثان دانسته‌اند و اين کتاب نيز از جهات حديثي، تاريخي و… داراي اهميت دانسته‌اند و مرحوم آيتي نيز اين کتاب را يکي از بهترين و نفيس‌ترين و متقن‌ترين کتاب‌هايي دانسته که در شناساندن سيماي امير‌المومنين علي(ع) نگارش يافته و نويسنده آن نيز يکي از بزرگترين محدثان اهل تسنن است.


     اين کتاب به عنوان آخرين اثر تاليف شده توسط اين دانشمند ديني منتشر شده و درباره آن روايت شده که سنائي در اواخر عمر خود به سوريه سفر کرده و در شهر دمشق با مشاهده منحرفان و کساني که مقام امام علي(ع) را پاس نمي‌داشته‌اند و احيانا به ناسزاگويي درباره آن حضرت مي‌پرداختند، تصميم به تاليف اين اثر مي‌گيرد.

     اين کتاب در متن خود با روايت موئلف از نماز امير‌المونين علي(ع) و اينکه ايشان نخستين نمازگزار در امت اسلام است آغاز مي‌شود و در ادامه موضوعاتي درباره شيوه عبادت امام و روايت‌هايي از پيامبر‌اکرم(ص) درباره عبادت حضرت علي(ع)  را نقل مي‌کند.

       تمثيلات رسول اکرم(ص) براي امام علي(ع) قربت و منزلت امام نزد پيامبر، ماجراي بت شکني امام هنگامي که بر شانه‌هاي پيامبر قرار گرفت، ويژي‌هاي خاص در رابطه با حضرت فاطمه(س)  و برخي دعاهاي ويژه پيامبر براي امام علي(ع) از مهمترين موضوعاتي هستند که در اين کتاب درباره آنها سخن به ميان آمده است.  انتشارات علمي و فرهنگي اين کتاب را در ۱۲۰ صفحه و با قيمت ۶۵۰۰ تومان منتشر کرده است.         

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [جمعه 1394-10-25] [ 05:49:00 ب.ظ ]





      کیمیا قربانگاه سبک زندگی یک دختر انقلابی   ...

     ” کيميا” قربانگاه سبک زندگي يک دختر انقلابي 

     

    زنان نيوز/  "کيميا” زن سرسختي که برخي اوقات کنجکاوي هاي نابجا و تعقيب و گريز، تنها مؤلفه انقلابي بودنش است!

    تفسير ناقصي از زن دهه 50 است که خودسرانه عمل مي کند، عاشق مي شود، تصميم به ازدواج مي گيرد، قهر مي کند، طلاق عاطفي مي گيرد و دوباره به سوي خانه بر مي گردد و بار ديگر تصميم به جدايي را به عمل تبديل مي کند

    .!   کيميا” سريالي که نمي توان آن را برداشتي درست از نقش زنان در انقلاب و شاخصه هاي زنان انقلابي دانست. “کيميا” دختر دهه نودي اما برگشت داده شده به دهه 50! “کيميا” نماد يک دختر امروزي که گويي با يک ماشين زمان به گذشته پرتاب شده و سعي دارد براي مردمان آن زمان به بدترين شکل ممکن اداي انقلابي بودن در آورد.  در اين نقش بازي کردن نه فيلم نامه ظرفيت دارد و نه بازيگر پيشينه و اعتقاد؛  تمام تلاشش  بر پايه  يک دست لباس سارافون جذب، روسري و صد البته آرايشي غليظ است که با آنها نقش پُر رنگ يک دختر انقلابي را با تمام مناسبات رفتاري دختر امروزي به نمايش گذاشته است.  "کيميا"ي عاقل، “کيميا"ي جست‌جوگر، “کيميا"ي تازه عروس انقلابي! کسي است که فرداي ازدواجش با پسري که نمي‌داند بخاطر پيداکردن تکيه‌گاه يا از روي جبران خوبي يا لجبازي با رقيب عشقي، سر سفره عقدش نشسته با بدترين نوع آرايش و پيرايش در خارج از خانه با پسر همسايه يا همان رقيب عشقي به طعنه حرف مي‌زند.  "کيميا” زن سرسختي که برخي کنجکاوي هايي بي جا،  تعقيب و گريز تنها مؤلفه انقلابي بودنش است!  تفسير افتضاحي از زن دهه 50 است که  خودسرانه عمل مي کند، عاشق مي شود، تصميم به ازدواج مي گيرد، قهر مي کند، طلاق عاطفي مي گيرد و دوباره به سوي خانه بر مي گردد و  بار ديگر تصميم به جدايي را به عمل تبديل مي کند!  بازيگر نقش اول سريال کيميا ، دختر  انقلابي! هيچ‌گاه درست و حسابي بر سجاده نماز قرار نگرفته است ،هيچ‌گاه پوشش يک دختر انقلابي و مؤمن را نداشته است، هيچ‌گاه در پس لوس بازي‌هايش نتوانست اداي يک دختر مستقل و فهميده را در بياورد، تصميم گيري هاي درستش به مراتب کمتر از تصميمات نادرستش است، هيچ‌گاه احترام پدر و مادر در تصميماتش ديده نشده است و فقط او به زبان عاشق پدرش بوده ؛ پدري که حتي سعي نکرد به اندازه 2 سال تا آمدنش ازدواج خود را به تأخير اندازد  و با اين همه دلدادگي افسردگي بگيرد!  و اين فيلم فقط و  فقط توهين به دختران انقلابي و شعور مردم بود، به تمسخر گرفتن وجه زن مبارز انقلابي، خط بطلان کشيدن به فرهنگ ها و بايد ها و نبايدهاي قريب 40 سال پيش درست اوايل انقلاب اسلامي !  زن انقلابي دهه 50 زني است که همدوش مردان وارد عرصه هاي سياسي و اجتماعي مي شود، آنقدر پخته عمل مي کند و آنقدر ظريف به همه چيز نگاه مي کند که نه تنها خود را به خطر نمي اندازد بلکه ديگران را نيز از خطر و اشتباه دور مي کند.  زن انقلابي دهه 50 پوشش آنقدر هست که روسري بلندي حداقل زيينت حفظ حجابش باشد.  زن انقلابي دهه 50 شناخت و بصيرتش نسبت به آرمان هايش آنقدر هست که بداند چه کسي را براي ازدواج انتخاب کند و چگونه لباس بپوشد و نشست و برخاست داشته باشد.  از اين موارد که بگذريم وارد  فاز جديد اين سريال مي شويم آنجا که کيميا به اشتباه خود پي مي برد. ناگاه بعد از شکست عشقي و برچسب مطلقه خوردن اي واي “کيميا” حجاب برتر را کشف کرد، بله اين نگاه کارگردان است زن شکست خورده که نبايد خوش پوش و زيبا و آرايش کرده باشد.!و اين تکرار توهين به زن چادري است؛ شايد هم يک پيام دارد که ما نمي دانيم!  سريال جايي با سکته فرهنگي ديگري روبه رو مي شود که  "نرگس” دوست “کيميا” که از قبل وِرد عاشقي و محبت “پيمان” را در گوش دوستش زمزمه مي‌کرد و او را از ازدواج با ” آرش” برحذر مي‌‌داشت و صدالبته طعنه‌هاي زيادي هم در بخشي از فيلم از کيميا شنيد! حالا در مقام يک دوست تحصيل کرده، سنگ کيمياي مطلقه دهه 60 را به سينه مي‌کوبد و  پسرخاله اش را که حداقل يک چهره انقلابي را به نمايش گذاشته است، مجرم ازدواج ناموفق کيميا مي داند و از او مي‌خواهد تکليف کيميا را روشن کند.!  و صد پله متعجبانه‌تر اينکه ” پيمان خان” مرد دهه 60 زني مطلقه که به عشق او پاسخ مثبت نداده و حال با بچه‌اي شش ساله زندگي مي‌کند، با نگاه به ازدواج در سال هاي کنوني براي زندگي مي‌پسندد.  البته ” نرگس” انقلابي هم در پس مبارزات خود عاشقي داشت، سينه چاک و او هم نرد عشق مي باخت در مبارزاتش……اين نگاه يک نويسنده به بچه هاي انقلاب است، جواناني که نمي دانند عاشق اند يا انقلابي! نکند نويسنده سعي داشت بگويد  ” پيمان ” و ” فرشيد” مشتي نمونه از خروار مردان انقلابي بودند که در پس مبارزات انقلابي چشمي هم به دختران داشتند شايد هم وقتي به اين راحتي با هم صحبت مي کنند دوست پسر و دختر بودند!  تمام نکته اينجاست که اين قصه ضعيف که سعي دارد در پس عاشقانه‌هاي کيميا  خود را در خانه‌ها جا دهد اگر بيش از اين ادامه يابد قطعا بايد “پيمان” در جنگ کشته شود و دوباره عشقي جديد و ايثاري جديد از سوي کيميا تا دنباله اين سريال را بشود نگاه کرد…  توجه به اين نکات کمترين تويع از دست اندرکاران سريالي است که طولاني ترين زمان ساخت را به خود اختصاص داده است، اينکه مراقب باشد که روسري بازيگران زنش، روسري هاي مد امروز يعني، دهه 90 نباشد. لوازم آشپرخانه و پرده اتاق ها مد امروزه نباشد! تکه کلام هايي که امروز جوانان براي هم به شوخي خرج مي کنند از دهان بازيگران اين فيلم خارج نشود! …  کاش نويسنده و کارگران و تهيه کننده و اصلا کليت سازمان صدا و سيما اين را قبول داشتند که فيلم‌ها و داستان‌هاي آنها براي نوجوانان که هنوز واقعيت زندگي را به درستي درک نکرده‌اند و گرسنگي نچشيده‌اند که عاشقي يادشان برود، يک الگو است و از اين پس هر دختري مي‌توان فکر کند براي تهييج رقيب خود، انتقام، پيدا کردن يک تکيه‌گاه يا هر چيز ديگري بايد دلباخت و اگر اشتباه کرد، قطعا مردي خواهد بود که از قبل او را دوست داشته و با شکستش دوباره به سمت او برمي‌گردد ، چرا که کيمياي قصه  شبکه 2 اينگونه سرنوشتش رقم خورد و در پس هم داستاني واقعيتي است و صد پله بدتر که اگر زن جواني  فکر کند در کنار همسرش هميشه مردي هست که از نوجواني او را مي‌خواسته و حاضر است اگر زندگي‌اش بهم خورد او را به زيباترين شکل ممکن عقد خود کند.!  و قطعا پسران هم با الگوبرداري از ” پيمان” توقع دارند خانواده‌هايشان در برابر انتخاب آنها که مي‌تواند يک بيوه زن با بچه‌اي شش ساله باشد سرتعظيم فروآورده و با او پيوند زناشويي ببندند و قطعا هم تا آخر عمر پشيمان نخواهند شد….    يک کلام سريال ضعيف ” کيميا” به مسلخ بردن نگاه، سبک زندگي و شاخصه‌هاي يک دختر انقلابي است . 

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-10-24] [ 11:06:00 ب.ظ ]





      ازدواج و طلاق های این دهه هفتادی های عجول !!!!   ...

     روزنامه ایران: داستان ازدواج در جامعه ایرانی که روزگاری جزو ساده‌ترین اتفاقات زندگی یک جوان بود این روزها آنقدر پیچیده شده که خیلی از خانواده‌ها از آن می‌ترسند. حالا دیگر گویا با لباس سفید رفتن و با لباس سفید بازگشتن هم به سرآمده است.

     

    این موضوع البته برای دهه شصتی‌ها بیشتر صادق است. فکر شیرینی لحظه‌های مشترک هم نمی‌تواند خیلی از دهه شصتی‌ها را پای سفره عقد بنشاند. چرا که آنها با سرعت نور از کنار ازدواج فرار می‌کنند. اما در سوی مقابل این روزها دهه هفتادی‌ها هستند که کولاک کرده‌اند، طوری که در همان سنین پایین ازدواج می‌کنند. 


    دهه هفتادی‌ها برخلاف شصتی‌ها وقتی با هم آشنا می‌شوند دیگر زیاد موضوع را کش نمی‌دهند، بلکه خیلی زود بساط عروسی را برپا می‌کنند. بویژه آنها که دانشگاهی هستند، همان ترم اول یا نهایتاً ترم دوم! بعضی از دهه هفتادی‌هایی هم که درس نمی‌خوانند چه خدمت بروند و چه نروند، برای ازدواج اعلام آمادگی می‌کنند. البته به خرج جیب پدر!

     

    در این بین همان قدر که ترفندهای دهه شصتی‌ها برای شانه خالی کردن از بار ازدواج نگران‌کننده است، راه حل‌های دهه هفتادی‌ها هم برای مجاب کردن والدین به ازدواجشان عجیب است.


    از سوی دیگر وقتی سری به دادگاه می‌زنیم متوجه می‌شویم که همین دهه هفتادی‌ها برای گرفتن طلاق صف کشیده‌اند. خیلی هایشان از این می‌گویند که آتش گرم عشق به دلایلی به سردی نشسته و حالا آمده‌اند تا به زندگی کوتاه یکی دو ساله پایان دهند.

     

    از طغیان سنی غرایز تا دوراهی والدین


    بهرام سازگار، جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره موج ازدواج‌های دهه هفتادی می‌گوید: «این مسأله از چند باب قابل بررسی است. اول اینکه باید دید که به طور عرفی و علمی سن بلوغ فکری یک پسر و دختر در شرایط امروز جامعه ایران چند است؟ چرا که با‌وجود گسترش رسانه‌ها و منابع اطلاعاتی به دلیل وابستگی شدید بچه‌ها به والدین خود، رشد فکری باید به شکل دیگری ترجمه شود.


     نباید فراموش کرد که در سنین 18 تا 24 سالگی درگیری‌های غریزی در وجود یک پسر غوغا می‌کند. به شکلی که بخش قابل توجهی از ظرفیت ذهنی وی در اختیار مسائل غریزی و انتخاب‌های منطبق با این معیار است.


     به این ترتیب این پسر دچار تناقض‌های عجیبی می‌شود، از یک سو به هزار و یک دلیل نمی‌تواند مشکلات فکری پیش آمده را با والدین مطرح کند و از سوی دیگر طغیان عاطفی و جنسی در وجودش بیداد می‌کند، به این ترتیب تنها راه را در ازدواج می‌بیند.»

     

    این استاد دانشگاه می‌افزاید: «وقتی هم که با والدین خود این مسأله را مطرح می‌سازد، والدین در خلوت خود بر سر دوراهی قرار می‌گیرند. یا باید جوان بی‌تجربه‌ای را که خیلی از امور مهم زندگی‌اش روی زمین مانده روانه دریای زندگی مشترک کنند یا از او بخواهند که غرایزش را سرکوب کند.»

     

    وابستگی شدید مالی، پاشنه آشیل ازدواج


    در این بین مسأله دیگری که خیلی از خانواده‌های دهه هفتادی را با مشکل روبه رو کرده، عدم استقلال مالی آنهاست. به این شکل که این نسل علی رغم اینکه تمایل به ازدواج دارد، بشدت به والدین خود وابسته است از همین رو خیلی از والدین هم توانایی تأمین مالی هزینه زندگی مشترک فرزندان خود را ندارند.

     

    بهرام سازگار، در این باره معتقد است: «وقتی یک پسر دانشجوی کم سن و سال زندگی تشکیل می‌دهد و شخصاً درآمدی ندارد در واقع بار زندگی‌اش را به دوش والدینش می‌اندازد. به این ترتیب اولاً هزینه‌های زندگی برای پدر خانواده دوبرابر می‌شود که این منشأ تنش است. دوم اینکه همسر این جوان که معمولاً کوچکتر و بی‌تجربه‌تر از اوست نسبت به این وابستگی واکنش منفی دارد. 


    بویژه اینکه هر روز این همسر از این جوان بی‌پول خواسته‌های جدیدتری دارد. این منشأ تنش‌های فراوان و طلاق‌های زودهنگام است.» این استاد دانشگاه درباره تبعات این مسأله در ازدواج دهه هفتادی‌ها عنوان می‌کند: پسری که به دلیل نداشتن بضاعت مالی تصمیم به جدایی از همسرش می گیرد پس از طلاق بشدت سرخورده است. چرا که وی احساس حقارت اجتماعی می‌کند و این یعنی شکل‌گیری یک شخصیت جدید در وی با گره‌های روانی پیچیده‌تر!

     

    روزنه‌ای برای گریز از اختلاف سلیقه با والدین


    سارا فرجام، روانشناس و استاد دانشگاه نیز بر این باور است که ازدواج زودهنگام دختران می‌تواند درنهایت به طلاق منجر شود. این استاد دانشگاه عنوان می‌کند: «دختران از لحاظ روانشناسی در سنین پایین بشدت تحت تأثیر محرک های احساسی بسیار قوی هستند.


     به این ترتیب آنها بشدت به یک تکیه گاه عاطفی نیاز دارند. به همین دلیل هم بدون توجه به هیچ مسأله دیگری چشم‌های خود را می‌بندند و در سن پایین تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

     

    بویژه اینکه در این سنین به طور معمول به دلیل تغییرات فرهنگی نسل‌ها در خانواده ایرانی معمولاً تنش‌هایی میان والدین و دختران وجود دارد که این مسأله دختران را به این گونه ازدواج‌ها که معمولاً بدون شناخت هم صورت می‌گیرد بیشتر تشویق می‌کند.

     

    چرا که آنها احساس می‌کنند باید از روزنه‌ای که برایشان به وجود آمده استفاده کرده و از خانه پدری خارج شوند. غافل از اینکه پسر طرف مقابل هم به دلیل سن پایین، تجربه کم و البته وابستگی شدید به والدین خود نمی‌تواند تکیه گاه مناسبی برای همسرش باشد.» 


    این استاد دانشگاه می‌افزاید: اتفاقاتی که در ذهن دو طرف به دلیل ترشح هورمون‌های خاص رخ می‌دهد سبب می‌شود تا این دو احساس کنند که حتماً در این سن به یک فرد از جنس مخالف نیاز دارند. به این ترتیب خانواده‌های خود را برای ازدواج زود هنگام تحت فشار قرار می‌دهند.

     

    این نسل را با نسل قبل مقایسه نکنید


    در این بین اما برخی معتقدند که ازدواج زودهنگام چندان هم بد نیست و البته نسل گذشته هم در همین سنین پایین ازدواج می‌کردند و خیلی از آنها زندگیشان تا به امروز دوام آورده است. 


    سارافرجام درباره این موضوع می‌گوید:< اولاً مقایسه بلوغ فکری این نسل با نسل گذشته کاملاً اشتباه است. چرا که به هر صورت این نسل سبک زندگی متفاوتی دارد که سبب می‌شود آمادگی برای تعهد‌پذیری در اغلب پسران تا سنین 25 یا 26 سالگی ایجاد نشود.


     ثانیاً اینکه به هر صورت بلوغ اقتصادی روی تصمیمات یک پسر در زندگی مشترک اثر‌گذار است. به این صورت که پسران در صورت داشتن استقلال اقتصادی در رفتارهایشان نسبتاً با ثبات‌تر برخورد می‌کنند.

     

    موضوعی که در اکثریت پسران جامعه ایرانی با این تب مدرک‌گرایی و علاقه همه به درس خواندن تا سنین بالای 25 سال معمولاً ایجاد نمی‌شود.

     

    یعنی استقلال اقتصادی برای پسران تا چنین سنینی بسیار دشوار خواهد بود.> به عقیده این روانشناس نکته سومی که باید در جواب این افراد که معتقد به ازدواج زودهنگام دهه هفتادی هستند بیان کرد، این است که غرایز آنها در مرحله‌ای از زندگی مشترک فروکش می‌کند و سپس چشم‌های آنان به واقعیت‌های زندگی مشترک باز می‌شود و این آغاز یک بن‌بست است.

     

    ذهــن صفـــر و صـــد و پیش به سوی طلاق


    سـارا فرجــــام، پژوهشگر روانشناسی براین باور است که باید جوانان را از سنین 18 و 19 سالگی در مورد چگونگی برخورد با این غلیان احساسات آموزش داد و این مسأله را منتقل کرد که ازدواج باید در سن مشخصی صورت گیرد. چرا


    این استاد دانشگاه می‌افزاید: در این سنین ذهن پسران و دختران صفر و صد است و زمانی که با مشکلات چندگانه زندگی مشترک از اقتصادی گرفته تا اجتماعی و فرهنگی و مسئولیتی روبه‌رو می‌شوند نمی‌توانند از لحاظ روانی آن را مدیریت یا حل کنند.

     

     به این ترتیب بدون توجه به تبعات یک مسأله تصمیم به طلاق می‌گیرند.  حال با این حرف‌ها و نگاههای کارشناسان باید زودتر فکری به حال این ازدواج‌ها کرد. مسأله‌ای که نمای کلی‌اش شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد، دهه شصتی‌ها می‌گریزند و دهه هفتادی‌ها بی‌امان به ازدواج یورش می‌برند

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 09:27:00 ب.ظ ]





      حتی عذر خواهی هم نشد...   ...

    سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گوید گزارش‌های موجود مبنی بر عذرخواهی «جان کری» از ایران به دلیل ورود غیرقانونی ملوانان این کشور به آب‌های سرزمینی ایران «حقیقت ندارد» و کری فقط از طرف ایرانی تشکر کرده است.


    پس از آنکه پای نیروهای آمریکایی بازداشت‌شده دوباره به آب‌های آزاد و آزادی از بازداشتگاه موقت سپاه پاسداران رسید، آمریکایی‌ها اخبار مربوط به عذرخواهی برای آزاد شدن آنها را تکذیب کردند.


    بر اساس گزارش سی‌ان‌ان، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا صحت اخبار مربوط به عذرخواهی را رد کرده و گفته که «جان کری» فقط از ایرانیان تشکر کرده است

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-10-23] [ 08:10:00 ب.ظ ]





      قیمت خانه در بهشت چقدره؟؟   ...

     

    بنابر تصريح روايات معصومان عليهم السلام برخي خصلت ها هم انسان را به خدا نزديک مي کند و هم بهشت الهي را براي انسان از رويا به واقعيت مبدل مي سازد و فراتر از آن حتي خانه هاي بهشتي را نصيبش مي کند.

    معاوية بن وهب از امام صادق (ع) نقل ميکند که ايشان فرمودند

    : «کيست که چهار چيز را در برابر چهار خانه در بهشت به من تعهد بدهد؟ کسى که انفاق کند و از فقر نترسد و از خويش به مردم انصاف دهد و سلام دادن را در جهان شايع کند و جدل را ترک کند اگر چه بر حق باشد.»

