گاهي عصبي ميشويم

افسرده

نا اميد از تمام مسيرها و راه هاي رفته و نرفته

گاهي زندگي برايمان زندان ميشود و نفس كشيدن سخت ترين كار دنيا

گاهي كلافه ايم

گاهي خسته

 اما درست همان لحظات

آغوشي گرم و بي منت در آرزوي توست

 آغوش پر مهر خدايي كه با همه جبروت و خداييش مشتاقانه

در انتظار توست

آيا خداوند براي ما كافي نيست؟ أَلَیسَ اللهُ بِکَافٍ عَبدَهُ

پس زندگي كن و لذت ببر از اين همه عشق

زندگي زيباست

زندگي،خدا، اميد

موضوعات: دست نوشته های خودم  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-07-27] [ 08:53:00 ب.ظ ]