درد چند سالي است كه مهمان ناخوانده ي سفره تنم شده است، آنقدر صميمي كه وقتي گهگاهي سرسنگين مي شود و كمتر يادم مي كند، حسابي دلم برايش تنگ مي شود.

از جايي خواندم يا كسي گفت، نمي دانم ولي حرفش تامل بر انگيز بود وقتي گفت

دردها سفير خداوند هستند كه نگاهمان را به سويش پر رنگ تر كنيم.

و امروز ياد دردهاي ريز و درشتي افتادم كه بيماران تحمل مي كنند

كه  خدا چقدر به  سفره ي دلشان نزديك است

انگار كه درد ها هم صاحب دارند

نبايد كم محلشان كنيم!!!

 

 

موضوعات: دست نوشته های خودم  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-11-09] [ 11:41:00 ب.ظ ]