    ابو حمزه ثمالى از امام باقر (ع) نقل مى‏کند که فرمودند: «چهار چيز است که هر کس آنها را داشته باشد، خداوند براى او خانه‏اى در بهشت مى‏سازد: کسى که به يتيم پناه دهد و به بيچاره رحم کند و به پدر و مادرش مهربانى نمايد و با بنده خود مدارا کند.»

    علاوه بر اين، عبد اللَّه بن حسين بن زيد از پدرش و او از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که پيامبر خدا (ص) فرمودند:

    «هر کس از امت من از چهار خصلت سالم باشد وارد بهشت مى‏شود: از وارد شدن در دنيا و پيروى از هواى نفس و شهوت شکم و شهوت فرج. و هر کس از زنان امت من از چهار خصلت سالم باشد، وارد بهشت مى‏شود: هنگامى که خود را حفظ کند و در اطاعت همسرش باشد و نمازهاى پنجگانه را ادا کند و ماه رمضان روزه بگيرد.»

    و سماعة بن مهران از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که آن حضرت (ع) فرمودند: «چهار نفرند که خداوند در روز قيامت به آنان نظر مى‏کند: کسى که با فردى که در معامله پشيمان شده معامله را فسخ کند و يا به فرياد ستمديده‏اى برسد و يا برده‏اى را آزاد کند و يا به کسى که ازدواج نکرده زن بدهد.» همچنين، امام صادق (ع) فرموده اند: «خداوند شيعيان ما را به هر چيزى مبتلا کند، ولى به چهار چيز مبتلا نمى‏کند: اينکه از زنا به عمل آيد يا به گدايى دست دراز کند و يا مفعول واقع شود و يا زاغ چشم و سبز باشد (زاغ‏چشمى کنايه از عداوت شديد با مردم است)» و

    عبد اللَّه بن ميمون از امام صادق (ع) و او از پدرانش نقل مى‏کند که پيامبر خدا (ص) فرموده اند: «چهار چيز است که در هر کس باشد، خداوند حمايت خود را به او مى‏گستراند و او را وارد بهشت و رحمت خود مى‏کند: اخلاق نيکو که با آن با مردم زندگى کند و مهربانى با مصيبت ديده و مهربانى با پدر و مادر و نيکى به برده.» و

    عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که پيامبر خدا (ص) فرمودند: «آيا به شما خبر ندهم از کسى که فرداى قيامت آتش بر او حرام است؟ گفته شد: آرى يا رسول الله، فرمود: فروتن، ملايم، نزديک و آسان‏گير.»

    منبع: الخصال، ترجمه جعفرى، جلد ‏1، ص 345      

    موضوعات: جالب ترین ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-10-22] [ 10:55:00 ب.ظ ]





      روش های جلوگیری از افزایش غم و غصّه   ...

    روش های جلوگیری از افزایش غم و غصّه

    تحمّل برخی واقعیّت های غم آور زندگی، بسیار سخت و تلخ است تا جایی که ره آورد غم، پیری زودرس معرفی شده است.

    چنان که امام علی(ع) می‏فرماید: «الهمّ نصف الهَرَمَ[1]؛ اندوه خوردن نیمی از پیری است.»

    و این نیز واقعیّتی است که گاهی شرایط نامطلوب، انسان کارهای غیرعادی می کند. جزع و فزع کردن، روی آوردن به داروهای تسکین‏دهنده، توسّل به تشریفات شادی در غم ـ که حتّی در شادی هم ناصحیح است ـ و برخی رفتارهای بی‏نتیجه‏ی دیگر از فعّالیّت هایی است که در قرآن و روایات نهی شده است.

    در این جا روش‏هایی برای جلوگیری از ازدیاد غم و غصه ارائه گردیده است که عبارتند از:

    الف) پذیرش موقعیّت؛

    به حکم خرد، عاقل خود را به کار بیهوده، مانند ستیز بی-فایده با سختی‏ها و غم‏ها مشغول نمی‏کند. بلکه به جای قرار گرفتن در مقابل غم ها در کنار غم ها می ایستد تا بتواند به‏جای بی‏تابی و سایر روش‏های غلط که او را ناتوان می سازد، امکان مدیریّت و مهار نمودن غم ها را ایجاد کرده، کنترل آن را به دست گیرد.

    حضرت علی(ع) به «اشعث بن قیس» که برادرش را از دست داده بود، فرمود: «انّک ان صبرت جری علیک القضاء و انت محمودٌ و ان جزعت جری علیک القضاء و أنت مذموم[2]؛ اگر شکیبا باشی تقدیر الهی بر تو جاری می شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی‏تابی کنی نیز تقدیر الهی بر توجاری می‏شود و تو گناه کاری.» برطرف شدن غم ها نیز مانند آمدن آن ها به اختیار ما نیست.

    بدین ‏ترتیب کنارآمدن با غم و پذیرش موقعیّت، همان نکته‏ی مهمی است که ما را در جلوگیری از افزایش غم و غصّه یاری می‏دهد.

    ب) گریه درمانی (تسکین با اشک)؛

    گریه یک واکنش طبیعی و نتیجه ی عواطف انسانی است. گریستن یکی از راه‏های جلوگیری از افزایش غم است که به هنگام مصیبت سبب تسکین بوده، مورد نهی اسلام هم نیست. فروخوردن غم و غصّه و پرهیز از گریستن، باعث فرسایش روحی می‏گردد. آموزه‏های دینی به این امر مهم التفات دارند و توصیه‏ی مؤکّد امامان ما در این میان خودداری از کلام نابه جا و بیهوده‏کاری است.

    امیرالمؤمنین علی(ع) دراین باره فرمود: «رخّص رسول الله فی البکاء عند المصیبه و قال: “النفس مصابه و العین دامعه و العهد قریب فقولوا ما أرضی الله و لا تقولوا الهجر"؛[6] پیامبرخدا اجازه داد که در مصیبت‏ها بگرییم و فرمود: “نفس، مصیبت دیده است و چشم، گریان و عهد و یاد، نزدیک. پس چیزی بگویید که خدا را خشنود کند و هذیان نگویید."» واژه ی «رخّص» بیان می دارد گریه جایز دانسته شده است.

    دو روایت از امام صادق(ع) مؤید این مطلب است:

    1- «هر کس از مصیبتی که به او رسیده، بر جان خویش بیم ناک است، اشک بریزد که او را تسکین می‏دهد.»[7]

    2- « فأفض من دموعک، فانّها تسکّن[8]؛ اشک بریز، که آن را تسکین بخش است.»

    ج) درد دل کردن با برادران دینی؛ یکی از راه های جلوگیری از افزایش غم، درمیان گذاشتن غم و غصّه با مشاوران مؤمنی است که اهل درد و دل سوزند. امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: « اذا ضاق احدکم فلیعلم أخاه و لایعین علی نفسه [9]؛ هرگاه یکی از شما دچار گرفتاری غم و اندوهی شد، باید برادر خود را آگاه سازد و به توانایی خود اکتفا نکند.»

    د) تلقین تحمّل؛

    یکی از شیوه های برخورد با امور غمناک، افزایش میزان شکیبایی با تلقین تحمّل است. ره نمون کردن فرد غمگین به این معرفت والا و تکرار و تلقین آن، در بالا بردن روحیّه ی او و در نتیجه جلوگیری از افزایش اندوه، مؤثر خواهد بود و این پیام «سلوت» الهی است که بر غم‏زدگان نوید می‏دهد. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «اذا تباعدت المصیبته قربت السلوه[10]؛ چون مصیبت دور می‏شود، فراموشی نزدیک می‏گردد.»
    امام صادق(ع) دراین‏باره می‏فرماید: «من شمت بمصیبته نزلت بأخیه لم یخرج من الدّنیا حتی یفتتن به ؛ هرکس برادر دینی‏اش را برای گرفتاری شماتت کند، از دنیا نرود تا خود به آن مبتلا شود.» بنابراین، از سرزنش‏های تربیتی باید در فرصتی مناسب به‏عنوان انتقال تجربه جهت عبرت آموزی، استفاده کرد.یکی دیگر از عوامل بسیار مهم، توجه به خوردن و حلال خوری است.

    در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «خداوند بر بندگان خود منّت گذارده و سه چیز را در نظام خلقت برقرار نموده است: … فراموشی را بر مصیبت زدگان القا نموده است که اگر این نمی‏بود و مصیبت همچنان با شدت اولیه ی خود باقی می ماند، نسل منقطع می‏شد …»[11] سلوت به معنای دورشدن تدریجی غم زدگان از فکر کردن دائمی به امور غم انگیز و غمگین و به عبارت دیگر تلقین فراموشی نسبی درد و غم و سختی و مصیبت اولیه ی اشتغال به امور طبیعی زندگی است.

    نکته‏ی مهّم دیگر ناامیدی و احساس ناتوانی ناشی از ناآگاهی از توان بردباری است. از بررسی روایات برمی‏آید هنگام بلا و بلکه قبل از آن، توان تحمّل و مقاومت، افزایش می‏یابد. امام صادق(ع) در این ‏باره فرمود:«انّ الصّبر و البلاء یستبقان الی المؤمن فیأتیه البلاء و هو صبور ٌ[12]؛ همانا صبر و بلا به سوی مؤمن، سبقت می‏گیرند پس بلا به او می‏رسد، در حالی که صبور است.» از این رو پیش از گرفتارشدن به بلا توان صبر افزایش می یابد و تلقین چنین باوری، نقش مهمّی در ازدیاد تحمّل دارد.

    نکته ی جالب تر این که بین صبر و بلا موازنه برقرار است؛ یعنی هر اندازه بلا بیشتر باشد، صبر بیشتری نیز عطا می شود. پیامبر خدا(ص) درباره ی این موازنه می فرماید:«انّ الصّبر یأتی من الله علی قدر البلاء[13]؛ همانا صبر به اندازه ی بلا از جانب خداوند می آید.» پس گرفتاری به هر اندازه که باشد، به همان اندازه هم توان تحمّل آن داده می شود. در این حالت ـ که فرد از توان مقاومت خود آگاه شود ـ احساس قدرت، بیشتر می شود و هیچ غمی غیرقابل تحمّل نخواهد بود.لذا با به کارگیری و تمرین جملات مثبت و تلقینات صبرآفرین، می توان علاوه بر جلوگیری از افزایش غم به موفّقیّت های شگفت آور نیز دست یافت.[14]

    چنان که امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید:

    1-« اذا صبرت للمحنه فللت حدّها[15]؛ هرگاه در برابر محنت صبر کردی ، تیزی آن را از بین برده‏ای.»

    2- «من ادّرع جنّة الصّبر، هانت علیه النّوائب[16]؛ کسی که زره صبر بپوشد، حوادث روزگار بر او آسان می‏شود.»

    3- امام(ع) در وصیّت خود به «محمد بن حنیفه» می فرماید: « الق عنک واردات الهموم معزائم الصّبر، عوّد نفسک الصّبر فنعم الخلق الصّبر و احملها علی ما أصابک من أحوال الدّنیا و همومها[17]؛ اندوه‏های وارده را به وسیله ی عزم بر صبر کردن، از خود دور ساز. نفس خودت را به صبر کردن عادت بده که صبر کردن، خلق و خوی خوبی است و آن را بر آن ‏چه از احوال دنیا و اندوه های آن به تو می‏رسد، متحمّل ساز.»

    نکته ی جالب روایت اخیر سفارش امام به «عادت دادن خود به صبر» است و معلوم است که عادت، نیاز به تمرین مستمر دارد.[18]لذا از مجموعه ی این روایات بر می آید که صبر علاوه بر معنای مصطلح و مرسوم درون‏ریزی غم و اندوه‏ها، به معنی مقاومت در مقابل ضربه های حوادث روزگار مخصوصاً ضربات اوّلیّه و مهارت مدیریّت فشارهای روانی حاصل از آن هاست. پس نه صبر به معنای سکون و سکوت است و نه هر سکون و سکوتی نشانه‏ی بردباری است. فرد صبور با بردباری به پذیرش فعّال و پویای موقعیّت و جست-وجوی یک راه حل منطقی، در مدیریّت آن موقعیّت «غم و اندوه»آفرین اقدام می-کند.

    ه) دوری از عوامل شدت زا؛

    دور نگه داشتن فرد آسیب دیده از عوامل پیدایش و تقویت کننده‏ی بیماری جسمی و یا روانی، از مهم ترین اقدامات برای حفظ روحیه و آرامش فرد است. یکی از این فشارهای روانی، شماتت و سرزنش است. با سرزنش فرد غمگین، فشار روانی امور غمناک مضاعف می‏گردد. در روایات گوناگونی از سرزنش شخص غمگین نهی شده است.

    امام صادق(ع) دراین‏باره می‏فرماید: «من شمت بمصیبته نزلت بأخیه لم یخرج من الدّنیا حتی یفتتن به[19]؛ هرکس برادر دینی‏اش را برای گرفتاری شماتت کند، از دنیا نرود تا خود به آن مبتلا شود.» بنابراین، از سرزنش‏های تربیتی باید در فرصتی مناسب به‏عنوان انتقال تجربه جهت عبرت آموزی، استفاده کرد.یکی دیگر از عوامل بسیار مهم، توجه به خوردن و حلال خوری است.
    پیامبر(ص) در نامه‏ای که برای تسلیت و تعزیت معاذ در مرگ فرزندش نوشته بودند، فرمودند: « فرزند موهبت الهی است که به‏صورت امانت در اختیار تو قرار داده شده اگر در گرفتن امانت صبور باشی، اجر کثیر، رحمت و هدایت الهی از آن تو خواهد بود. مبادا مصیبت خود را با بی‏تابی بیشتر نمایی؛ چرا که در این ‏صورت، علاوه بر مصیبت وارده، اجر خود را نیز از دست می-دهی.»

    تنها راه دیدار رحمت الهی علم و عمل است وآن نیز«جز با تن درستی ممکن نیست و تن درستی نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانه‏روز میّسر نمی شود .»[20] لذا غذا خوردن نیز از امور دینی است. بر این اساس خداوند بزرگ می‏فرماید: «کلوا من طیبات واعلموا صالحا[21]؛ از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید.»

    و) توجّه به ارزش پاداش تحمّل؛

    یکی از اموری که در افزایش صبر و تحمل در برابر گرفتاری‏ها و جلوگیری از افزایش غم و غصّه مؤثّر است، توجّه به ارزش پاداش تحمّل است. پیامبر(ص) در نامه‏ای که برای تسلیت و تعزیت معاذ در مرگ فرزندش نوشته بودند، فرمودند: « فرزند موهبت الهی است که به‏صورت امانت در اختیار تو قرار داده شده اگر در گرفتن امانت صبور باشی، اجر کثیر، رحمت و هدایت الهی از آن تو خواهد بود. مبادا مصیبت خود را با بی‏تابی بیشتر نمایی؛ چرا که در این ‏صورت، علاوه بر مصیبت وارده، اجر خود را نیز از دست می-دهی.»[22]

    امام کاظم(ع) فرمود: « اَلمصیبةُ لِلصّابِرِ واحِدَۀٌ لِلجازِعِ اثنان[23]؛ مصیبت صابر یکی است و مصیبت کسی که جزع و فزع می‏کند، دوتاست.» از روایت چنین به دست می آید که منظور از دو تا شدن مصیبت زائل شدن اجر او جهت جزع و فزع است، و این مصیبت به همراه مصیبت وارده، درد مضاعف بر فرد کم صبر تحمیل می کند. چنان که در بعضی روایات نیز آمده است: «فانَّ المصابَ مَن حَرُمَ الثّواب[24]؛ مصیبت زده ی واقعی کسی است که از ثواب بی بهره بماند.»

    ز) پرهیز از یاد غم ها و غصّه ها؛

    یکی از دلایل ناشادی اکثر افراد غمگین، نداشتن مهارت در آمارگیری مواهب الهی است، در عوض استعداد عجیبی در لیست کردن مشکلات، رنج ها، گرفتاری‏ها و غم و غصّه ها دارند. تفکّر دائمی به نواقص و نقائص و طرح آن، ارمغانی جز غم و افسردگی، ناامیدی و بی حوصلگی، انزوا و بدبینی ندارد.[25]

    ح ) خودمشغولی؛

    ساده ترین راه مدیریت غم در وضعیت بحران تلاش در انجام کاری مفید و سازنده است. از راه های خودمشغولی می توان ورزش هایی مثل شنا و پیاده‏روی، قدم‏زدن در فضاهای سبز، شرکت در مسابقات ورزشی همچنین ملاقات با دوستان و هم سخنی با آنان، ادامه تحصیل، رفتن به مراکز زیارتی- تفریحی، علمی- آموزشی یا تکرار اذکار ایّام هفته و خواندن ادعیه‏ی گوناگون و … اشاره کرد که می تواند در جای خود علاوه بر این که از بهترین عوامل جلوگیری از افزایش غم و یا کاهش غم باشد، به نوعی بهترین راه مدیریّت غم را ارائه دهد.

    نتیجه گیری

    اسلام برای جلوگیری از افزایش غم و غصّه و فشار روانی فرد محزون روش‏های گوناگون اعمّ از پذیرش موقعیت، گریه درمانی و تسکین با اشک، درد دل کردن با برادران دینی، تلقین تحمل، دوری از عوامل شدت‏زا، توجّه به ارزش پاداش تحمّل، پرهیز از یاد غم ها و غصّه ها و خود مشغولی و … ارائه نموده است.

    پی نوشت:

    [1] - نهج البلاغه، حکمت143، ص 659.

    [2] - همان،حکمت291، ص701.

    [3] - غرر الحکم،ح 2243.

    [4] - همان، ح1779.

    [5] - کوفی، محمد بن محمد بن اشعث،بی‏تا، الجعفریات، (الاشعثیات)، تهران، مکتبه مینوی و قرب الاسناد، ص234؛ بحار الانوار، ج 82، ص144، ج82، ص144.

    [6] - دعائم الاسلام، ج1، ص225.

    [7] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص187 .

    [8] - الرّاوندی، سعید بن عبدالله (قطب الدّین راوندی)، 1407ق، الدّعوات، قم، مؤسّسه الامام المهدی(عج)، چاپ اوّل، ص285، ح8 .

    [9] - وسایل الشّیعه، ج2، ص55.

    [10] - غرر الحکم، ح4055.

    [11] - کافی، ج3، ص227 .

    [12] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص177

    [13] - کنز العمال، ج6، ص376.

    [14] - برای آگاهی بیشتر ر.ک به غم و شادی در سیره ی معصومان(ع)، ص 183، با اقتباس.

    [15] - غرر الحکم، ح6281.

    [16] - همان، ح6295.

    [17] - من لا یحضره الفقیه، ج4، ص386.

    [18] - علم الهدی، محمّدباقر،1383، خورشید اسلام چگونه درخشید، مشهد، انتشارات سنبله، ج4، صص70-79، بااقتباس.

    [19] - کافی، ج2، ص159 .

    [20] - کاظمی ، محسن، 1387، راز شادابی، بی جا، انتشارات میم، چا پ سوم، ص

    [21] - مؤمنون (23)، 51.

    [22] - منتهی الآمال، ج2، ص375.

    [23] - میزان الحکمه، ج2، ص29.

    [24] - منتهی الآمال، ج2، ص375.

    [25] - غم و شادی در سیره ی معصومان(ع)، صص 4-203، با اقتباس .

    منبع:ماهنامه پیام زن،شماره 233

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:43:00 ق.ظ ]





      تشییع شهدای گمنام   ...

    دعوت آيت‌الله ‌‌دستغيب ‌از مردم براي حضور در‌ تشييع پيکر پاک شهدا

    توليت آستان مقدس احمدي و محمدي از تمام اقشار جامعه براي حضور يکپارچه و منسجم در آيين مردمي تشييع پيکر پاک شهدا دعوت کرد

    .  در آستانه ورود کاروان 93 نفري شهداي گمنام به استان شهيدپرور فارس، آيت‌الله سيد علي‌اصغر دستغيب‌ شهداي عزيز و گران‌قدر را خواص اولياي الهي دانست و اظهار داشت: ورود پيکرهاي مطهر اين شهدا فضاي استان فارس به‌ويژه شهر شيراز را عطرآگين مي‌کند و مايه برکت، رحمت و عنايت ويژه خداوند متعال خواهد بود

    .  توليت آستان مقدس احمدي و محمدي (ع) بابيان اينکه ورود اين عزيزان موجبات ازدياد معنويت و وحدت در جامعه اسلامي را فراهم مي‌آورد تأکيد کرد

    : در انتظار ورود کاروان شهدا به سومين حرم اهل‌بيت (ع) هستيم و به همراه تمام برادران و خواهران ايماني و مردم شهيدپرور استان فارس به استقبال ايشان خواهيم رفت.  

    نماينده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبري با اشاره به نزديک بودن ايام انتخابات، حضور شهدا در ميان مردم را موجب آمادگي و عزم جدي‌تر براي عمل به وظايف با رعايت موازين شرعي دانست و از تمام اقشار جامعه ‌براي حضور يکپارچه و منسجم در آيين مردمي تشييع پيکر پاک شهدا دعوت کرد.       

    موضوعات: اخبار, مناسبت ها  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-10-21] [ 10:06:00 ب.ظ ]





      دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)   ...


    “شرح اسم” عنوان کتابی است از زندگینامه رهبر معظم انقلاب از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۵۷ که توسط هدایت الله بهبودی به رشته تحریر در آمده و توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی در سال 91به چاپ رسید.



    دانلود کتاب



     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 07:05:00 ب.ظ ]





      چند کلام برای رفع دلتنگی...   ...

    ای کسی که گره کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می شود


    ای کسی که راه فرار و آسودگی را باید تنها از تو خواست


    ای کسی که به لطف تو اسباب کارها فراهم آید


    ای کسی که در کارهای مهم بخوانندت


    ای کسی که در ناگواری ها به تو پناه برند


    ای پرودگار من


    ای مهربان خدا


    در آنچه زبان شکایت گشوده ام
    به نیکی بنگر


    و مرا در آنچه از تو خواسته ام


    شیرینی استجابت بچشان


    و از پیش خود رحمتی و گشایشی دلخواه به من ده


    ای پرودگار من


    سخت دلتنگ و بی طاقتم


    این در حالی است که تنها تو می توانی اندوه مرا برطرف کنی و
    آنچه بدان گرفتارم را رفع کنی


    پس با من چنین کن


    اگرچه شایسته آن نباشم


    ای صاحب عرش کبریایی


    دعای هفتم صحیفه سجادیه

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:43:00 ب.ظ ]





      جان بازی همچنان ادامه دارد...   ...

     

     

     

     

     

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



    [شنبه 1394-10-19] [ 08:19:00 ب.ظ ]





      تو خدا نیستی...!!   ...

    گاهی این قدر واسه دیگران نسخه می پیچیم که یادمون میره که خودمون هم بیماریم

    گاهی اینقدر درگیر مشکلات دیگران میشیم که یادمون میره خودمون هم گرفتاریم

    مادرم حرف خوبی می زنه میگه تا بود همین بوده و تا هست همین هست

    مردم هستند و مشکلات رنگارنگشون

    حالا قصدم از این صغری کبری چیدن ها چیه؟

    همه حرفم اینه

    که حتی اگه پیامبر باشی تو ایمان

    رستم باشی تو قدرت

    دایه دلسوز تر از مادر باشی تو محبت

    حاتم طایی باشی تو بخشش

    باز هم نمیتوانی دنیا و مشکلات دنیا را حل کنی

    چون تو خدا نیستی!!!

    چند لحظه هم واسه خودت وقت بگذار

    چون اولین چیزهایی که ازت بازخواست میشه

    عمر و وقت و زندگی خودته


    وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا »

    (و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده‏دستى منما تا ملامت‏ شده و حسرت‏ زده بر جاى مانى )،

    (پ .ن: سوء برداشت نشه منظورم ترک امر به معروف و … نیست ،منظورم تهذیب نفس  ورسیدگی به خانواده و زندگی شخصیه)

    موضوعات: شعر و دست نوشته  لینک ثابت



     [ 06:34:00 ب.ظ ]





      نقش برجسته «طلاب» قم در واقعه ۱۹ دی   ...

     

    حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن غرویان:

    خبرگزاری تسنیم:

    هنگامی که رژیم شاه به امام خمینی (ره) به عنوان مرجع تقلید و عالمی با تقوا که برای طلاب شخص مهمی بود، توهین کرد خشم طلاب شعله‌ور شد و برای ادای احترام و انجام وظیفه در قبال مرجعیت شیعه به خیابان‌ها ریختند.

    رحلت مشکوک حجت‌الاسلام سید مصطفی خمینی را می‌توان نقطه عطف و خون تازه‌ای در نهضت اسلامی مردم ایران دانست، به همین مناسبت مجالس یادبودی در سراسر کشور جهت بزرگداشت فرزند امام خمینی (ره) برگزار شد که این مراسم‌ها تبدیل به تظاهرات عظیمی علیه رژیم شاهنشاهی شد.

    با توجه به شرایط موجود رژیم شاه تصمیم گرفت تا با توهین به ساحت امام خمینی (ره) چهره ایشان را به عنوان رهبر نهضت مخدوش کند از این روساواک تصمیم گرفت که با انتشار مقاله‌ای حجاب را مورد اهانت قرار دهد و قیام امام خمینی (ره) در 15 خرداد سال 42 را توطئه سرخ و سیاه معرفی کند.

    انتشار این مقاله که با نام مستعار احمد رشیدی مطلق صورت گرفت و در روزنامه اطلاعات چاپ شد که انتشار آن سبب خشم و تظاهرات مردم همیشه در صحنه قم و طلاب و علما و تعطیلی درس مراجع تقلید گردید.

    حماسه 19 دی برگ زرینی در کارنامه انقلابی مردم شهر کریمه (س) است

    مراجع تقلید و علما به حمایت از امام خمینی (ره) پرداختند، در درگیری‌های صورت گرفته میان رژیم شاه و مردم و روحانیون حاضر در صحنه عده‌ای از مردم غیور و همیشه در صحنه شهر خون و قیام شهید و زخمی شدند که این حماسه مهر زرینی در کارنامه انقلابی مردم شهر کریمه (س) است که نشان دادند در مواقع حساس جان خود را فدای اسلام و مرجعیت و حوزه می‌کنند.

    بر همین اساس خبرنگار تسنیم با حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن غرویان عضو هیئت علمی جامعه المصطفی که از اساتید حوزه و دانشگاه نیز است به گفت‌و‌گو نشسته است.

    عضو هیئت علمی جامعه المصطفی با اشاره به علل شکل‌گیری واقعه 19 دی 56 بیان کرد: روزنامه اطلاعات مقاله‌ای با نام مستعار احمد رشیدی مطلق که از درباریان رژیم شاه بود تحت عنوان ارتجاع سفید و سرخ چاپ کرد که در آن به امام خمینی (ره) توهین شده بود که این مقاله منشا و عاملی جهت اعتراض مردم و روحانیت و مراجع علیه رژیم شاه شد.

    غرویان با اشاره به حضور خویش در واقعه 19 دی قم عنوان کرد: من آن روز‌ها در حوزه علمیه رسالت قم که در کوچه ممتاز خیابان صفائیه قرار داشت درس می‌خواندم و حجره داشتم که شاهد تظاهرات مردم و طلاب تا چهارراه بیمارستان بودم که کماندوهای شاه به مردم و طلاب حاضر در تظاهرات تیراندازی کردند که عده‌ای از طلاب که از دوستان من بودند شهید شدند.

    استاد حوزه علمیه با اشاره به عوامل تداوم تظاهرات ملت مبارز ایران علیه حکومت شاهنشاهی تصریح کرد: تظاهرات و درگیری‌های مردم با رژیم شاه در 19 دی سال 56 به اتمام نرسید بلکه تظاهرات 19 دی 56 قم جرقه‌ای شد تا در دیگر شهر‌ها مراسم یادبود شهدای حادثه قم را بگیرند و خود این سلسله مجالس یادبود سبب شود تا آتش این جرقه به سراسر کشور منتقل شود.



    طلاب نقش اول واقعه 19 دی را ایفا کردند

    وی با اشاره به جایگاه علما مرجعیت میان طلاب و ملت ایران اظهار داشت: واکنش‌های مردم انقلابی و مراجع و طلاب شهر قم به اقدام شاه نقطه آغازی جهت شکل‌گیری انقلاب اسلامی شد، طلاب به اساتید خود علاقه‌مند هستند و برای او احترام زیادی قائل هستند، هنگامی که رژیم شاه به امام خمینی (ره) به عنوان مرجع تقلید و عالمی با تقوا که برای طلاب شخص مهمی بود توهین کرد خشم طلاب شعله‌ور شد و برای ادای احترام و انجام وظیفه در قبال مرجعیت شیعه به خیابان‌ها ریختند و انزجار خود از رژیم شاهنشاهی را نشان دادند نقش اولیه واقعه 19 دی را طلاب و سپس مردم علاقه‌مند به مرجعیت انجام دادند.

    عضو هیئت علمی جامعه المصطفی با تاکید بر جایگاه بالای شهر قم در جهان تشیع گفت: شهر مقدس قم پایگاه علم، دانش، فلسفه، حکمت و اصول است، اشعریون قمی‌های اولیه بودند که از شیعیان مخلص اهل بیت (ع) بودند، محدثین زیادی در گذشته در شهر قم بودند که تا زمان حاضر تداوم داشته و در حال حاضر که حوزه علمیه در میان شهرهای شیعه حرف اول را می‌زند.

    غرویان خاطر نشان کرد: شهر مقدس قم در جهان تشیع جایگاه بالایی دارد، قم به دلیل اینکه آغاز گر انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) بود و به دلیل وجود حوزه علمیه و علما در جهان تشیع از جایگاه ویژه و با اهمیتی برخوردار است.

    گزارش از سید احمد نجفی اردبیلی

    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 12:00:00 ب.ظ ]





      به پای هم نشستن های مجازی   ...

     

    باشگاه خبرنگاران/ گاهي پاي کسي مي ماني که نه آن را ديده اي و نه مي شناسي‌اش ..فقط حسش کرده اي، تجسمش کرده اي، پشت هاله اي از نوشته هاي مجازي که هر روز مي خواني و در جوابش کامنت مي گذاري “دوستت دارم دوست مجازي من….”

    نمي دانم حس من به او يک طرفه است يا او هم مرا از پشت نوشته هاي مجازي ام حس مي کند اما هر چه هست مي خواهم بعد مدت ها بنويسم،چرا که بعد مدت ها هستم و نفس مي کشم، تو را، زندگي را و همه ي آنچه که ندارم.

    اين حرف ها و درد دل هاي جواني است که فقط با پست ها و کامنت هاي اينستاگرام و تلگرام  و اينجور شبکه ها دلبسته کسي شده که نه مي شناسدش و نه هرگز او را ديده است.

    مي گويند دنياي واقعي که به کام نمي گردد پس مجبور مي شويم به دنياي مجازي پناه ببريم، اما نمي دانند دوباره براي فرار از دنياي مجازي و غير قابل لمس بايد به دنياي واقعي برگردند و شکست و سرخوردگي هايش را آنجا تحمل کنند.

    اين چرخه ي ديوانه کننده چه بخواهيم و چه نخواهيم در اين قرن بين جوان هاي ما در حال اتفاق افتادن است … اينکه دلي براي دلي در زمان و مکان و موقعيت درست بتپد، فقط يک احتمال و يا شانس است،

    قانون احتمالات هم که در رياضيات به هر حال در ذات خودش به سمت صفر ميل مي کند، پس دلبستگي يک طرفه يک جور ايستادن بر روي نقطه صفر و محالات است که اين روزها ما در شبکه هاي اجتماعي شاهد آن هستيم که تبعات زيادي را به همراه دارد.

       دلبستگي هاي صفر و يکي  


    ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، فضاي ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ! ﮔﺎﻫﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺭﮔﯿﺮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ و اين درگيري زياد، ﺁﻏﺎﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎﯼ ‘ﻣﺜﻼ’ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻭ ﺍﺯ ‘’ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ'’ ﺩﻭﺭ مي ﮑﻨﺪ! ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺼﻮﺭﺍﺗﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻋﮑﺲ ﭼﻬﺎﺭﺿﻠﻌﯽ ﺑﻪ نام ﭼﻬﺮﮎ ﺧﻼﺻﻪ مي ﺸﻮﺩ و ﺗﻤﺎﻡ ﺫﻫﻨﯿﺘﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﺨﺼﯿﺘﺸﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﯾﭗ ﺷﺪه ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ماﻧﯿﺘﻮﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﺸﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﮊه مي روند.


    ﻫﺪف و ﺣﺮﻑ ﺩﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ. ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻟﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ، ﻋﻘﺎﯾﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و در ذهن خود مي گوييم من با او هم فرکانسم، چون نوشته هايش را با تمام وجودم احساس مي کنم پس دلبسته اش مي شوم بدون اينکه خبر داشته باشد. لايک مي زنيم ﻭ ﻧﻈﺮ مي گيريم، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺣﺴﺎﺏ ﺷﺪه ﻭ ﺧﻮﺏ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ که حتي ﮔﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ اما نمي داند هر چه پيش مي رود اين دلبستگي عميق و عميق تر مي شود تا جايي که به اصطلاح پايش مي مانيم و همه فرصت هايمان را از دست مي دهيم.

    شايد ماه ها و شايد سالها بدون اينکه بدانيم چه عواقبي گريبانگيرمان مي شود.

       زندگي خيالي با کسي که نيست  


    وقتي فردي مجازي وابسته و دلبسته مي شود تمام ذهن و روحش با او عجين مي شود که حتي اگر يک روز او پست نگذارد و لايک نزند دلتنگش مي شود که کجاست، چه کار مي کند، ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﺼاوير ﭼﻬﺎﺭﺿﻠﻌﯽ اش مي شود ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنيد ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﻭﻍ ! ﺗﻤﺎﻡ  لحظه هايش پر مي شود  از او  و ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ مي شود ﮐﻪ ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﻮﺩ اما ﺩﺭﺳﺖ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻨﺠﺮ ﺑﻪ دل ﻭ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭش ﺑﺰند و ابراهيمي شود که اسماعيل ها قرباني کند،

    چرا که انسان را ﺩﻝ ﻣﺸﻐﻮﻟﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﭘﺲ ﺧﻨﺠﺮ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮيشتن تا مدتي نامعلوم! در واقع فرد خيالي زندگي مي کند واگر به او نرسد دچار شکست عشقي و اسيب هاي بعد از آن مي شود.


       آشفتگي هاي روحي ثمره ي وابستگي هاي مجازي


       ﺩﺭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ ﻫﺎ، و نداشتن دسترسي و به علت ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنيد مي توانيد تا آخر ﻃﯽ کنيد ﯾﺎﻧﻪ، ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ مي سوزيد ﻭ دلتان ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ مي شود و دچار عوارض روحي و رواني زيادي همچون سردرگمي ، آشفتگي ، اضطراب هاي ابدي  و آرامش هاي زودگذر و… مي شويد.    

    سخن پاياني    


    بياييد ياد بگيريم به اويي که آرامش ابدي ميدهد اعتماد کنيم؛ اعتمادي که مانع ما شود حادثه ها را تجربه کنيم

    . اگر تنها پنجاه درصد اعتمادي که به اطرافيانمان داريم به دستور اويي که قدرت مطلق است داشته باشيم به دنبال آرامش در اينستاگرام و تلگرام و لاين و اين دست شبکه ها  نمي گرديم.

    از خدا بخواهيم ياري مان کند تا نگاهمان در افق فضاي مجازي جز براي او نبيند و انگشتانمان جز براي خدا به اصطلاح افراد را لایک نکند.


    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



    [جمعه 1394-10-18] [ 05:29:00 ب.ظ ]





      در بیست و چهار ساعت نابود می شویم!!!!   ...

     "طلال بن عبدالعزیز” شاهزاده سعودی طی مصاحبه با شبکه خبری “فاکس‌نیوز” در محل اقامت خود در آلمان از اختلافات موجود در داخل خاندان حاکم بر عربستان درباره حمله به یمن صحبت کرد و گفت: عربستان هم اکنون به این نتیجه رسیده که با تصمیمات اشتباه وارد یک جنگ فرسایسی علیه یمن شده و به‌زودی راه‌حلی را که پیش از جنگ آن را رد می‌کرده قبول خواهد کرد.

    این شاهزاده سعودی گفت: ما به هم‌پیمانان خود اعلام کرده‌ایم که با تهدید و تحریک ایران قمار نخواهیم کرد چون تمایل نداریم که درب‌های آتش جهنم را به‌روی خود باز کنیم چون ایران یمن نیست و نیروهای ایرانی می‌توانند طی 24 ساعت زیرساخت‌ها و نیروی نظامی عربستان را نابود کنند.


    طلال بن عبدالعزیز در ادامه این مصاحبه گفت: خلبانانی که به بمباران یمن می‌پردازند هزینه گزافی را بر بودجه عربستان تحمیل می‌کنند.


    وی این خلبانان را مزدورانی توصیف کرد که برخی از آنها برای هر پرواز خود 7500 دلار تقاضا می‌کنند که اکثر آنها از پاکستان، هند، فرانسه، آمریکا و مصر هستند.


    محمد بن سلمان جانشین ولی‌عهد عربستان و فرزند پادشاه این کشور نیز در مصاحبه با هفته‌نامه انگلیسی اکونومیست گفت: جنگ با ایران آغاز یک فاجعه بزرگ است و هیچ‌وقت اجازه رخ دادن آن را نمی‌دهیم.


    وی در پاسخ به این سؤال “آیا جنگ مستقیم میان دو کشور ایران و عربستان ممکن است؟” گفت: این چیزی است که ما به هیچ وجه آن را پیش‌بینی نمی‌کنیم، و هرکس به‌دنبال آن است کسی است که عقل درستی ندارد، زیرا جنگ میان عربستان سعودی و ایران آغاز یک فاجعه بزرگ در منطقه است و شدیداً بر تمام نقاط جهان تأثیر خواهد گذاشت. قطعاً ما اجازه چنین چیزی را نخواهیم داد.

    موضوعات: اخبار, جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 02:51:00 ب.ظ ]





      علاقه رهبرشيعيان عربستان به رهبر انقلاب و هدیه او ...   ...

    حجه الاسلام ابو ترابی نقل می کند که:

    پارسينه/ در سفرهاي حج معمولا در مدينه خدمت ايشان مي رسيدم و شيخ عَمري معمولا هنگام خداحافظي از رطب هاي مرغوب باغ خودش مقداري براي رهبر معظم انقلاب آماده مي کرد و به عنوان هديه مرحمت مي کردند

    .  حجت الاسلام سيدمحمدحسن ابوترابي با بيان خاطره اي از شيخ عَمري رهبر فقيد شيعيان عربستان گفت

    : ايشان از علماي فاضل عربستان و به نوع رهبر شيعيان اين کشور محسوب مي شدند

    . در سفرهاي حج معمولا در مدينه خدمت ايشان مي رسيدم و شيخ عَمري معمولا هنگام خداحافظي از رطب هاي مرغوب باغ خودش مقداري براي رهبر معظم انقلاب آماده مي کرد و به عنوان هديه مرحمت مي کردند.

     يک سال آقاي عَمري به زيارت مشهد مشرف شده و بعد از آن خدمت رهبري رفته بودند. چند وقت بعد و البته در همان سال، مدينه خدمت آقاي عمري بودم که ايشان با خنده گفتند آيت الله خامنه اي در آن ملاقات بابت خرماها از ايشان تشکر کرده اند

    . بعد هم از بنده بابت رساندن خرماهاي امانتي تشکر کردند. خداوند ايشان را بيامرزد. اين عالم جليل القدر حقيقتا مورد علاقه و احترام علما و شخصيت ها و همچنين مردم حجاز بودند.



    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 02:26:00 ب.ظ ]





      قلب مومن....   ...

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-10-17] [ 10:29:00 ب.ظ ]





      معرفی یک کتاب (خردل خر است..)   ...

    : نگاهي انتقادي به قبل و بعد از دفاع مقدس در کتاب «خردل خر است» 

    باني فيلم/ کتاب «خردل، خر است» مجموعه‌اي از ۸۰ داستان کوتاه کمتر از يک صفحه‌اي در حوزه دفاع مقدس است

    که از سوي انتشارات روايت فتح راهي بازار نشر شد.

       نورمحمدزاده نويسنده کتاب «خردل، خر است» در اين مجموعه‌ 80 عدد داستانک‌ را به نگارش در آورده است.  

    کتاب «خردل خر است» مجموعه‌اي از 80 داستان مينيماليستي کمتر از يک صفحه در حوزه دفاع مقدس است.

    اين 80 اثر به دو بخش 40 ‌تايي تقسيم مي‌شود که بخش اول آن مربوط به دوران دفاع‌مقدس و بخش دوم آن مربوط به اتفاقات پس از دفاع‌مقدس است. عنوان انتخاب شده براي اين کتاب برگرفته از يکي از داستان‌هاي کتاب با عنوان «جمله‌سازي» است

    . اين جمله در حقيقت از طرف يک فرزند جانباز شيميايي به عنوان اولين جمله‌اي که در دفتر خود نوشته است، برداشته شده و اين با توجه به شرايطي بوده که از پدر خود ديده و آن را در جمله «خردل، خر است» نشان داده است لازم به ذکر است اين مجموعه داستان‌ها به نوعي نگاه جامعي به دفاع مقدس و تبعات آن بر زندگي مردم داشته است

    . اين اثر يک نگاه انساني و انتقادي به تبعات و آثار جنگ داشته و به افراد و خانواده‌هايي که مستقيما در اين واقعه‌ و مشکلات پس از آن درگير بودند مي پردازد.

    در بخشي از مقدمه اين کتاب نويسنده اشاره مي کند: “نه سيصد سال، که کمتر از سي سال از روزها و شبهاي آسماني جنگ ميگذرد. سال 67، جنگ براي خيليها تمام شد. براي بعضيهاي ديگر هم اصلاً جنگي آغاز نشده بود که پاياني داشته باشد، اما براي بعضي ديگر، جنگ و آثار عميقش تا امروز ادامه دارد. دسته سوم که سرنوشتي چون اصحاب کهف دارند، «اصحاب جنگ» هستند. اين داستانکها کوششي است فارغ از کليشه هاي رسانه اي، براي يادآوري و شايد هم فراموشي دردهاي تلخ و شيرين اصحاب جنگ.

    هشتاد داستانک اين مجموعه در دو بخش چهل تايي ذيل عناوين «جنگ» و «صلح» به رشته تحرير درآمده تا داستان اصحاب جنگ را در دوران جنگ و پس از آن روايت کند. حتي سعي شده ارتباطي شکلي يا محتوايي بين داستانک ها وجود داشته باشد که در برخي، اين ارتباط عميق و پررنگ تر بوده و خود، داستان ديگري شده.”

    در داستانکي از اين کتاب مي خوانيم

    : “مقابل آينه مي ايستم و چشم هاي سرخ شدهام را نگاه مي کنم. اين پنجمين خواستگاري است که آمده و رفته. لااقل اين يکي، همة حرف هايم را شنيد و رفت. بقيه شان تا اشارهاي به وضعيت بابا کردم بهانه اي تراشيدند و محترمانه دررفتند. نکند از اين هم مثل بقيه خبري نشود! به مامان گفته ام که ديگر کسي را به خانه راه ندهد. تحمل اين تحقيرها را ندارم. امروز هم پيش بابا مي روم که حرف آخرم را بزنم! تاکسي مي ايستد و پياده مي شوم. اشک توي چشم هايم مي دود وقتي تابلوي زنگ زدة «آسايشگاه اعصاب و روان جانبازان» مقابل چشم هايم” بر اساس اين گزارش کتاب «خردل خر است» توسط انتشارات روايت فتح چاپ شده است.



    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 08:51:00 ب.ظ ]





      به جهنم که از ایران میروند..   ...

     امام جمعه مشهد با تاکید بر اینکه قطع روابط بین ایران و عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی جزو افتخارات ملت است، گفت: این مهم به برکت شهادت شیخ نمر و موقعیت شناسی مردم محقق شده است.

    آیت الله سید احمد علم‌الهدی در مراسم گرامیداشت شیخ نمر که در محل مهدیه مشهد برگزار شد، نابودی را عاقبت باطل دانست و اظهار کرد: سرنوشت به تمام قدرت‌های ناشی از جنایات، فتنه‌ها و توطئه‌ها خاتمه می‌دهد. دولت حق را پایانی نیست. زمانی که در جریان جنگ احزاب مسلمانان قدرت یکپارچه یهودیان و مشرکان را مشاهده کردند گفتند که این همان باطلی است که خداوند و پیامبرش وعده داده بودند. یک ضربه تمام این جولان را از بین می‌برد.



    وی آنچه را که امروز در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفته است را باطل تلقی کرد و افزود: کمپین طاغوتی که امروز اسرائیل و انگلیس ضد جمهوری اسلامی به راه انداخته‌اند با یک حرکت نابود می‌شود. این قدرت‌ها واقعی نیستند. همه مردم و مسئولان باید این مهم را باور کنند که این جولان باطل است. نباید دستپاچه شد و یا به دنبال میانجی بود تا تنش‌ها را برطرف کرد. این اعمال نشان از خداناباوری دارد.


    علم‌الهدی با بیان اینکه امروز در برخورد با شهادت شیخ نمر دو نگرش وجود دارد، ادامه داد: عده‌ای معتقدند که شیخ نمر باید به عبادت خود می‌پرداخت و مخالفتی با حکومت نمی‌کرد که این بینش ابن عباسی است که امام حسین (ع) را از جنگ باز می‌داشت و به عبادت در سکوت و صلح دعوت می‌کرد. اما عده‌ای بینش حسینی دارند. ما نیز باید مسیرمان را مشخص کنیم.


    وی شهادت مظلومانه شیخ نمر را بدون توجیه تلقی کرد و یادآور شد: حکم اعدام شیخ نمر در حالی صادر شد که تنها اظهار کرده بود حکومت آل سعود را قبول ندارد. او هیچ اقدام جنگی نیز انجام نداده بود. چرا اکنون که مردم در برابر این عمل واکنش نشان داده‌اند آنان را تندور، قانون‌شکن و افراطی می‌دانند و محکوم می‌کنند؟ از این مملکت می‌روند؟ بروند به جهنم. جامعه انقلابی ما چه نیازی به شما دارد؟ جز وزر و وبال و نکبت برای اسلام چیز دیگری نیستید.


    وی تاکید کرد: حضور دولت‌های عرب، مزدور و ناپاک اهانت به قرآن است. این دولت‌ها لکه ننگی بیش نیستند. بعد از اینکه ما در این مملکت انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندیم و دولت ستم‌شاهی را ساقط کردیم و مزدوران شاه را با نکبت و ذلت از کشور بیرون راندیم، پس از همه این افتخارات برای ملت انقلابی این افتخار دیگری برای ماست که ذرات ناپاک، نجس و مزدور آمریکایی و اسرائیلی را از کشور بیرون کردیم. آن‌ها با این ملت نتوانستند زندگی کنند.


    موضوعات: اخبار, جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 06:54:00 ب.ظ ]





      کلام استاد   ...

    امروز در جلسه اخلاق حضرت آیت الله علی اصغردستغیب فرمودند:



    “موانع هدایت را از خود دور کنید


    مهم ترین مانع هدایت


    هــــــوی و هـــــــــوس


    است.”

     

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:27:00 ب.ظ ]





      حدیثی ناب از امامی ناب   ...

     هفت شخص که خود را مسخره کرده اند.

    قال الإمامُ الرِّضا عليه السلام:

    سَبعَةُ أشياءَ بِغَيرِ سَبعةِ أشياءَ مِن الاسْتِهْزاءِ:مَنِ اسْتَغْفَرَ بلِسانِهِ و لَم يَنْدَمْ بقَلبِهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَنِ اسْتَحْزَمَ و لَم يَحْذَرْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سألَ اللّه َ الجَنّةَ و لَم يَصْبِرْ على الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَن تَعَوّذَ باللّه ِ مِن النّارِ و لَم يَتْرُکْ شَهَواتِ الدُّنيا فقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ،  وَ مَنْ ذَکَرَ الموت وَ لَمْ يستعد له فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه، و مَن ذَکَرَ اللّه َ و لَم يَسْتَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ.

    امام علي ‌بن ‌موسي ‌الرضا عليه ‌السلام فرمودند:

    هفت چيز است که بدون هفت چيز ديگر مسخره آميز است:

    1. کسى که به زبان خود استغفار کند اما در دلش [از گناه] پشيمان نباشد خودش را مسخره کرده است

    .2. کسى که از خدا بهشت بخواهد امّا در برابر سختي‌ها شکيبا نباشد خودش را مسخره کرده است

    .3. کسى که خواهان موفقيت باشد امّا نکوشد خودش را مسخره کرده است

    .4. کسى که جوياى دور انديشى باشد امّا احتياط نورزد خودش را مسخره کرده است.

    5. کسى که از آتش دوزخ به خدا پناه برد امّا خواهش هاى دنيايى را رها نکند خودش را مسخره کرده است

    .6. کسي که به ياد مرگ افتد و خود را مهياي آن نسازد خودش را مسخره کرده است.

    7. و کسى که خدا را ياد کند ولى براى ديدار او نشتابد خودش را مسخره کرده است.منبع حديث: «بحارالأنوار، جلد 11)



    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:21:00 ق.ظ ]





      سؤال آيت‌الله خامنه‌اي از شهيد علم‌الهدي    ...

     سؤال آيت‌الله خامنه‌اي از شهيد علم‌الهدي 

     

    khamenei.ir/ پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي، به مناسبت 16 دي ماه سالروز شهادت حسين علم الهدي در منطقه هويزه، خاطره اي از رهبر معظم انقلاب درباره سوال ايشان از آن شهيد بزرگوار را منتشر کرد

    .  اين بيابانها را نيروهاي متجاوز پر کرده بودند. تمام اين سرزمين پاک و مظلوم و خونبار، در زير چکمه‌ي متجاوزان بود و نيروهاي مسلّح و سازمانهاي نظامي ما، همه‌ي تلاش خودشان را براي دفع و سرکوب دشمن ميکردند

    . اما اين جوانان با دست خالي به مقابله با دشمن ميرفتند. آن روز شايد عدّه‌ي اين جوانان، بيست، سي نفر بيشتر نبود. بيست الي سي جوانان با دست خالي؛ اما با دل استوار از ايمان و توکّل به پروردگار.

    در اين‌جا، در اين بيابانها، چند هزار تانک و نفربر زرهي از دشمن مستقر بود. آن جمع کوچک، براي مقابله با اين جمع علي‌الظّاهر بزرگ مي‌آمد؛ با ايمان به خدا و با توکل؛ آن‌گونه که حسين‌بن‌علي عليه‌السّلام، با جمع معدود، در مقابل درياي دشمن ايستاد، قلبش نلرزيد، اراده‌اش سست نشد و ترديد در او راه پيدا نکرد.

    اين جوانان، واقعاً همان‌طور بودند.  من در همين‌جا، از شهيد علم‌الهدي پرسيدم:

    شما از سلاح و تجهيزات چه داريد که اين‌گونه مصمّم به جنگ دشمن ميرويد؟

    ديدم اينها دلهايشان آن‌چنان به نور ايمان و توکّل به خدا محکم است که از خالي بودن دست خود هيچ باکي ندارند.  

    حرکت کردند و رفتند. آنها خواستار جهاد در راه خدا و پذيراي شهادت در اين راه بودند؛ چون ميدانستند حقّند.

    شهداي ما در هر نقطه‌ي اين جبهه‌ي عظيم، با همين روحيه و با همين ايمان، جنگيدند.  

    عزيزان من! برادران و خواهراني که از منطقه‌ي دشت آزادگان، از هويزه، از سوسنگرد، از بُستان و از مناطق ديگرِ عشايرِ مختلف عرب در اين‌جا هستيد و يا کساني که از نقاط ديگر آمده‌ايد! اين صحنه‌هاي زيبا از جوانان رزمنده، يک درس است

    . يک درس بزرگ براي امروزِ ملتِ ايران و براىِ هميشه‌ي تاريخ.

    در انقلاب هم، ما با دست خالي به ميدان آمديم؛ اما با دلي سرشار از ايمان و عشق،

    با دستگاهِ تا دندان مسلّحِ دشمن، جنگيديم و بر او پيروز شديم

    . البته، مبارزه زحمت دارد؛ اما حق بر باطل، پيروز است.



    بيانات در گلزار شهداي هويزه ۱۳۷۵/۱۲/۲۰       

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 06:10:00 ق.ظ ]





      یک کلمه؛ نمیدانم...!!!   ...

     وقتي استاد با يک کلمه شاگردش را سرخ مي کند 

    حوزه/ مرحوم آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: مرحوم آقا سيد علي يزدي – از شاگردان مرحوم آخوند اردکاني – که بعد از ميرزاي بزرگ شيرازي خود را اعلم مي دانست،

    مي گويد: در کربلا به درس آخوند مي رفتم و کربلا در آن زمان مرکز علم اصول، و نجف اشرف مرکز فقه بود، ايشان نقل مي کرد: هم شهري هاي ما از يزد يا اردکان به کربلا آمدند و گفتند: آيا مي شود به خدمت آخوند برسيم؟ به هر حال وقت گرفتيم و قرار شد وقت خاصي به خدمت آخوند برسيم.

    همراه با جماعتي از زوار به خدمت ايشان رسيديم، و در حالي که ما جلو حرکت مي کرديم و آن ها دنبال سر ما، وارد شديم.

    من که شاگرد آخوند بودم به عنوان سوال از ايشان ولي براي اظهار فضل و علميت و فقاهت، مساله اي را که خود را در آن کاملا آماده کرده بودم مطرح نمودم و خوب آن را تقريب و تقرير کردم و به آخر رساندم، البته به صورت سوال ولي با بيان کاملا علمي و استدلالي و منتظر جواب بودم

    . آخوند- رحمه الله- به من اشاره کرد که نزديک بيا، نزد ايشان رفتم، و ايشان آهسته در گوشم گفت: «نمي دانم!»

    اين سخن خيلي در من اثر کرد و رنگ و روي من سرخ شد، ساکت محض شدم. آخوند مي خواست به من بفهماند که نبايد اين کار را کرد

    . فرداي آن روز که براي بازديد زوار به مسافرخانه رفتم، از دريچه پنجره کوچه صداي آن ها شنيده مي شد، شنيدم به هم ديگر مي گفتند: «ديديد آقا سيدعلي چه قدر صحبت کرد، ولي آخوند همه را با يک کلمه جواب داد!»

    بالاخره، استاد و شاگرد امتيازات عجايب و غرايب داشتند و حرف هاي به ظاهر رکيک، اما به جا و به موقع، در کلماتشان زياد بود.

       

    موضوعات: جالب ترین ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-10-16] [ 08:39:00 ب.ظ ]





      بلیت ماندن است مانده روی دست های من   ...

     

    بلیت ماندن است مانده روی دست های من
    در این همه مسافر حرم نبود جای من؟

    رفیق عازمِ سفر ، فقط سلام من ببر
    سفارش مریض حضرت امام را ببر

    “سلام نسخه"را ببر ببین دوا نمی دهد؟
    از او بپرس این مریض را شفا نمی دهد؟

    چقدر تا تو با قطارها سفر کند دلش؟
    چقدر بگذرند زائرانت از مقابلش؟

    چقدر بادهای دوریت مچاله اش کنند؟
    و دوستان به روزهای خوش حواله اش کنند؟

    مرا طلای گنبد تو بی قرار می کند
    کسی مرا به دوش ابرها سوار می کند

    خیال می کند که دیدن تو قسمتش شده
    همین کسی که دارد از خودش فرار می کند

    به بادهای آشنای شرق بوسه می دهد
    به آتش ارادت تو افتخار می کند

    به این امید ، ضامن رئوف تا ببیندت
    هی آهوان بچه دار را شکار می کند

    هزار تا غروب در مسیر ایستاده ام
    به هر که آمده به پای بوس نامه داده ام

    من از کبوتران گنبد تو کمترم مگر؟
    که بعد سال ها نخوانده ای مرا به این سفر

    قطارهای عازم شمال شرق می روند
    دقیقه های بی تو مثل باد و برق می روند

    کسی بلیت رفتنی به دست من نمی دهد
    به آرزوی یک جوان خام تن نمی دهد

    بلیت ماندن است مانده است روی دست های من
    در این همه مسافر حرم نبود جای من؟


     

     

    موضوعات: شعر و دست نوشته  لینک ثابت



     [ 06:09:00 ب.ظ ]





      مظلومیت روحانیت...   ...

     ايرنا/ رئيس اداره پاسخگويي به پرسشهاي ديني حرم مطهر رضوي گفت:

    يکي از اساتيد حوزوي شاغل به کار در اين اداره، هنگام امر به معروف و نهي از منکر در مکاني ديگر از شهر مشهد با چاقوي افراد شرور مجروح شد.  

    مهدي لساني در گفت و گو افزود:

    حجت الاسلام حسين خادم الخمسه حوالي ساعت 21 جمعه شب هنگام سوار شدن به خودرو در محدوده پارک ساحلي آفتاب واقع در منطقه بازار سپاد مشهد متوجه مزاحمت چند موتورسوار براي يک زن جوان شد که اشرار قصد داشتند به زور وي را سوار يک خودرو پرايد کنند.  

    وي ادامه داد: با مداخله اين استاد حوزه، زن فرصت فرار يافت اما مهاجمان به اين روحاني ناهي منکر حمله کردند.  

    رئيس اداره پاسخگويي به پرسشهاي ديني حرم مطهر رضوي گفت: حجت الاسلام خادم الخمسه که رزمي کار است هنگام حمله اشرار از خود دفاع کرد اما مهاجم ديگر با چاقو به کتف وي ضربه زد.  لساني افزود:

    زماني که اين روحاني فداکار براي دفاع به سمت مهاجم بر مي گردد چاقوي ديگري در بازوي وي فرو مي رود.  

    وي ادامه داد: حجت الاسلام حسين خادم الخمسه در اين حادثه از ناحيه کتف و بازو مجروح و به بيمارستان امدادي مشهد منتقل شد.  رئيس اداره پاسخگويي به پرسشهاي ديني حرم مطهر رضوي گفت: اين استاد حوزه پس از اقدامات درماني وضعيت مناسبي دارد لذا از بيمارستان مرخص شد.  

    معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي خراسان رضوي نيز ضمن تاييد وقوع اين رخداد تاکيد کرد: تحقيقات گسترده پليس براي دستگيري ضاربان روحاني آمر به معروف در جريان است.  

    سرهنگ مجتبي شهسوارپور گفت: روحاني وظيفه شناس که همراه خانواده خود در يکي از مراکز تجاري مشهد حضور داشت با مشاهده صحنه مزاحمت افرادي براي يک زن و اقدام به ربودن وي وارد عمل شده بود که توسط ضربات چاقوي دو شرور مزاحم مجروح شد.

     وي افزود: اين دو شرور پس از حمله به حجت الاسلام خادم الخمسه از محل متواري شدند لذا گروههاي ويژه پليس براي پيگيري سريع موضوع و با توجه به سرنخهاي موجود وارد عمل شده اند .

     معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي خراسان رضوي همچنين با اشاره به حضور پليس در منزل اين روحاني براي دلجويي ادامه داد: تحقيقات گسترده در اين زمينه بطور جدي ادامه دارد.

    موضوعات: بدون موضوع, اخبار, جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 03:30:00 ب.ظ ]





      احترام خاص آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني به کودکان سادات    ...

     احترام خاص آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني به کودکان سادات 

    شخصي از اقوام سببي ايشان که از سادات محترم است نقل مي کرد:  

    روزي به ديدن  ميرزا جواد آقا تهراني آمده بودم و به همراه من برادر کوچکم که در آن موقع سنش حدود 7 يا 8 سال مي شد بود.

    داخل اطاق با آقا مشغول صحبت بوديم، هر چندگاه آقا با تمام قامت از جايشان برمي خاستند و مي نشستند.

    اين کار را چند بار با اندک فاصله اي تکرار کردند، وقتي دقت کردم فهميدم علت قيام و قعود ايشان بخاطر برادر کوچکم مي باشد، چون او بازيگوش بود و چندين باز از اطاق خارج شد و برگشت و هر نوبت که وارد اطاق مي شد، آقا به احترام سيادت او مي ايستاد و بعد مي نشست

    .   بعد از اينکه متوجه قضيه شدم، دست او را گرفتم و پهلوي خودم نشاندم که ديگر رفت و آمد نکند تا مزاحم آقا نشود، ايشان با مهرباني و عطوفت فرمودند: « بگذار بچه آزاد باشد و مزاحم او نشو آزادش بگذاريد تا بازي کند. »  

    منبع: کتاب خاطراتي از آيينه اخلاق

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 01:49:00 ق.ظ ]





      خوش آمدی بانو   ...

    به مانند مادرتان

    حمایتگر ولایت بودید

    و به مانند عمه بزرگوارتان

    داغ برادر دیده

    بانو ورودتان به سرزمین پارس

    آغاز رویش حقیقت و شجاعت است

    بانو قدمتتان سر چشم



    بي‌بي فاطمه معصومه (س) در سال 173 هجري در شهر مدينه ديده به جهان گشود.[1] پس از آنكه مأمون عباسي در سال 200 هجري امام رضا (عليه‌السّلام) را به خراسان دعوت كرد، حضرت معصومه (س) به همراه عده‌از برادران و بستگان، پس از يك سال به انگيزه ديدار برادر وارد ايران شده در كتاب «حضرت معصومه فاطمه ثاني» آمده است: «پس از ولايت‌عهدي امام رضا (عليه‌السّلام) آن بني هاشم علي (عليه‌السّلام) كه مدت‌ها همواره تحت شكنجه و فشار حكام جور بودند با شنيدن اين خبر به عنوان ديدار حضرت رضا (عليه‌السّلام) از مدينه به خراسان رهسپار شدند. اين گروه در حدود 400 نفر بودند در رأس آن‌ها حضرت معصومه (س) بود.»[2]


    حسن بن محمد بن حسن قمي مي‌نويسد: «وقتي حضرت معصومه (س) و همراهان به شهر ساوه رسيدند، مأموران حكومت عباسي با آن‌ها درگير شدند و عده‌اي از آن‌ها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در همانجا بيمار شدند. از همراهيان سوال كرد از اينجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ايشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اينجا به قم منتقل كنيد! اشتهاردي مي‌نويسد:


    «پس از اينكه مأمورين حكومت عباسي در ساوه جلوي كاروان حضرت معصومه را گرفتند حدود 23 نفر از آن‌ها كشته شدند گروهي اسير و گروهي نيز متواري گرديدند. نقل شده كه حضرت معصومه را عمال بني‌ عباس در ساوه مسموم كردند. آن حضرت در حال بيماري قم را اختيار كرد چون قم مركز شيعيان بود از اين رو رهسپار قم شد».[3]

    به اين نكته بايد توجه داشت كه «از همان قرن اول هجري تشيع در قم رواج يافته بود. و اين شهر از سوي امامان شيعه به عنوان پناهگاه شعيه محسوب مي‌شد و خيل عظيمي از پيروان اهل بيت (عليهم‌السّلام) را در خود جاي داده بود از جملۀ اين پيروانِ اهل بيت، خاندان اشعري بودند».[4]


    شيعيان قم پس از اطلاع از ورود حضرت معصومه (س) به ساوه ايشان رسيدند و از آن حضرت درخواست كردند به شهر قم تشريف فرما شوند. علي اصغر مي‌نويسد:

    «قول درست اين است كه خبر ورود فاطمه معصومه به ساوه و (حركت او به سوي قم) به مردم قم رسيد. آل سعد اشعري اتفاق كردند كه به خدمت او برسند و از ايشان درخواست نمايند به قم بيايد. از ميان ايشان موسي بن خزرج[5] بيرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسيد. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر كشيد و به سراي خود فرود آورد».[6]

    ورود حضرت معصومه به قم تقريباً در 23 ربيع الاول سال 201 هجري بوده است.[7] يوسف علي يوسفي مي‌نويسد:

    «حضرت معصومه روز يكشنبه 23 ربيع الاول سال 201 هجري قمري برابر با اول آبانماه 195 هجري شمسي شهر قم را با قدوم مباركش منور ساخت».[8]


    خانه موسي بن خزرج كه محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهي اليه سمت جنوب غربي شهر قم بوده … امروزه در محله «ميدان مير» محلي است به نام ستيه[9] كه مسجد و مدرسه‌اي در اطراف آن بنا كرده‌اند و از قديم الايام سينه به سينه رسيده است كه اين مكان جاي فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.[10]

    نویسنده: يدالله حاجي زاده

    ——————————————


    [1]- مسعودي، علي بن حسين؛ مروج الذهب، قم، منشورات دارالهجره، ج3، ص 336.
    [2]- محمدي، اشتهاردي، محمد؛ حضرت معصومه فاطمه دوم، قم، علامه، 1375، ص 118.
    [3]- محمدي اشتهاردي، محمد؛ پيشين، ص 118.
    [4]- قمي، حسن بن محمد بن حسن، پيشين، ص 213.
    [5]- از اصحاب امام رضا (عليه‌السّلام): محمدي اشتهاردي، محمد؛ پيشين، ص 119.
    [6]- فقيهي، علي‌اصغر؛ تاريخ مذهبي قم، قم، حكمت، 1350، ص 86-85.
    [7]- محمدي اشتهاردي، محمد؛ پيشين، ص 119.
    [8]- يوسفي، يوسف علي؛ شهيده غربت، قم، كوثر، 1386، چاپ اول، ص 74 به نقل از نرم افزار نجوم اسلامي.
    [9]- ستيه مخفف سيدتي است (فقيهي، علي اصغر، پيشين، ص 87).
    [10]- همان، ص 87-86.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-10-15] [ 10:45:00 ب.ظ ]





      شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت   ...

    حسین در زمان فراگیرى دانش کلاسیک، لحظه‌اى از آموزش مسائل دینى غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسى آشنایى بیشترى پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادى به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامى و انقلابى نشان داد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعى به سربازى اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازى، فعالانه به تحصیل علوم قرآنى در مجامع مذهبى مبادرت ورزید. طولى نکشید که او را به همراه عده‌اى دیگر به اجبار به عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهى و شعور بالاى خود نماز را در آن سفر تمام مى‌خواند. وقتى دوستانش علت را سئوال کردند در جواب گفت: این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند .


    در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینى مبنى بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازى فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامى پیوستند. آنها در این مدت، دائما در تکاپوى کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند.


    شهید حاج حسین خرازى از همان آغاز پیروزى انقلاب اسلامى درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامى، مبارزه با ضد انقلاب داخلى و جنگهاى کردستان بود و لحظه‌اى آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامى و استعدادى که در این زمینه داشت، مسئولیتهایى را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتى به آن خطه داشت. دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه علیه انقلاب اسلامى بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازى در اوج درگیریها، زمانى که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایى که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همراه با شهید على رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکى حمزه) از خود نشان داد در سمت فرماندهى گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب مى‌شد وارد عمل گردید و در آزادسازى شهرهاى دیگر از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت، نقش موثرى را ایفا نمود و با تدابیر نظامى، بیشترین ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد.


    شهید خرازى با شروع جنگ تحمیلى بنا به تقاضاى همرزمان خود پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهى خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعى که در برابر عراقیها در جاده آبادان – اهواز در منطقه دارخوین تشکیل شده بود – و بعدا در میان رزمنگان اسلام به خط شیر معروف شد – منصوب گشت. خطى که نه ماه در برابر مزدوران عراقى دفاع جانانه‌اى را انجام داد و دلاورانى قدرتمند را تربیت کرد.
    در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهى جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را – که عراقیها با نصب آن دو پل بر روى رود کارون آبادان را محاصره کرده بودند – به تصرف درآوردند .


    شهید خرازى در آزادسازى بستان بهترین مانور عملیاتى را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه‌هاى رملى و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد. پس از عملیات پیروزمند طریق‌القدس بود که تیپ امام حسین (ع) رسمیت یافت.
    در عملیات فتح‌المبین دشمن را در جاده عین‌خوش با همان تدبیر فرماندهى‌اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود.


    یگان او در عملیات بیت‌المقدس جزو اولین لشگرهایى بودند که از رود کارون عبور کردند و به جاده اهواز خرمشهر رسیدند و در آزادسازى خرمشهر نیز سهم بسزایى داشت. از آن پس در عملیاتهاى مختلف همچون رمضان، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهى لشکر امام حسین (ع) به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادتهاى بسیارى از خود نشان داد. در عملیات خیبر که توام با صدمات و مشقات زیادى بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزارها و بمب‌هاى شیمیایى مورد حمله قرار داده بود، اما شهید خرازى هرگز حاضر به عقب‌نشینى و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد


    .از بیمارستان یزد – همانجایى که بسترى بود – به منزل تلفن کرد و به پدرش گفت: “من مجروح شده‌ام و دستم خراشى جزیى برداشته، لازم نیست شما زحمت بکشید و به یزد بیایید، چون مسئله چندان مهمى نیست. همین روزها که مرخص شدم خودم به دیدارتان مى‌آیم.” در عملیات کربلاى ۵ در جلسه‌اى با حضور فرماندهان گردانها و یگانها از آنان بیعت گرفت که تا پاى جان ایستادگى کنند و گفت: “هر کس عاشق شهادت نیست از همین حالا در عملیات شرکت نکند، زیرا که این یکى از آن عملیات‌هاى عاشقانه است و از حسابهاى عادى خارج است.”
    لشگر او توانست با عبور از خاکریزهاى هلالى که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهى ادامه داشت شکست سختى به عراقیها وارد آورند.
    او با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولى با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس کمبود نمى‌کرد و براى تامین و تدارک نیروهاى رزمنده در خط مقدم جبهه تلاش فراوانى مى‌نمود .


    در بسیار از عملیاتها حاج حسین مجروح شد، اما براى جلوگیرى از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمى‌شد به پشت جبهه انتقال یابد.
    این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ۱۳۶۵ در جوار قرب الهى ماوا گزید.
    رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در مورد ایشان مى‌فرمایند: او (حسین خرازى) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود که با ذخیره‌اى از ایمان و تقوا و جهاد وتلاش شبانه‌روزى براى خدا و نبرد بى‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آستان رحمت الهى فرود آمد و به لقاءالله پیوست .


    خصوصیات برجسته شهید


    شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می‌كرد. روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشكر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه‌زنی و عزاداری می‌پرداخت و مقید بود كه شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.

    او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت كم‌نظیری داشت. با همه مشكلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به مصرف بیت‌المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می‌كرد و می‌گفت: وسایل و امكاناتی را كه مردم مستضعف دراین دوران سخت زندگی جنگی تهیه می‌كنند و به جبهه می‌فرستند بیهوده هدر ندهید، آنچه می‌گفت عامل بود، به همین جهت گفتارش به دل می‌نشست. حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت كادرهای كارآمد غافل نبود. نیمه‌های شب اغلب از آسایشگاهها و محلهای استقرار نیروی لشكر سركشی نموده و حتی نحوه خوابیدن آنها را كنترل می‌كرد. گاه، اگر پتوی كسی كنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می‌كشید. او به وضع تداركات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می‌كرد.
    شهید خرازی یك عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترك نمی‌شد.

    او معتقد بود: هرچه می‌كشین و هرچه كه به سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه، ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. دقت فوق‌العاده‌ای در اجرای دستورات الهی داشت و این اعتقاد را بارها به زبان می‌آورد كه: سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد. دائماً به فرماندهان رده‌های تابعه سفارش می‌كرد كه در امور مذهبی برادران دقت كنند.
    همیشه لباس بسیجی بر تن داشت و در مقابل بسیجی‌ها، خاكی و فروتن بود. صفا، صداقت، سادگی و بی‌پیرایگی از ویژگیهای او بود.
    نحوه شهادت
    او با آنكه یك دست بیشتر نداشت ولی با جنب و جوش و تلاش فوق‌العاده‌اش هیچ‌گاه احساس كمبود نمی‌كرد و برای تأمین و تدارك نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می‌نمود. در بسیاری از عملیاتها حاج حسین مجروح شد. اما برای جلوگیری از تضعیف روحیه همرزمانش حاضر نمی‌شد به پشت جبهه انتقال یابد. در عملیات كربلای 5 ، زمانی مه در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این كار شد، كه در همان حال خمپاره ای در نزدیكی اش منفجر شد و روح عاشورایی او به ملكوت اعلی پرواز كرد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهی ماوا گزید. سردار دلا وری كه همواره در عملیات ها پیشقدم بود و اغلب اوقات شخصاً به شناسایی می رفت.

    در هر شرایطی تصمیمش برای خدا و در جهت رضای حق بود. او یار حسین زمان، عاشق جبهه و جبهه‌ای ها بود و وقتی به خط مقدم می‌رسید گویی جان دوباره‌ای می‌یافت؛ شاد می‌شد و چهره‌اش آثار این نشاط را نمایان می‌ساخت. شهید خرازی پرورش یافته مكتب حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود. جان شیفته‌اش آنچنان از زلال مكتب حیا‌ت‌بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود كه كمترین شائبه سیاست‌بازی و جاه‌طلبی به دورترین زاویه ذهنش راه نمی‌یافت. این شهید سرافراز اسلام با علو طبع و همت والایی كه داشت هلال روشن مهتاب قلبش، هرگز به خسوف نگرایید و شكوفه‌های سفید نهال وجودش را آفت نفس، تیره نگردانید.

    در لباس سبز سپاه و میقات مسجد، مُحرِم شد، در عرفات جبهه وقوف كرد و در منای شلمچه و مسلخ عشق، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
    رهبر معظم انقلاب و فرمانده كل قوا در مورد ایشان می‌فرمایند: او (حسین خرازی) سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت بود كه با ذخیره‌ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه‌روزی برای خدا و نبرد بی‌امان با دشمنان اسلام، در آسمان شهادت پرواز كرد و بر آستان رحمت الهی فرود آمد و به لقاءالله پیوست
    سخنی از شهید:
    همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهن‌مان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهدا راه‌شان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند… ما لشکر امام حسینیم، حسین‌وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّهُمَّ اجعل مَحیایَ، مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد»


    فهرست منابع و ماخذ:
    1. سید احمد عقیلی، محمدرضا نیلفروشان، با ستارگان(راهنمای تخت فولاد)، کانون پژوهش، چاپ اول ۱۳۸۳، صفحه ۲۴۳
    2. اصغر منتظر القائم، بزم گاه دلبران، صص۷۵-۷۸
    3. یازهرا(زندگینامه و خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)، چاپ ششم ۱۳۸۹، نشر ستارگان درخشان، صفحه ۸۲
    4. سید احمد عقیلی، محمدرضا نیلفروشان، با ستارگان(راهنمای تخت فولاد)، کانون پژوهش، چاپ اول ۱۳۸۳، صفحه ۲۴۳
    5. مزارات اصفهان، تصحیح و اضافات: دکتر اصغر منتظر القائم،۱۳۸۷، دانشگاه اصفهان، ص 359.
    سایت :
    http://fa.wikipedia.org/wiki
    http://pbakh.mihanblog.com

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 08:15:00 ب.ظ ]





      روزگار درس و امتحان   ...

    مثل احساس روزهای امتحان

    مثل راحتی بعد از تمام شدن امتحانات

    مثل شیرینی  خواب راحت بعد از یه امتحان سخت

    مثل لذت دیدن لبخند معلم از نمره خوب

    مثل حس غرور از رضایت پدر و مادر

    مثل شادی

    مثل شور

    مثل خنده

    کاش

    آخرتمون هم همین شکلی باشه…

     

    موضوعات: جالب ترین ها, شعر و دست نوشته  لینک ثابت



     [ 06:39:00 ب.ظ ]





      حدیث دلبران ....   ...

      السفير: قاسم سليماني فرماندهي که بازنشسته نمي شود 

    شفقنا/  متن پيش رو در شفقنا منتشر شده و  السفير در گزارشي به بررسي جايگاه سردار قاسم سليماني در منطقه و تاثيرگذاري وي پرداخت و نوشت:

    سي و پنج سال جهاد. قاسم سليماني تا يک دهه پيش کاملا در سايه فعاليت مي کرد. هنگامي که حمله آمريکا به عراق واقعيت منطقه اي و بين المللي جديدي را به وجود آورد، سليماني به همراه فرماندهان سپاه و در پشت سرشان ولايت فقيه مشغول بررسي نحوه تعامل با واقعيت هاي جديد منطقه شدند. آن زمان بود که «حاجي» از سايه در آمد و به قهرماني ملي تبديل شد که درباره اش داستان ها گفته و فيلم ها ساخته مي شود.  

    از زمان جنگ عراق عليه ايران تاکنون، قاسم سليماني به دنبال مرگ مي دود. هفته گذشته نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران ايران اعلام کرد بخش اول خاطرات قاسم سليماني به اتمام رسيده است اما اين خاطرات که شامل داستان هايي از حافظه گردان «۴۱ثارالله» است، گرداني که سليماني فرماندهي آن را برعهده داشت،

     به گفته نماينده ولي فقيه «مادام که حاجي زنده باشد منتشر نخواهد شد». اين تصميم خود او بوده است. شهادت سليماني امري به تعويق افتاده است. گروه هاي تکفيري در سوريه و عراق تاکنون بيش از هفت بار به گمان خود او را کشته اند. مرگ، ژنرال را تعقيب مي کند کما اينکه او نيز مرگ را دنبال مي کند. در سپاه پاسداران ايران، صدها نفر از اين گونه افسران وجود دارند اما جنگ همواره مردان خودش را مي پرورد. به اين خاطر قاسم سليماني فردي براي همه است. او فرماندهي نظامي است که در ميدان پيشاپيش نيروهايش حرکت مي کند. او مديري مدبر است که دشمنانش مي پندارند با کشتن او مي توانند عظمتش را در هم بشکنند.

     سليماني با وجود آنکه نزديک به شصت سال دارد همچنان اهميت تکاليف خودش را مي داند. اين تکليف در نظر سپاه پاسداران، تنها محدود به فعاليت هاي نظامي، طراحي و تاکتيک هاي آن خلاصه نمي شود، بلکه در ارتباطي ارگانيک با جوانب معنوي و فرهنگي دارد. فرهنگي که مفاهيم انقلاب و جهاد و حق و مبارزه با ظلم و باطل جزو اصول آن است.

    سليماني به دنبال دو چيز است: پيروزي يا شهادت. وقتي سليماني در صحبت هايش از بسيج مردم مي گويد کمتر اصطلاحات ديني و حماسي بکار مي برد. او در رفتار اجتماعي اش انساني آرام با لبخند، تواضع، بخشندگي  و زهد است. برخي از کساني که با او در ايران – بخصوص قبل از اين اواخر که مشهور شود – ديدار  کرده اند مي گويند هيچ کس باورش نمي شود اين قاسم سليماني است که جلوش نشسته است اما خودش است، فرمانده سپاه پاسداران در منطقه.  

    کساني که به او نزديک هستند خاطرات فراواني از سليماني در نبردهاي « کربلاي ۵»، «کربلاي ۶»، «کربلاي ۱۰»، «والفجر ۱ »، «والفجر ۵»، «بدر»، «خيبر» و «مرصاد» و دهها عمليات ديگر در دوران جنگ تحميلي دارند. قرار است ماه مارس ۲۰۱۶ کتابي ايراني که به زبان عربي ترجمه شده درباره او در بيروت منتشر شود. اما نمي توان چنين حکايت هايي را از خود سليماني شنيد چون رد مي کند.

    بخشي از دلايل اين انکار به مسايل امنيتي و بخشي ديگر به خصوصيات اخلاقي او بر مي گردد. سليماني از ابتداي بحران سوريه درجريان تحولات اين کشور بود. بعضي وقت ها ماموريت او از حد عمل نظامي فراتر رفته و به نقش سياسي مي رسد که با نرمي و تلاش و منطق سعي مي کند آن را به پيش برد. به دليل همين انکارهاست که بخش هاي مهمي از سرگذشت او نامعلوم است. درست مثل دوستش عماد مغنيه که درکارهاي نظامي و سياسي در گستره جغرافيايي بزرگي فعاليت داشت. سرگذشت او هم معلوم نبود.


    سليماني متولد شهرکي به نام «راپورد» در منطقه اي کوهستاني در استان کرمان است. همين امر جوهره شخصيت او را پديده آورده و سخت و مقاوم ساخته است. او مي توانست با عشاير و قبايل موجود در عراق و سوريه (حتي افغانستان که قبلا مسوول امنيت مرزها بود) تعامل خوبي داشته باشد. امروزه ثابت شده که استراتژي سليماني در مقابله با گروه هاي تروريستي ازجمله داعش، جبهه النصره و غيره بر استراتژي باراک اوباما رييس جمهور آمريکا رجحان دارد.

    اين ژنرال ايراني بعدها آنچنان نقش پر رنگي پيدا کرد که از يک فرمانده نظامي فراتر رفت و به نماينده ويژه ولايت فقيه مبدل شد اما اين مقام نيز هرگز ويژگي هاي شخصيتي او را تغيير نداد بلکه بر تواضع و تاکيدش بر شهادت افزود.  درحال حاضر سليماني بر همه مراحل يک عمليات نظارت دارد. از شروع بررسي انجام آن در ميدان که چند هفته قبل باشد تا اجراي حمله و تامين لجستيک و توزيع ماموريت ها به گروه هاي رزمي و حتي تا ديدار از مجروحان هر عمليات.

    او دايم در حرکت بين سوريه و عراق است و سعي مي کند ارتباط بيشتري با رزمندگان داشته باشد. برخي از فرماندهان حشد الشعبي (بسيج مردمي عراق) بيش از ۲۰ سال است که او را مي شناسند . تماس هاي شخصي که ژنرال سليماني سعي مي کند با هرکس که مي شناسد برقرار کند يکي از نکات برجسته موفقيت او درعراق بوده است. هنگامي که استراتژي آمريکا مبتني بر برنامه هاي دراز مدت بود استراتژي سليماني بر انتقال تجارب و سلاح ها به خود عراقي ها مبتني بود و مي گفت زماني که لازم بود بايد فقط براي فرماندهي و راهنمايي دخالت کرد. وي همواره بر اين تاکيد داشت که بايد روحيه  نيروهاي عراقي را تقويت کرد.  

     هيچ هفته اي نمي گذرد که شايعه اي درباره سليماني مطرح نشود حتي  طي دو ماه اخير شايعات بسيار بالا گرفته بود . ورود روسيه به خط ائتلاف با ايران در سوريه و ابهامات جنگ هاي حلب و الرمادي موجب شد تا شبکه هاي اجتماعي بيش از پيش به سليماني توجه کرده و هم زمان شايعات نيز قوت بگيرد. وفور اين شايعات موجب شد تا او به اجبار خود را در مراسم تشييع پيکر غضنفر رکن آبادي سفير سابق ايران درلبنان که در تهران برگزار شد نشان دهد.

    در آنجا او گفت سالهاست که دشت ها را براي رسيدن به شهادت  در مي نوردد. اين آرزويي است که سليماني بعد از تجاوز اسراييل به غزه هم بر زبان آورد و گفت: «به همه مي گويم ما عاشق شهادتيم. شهادت در راه فلسطين. شهادت در راه قدس. اين ها آرزوي هر انسان شريف و آزاده اي در جهان است». هنگامي که او به اين آرزويش دست يابد، فرصتي مناسب خواهد بود تا فصول ناشناخته زندگي مردي که به خاورميانه مي انديشد آشکار گردد.  

       

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



    [دوشنبه 1394-10-14] [ 09:38:00 ب.ظ ]





      منش شیعه این است: هیهات من الذله   ...

    پایگاه اینترنتی الوعی نیوز اعلام کرد:

    منابع نزدیک به خانواده شیخ نمر فاش کردند که وزارت کشور سعودی پیش از اعدام شیخ نمر پیشنهادی را جهت لغو حکم اعدام شیخ نمرارائه کردند .

    این پیشنهاد دو راه را جلوی خانواده خویش قرار می داد :

    1. عذر خواهی شیخ نمر از پادشاه عربستان و ابراز ندامت از مواضع گذشته خویش

    2. درخواست خانواده شیخ نمر از وزارت کشور سعودی جهت بخشش و لغو حکم

    این پیشنهاد به هیچ عنوان مورد پذیرش شیخ و خانواده اش قرار نگرفت


    چون منش شیعه این است


    هیهات من الذله


    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 06:30:00 ب.ظ ]





      شهادت...   ...

    شهید از جمله شفاعت کنندگان در قیامت است؛


    سه گروهند که روز قيامت به شفاعت برمی‌خيزند و خداوند شفاعتشان را می‌پذيرد:


    پيغمبران، سپس علماء و سپس شهدا.

     

    سفینه البحار، ج۴، ص۵۱۳








    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-10-13] [ 08:17:00 ب.ظ ]





      از گناه بترس....   ...

    حضرت علي عليه السلام مردي را ديد که آثار ترس و خوف در سيمايش آشکار است.

    از او پرسيد: چرا چنين حالي به تو دست داده است؟

     مرد جواب داد: من از خداي مي ترسم.

    امام فرمود: بنده خدا! (نمي خواهد از خدا بترسي) از گناهانت بترس و نيز به خاطر ظلم هايي که درباره بندگان خدا انجام داده اي

    .  از عدالت خدا بترس و آنچه را که به صلاح تو نهي کرده است، در آن نافرماني نکن،

    آن گاه از خدا نترس؛ زيرا او به کسي ظلم نمي کند و هيچ گاه بدون گناه کسي را کيفر نمي دهد.

     منبع : داستان هاي بحارالانوار جلد دوم، به نقل از بحارالانوار، ج 70، ص 392  

     

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:45:00 ب.ظ ]





      بیداری سرکوب شدنی نیست!!!!   ...

    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 01:04:00 ب.ظ ]





      مهم ترین جمله از بیانات رهبر انقلاب در مورد شهادت شیخ نمر از دید رسانه ها   ...

    مهمترین خبرگزاری های دنیا این جمله رهبر انقلاب را تیتر خود کرده اند:


    “دست انتقام الهی 


    گریباگیر


    آل سعود خواهد شد.”


    موضوعات: اخبار, مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 12:44:00 ب.ظ ]





      نگاهی به مفهوم و معنای لیبرالیسم   ...

    نگاهی به مفهوم و معنای لیبرالیسم


    برای آزادی تعاریف بسیاری ذکر شده است و به گفته آیزابلا برلین حدود(200دویست) تعریف برای آن اشاره شده است. تعریف لیبرالیسم به خاطر تحولات گسترده و عمیق تاریخی و مکانی اش و به علت معانی و تفسیرهای مختلف و همچنین متفکران متعددش بسیار مشکل است و به تعبیری آن قدر تغییر ناپذیر است که کمتر تعبیر و تفسیر دقیقی به دقت سایر علوم می پذیرد.

    وجه اشتراک بسیاری از تعاریف آن، عدم مانع بر سر راه انتخاب انسانها است.جان لاک معتقد است که آزادی انسان در آن است که جز قانون طبیعت، قدرتی بر او و فرمانروا نباشد. انگلس می گوید: آزادی، شناختن قوانین طبیعت و به کار بستن آن به نفع جامعه انسانی است.


    هاروارد لاسکی می گوید: آزادی، نبودن مانع بر آن احوال و اوضاع و شرایط اجتماعی است که حدود آن در زندگی کنونی لازمه خوشبختی است.

    افلاطون می گوید: آزادی عمل به متقضای عقل است.آیزایا برلین در تعریف آزادی می گوید: «من آزادی را عبارت از فقدان موانع در راه تحقق آرزوهایی انسان دانسته ام و در جای دیگر آزادی را به معنای عدم مداخله دیگران در کارهای فرد می داند.


    دانشنامه سیاسی آزادی را چنین تعریف می کند. در وسیعترین معنای کلمه، آزادی حالتی است که در آن چیزی وابسته و محدود به چیزهای دیگر نباشد و بتواند در فضا جا به جا شود و در مورد انسان حالتی است که در آن اراده شخصی برای رسیدن به مقصود خویش به مانعی برخورد نکند.


    هابز می گوید: انسان آزاد کسی است که چون بخواهد کارهایی را انجام دهد که در توان و استعداد او هست با مانعی روبرو نشود. او آزادی را نبودن مانع در سر راه جنبش می داند.


    کارلایل فیلسوف انگلیسی می گوید:آزادی حقیقی انسان، در یافتن راه درست و گام زدن در آن راه است.

    دکتر سروش می گوید: آزادی یعنی خانه پرداختن از غیر، یعنی هر چه غیرماست، دفع کنیم یا به عبارت دیگر آزادی یعنی وانهادن آدمی به خود آن چه غیر من است یا آن چه مانعی است برکمال و شکوفایی من، باید کنار زده شود.


    آنچه در تعریف آزادی مطرح می شود با توجه به معنای لغوی آن که حریت معنا شده است و خلاف بندگی و رقیب و عبودیت و اسارت و اجبار معنا شده است کمی متناقض است.

    اما آنچه به صورت کلی در معنای آزادی معنا می شود به هیچ وجه به عنوان لیبرالیسم امروزی را که به غلط با واژه آزادی همسان گرفته می شود را در بر ندارد.

    آنچه اندیشمندان در معنای لیبرالیسم مطرح می کنند در دو حوزه اجتماعی و فلسفی مطرح است که مسامحتاً اینگونه می توان تعریفش کرد:لیبرالیسم در معنای وسیع آن تقریباً در تمامی عرصه ها و در تمامی گونه های آن، فلسفه افزایش آزادی فردی در جامعه تا حد مقدور و میسور است.


    واژه لیبرالیسم در لغت به معنای آزادی گرفته شده است. به معنای «صناعات آزاد» و پس از آن به معنی آدم هرزه و ولنگار بوده که در آثار شکسپیر به همین معنا به کار رفته است. به سخن دیگر لیبرالیسم مجموعه روش ها و نگرش ها و سیاست ها و ایدئولوژی هایی هستند که عمده ترین هدفشان فراهم آوردن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است. بنیاد و شالوده این مکتب مبتنی بر فرد گرایی است. لیبرالیسم مانع آزادی و رشد فرد و دشمن اصلی خود را در تمرکز قدرت می داند .


    اصطلاح لیبرالیسم به عنوان نظریه ی سیاسی در قرن 19، بر حزبی سیاسی در اسپانیا اطلاق شد که از حکومت مبتنی بر قانون حمایت می کرده در فرانسه این اصطلاح در ارتباط با شعارهای انقلاب فرانسه مطرح گردید و همزمان واکنشی در مقابل انحصار کلیسا و دستگاه های سلطنتی بود.


    لیبرالیسم خاستگاه و مسیر مشخصی در غرب دارد که با رنسانس اقتصادی و اصلاح گری مذهبی شروع شده و همگام با تمدن جدید غرب تا دوران پست مدرن اخیر هم استمرار پیدا کرده است. با این حال برخی آن را نقطه شروع تمدن مدرن و برخی دیگر از محصولات و مکاتب ایجاد شده توسط آن می دانند؛ کما اینکه فاشیسم و استالینیسم هم برخی از محصولات دیگر آن به حساب می آید.


    از نظر تاریخی رشد این تفکر از تحولات و تغییرات قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی ناشی می شود که به خاطر تغییرات ذکر شده طبقه ای از سرمایه داران جدید به وجود آمد که با پیشرفت ابزار تولید، افزایش سرمایه و تجارت، آزادی اقتصادی را در مقابل سلطه اشراف، پادشاهان و کلیسا به عنوان یک هدف اساسی انتخاب کرد.


    این سرمایه داران که به بورژواها معروف شده بودند علاوه بر معرفی ثروت طلبی به عنوان انگیزه اساسی فعالیت بشر، آن را مایه خیر و برکت جامعه هم می دانستند. اقتصاد بورژوازی و تجارت جدید با نهضت اصلاح دینی در تغییر نظامهای فئودالی و سلطه کلیسا هم هدف بود. یکی به دنبال فرو پاشی سلطه ی فئودالیسم و ایجاد جامعه ای با بازاری آزاد به جای آن بود و دیگری به اصلاح آموزه های کلیسا و حذف مرجعیت و حجیت تعلیماتش می اندیشید تا با قرائتی مدرن و دنیوی از آن، زمینه رشد نظام آزاد اقتصادی و سود گرایانه را ایجاد کند.


    لیبرال ها خواستار تضمین قلمرو اساسی برای آزادی شخصی، شامل آزادی وجدان، سخن، انجمن و اشتغال هستند و تأکید می کنند که دولت نباید جز برای حمایت از دیگران در این امر مداخله کند، بنابراین لیبرال به حکومت، حزب و سیاستی گفته می شود که در برابر اقتدارگرایی است.


    لیبرالیسم برمبنای آزادی، مدعی حمایت از افراد در برابر استبداد و اقتدار هایی است که آنها را از عمل کردن بر اساس خواسته هایشان باز می دارند،

    تأکید بر آزادی افراد و در بعد اعتقادات و رابطه ی فرد با خداوند هم تأثیر ویژه ای می گذارد، به گونه ای که به او حق انتخاب مذهب و دین، یا نفی آن را هم می دهد،

    رابطه ی افراد و ادیان هم باید بر اساس تساهل وتسامح و پلورالیسم و شناسایی و مجاز شمردن عقاید و رفتار دیگران برای تکمیل آزادی باشد.

    مفاهیم تساهل و تسامح پلورالیسم در اروپا در آغاز با توجه به اختلافات مذهبی وتقابل کلیسا با مخالفان خود و جنگهای مذهبی درباره ی دین و اعتقادات مذهبی به کار رفت پس از آن به امور اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و معرف شناسی تعمیم یافت. و هیچ حد و مرزی، عقاید افراطی را حتی عقاید باطل و گمراه کننده ی آنها را نباید محدود کرد.

    ————-——————

    -آیزابلا برلین، دو مفهوم آزادی در فلسفه سیاسی، مترجم مرتضی اسعدی، تهران، انتشارات الهدی، 1371،صص282-281.
    -عبدالله نصری، گفتمان مدرنیته،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1383،ج2،ص29
    -داریوش آشوری،دانشنامه سیاسی،تهران،سرودی،1366،ص30
    -یوسف سلیمان زاده، آزادی در اسلام، سنندج، تافگه، 1387،ص23-21
    -علی اکبر،دهخدا،لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377، ج1،ص117
    -محمد سعید حنایی کاشانی، مدینه احرار، مجله کیان، شماره 48، سال نهم، مرداد و شهریور1378،ص22؛ محمد توحید فام، چرخش های لیبرالیسم، تهران، روزنه، 1378، ص13
    -عبدالرسول بیات و دیگران، فرهنگ واژه ها، تهران، موسسه اندیشه و فرهنگ دینی،1380،ص550
    -رابرت رزول پالمر، تاریخ جهان نو، ج2،مترجم ابوالقاسم طاهری،تهران، امیرکبیر،1363،ص15
    -حسن، رحیم پورازغدی، اسلام و مدرنیته، فصلنامه کتاب نقد، شماره 23، تابستان 81، ص195
    -راینهاردکونل، لیبرالیسم،منوچهری فکری ارشاد، تهران، توس،1357،ص44
    -جهاندار امیری،روشنفکری دینی، لیبرال با دین مدار،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1389،ص23
    -محمد سعیدحنایی کاشانی،ص23،کتاب جهاندار امیری،ص24
    -ولی ا.. عباسی، اندیشه دینی و قرائت پذیری،کتاب نقد، شماره 23،1381

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1394-10-12] [ 06:51:00 ب.ظ ]





      حجاری سنگ مضجع شریف امام رضا   ...

    موضوعات: جالب ترین ها  لینک ثابت



     [ 03:39:00 ب.ظ ]





      تفسیر به رای آل سعود در توجیه جنایت خود   ...

     

     نامه نیوز:  وزارت کشور عربستان صبح امروز شنبه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که 47 نفر از جمله روحانی برجسته شیعه در این کشور را اعدام کرد.


    شیخ نمر باقر النمر یکی از روحانیون برجسته شیعه در عربستان بود که رهبری اعتراضات شیعیان علیه پادشاهی سعودی را برعهده داشت. شیعیان عربستان همزمان با اعتراضات مردم در دیگر کشورهای عربی نسبت به تضییع حقوق خود به خیابان ها آمدند که با واکنش تند ریاض و بازداشت شیخ نمر همراه شد.


    در حالی که حکم اعدام شیخ نمر پیشتر صادر شده بود و مقامات این کشور عنوان کرده بودند که بدون هشدار قبلی این حکم اجرا خواهد شد، در میان ناباوری صبح امروز شنبه اولین روز از سال 2016 وزارت کشور عربستان با صدور بیانیه ای ضمن استناد به آیاتی از قران حکیم و همچنین سخنان پیامبر اسلام خبر اجرای حکم 47 نفر را اعلام کرد. 


    بخش هایی از این بیانیه را در ادامه می خوانید:


    سوره المائدة, از آيه 33 تا آيه 42


    إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُون اللَّهَ وَرَسُولَهٌ وَيَسْعَوْن فِي الأَرْضِ فَسَادًاً أَنْ يُقتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفوْا مِن الأَرْضِ ذلِكَ لهُمْ خَزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ


    مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًاً بِغيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَّنمَا قتَلَ النَّاسَ جَميِعًاً وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَّنمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًاً.


    سوره نساء آیه 93


    وَمَن يَقتُل مُؤمِنًاً مُّتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَاِلداً فِيَها وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَاباً عَظِيماً


    در این بیانیه به نقل از پیامبر اکرم نیز آمده است: لزوال الدنيا أهون على الله من قتل رجلٍ مسلم"رواه النسائي والترمذي وابن ماجه والبيهقي, وصححه الألباني؛وقال عليه الصلاة والسلام:” إن دماءكم وأموالكم حرام عليكم, كحرمة يومكم هذا, في شهركم هذا, في بلدكم هذا” أخرجه مسلم,وشملت الشريعة الإسلامية بعدلها وكمال أحكامها تحريم قتل الأنفس المعصومة من المستأمنين, وتحريم الغدر بهم, فجاءت النصوص المتتابعة بالتأكيد على ذلك.


     ومنها: قوله تعالى (وَأَوفُواْ بِالعَهدِ …

    اینجاست که معنای دوری از راسخون فی العلم و دوری از مفسران واقعی قرآن روشن می شود . تفسیر به رای که فرقه ضاله وهابیت از قرآن دارد همان ضلالت و گمراهی است که پیامبر اکرم ص در حدیث ثقلین آن را پیش بینی کرده اند .

    ننگ بر آل سعود و حامیان استکباریشان

     

    موضوعات: اخبار, مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 03:06:00 ب.ظ ]





      محکومیت جنایت آل سعود در کشتن عالم مبارز شیخ نمرو پیام حضرت آیت الله مکارم   ...

    شیخ نمر باقر النمر کیست؟

    نمر باقر النمر یک مجتهد شیعه و فعال حقوق بشر عربستانی است که در پی اعتراضات شیعیان عربستان در سال ۲۰۱۲ بازداشت شد.


    در روز چهارشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۱۴ دادگاه جنایی عربستان سعودی نمر النمر را به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و محاربه، به «اعدام با شمشیر و به صلیب کشیده شدن در انظار عمومی» محکوم کرد.


    روز یکشنبه ۲۵ اکتبر ۲۰۱۵، دادگاه عالی عربستان و محمد بن نایف ولیعهد عربستان حکم اعدام سریع و بدون هشدار قبلی شیخ نمر را صادر کردند.

    باشگاه خبرنگاران/ حضرت آيت‌الله مکارم شيرازي در پيامي جنايت وحشتناک آل سعود مبني بر اعدام شيخ نمر را محکوم کرد.  در متن اين پيام آمده است:

     بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون  خبر وحشتناک اعدام آيت الله شيخ نمر و 46 نفر از بيگناهان جهان اسلام را در بُهت و تعجب فرو برد، به خصوص اينکه اين جنايت تحت عنوان خوارج و تکفير صورت گرفت؛

    اگر کسانى تاکنون ترديد داشتند که کانون فتنه و تکفير در جهان، آل سعود هستند با اين نمونه آشکار جاى ترديدى باقى نماند.  ما به شدت اين جنايت هولناک را محکوم مى‌کنيم و به يقين انتقام آن گرفته خواهد شد و مى‌دانيم اين جنايت انتقام شکست‌هايى است که آل سعود در عراق و سوريه و يمن دامنگيرشان شده است،

    ولى بايد در انتظار شکست‌هاى مهم‌ترى در اين سه منطقه باشند.  به يقين اين جنايت، بدون اطلاع آمريکا نبوده است، آنها در مسائل کم اهميت‌ترى با نظر آنها اقدام مى‌کنند و مى‌دانيم در راستاى ايجاد جنگ طائفه‌اى ميان سنى و شيعه است، اما هم سعودى‌ها و هم آمريکا کور خوانده‌اند، ما با برادران اهل سنت اختلافى نداريم،

    اختلاف ما با تکفيرى‌هاست که همه مسلمين در برابر آنها اتفاق نظر دارند.  آل سعود بدانند اين جنايت فراموش نشدنى است و آثار اين کار نابخردانه را در آينده خواهند ديد.  

    نه تنها شيعيان جهان و اهل سنت اين جنايت را شديدآ محکوم مى‌کنند، بلکه تمام آزادگان دنيا نيز آن را محکوم خواهند کرد.  آنها چه گناهى داشتند، قيام مسلحانه کردند؟! کسى را کشته بودند؟! تنها گناهشان اين بود که مى‌گفتند اقليت شيعه در عربستان سعودى از حقوق حقه خويش بايد برخوردار شوند و براى انجام مراسم مذهبى آزاد باشند. آيا اين گناه است و درخور آن جنایت سنگین؟

    موضوعات: اخبار  لینک ثابت



     [ 02:52:00 ب.ظ ]





      اباحیگری در کتاب کیمیاگری اثر پائولو کوئیلو   ...

    اباحیگری در کتاب کیمیاگری اثر پائولو کوئیلو

    مقاله : نوشته نجمه رضوی

    دانش آموخته سطح 3 رشته کلام

    چکــیده

    واژه اباحیگری در لغت به معنای تخییر در انتخاب یکی از دو راه و در اصطلاح به معنای آزادی و آزاد بودن است . اما خود اباحیگری جریان فکری است که در پی آن آزادی های نا محدود و بی قید و شرطی را برای انسان قائل است که در پی آن بسیاری از خط قرمزهای شریعت و حتی خود شریعت زیر پا گذاشته می شود . اباحیگری به دلیل سازگاری با روحیه آزادی خواه و مسئولیت گریز بشر ، سبقه طولانی دارد و در دو جریان سنتی و مدرن در علم کلام تعریف می شود که در هر دوی آن ها میل به بی بند و باری ، تکلیف گریزی و شریعت ستیزی از شاخصه های اصلی است . یکی از مهم ترین القائات پائولو کوئیلو نویسنده برزیلی در رمان کیمیاگر که بیشتر از آن نزد روشنفکران به کتابی عرفانی نام برده می شود، جریان فکری و عملی اباحیگری است . پائولو در کتاب کیمیاگر گاهی بسیار صریح و گاهی در لفافه به ترویج باورهایی مانند آزادی های نا محدود ، لا ابالی گری های ذهنی و رفتاری، شریعت ستیزی، تشکیک در اعتقادات دینی ، تضعیف بنیاد خانواده و اسلام ستیزی به صورت ویژه می پردازد . زندگی فارغ از مسئولیت ، در آن زیستن ، همگی از در راستای ترویج تسامح و تساهل و اباحیگری است .عرفانی که پائولو از آن دم می زند چیزی جز ترویج آزادی های بی قید و شرط و اباحیگری نیست.
    کلید واژه ها: اباحیگری، پائولو کوئیلو، آزادی ، شریعت ، تکلیف ، اسلام

    مقـــد مــه

    در کلمات بسیاری از نویستدگان و مدعیان عرفان، سخنان نغز و پر مغزی نیز دیده می شود . زیرا اغلب آن ها هنرمند و دانشمند می باشند . اینان ضمن به کار گرفتن فنون و هنرمندهای خود در انتخاب واژه ها و تعابیر و با گرته برداری از آثار بزرگ عرفای جهان ، در اصل به ترویج اصول فکری و اعتقادات خویش مشغولند .
    یکی از این نویسندگان که با هنرمندی خوانندگان خود را به سوی اباحیگری و حتی مسائل شهوانی و …. می کشاند و سعی می کند پوشش معنوی و عرفانی به هرزگی های جنسی بدهد ، پائولو کوئیلو است. این نویسنده برزیلی در سال 1998 آثارش از زمره پرفروشترین کتاب های جهان بود. رمان کیمیاگر از مشهورترین و پروفروشترین کتاب های این نویسنده در ایران است که موجب دعوت از او به ایران شد .
    از سوی دیگر جریان فکری اباحیگری با پیشینه طولانی مروج مفاهیمی مثل شریعت و تکلیف گریزی و ارزش دادن به مفاهیم غیرواقعی و غیر اخلاقی است . این جریان فکری در روح آثار پائولو کوئیلو نفوذ زیادی دارد . زیرا شاخصه هایی مثل شریعت گریزی، تضعیف عقاید دینی و اخلاقی ،اسلام ستیزی که در اباحیگری نقش اساسی دارد درکتاب کیمیاگر پائولو نیز موجود است .
    رمان کیمیاگر داستان چوپانی است که به دنبال گنج خود دست از همه دارایی و وابستگی ها و مسئولیت هایش می شوید و راهی سفری عجیب و رمز آلود می شود تا به گنج خود یا به اصطلاح افسانه شخصی خویش دست یابد .طی مسیری که برخی روشن فکران از آن به عنوان طی مراحل سلوک و عرفان یاد می کنند . اما نگاه ژرف به این داستان نشان می دهد که نه تنها نویسنده به دنبال معرفت نفس و معرفت خدا نیست بلکه راهی را می پیماید که جز بیراهه به جایی راهی ندارد.
    این جستار با بررسی جریان اباحیگری و مفهوم شناسی آن و سپس معرفی از شخصیت پائولو و رمان کیمیاگر ، شاخصه های تفکر اباحیگری را در این کتاب مورد بررسی قرار خواهد داد .
    ان شاء الله..
    « نجمه رضوی».

    —————————————

    شناختی از جریان اباحیگری
    یکی از مفاهیمی که شارع مقدس آن را برای مفهومی خاص در نظر گرفته ، اما طرفداران اباحیگری این واژه را در معنای غلط به کار می برد ،واژه اباحه است .
    اباحه در لغت از ریشه«بوح» به معنی ظاهر و آشکار نمودن و تردید کردن در یکی از دو کار است که جمع بین آن دو جایز باشد. برخلاف «تخییر» که جمع بین آن دو جایز نیست و ناچار باید یکی از آن دو را انتخاب کنند. در شرع اباحه آن است که شریعت حکم به آن نکند. بلکه شخص، مخیربین فعل یا ترک آن باشد و مکلف بتوند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت اباحه و اباحت به معنی مباح کردن، حلال کردن و جایز شمردن آمده که مقابل خطر و تحریم است.
    آنچه گذشت، تعریف از لسان شریعت بود. حال ببینم طرفداران اباحیگری چه تعریفی از اباحه دارند چنان که بیان شد ذکر این نکته ضروری است که طرفداران اباحیت خود دو گروهند.
    1-جماعت ملحدان که همه چیز را حلال و روا می دانند یا فرقه ای از متصوفه که می گویند ما را توانایی اجتناب از معاصی و انجام دادن احکام نیست. و اساساً منکر دین هستند.
    2-گروهی که خود را دیندار می خوانند ولی تعریفشان از اباحه تعریف متداول شریعت فرق دارد. این گروه معقتدند که اباحه عبارت اند از عدم منع عقلی و شرعی به فعل یا ترک فعلی، در این مشرب فکری، اباحه به همه منهیات گسترش می یابد.
    تنها تعیین منهیات و مکروهات و اصول و ارزش ها، عقل عملی و شرایط اجتماعی است.مدافعان این نظریه مفهوم اباحه را در تمامی عرصه های زندگی گسترانیده و قلمرو وی آن را به حوزه های فکری، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی، می کشانند. این تفکر با برداشتن حدود الهی، تمام امور را جزء مباحات می پندارد و در صدد احیای حداکثر آزادی برای نوع بشر است.
    البته اين واژه در اصطلاح عرفانى اينگونه تعريف شده است، كسانى كه خود را مقيد بقيود و وظائف شريعت نمى‏دانند و گويند تقيد باحكام شريعت از وظائف عوام الناس است نه اهل حقيقت اباحيه نامند. اباحیگری در دو جریان سنتی و مدرن تعریف می شود.
    1.اباحیگری سنتی
    این تفکر که بیش تر در کتب ملل و نحل از آن یاد می شود، بر اساس تحولات جامعه اسلامی در قرون گذشته شکل یافته است. از این رو چگونگی و رشد و بالندگی این نوع اباحیگری را می بایست در علل و عوامل شکل گیری فرق اسلامی پیگیری کرد. وقوع جنگ ها در بلاد اسلامی برای کسب قدرت و نادیده انگاشتن نقش ائمه ( علیهم السلام) در هدایت جامعه، از عمده این علل و عوامل است. این روند که منجر به بی ثباتی در حکومت های اسلامی گردید. هرج ومرج کلامی و به دنبال آن ظهور فرقه های منحرف را در پی داشت. بنابراین، کج فهمی، فرقه گرایی و برداشت های ناصواب از آموزه های دینی، از مولفه های اصلی اباحیگری است.
    البته عنوان(اباحیه) به تنهایی، برهیچ یک از فرق اسلامی اطلاق نمی شود؛ بلکه این نام حاکی از نوعی نگرش به دستورات دین است و در بسیاری از نحله های فکری یافت می شود. تمام این نحله ها را علاوه بر نام اصلیشان اباحیه نیز می خوانند.اباحیگری شامل فرقه ها و افکاری می شود که مقررات و واجبات دینی را سر باز می زنند و از گناهان و ارتکاب به حرام روی برگردان نیستند.
    برخی فرق علاوه بر متصوفه و نیز معتزله به اباحیگری متهم بوده اند. عبدالقادر بغدادی در کتاب(الفرق بین الفرق) از برخی فرقه های اباحیه نام برده است برای مثال نویسنده؛بابکیه را در کوهستان هایشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان با هم گرد آیند و (می) گسارند و ساز و نای نوازند، تا گاه چراغ را بکشند و جامه برکنند و مردان در زنان آویزند. این نام بر هر فرقه ای که محرمات شرع را مباح می شمارند اطلاق می شود.فرقه های مانند خرّمدینیه و مقنعیه از آن جمله اند. اباحیه را نمی توان یک فرقه مستقل با مبانی اعتقادی خاص به شمار آورد، بلکه در میان فرق مختلف مسلمانان، گروه هایی پیدا شدند که بر اساس تأویل ظواهر قرآن و حدیث و یا بر مبنای معاذیر دیگر، بعضی از تکالیف شرعی را از خود ساقط شمرده اند.
    1.اباحیگری مدرن
    اباحیگری در غرب، نخست به سال 1535 در فرقه ای از مسیحیان به نام antinominsim ظهور کرد. این گروه که در آلمان زندگی می کردند بر آن بودند که چون فیض خداوند شامل حال مسیحیان است. دیگر رعایت اصول اخلاقی لزومی ندارد.
    اگر چه این تفکر نخست در گروهی کوچک از مسیحیان پدیدار گشت ،اما به تدریج به عنوان اساس فکری بسیاری از مکتب های قرن 14 میلادی به بعد نمود یافت. در واقع این تفکر زاییده جنبشهای و گرایش های انسان محورانه است که از رنسانس به این سو در مغرب زمین پدید آمدند. نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که از آن تاریخ به بعد، اباحیگری، در تفکرات غربی، هیچ گاه به عنوان یک مکتب مستقل مطرح نشد؛ بلکه از اباحیگری با نام مشربی یاد می شود که نتیجه و پیامد عملی مکتب های مستقل دیگر است از جمله اندیشه های مهمی که مبانی آنها مروج اباحیگری و لاقیدی است، اندیشه لیبرالیسم و سکولاریسم است.
    از مهم ترین شاخصه های اباحیگری ، بی توجهی به شریعت ، تکلیف گریزی، توجه به مسائل شهوانی و …. و به طور کلی دین ستیزی است.


    گذری بر شخصیت پائولوکوئیلو و کتاب کیمیاگر


    پائولو در سال 1947 م در برزیل در خانواده ای متوسط به دنیا آمد . در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبی در او شعله ور شد .در همان سالها بود که کتاب کمدی ….ی به نام «کرنیک ها» را با کمک دوستش رائول سیکاس منتشر کرد . کتابی که به علت مستهجن بودن توسط دولت برزیل توقیف شد و نویسندگان هم مدتی زندانی بودند .کوئیلو در طول زندگی اش چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت اما هربار نا موفق بود . تا اینکه با حمایت های که دولت های غربی به ویژه آمریکا از او داشت در سال 1998 کتاب های او از زمره پرفروشترین کتاب های دنیا قرار گرفت و در سال 2000 در حاشیه اجلاس دائوس مورد تقدیر شیمون پرز قرار گرفت و به او گفت : معنویتی که شما مبلغ آن هستید برای ما( اسرائیل ) در خاورمیانه مفید است.
    کتاب کیمیاگر از رمان های بسیار پرفروش این نویسنده در دهه پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور منتشر شده و به بیش از52 زبان ترجمه شده است. در خلاصه این داستان آمده است که:
    این رمان درباره چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک می‌کند و به شمال آفریقا می‌رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می‌داند و یک کیمیاگر آشنا می‌شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می‌شود. همه این افراد، سانتیاگو را در مسیر جستجویش هدایت می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می‌تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می‌رسید، سرانجام به جستجوی گنجی مبدل می‌شود که فقط در درون می‌توان آن را یافت.

    شاخصه های اباحیگری در کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو


    1.کنار زدن نقش خداوند در تعیین سرنوشت انسان ها:
    یکی از محورهایی که در کنار زدن نقش شریعت و تکلیف محوری نقش موثری دارد ،کم رنگ کردن نقش خداوند در زندگی و تعیین سرنوشت انسانی است .پائولو در کتاب کیمیاگر معتقد به این نکته است که هر انسانی باید به دنبال افسانه ی شخصی خویش باشد ، این افسانه ی شخصی با سرنوشت کاملا متغایر است و از زبان قهرمانان داستان به « مکتوب» مشهور است .
    پائولو با خلق این واژه، متبحرانه نقش خداوند در تعیین سرنوشت انسان ها را کنار می زند و با دروغ خواندن سرنوشت و قضا و قدر به پر رنگ کردن نقش فرد و اختیار او به گونه ای تفویضی اشاره دارد . او در کتاب کیمیاگر این رد کردن سرنوشت و قضای الهی را اینگونه بیان می کند :
    « پسرک با شگفتی از پیرمرد ( سالم) پرسید : بزرگترین دروغ عالم چیست؟در مرحله ای از زندگی، کنترل آنچه که به سرمان می آید از دستمان خارج می شود و” سرنوشت” هدایت آن را بر عهده می گیرد . این بزرگترین دروغ دنیا است.»
    در واقع پائولو با تکیه بر مفهومی مبهم به نام « افسانه شخصی » که خود نویسنده هم در تمام طول داستان از تعریف واقعی و روشن آن عاجز است . هرگونه سرنوشت ، قضا و قدر و اراده خداوند در تغییر سرنوشت انسانی را رد می کند .
    افسانه شخصی از نظر پائولو نیروی جادویی در هر فردی است که از کودکی با او همراه است و برای هر فرد متفاوت است و قرار است او را به روح جهان پیوند دهد . اما عموم مردم خود را درگیر روزمرگی های زندگی می کنند و امنیت را بر آرزو و افسانه شخصی خود ترجیح می دهند . از نظر او مهم نیست این رویا توحید یا شرک باشد باید حتما دنبال شود چون ما را روی پل جهان مرئی قرار داده و به زندگی معنایی سحر آمیز می دهد .اما با همه تاکید پائولو بر افسانه شخصی آن را اصل زندگی نمی داند بلکه همان تکاپو را مهم می داند چناچه در رمان کیمیاگر ، چوپان می فهمد که گنج پنهان و پیدا کردنش اهمیتی ندارد ، مهم همان مبارزه و در لحظه زیستن است.
    علاوه بر این ،پائولو تنها راه پی بردن به افسانه و گنج شخصی که لزوما نه عرفان است نه طی مراحل سلوک، طی طریق و مسافرت و هم صحبتی با زنان زیبا می داند. او به همین صراحت این مطلب را چنین بیان می کند:
    « بلکه تنها در سفر و دیدن زنان زیبا و هم صحبتی با زنان کشورهای گوناگون ، می توان به افسانه ی شخصی و گنج مدفون هر فرد پی برد.»
    علاوه براین پائولو به خوانندگان آثارش می گوید: سخن هیچ کس برای شما حجیت ندارد. به سخنان بنياد گراهای دینی که بر اصول ثابتی تأکید می کنند هرگز گوش نسپارید. حتی اگر به قیمت اشتباه کردن و گم کردن راه باشد، زیرا گم کردن راه و اشتباه رفتن به مراتب بهتر از بنیادگرایی دینی است. وقتی کسی می آید به تو می گوید خدا این است و خدا آن است، یا خدای من قوی تر از خدای توست، تنها راه در دام نیفتادن این است که بفهمی جست و جوی معنویت، یک مسئولیت شخصی است که تو نه می توانی به کسی منتقل کنی و نه به دیگران توصیه کنی. بهتر است انسان اشتباه کند و دنبال نشانه های غلط برود تا این که به دیگران اجازه دهد برای سرنوشتش تصمیم بگیرند
    کوئیلو در کتاب کیمیاگر با وجود گرته برداری مستقیم از دفتر ششم داستان های مثنوی معنوی ، نه تنها به دنبال پی بردن به معرفت نفس و معرفت خداوند نیست بلکه به بهانه ی طی مراحل سلوک در پی ارزش بخشیدن به امور واهی مانند جادو ، پرداختن به رویای شخصی ، لاابالی گری ذهنی و جسمی است .
    بیان شیوه ها، رمز و راز جادوگری، و طرح جادو به عنوان عامل از دست دادن ایمان و وسیله ای که می تواند از انسان محافظت کند، نکته ای است که در آثار پائولو زیاد به چشم می خورد و مسلماً با تعالیم اسلام سازگاری ندارد. در آثار پائولور جادوگری، به کارگیری نیروهای نامرئی و ناشناخته در دنیای مادی می باشد. آن دنیای نامرئی که پائولو از آن سخن می گوید، در برابر جهان مرئی نمی باشد، بلکه در برابر دنیایی واقعی است و حقیقتی غیر از توهم ندارد. به همین دلیل، او به صراحت جادو سحر را موهوم و تخیلی اعلام می کند. در این تفکر موهومی که در آثار پائولو به وفور دیده می شود، جایی برای خدا و شریعت های آسمانی وجود ندارد و همه ی آن ها بر اساس آزمایش ها و تجربیات شخصی انسان ها پدید آمده است، تجاربی که می کوشد اذهان توده های مردم را در جهت های خاصی سوق دهد.
    این نکته ی قابل تامل که پائولو آن را از زبان شخصیت های مختلف داستانش بیان می کنداین است که « رویا ، زبان خداوند است.» در نگاه نخست این ارزش الهی دادن به رویا و این بیان که رویا زبان خداوند است با اصطلاح تجربه دینی در کلام غرب شباهت دارد . اما نگاه ژرف تر نشان می دهد که پائولو هیچگاه به دنبال این مطلب نیست .او در بیان رویاها و افسانه شخصی افراد، تمایز و مرزی بین تجارب دینی ، الهی و القائات شیطانی نمی نهد.پس از نظر او تنها رویا آن هم به صورت مطلق معیار تلاش و کوشش هر فرداست .اما به کدامین دلیل انسان باید به حقانیت و الهی بودن رویاهایش اعتماد کند و از تمام دلبستگی هایش دل بکند؟ اینجاست که روشن می شود که خدا دراین اندیشه جایگاهی ندارد و در حد یک افسانه شخصی و یا یک راهنما تنزل یافته است.


    2. تشکیک در نقش هدایتی پیامبران


    بعد از تلاش برای کنار زدن نقش خداوند در زندگی ، تشکیک در رسالت و دلسوزی پیامبران دومین محور القایی کوئیلو در کتاب کیمیاگر است . پائولو به خوبی می داند که اگر در آورنده پیام و وحی تشکیک وارد شود در واقع به خود آن پیام هم شک خواهد شد و در نتیجه شریعت و تکلیف که محتوای پیام رسولان الهی است مورد شک و بی اعتنایی قرار خواهد گرفت.
    همانطور که همگان به آن آشنا هستند در اناجیل توصیف حضرت موسی به شبان ملت و مردم به گوسفندان آن حضرت زیاد دیده می شود . پائولو با تکیه بر این مفهوم و اذعان به اینکه همواره از زبان نمادین استفاده می کند و نباید از آن غافل بود ، قهرمان داستانش را با شغل چوپانی( شغل پیامبران) ترسیم می کند. چوپانی که مدت ها در کلیسا مشغول به کسب علم بوده و سپس به دلیل آنکه خدا را در آن مکان ندیده است به چوپانی روی می آورد. چوپانی که به یکباره گله خویش را برای رسیدن به آمال شخصی و یافتن گنج رها می کند .
    او در توصیف زندگی گوسفندی و اعتماد بیش از حد به چوپان ، چنین می نویسد :
    «اگر جانور درنده ی شوم و بخواهم تک تک آن ها را بدرم ، تا بخواهند از عمل من آگاه شوند ، تقریبا بیشتر گله نابود شده است . چون به من اعتماد کردند و غریزه خویش را از یاد برده اند؛ زیرا من چراگاه را به آن ها نشان می دهم.»
    پائولو با این نگاه به صورت ظریفی به تشکیک در نقش هدایتی رهبران دینی مردم اشاره می کند .که نکند عیسای آنها گرگی باشد در ردای شبانی. هرچند نوشتن این عبارات بدین صراحت از نویسنده زیرکی چون او بعید است . اما بالاخره در جایی چوپان قهرمان داستان ،گوسفندان خود را رها می کند. رد پای تشکیک ورزی او به همه اصول پذیرفته شده الهی و انسانی در سطر به سطر کتاب دیده می شود.


    3. عدم پای بندی به نظام خانواده و ترویج آزادی های جنسی


    یکی دیگر از مفاهیمی که در کتاب کیمیاگر زیرکانه به آن اشاره می شود . این است که انسان های معمولی ، افرادی که به یک زن و نظام خانواده معتقدند بیشتر شبیه گوسفندانی هستند که جز به چراگاه و علف خویش فکر نمی کنند و به دنبال افسانه های شخصی خویش نیستند . توصیف نانوا در صفحات اولیه کتاب که به رغم علاقه به سفر و کشف افسانه شخصی فقط به نانوایی و زندگانی معمولی خویش بسنده کرده است ، اشاره ای به همین مطلب دارد.او در قسمت های مختلف کتاب به صراحت به این نکته اشاره می کند که احتمالا ما مثل گوسفند هستیم و علت را هم اینگونه بیان می کند چون ما تنها به یک زن در زندگی شخصی خود بسنده می کنیم:
    « با خود اندیشید احتمالا ما هم مثل گوسفند هستیم ، حتی خود من از وقتی دختر بازرگان را دیدم به زن دیگری فکر نکردم»
    این اندیشه او را سخت آزرده می کند که چرا ذهنش تنها متوجه یک زن کرده است و آزادی خویش را سلب کرده و در جای دیگر کتاب می نویسد :
    « پسرک به آزادی باد حسرت خورد و فهمید که خودش هم می تواند از همان آزادی را داشته باشد هیچ چیز به غیر خودش نمی توانست دست و پایش را ببندد.»
    این حسرت آزادی از منظر پائولو هرگز به معنای عدم تعلق و وابستگی به امور دنیوی که مورد توجه عرفان حقیقی است، نمی باشد . بلکه این آزادی دقیقا به معنای اباحیگری و مسئولیت گریزی است . داشتن زن ، فرزند ، خانواده و حتی داشتن مشاغل شریفی مثل چوپانی ، نانوایی و … همه از نظرپائولو مطرود است چون مانع طی طریق و سلوک می شود .اما جادوگری ، هرزه گردی ، سیر و سفر و مصاحبت با زنان زیبا نه تنها هیچ ممانعتی در طی این مسیر ندارد بلکه راهگشا و جنبه الهی و ماورایی دارد.
    در واقع پائولو با نفی واقع نمایی ارزش های دینی که متاثر از ارزش های سکولار و لیبرالیستی حاکم بر فرهنگ غرب است ، تمام ارزش های دینی ، خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی را زیر سوال می برد و آن ها را غیر واقعی می داند و مدعی است که خوبی و بدی رفتارهای اختیاری انسان ، بستگی به میل و سلیقه افراد و یا نهایتا قرار داد و خواست جمعی دارد، طبیعتا اگر کسی ارزش ها را واقعی ندانست به لوازم آن از قبیل پذیرش کثرت گرایی و نسبی گروی و استدلال ناپذیری ، نیز باید ملتزم باشد . ترویج تسامح و تسامح رفتاری که پائولو مروج و مبلغ آن است حاکی از همین غیر واقع گرایی اوست ، که این امور را سلیقه ای و قرار دادی می پندارد و پیروان خود و همه مردم عالم را به تمرین تساهل و تسامح رفتاری دعوت می کند . در حالی که در آموزه های اسلامی ارزش ها اعم از اخلاقی و سیاسی و … همگی ریشه در واقعیت های عالم دارند، پس سلیقه ای ، قرار دادی و جعلی نیستند و رابطه تکوینی و علی و معلولی میان آن کارها و سعادت حقیقی انسان وجود دارد .
    اندیشه اباحیگری و مسئولیت گریزی آنچنان در رمان کیمیاگر مشهود است که حتی مضمونی مانند عشق که دایه داران عرفان های نوظهور به آن تاکید بسیاری دارند را هم زیر سوال می برد. مثلا چوپان قهرمان داستان، که همه ی فکر و ذهنش دختر بازرگان است با دیدن دختر زیبا روی عرب که از قضا نام مقدس دختر پیامبر اسلام را دارد ، به یکباره و در یک نگاه تغییر می کند و این بار عاشق او می شود.
    ذکر رفتار خارج از عرف و شرع اسلامی و عشقبازی هایی که چوپان با دخترعرب مسلمان دارد ،در حالی که در بود و نبود این قصه در کلیت ماجرا دخل و تصرفی ندارد ، این شائبه را ایجاد می کند که پائولو به قصد عادی نشان دادن این روابط در میان مسلمانان این ماجرا را بیان می کند.
    ذکر بستر داستان در کشورهای مسلمان ، آشنایی با دختر مسلمان که فاطمه نام دارد . بیان جنگهای میان قبیله ای مسلمانان و …مصادیقی است که نشان می دهد جامعه هدف و مخاطب قصه پائولو، مسلمانان هستند.


    4. اسلام ستیزی


    گزاره های وحیانی و مقدسات دینی همواره در طول تاریخ بشریت مورد احترام مردم قرار گرفته است. در دهه های گذشته، عده ای، بسیار هنرمندانه و در قالب های جذاب و فریبنده، دست به کار شدند تا مقدسات دینی را در بین مردم از محتوای واقعی خود دور کنند. پائولو کوئیلو نیز یکی از این افراد است. وی در آثار خود، به شیوه های گوناگون، مقدسات و تعالیم ادیان آسمانی را مورد تعرض قرار می دهد.
    در قسمت قبل بیان شد که بستر داستان کیمیاگر در میان جامعه مسلمان که به شدت با جادو گری مخالفند شکل می گیرد . همان جادویی که از نظر پائولو راه نجات بشریت و رسیدن اشخاص به آرزوهای شخصی اشان است .در واقع تمام چیزهایی که نزد پائولو ارزش محسوب می شود از نظر اسلام مردود است و این همان چیزی است که پائولو را به دشمنی با این دین وا می دارد . مسلمان از نظر او یا آن دزدی است که با دست دوستی میدهد وسپس اموالش را غارت می کند یا آن نانوایی است که مثل گوسفند زندگی می کند و هرگز به فکر پیشرفت و رویاهایش نیست و یا آن قبایل وحشی است که مدام در حال جنگ هستند و تنها مسلمان خوب همان فاطمه است که با او طرح عشق و دوستی ریخته است و به قوانین عرفی و شرعی خود ، وقعی نمی دهد .پس سزاوار دوست داشتن است.
    این مسائل باعث می شود که بالاخره پائولو در جایی دست از ریاکاری بردارد و به صراحت بیان کند که مسلمانان کافر هستند.
    « او مردانی را دید که دست در دست یکدیگر قدم می زدند ، زنانی که چهره های خود را با نقابی پوشانده بودند و روحانیونی که بالای برج ها می رفتند و اذان می گفتند ، در این هنگام همه به زانو خم می شدند و سپس پیشانی خود را بر زمین می ساییدند … در دل گفت : کار کافران»
    شریعت گریزی و ستیزی و به ویژه اسلام ستیزی ، از عناصر و محورهای مشترک آثار پائولو است . از نظر او هرگونه تعلق ، دلبستگی ، تکلیف و مسئولیتی مانع رسیدن به افسانه شخصی است و دین بزرگترین مانع است .
    شگرد دیگر کوئلیو در مبارزه با شریعت این است که به گونه های مختلفی سعی می کند قبح گناه را از میان بردارد و خوانندگان خود را به انجام آن تشویق نماید. وی در کتاب های مختلفش و در این کتاب از شراب و مستی و باده نوشی و الکل و امثال آن سخن به میان می آورد. و به گونه ای قبح این رفتارها را در نظر خواننده از بین می برد.
    رویا رویی قهرمان داستان پائولو که مزیتی جز جادوگری ندارد با قبایل جنگجوی مسلمان و در نهایت پیروزی او در تسخیر خورشید و باد همگی نشان دهنده این مطلب است که از نظر او بی مسولیتی و آزادی های بی قید و شرط در مقابل هر دینی به ویژه دین اسلام پیروز است .


    ترویج تسامح و تساهل


    یکی دیگر از القائات دیگر پائولو در رمان کیمیاگر و دیگر آثارش رواج روحیه تسامح و تساهل( teloorance ( است . تلورانس در فرهنگ غرب اینگونه تعریف شده است:

    شکیبایی، تحمل کردن، ابقا نمودن و تجویز است. مصدر آن tollo به معنای حمل نمودن، بردن و اجازه دادن است. بنابراین گویا این واژه همواره مفهومی از تحمل را در خود دارد.. تسامح و تساهل را آسان گیری، آسان کردن و با همدیگر به آسانی رفتار نمودن هم معنی نموده اند. امروزه در فرهنگ غرب، تلرانس یا تساهل، تنها صفت شخص و رفتار شخصی نیست؛ بلکه خصلتی است مربوط به ادبیات سیاسی و روشی است که حکومت به کار می گیرد. تساهل و تسامح یکی از عناصر و ویژگی های مهم فلسفه لیبرالیسم و رفتار لیبرالی محسوب می شود.

    پائولو در رمان کیمیاگر هوشیارانه فرهنگ لیبرال غرب را بر دیدگاه دینی شرقیان ترجیح داده و به تبلیغ مولفه های آن می پردازد . رواج روحیه بی اعتنایی عمدی به اتفاقات پیرامون همان تسامح و تساهل است که قهرمان داستان کیمیاگر در خیالات خود با آن دست به گریبان است . برای سانتیاگو چوپان قهرمان داستان تنها رسیدن به افسانه شخصی مهم است و بقیه امور بی اهمیت است . هرکس با هرکس که میخواهد بجنگد ، هرکس هرگونه که می خواهد بیاندیشد و رفتار کند، برای او اهمیت ندارد.هر کس عدم مداخله آگاهانه در امور با وجودداشتن قدرت و حق انتخاب تسامح و تساهلی است که در کل داستان به چشم می خورد .


    نتیجه گیری


    اندک تامل در جریانات تاثیر گذار سیاسی و اجتماعی و یا مکاتب سیاسی و فکری ، ایدئولوژی ها و جهان بینی نشان می دهد که نقطه ی آغازین همگی آن ها نظریه یا ایده ای از یک نویسنده و یا تراوشات ذهنی یک هنرمند و یا دانشمند علوم انسانی بوده است که حتی در پی این نظریه به ظاهر کوچک در حوزه خارجی روابط ملت ها باعث وقوع جنگ ها و خونریزی ها و در حوزه داخلی، فروپاشی فرهنگ و تمدن یک جامعه و یا حتی بنیان خانواده ها را در بر داشته است .این نظریه ها و ایده ها صرف نظر از سرمنشا آنان ، مقبولیت عمومی را نیز به همراه داشته است چون توانسته است با روح مردم آن جامعه تماس پیدا کند و مردم آن را بپذیرد.
    یکی از جریانات فکری که سبقه ی طولانی نیز دارد ، جریان آزادی خواهی افراطی ، میل به بی بند و باری و در اصطلاح اباحیگری نام دارد که با توجه به ذات خود خواه و فزونی خواه بشریت مقبولیت زیادی یافته است . زیرا همواره روحیه فزونی خواهی افراطی و مسئولیت گریزی در روح بشر نهادینه است و نفس سرکش او را یک لحظه امان نمی دهد . پس در این نبرد نیروهای خیر و شر درون به دنبال راه گریزی از سختی ها و عذاب وجدان گناهان خویش است . پس چه جریان فکری بجز اباحیگری می تواند ماوی او باشد .
    علاوه بر این ویژگی های عوام پسند و عمومی اباحیگری، این جریان فکری می تواند برای دولت ها و حکام نیز بسیار مفید باشد و بساط چپاول و حاکمیت آن ها را فراهم کند . زیرا در چنین جریان فکری ، انسان ها آن قدر به دنبال هواهای نفسانی و نفس سرکش خویش می روند که هیچ چیز برایشان ارزش واقعی ندارد که بخواهد به خاطر آن لذتها و منافع مادی خویش را به خطر بیندازد و با حکومت و دولتی سر ناسازگاری بگذارند .
    اباحیگری با چنین پشتوانه هایی سالهای سال است که در میان انسان ها، نسل به نسل منتقل می شود. در سال های اخیر که رشد قارچ گونه عرفان های کاذب سیر صعودی داشته است . این مدعیان با استفاده از دو ویژگی ذاتی بشر؛ یعنی از سویی میل به آزادی های افراطی و مسئولیت گریزی و از سوی دیگر عذاب وجدان به خاطر گناه و دوری از خداوند و فطرت خداجوی انسانی ، بساطی به نام عرفان های نوظهور باز کرده اند که با پشتوانه های دولتی به ویژه استبداد هر روز با شکل جدیدی خودنمایی می کنند. یکی از عرفان های کاذب، عرفان پائولو کوئیلو است .
    پائولو که سراسر زندگیش را در بحران بی دینی و رنج های روانی بسیاری سپری کرده در آثارش می کوشد تا به آزادی های نامحدود و شریعت ستیزی و بی پروایی و تکلیف گریزی ارزش واقعی و الهی بدهد و از این رهگذر چنین القاء کند که می توان به مراحل سلوک و به مقام قرب الهی که چیزی جز انسان ستایی افراطی و ارزش خواسته هایش نیست ، رسید .
    پائولو در رمان کیمیاگر که پرفروشترین کتاب اوست به خوانندگان چنین القا می کند که همه هستی در خدمت روح سرکش و نفس فزونی خواه انسانی است به شرط آنکه انسان این« افسانه شخصی» خویش را باور کند و از همه مسئولیت های فردی و خانوادگی چشم بپوشد و فقط به دنبال آن افسانه برود . فرقی ندارد راه رسیدن به این افسانه چه باشد اما جادو را نمی توان نادیده گرفت . تمسک به سحر و جادو اساسی ترین راه رسیدن است . اما رسیدن و وصال هم خود به تنهایی هدف نیست بلکه هدف، همان طی طریق برای رسیدن به هدف است .یعنی همان اندیشه ، همان روح آزادی خواه و خیال پرداز .
    خیال مشغول به آنچه که نا مشخص است .این مفهوم از نظر پائولو یعنی پیوند روح فرد با روح حاکم بر جهان هستی . دنیای خیالات و راز و رموز مبهم و نا مشخص . دنیای مشغول شدن به خود و بی خبری از جامعه بیرونی همان عرفانی است که پائولو به دنبال آن است .
    علاوه برآنچه ذکر شد هدف مستقیم پائولو در رمان کیمیاگر تخریب چهره دین اسلام است . ترسیم چهره مسلمانان به انسان های خشن و جنگجو ، دزدانی دوست نما و یا انسان های گوسفندی می اندیشند و هرگز در پی افسانه های شخصی خویش نیستند ، همگی در راستای یک هدف حرکت می کندآن هم تخریب چهره اسلام و ترویج روح اباحیگری است.
    ترویج روح اباحیگری در جای جای اندیشه پائولو مشهود است .آزادی در انتخاب راه و سیر و سفر ، مصاحبت با زنان زیبا و متعدد ، تمسک به افکار و خیالات پوچ و واهی همگی در راستای رسیدن به گنج مقصود تعبیر می شود در حالی که روح حریص انسان هیچ گاه متوقف نمی شود و این سراب ها انسان را تشنه تر و ناکام تر می کند. پائولو در کیمیاگر علاوه بر تضعیف بنیان خانواده، شریعت گریزی و اسلام ستیزی به نقش هدایتی پیامبران نیز تشکیک وارد می کند و در نهایت با تشکیک در قدرت خداوند در تغییر سرنوشت انسان ها ، به کنار زدن او در زندگی و سرنوشت قائل می شود . در حقیقت عرفان و سلوکی که پائولو مدعی آن است چیزی جز اباحیگری و سپردن روح و جسم به دنیای خیالات و وهمیات نیست .

    فهرست منابع و ماخذ

    1. البغدادی،عبدالقادر بن طاهر، الفرق بین الفرق، تعلیق محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
    2. بیات، عبدالرسول و دیگران،فرهنگ واژه ها،تهران، موسسه فرهنگ و اندیشه دینی ، 1380،
    3. .پائولو کوئیلو، کیمیاگر، فریبا ریاضی مظلومی،مشهد ؛ آرمان خرد،1385.
    4. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه ، قم ، زمزم هدایت ، 1386.
    5. خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، تهران، صبا، 1380.
    6. خمینی، سید حسن ، فرهنگ جامع فرق اسلامی، تهران، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1387.
    7. دفتر تبلیغات اسلامی ، جستارهایی در عرفان های نوظهور و انحرافی، قم؛ دفتر تبلیغات اسلامی،1390.
    8. سجادي، سيدجعفر ،فرهنگ معارف اسلامي ،تهران، دانشگاه تهران، 1373.
    9. شریفی، احمد حسین، عرفان حقیقی و عرفان های کاذب ،قم؛ صهبای یقین، 1387.
    10. گواهی، عبدالرحیم ،واژه نامه ادیان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1374.
    11. مشکور محمدجواد ، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1384.
    12. مظاهری، حمید رضا، جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور، قم؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387.


    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1394-10-11] [ 09:00:00 ب.ظ ]





      خوانندگی برای زنان ، اقدامی متقابلانه یا پوششی برای ترویج خوانندگی زنان؟   ...

    چندی است که دوباره بساط خوانندگان زنان و کنسرتهایشان رواج پیدا کرده است .

    امری که خالی از شبهه نیست . از جهت فقهی قضیه هم که چشم بپوشیم . ترویج فرهنگ غرب گرایانه و آواز خوانی زنان به هیچ وجه با منویات رهبری در جهت ترویج فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و ایرانی مناسبتی ندارد. 

    خوانندگی بازیگر زنی که به مناسبت بازی دریک فیلم دفاع مقدس موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شده بود زنگ خطری است که فرهنگ کشور را به مرور زمان تهدید خواهد کرد.

    موضوعات: اخبار  لینک ثابت



     [ 05:00:00 ب.ظ ]





      کریسمس جشن مذهبی یا پز روشنفکری؟؟   ...

    به نقل از مجله مهر:

    هرچند که کریسمس یک جشن مذهبی برای پیروان حضرت عیسی (ع) است اما موج برگزاری کریسمس حالا چندسالی است میان مذاهب مختلف نیز به راه افتاده و گویا برخی مسلمانان عجله بیشتری برای برگزاری جشن دارند!



    برگزاری مراسم کریسمس سنت هرساله مسیحیان و پیروان حضرت عیسی در سراسر جهان است. خرید درخت کاج، شکلات های رنگی، هدیه های سال جدید، پوشیدن لباس قرمز رنگ بابانوئل از جمله رسم و رسومات این مراسم است. اقلیت های مسیحی نیز در سراسرجهان این جشن را برگزار می کنند در حالی که در برخی کشورها مانند چین و عربستان سعودی برگزاری این جشن ممنوع است. اما این رسم فارغ از رنگ و بوی مذهبی چندسالی است به دلیل تبلیغات زیاد بین باقی فرهنگ ها و ادیان نیز در حال گسترش بوده و تبدیل به یک پُز فرهنگی شده است!


    شکلات کریسمسی مخصوص مسلمانان

    باور کنید «کریسمس» یک جشن مذهبی است!


    شرکت «لینت» (lindt) یکی از معروف ترین برندهای تولید شکلات lindt برای سال جدید میلادی داستان ۱۰۰۱ شب را با تقویم کریسمس ترکیب و به بازار عرضه کرد. این شرکت به خاطر به دست آوردن مشتری های مسلمان علاوه بر صفر کردن درصد الکل شکلاتهایش در این نمونه، از طرح یک ساختمان سنتی با معماری شرقی برای بسته بندی شکلاتش استفاده کرد. این ساختمان از ۲ گنبد و ۲۴ در تشکیل شده که فرد مجاز به باز کردن تنها یک در در هر روز است و می تواند یک شکلات از درون درها در بیاورد. با این کار در روز آخر یک تقویم با شمایل یک مسجد جایزه می گیرد.


    این بسته بندی عجیب با واکنش های منفی مسلمانان زیادی روبرو شد و آنها اعتراضشان را در صفحه فیسبوک این شرکت نوشتند. مسئولین این شرکت نیز پاسخشان را این گونه بیان کردند: « ما می خواستیم محصولاتمان بهترین کیفیت را داشته باشند. مشتریان و نظراتشان همواره برای تولید کننده حائز اهمیت است.»


    رژه بابانوئل ها در پاکستان

    باور کنید «کریسمس» یک جشن مذهبی است!


    در کشور مسلمان پاکستان، به مناسبت نزدیک شدن کریسمس،کلیسای شهر لاهور برنامه عجیبی در این شهر برگزار کرد. در این برنامه اکثر دانش آموزان این شهر با پوشیدن لباس بابانوئل  در خیابان ها حرکت کردند و هدایایی را بین کودکان خیابانی این شهر تقسیم کردند. برگزاری این مراسم در چنین سطح وسیعی در کشورمسلمان پاکستان با وجود حضور گروه های افراطی طالبان که حتی تحصیل دختران را ممنوع می دانند کمی عجیب به نظر می رسد.


    تاجیکستان فرهنگ ایرانی ولی تقویم میلادی!

    باور کنید «کریسمس یک جشن مذهبی است!


    هرساله با نزدیک شدن سال نو میلادی برپایه روال بازمانده از روال شوروی سابق در کشور تاجیکستان کلانشهری این کشور با درخت های کاج چراغانی شده و دیگر نمادهای کریسمس تزیین می شوند. این در حالی است که رسانه های این کشور هرساله مقالاتی را درباره جایگاه کریسمس و سال نو میلادی میان مردم تاجیک که قرابت زیادی با فرهنگی ایرانی دارد منتشر می کنند. بسیاری از روشنفکران این کشور معتقدند استقبال از سال نوی میلادی باید مانند دیگر میراث های ساقط شوروی حذف شود و عید نوروز به عنوان سال جدید و شروع بهار در تاجیکستان قانونی شود. 


    اما این در حالی است که همچنان تقویم رسمی این کشور برپایه میلادی است و برخی برهمین اساس برگزاری جشن کریسمس را ضروری می دانند. این اختلاف متاسفانه گاهی هم مورد سوء استفاده رسانه های غربی قرار می گیرد که مسلمانان با برگزاری کریسمس مخالف هستند. اما برگزاری این جشن در کشور مسلمان ما توسط هموطنان و شهروندان اقلیت های مسیحی گویای این حرف بی مورد است.


    تضاد هویتی میان مسلمانان ترکیه

    باور کنید «کریسمس» یک جشن مذهبی است!


    کشور ترکیه در حدود ۷۶ میلیون نفر جمعیت دارد که طبق آمار ۹۹.۸ درصد آنها مسلمان هستند. این در حالی است که جمهوری نوین ترکیه بعد از سقوط دولت عثمانی در سال ۱۹۲۳ پایه گذاری شد و تاریخ رسمی این کشور نیز به تاریخ میلادی و نگارش خط این کشور نیز از حروف عربی به لاتین تغییر کرد تا این تحول موجب تضاد هویتی مردم این کشور شود. دولت این کشور نیز به جدایی دین از سیاست تاکیده کرده و حکومتی لائیک دارد. جشن کریسمس نیز هرساله در پایان ماه دسامبر میلادی در این کشور به صورت باشکوهی برگزار می شود.


    برگزاری کریسمس مسلمانان ایرانی به وقت اروپا


    هرساله در شهرهای ایران نیز ارامنه و اقلیت های مذهبی با رسیدن سال جدید میلادی جشن های کریسمس خود را برگزار می کنند. چهره برخی از خیابان ها و فروشگاه های پایتخت به خصوص در مناطق ارمنی نشین حال و هوای کریسمسی بیشتری دارد. اما عجیب اینکه برخی از مسلمانان نیز تحت تاثیر این برنامه خودشان نیز جشن کریسمس را به طور جداگانه برگزار می کنند.

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 02:37:00 ب.ظ ]





      تا تمدن نداشته باشیم استقلال نخواهیم داشت....   ...

    امام جمعه امروز تهران حضرت ایت الله صدیقی :

    در این شرایط اخلاق و عفت از بین رفته و خبری از وجدان و عدالت نیست. این در حالی است که انقلاب ما احیای روح انسانی بود و ما امروز باید این قیام و نهضت را به میدان بیاوریم و به دنبال دمیدن روح انسانی باشیم. در واقع ما باید به دنبال تاسیس تمدن اسلامی باشیم زیرا مادامی که خودمان تمدن نداشته باشیم استقلال کافی هم نخواهیم داشت. اگرچه تمدن آن‌ها از نظر ظاهری خیره کننده است اما آن‌ها به پوچی رسیده اند پس ما به دنبال این هستیم که با استفاده از تجارب آن‌ها تمدنی بسازیم که مبنایش توحید و اخلاق باشد تا دنیا و آخرتمان را یکجا آباد کنیم.

    موضوعات: اخبار, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 02:19:00 ب.ظ ]





      روایتی جالب از پذیرفتن نقش پدر امام خمینی توسط مرحوم ولی الله مومنی   ...

    سینما پرس: جواد شمقدری در پی درگذشت مرحوم ولی الله مومنی بازیگر فقید ، در یادداشتی با ذکر خاطره ای درباره حضور مجدد این هنرمند در سریال آفتاب و زمین و دیدن خوابی از امام خمینی(ره) توسط وی توضیحاتی ارائه کرد.


    بخشهایی از یادداشت شمقدری را می خوانید:


    در سال ۱۳۷۸ وقتی برای انتخاب بازیگری در نقش پدر امام راحل(سید مصطفی) همه جستجوهایمان بی نتیجه مانده بود  به یکباره به یاد او افتادم. انتخاب او برای سریال آفتاب و زمین(زندگی امام خمینی- بخش تولد) این ویژگی را به همراه داشت که می توانستیم از صدای گرم و گیرا و پر صلابت او نیز بخوبی استفاده کنیم. 


    قرارها نهایی شد، با قطعی شدن تست لباس و گریم، دیگر شکی برای ما نمانده بود که او بهترین انتخاب است. چند روز به سفر گروه فیلمبرداری به منطقه خمین نمانده بود که غافلگیرانه پیغام رسید، ولی الله مومنی هم مانند بسیاری از انتخاب های قبلی برای نقش سید مصطفی، از همکاری با این پروژه انصراف داده است. خبری که در آن لحظات برای ما غیر منتظره و انتخاب جایگزین کاری بس سخت می نمود. چاره ای نبود؛ باید بیش از آنکه به دنبال علل این انصراف باشیم یا بخواهیم نظر او را بر گردانیم، به انتخاب دیگری فکر می کردیم. 


    فردای آن روز ولی الله مومنی  با جعبه شیرینی از راه رسید و اعلام کرد برای بازی  در این نقش بیش از هر زمانی   آماده تر است. از خوشحالی این اتفاق، دیگر در چند و چون این اشتیاق و آن انصراف قبلی بر نیامدیم و بار سفر بستیم و راهی خمین شدیم .


    یکماه از فیلمبرداری  گذشته بود .در فاصله تغییر لوکیشن فیلمبرداری یک روز به مهربانی به کنارم آمد و بی مقدمه روبوسی کرد و از اینکه او را برای این نقش انتخاب کرده بودم تشکر ویژه نمود و بعد برای آن بیست و چهار ساعتی که انصراف داده بود عذر خواهی کرد!


    من که هنوز از پشت ماجرا خبر نداشتم گفتم ” من هم خوشحالم که شما در این سریال و در نقش سید مصطفی و در لباس روحانیت خوب جا افتادی و بخوبی از عهده نقش برآمدی. ” مومنی گفت باید حقیقت تلخی را به شما بگویم و آن این است که پس از آنکه حضور من در نقش سید مصطفی(پدر امام) رسانه ای شد، انبوه تماسهای تلفنی همکاران بود که  به من هشدار می دادند، مگر دیوانه شده ای! عمر جمهوری اسلامی رو به اتمام است و روزگار و آینده کاری خودت را سیاه و خراب نکن!…… و بعد گفتند اگر فلانی و فلانی از پذیرش این نقش پرهیز کرده اند برای همین مطلب بوده است و بهتر است تو هم کنار بکشی!!


    حرفهای مومنی که به اینجا رسید تازه من فهمیدم چرا انتخاب نقش سید مصطفی به چالشی بزرگ برای این سریال تبدیل شده بود. کمتر از سه ماه از وقایع ۱۸ تیر ۷۸ می گذشت و متاسفانه فضای تبلیغاتی نفوذ کرده در ذهن و باور بعضی از این همکاران تحت تاثیر همان تبلیغات دشمن قرار داشت که فکر میکردند وعده های پایان کار جمهوری اسلامی به زعم آنان فرا رسیده است. تلخی بیان این حقیقت و این وقایع همانطور که مومنی گفت بر کام من نشست. حال سوال مهم این بود که با این تماسهای تهدیدآمیز و آن فضای بایکوتی که شکل گرفته بود چطور ولی الله مومنی تغییر رای داده بود و نقش را پذیرفته بود.


    این سوالی بود که بلافاصله پرسیدم. وی لبخندی بر لبش نشست و در حالی که کمی هم اشک در چشمانش خانه می کرد به بازگویی ماجرا پرداخت و گفت: من اهل ورزشهای زورخانه ای و به ادعای خود پهلوانی و جوانمردی هستم، پس از آنکه خبر کناره گیری خودم را به دستیارکارگردان اعلان کرده بودم، دچار نوعی عذاب وجدان شدم و احساس کردم این بر خلاف همه جوانمردی هاست اما از طرفی آن تهدیدات هم مرا رها نمی گذاشت. با این التهاب و ناآرامی شب را خوابیدم. در میانه های شب خوابی  دیدم؛ خوابی که باعث شد تصمیم درست را بگیرم. خواب دیدم در مکانی زیبا قرار گرفته ام و امام خمینی بر بلندی ایستاده و مرا صدا می زنند. در زمان حیات امام هیچگاه فرصتی دست نداده بود تا امام را از نزدیک ببینم. وقتی امام به من اشاره کردند لرزه ای بر اندام من افتاد و نمی دانستم چه باید بکنم اما لبخند و اشاره نرم ایشان باعث شد جرات کنم و نزدیک شدم. امام هم به سمت من آمدند و گفتند، شنیده ام میخواهی ادای ما را در بیاری!؟ من هول کردم و گفتم، بله در نقش پدرتان سید مصطفی است. امام دستی تکان دادند و گفتند خوب است عیبی ندارد بروید انجام بدید خدا کمکتان می کند….


    حالا دیگر اشک در چشمان من نیز خانه کرده بود. مومنی این خواب را با شوق و ذوقی خاص بیان کرد و بعد گفت من همه امیدم به این است که امام خمینی و پدرشان در آن سرای باقی دست مرا بگیرند.

     

    از آن روز ساخت سریال آفتاب و زمین برای من و دوستان اندکی که از این ماجرا با خبر شدند حال و هوای دیگری یافت و ولی الله مومنی بیش از روزهای دیگر در خلوت خود تلاش میکرد نقش سید مصطفی را دریابد و آن را در بازی خود بازتاب دهد. روحش شاد

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 10:14:00 ق.ظ ]





      تبلیغات جالب مسلمانان آلمانی در انتشار نامه رهبری به جوانان غربی   ...

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-10-10] [ 09:45:00 ب.ظ ]





      از باران درس بگیریم..   ...

    زير باران بيا قدم بزنيم
    حرف نشنيده اي به هم بزنيم


    نو بگوييم و نو بينديشيم
    عادت كهنه را به هم بزنيم

    و ز باران، كمي بياموزيم
    كه بباريم و حرف كم بزنيم


    كم بباريم اگر، ولي همه جا
    عالمي را به چهره نم بزنيم

    سخن از عشق، خود به خود زيباست
    سخن عاشقانه اي به هم بزنيم


    قلم زندگي به دل است
    زندگي را بيا رقم بزنيم


    سالكم قطره ها در انتظار تواند
    زير باران بيا قدم بزنيم

    مجتبی کاشانی

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 07:55:00 ب.ظ ]





      هر پوششی چادر نیست!!!!   ...

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:39:00 ب.ظ ]





      باعث زینت باشید....!!!   ...

    حتما تو زندگی شما هم پیش آمده که کارهای غیر قابل انتظاری را از افرادی ببینید ، حالا چه خوب و چه بد

    کارهای خوب را از ادم های که ظاهر موجه ای ندارند

    و کارهای بد را از ادم های ظاهر الصلاح

    این گروه دومی خیلی آزار دهنده است چون این چنین آدم های دوضربه را به باور آدم های دیگه وارد می کنند

    یک ضربه بابت کار بد خودشون و یه ضربه هم به دین …

    اینجاست که معنای کلام امام صادق روشن می شود که می فرمایند:

    شیعیان ما موجب زینت ما هستند نه باعث زشتی و بد نشان دادن ما…

    چقدر مسئولیت سنگینی داریم

    مواظب خودتان باشید…

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:23:00 ب.ظ ]





      میلاد پیامبر مهر و عطوفت گرامی باد   ...

    میلاد سراسر نور و برکت پیامبر گرامی اسلام ، مبارک باد

    سهم شما یک صلوات محمدی

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1394-10-02] [ 06:52:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."