اباحیگری در کتاب کیمیاگری اثر پائولو کوئیلو

مقاله : نوشته نجمه رضوی

دانش آموخته سطح 3 رشته کلام

چکــیده

واژه اباحیگری در لغت به معنای تخییر در انتخاب یکی از دو راه و در اصطلاح به معنای آزادی و آزاد بودن است . اما خود اباحیگری جریان فکری است که در پی آن آزادی های نا محدود و بی قید و شرطی را برای انسان قائل است که در پی آن بسیاری از خط قرمزهای شریعت و حتی خود شریعت زیر پا گذاشته می شود . اباحیگری به دلیل سازگاری با روحیه آزادی خواه و مسئولیت گریز بشر ، سبقه طولانی دارد و در دو جریان سنتی و مدرن در علم کلام تعریف می شود که در هر دوی آن ها میل به بی بند و باری ، تکلیف گریزی و شریعت ستیزی از شاخصه های اصلی است . یکی از مهم ترین القائات پائولو کوئیلو نویسنده برزیلی در رمان کیمیاگر که بیشتر از آن نزد روشنفکران به کتابی عرفانی نام برده می شود، جریان فکری و عملی اباحیگری است . پائولو در کتاب کیمیاگر گاهی بسیار صریح و گاهی در لفافه به ترویج باورهایی مانند آزادی های نا محدود ، لا ابالی گری های ذهنی و رفتاری، شریعت ستیزی، تشکیک در اعتقادات دینی ، تضعیف بنیاد خانواده و اسلام ستیزی به صورت ویژه می پردازد . زندگی فارغ از مسئولیت ، در آن زیستن ، همگی از در راستای ترویج تسامح و تساهل و اباحیگری است .عرفانی که پائولو از آن دم می زند چیزی جز ترویج آزادی های بی قید و شرط و اباحیگری نیست.
کلید واژه ها: اباحیگری، پائولو کوئیلو، آزادی ، شریعت ، تکلیف ، اسلام

مقـــد مــه

در کلمات بسیاری از نویستدگان و مدعیان عرفان، سخنان نغز و پر مغزی نیز دیده می شود . زیرا اغلب آن ها هنرمند و دانشمند می باشند . اینان ضمن به کار گرفتن فنون و هنرمندهای خود در انتخاب واژه ها و تعابیر و با گرته برداری از آثار بزرگ عرفای جهان ، در اصل به ترویج اصول فکری و اعتقادات خویش مشغولند .
یکی از این نویسندگان که با هنرمندی خوانندگان خود را به سوی اباحیگری و حتی مسائل شهوانی و …. می کشاند و سعی می کند پوشش معنوی و عرفانی به هرزگی های جنسی بدهد ، پائولو کوئیلو است. این نویسنده برزیلی در سال 1998 آثارش از زمره پرفروشترین کتاب های جهان بود. رمان کیمیاگر از مشهورترین و پروفروشترین کتاب های این نویسنده در ایران است که موجب دعوت از او به ایران شد .
از سوی دیگر جریان فکری اباحیگری با پیشینه طولانی مروج مفاهیمی مثل شریعت و تکلیف گریزی و ارزش دادن به مفاهیم غیرواقعی و غیر اخلاقی است . این جریان فکری در روح آثار پائولو کوئیلو نفوذ زیادی دارد . زیرا شاخصه هایی مثل شریعت گریزی، تضعیف عقاید دینی و اخلاقی ،اسلام ستیزی که در اباحیگری نقش اساسی دارد درکتاب کیمیاگر پائولو نیز موجود است .
رمان کیمیاگر داستان چوپانی است که به دنبال گنج خود دست از همه دارایی و وابستگی ها و مسئولیت هایش می شوید و راهی سفری عجیب و رمز آلود می شود تا به گنج خود یا به اصطلاح افسانه شخصی خویش دست یابد .طی مسیری که برخی روشن فکران از آن به عنوان طی مراحل سلوک و عرفان یاد می کنند . اما نگاه ژرف به این داستان نشان می دهد که نه تنها نویسنده به دنبال معرفت نفس و معرفت خدا نیست بلکه راهی را می پیماید که جز بیراهه به جایی راهی ندارد.
این جستار با بررسی جریان اباحیگری و مفهوم شناسی آن و سپس معرفی از شخصیت پائولو و رمان کیمیاگر ، شاخصه های تفکر اباحیگری را در این کتاب مورد بررسی قرار خواهد داد .
ان شاء الله..
« نجمه رضوی».

—————————————

شناختی از جریان اباحیگری
یکی از مفاهیمی که شارع مقدس آن را برای مفهومی خاص در نظر گرفته ، اما طرفداران اباحیگری این واژه را در معنای غلط به کار می برد ،واژه اباحه است .
اباحه در لغت از ریشه«بوح» به معنی ظاهر و آشکار نمودن و تردید کردن در یکی از دو کار است که جمع بین آن دو جایز باشد. برخلاف «تخییر» که جمع بین آن دو جایز نیست و ناچار باید یکی از آن دو را انتخاب کنند. در شرع اباحه آن است که شریعت حکم به آن نکند. بلکه شخص، مخیربین فعل یا ترک آن باشد و مکلف بتوند آن را انجام دهد یا ندهد. در لغت اباحه و اباحت به معنی مباح کردن، حلال کردن و جایز شمردن آمده که مقابل خطر و تحریم است.
آنچه گذشت، تعریف از لسان شریعت بود. حال ببینم طرفداران اباحیگری چه تعریفی از اباحه دارند چنان که بیان شد ذکر این نکته ضروری است که طرفداران اباحیت خود دو گروهند.
1-جماعت ملحدان که همه چیز را حلال و روا می دانند یا فرقه ای از متصوفه که می گویند ما را توانایی اجتناب از معاصی و انجام دادن احکام نیست. و اساساً منکر دین هستند.
2-گروهی که خود را دیندار می خوانند ولی تعریفشان از اباحه تعریف متداول شریعت فرق دارد. این گروه معقتدند که اباحه عبارت اند از عدم منع عقلی و شرعی به فعل یا ترک فعلی، در این مشرب فکری، اباحه به همه منهیات گسترش می یابد.
تنها تعیین منهیات و مکروهات و اصول و ارزش ها، عقل عملی و شرایط اجتماعی است.مدافعان این نظریه مفهوم اباحه را در تمامی عرصه های زندگی گسترانیده و قلمرو وی آن را به حوزه های فکری، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی، می کشانند. این تفکر با برداشتن حدود الهی، تمام امور را جزء مباحات می پندارد و در صدد احیای حداکثر آزادی برای نوع بشر است.
البته اين واژه در اصطلاح عرفانى اينگونه تعريف شده است، كسانى كه خود را مقيد بقيود و وظائف شريعت نمى‏دانند و گويند تقيد باحكام شريعت از وظائف عوام الناس است نه اهل حقيقت اباحيه نامند. اباحیگری در دو جریان سنتی و مدرن تعریف می شود.
1.اباحیگری سنتی
این تفکر که بیش تر در کتب ملل و نحل از آن یاد می شود، بر اساس تحولات جامعه اسلامی در قرون گذشته شکل یافته است. از این رو چگونگی و رشد و بالندگی این نوع اباحیگری را می بایست در علل و عوامل شکل گیری فرق اسلامی پیگیری کرد. وقوع جنگ ها در بلاد اسلامی برای کسب قدرت و نادیده انگاشتن نقش ائمه ( علیهم السلام) در هدایت جامعه، از عمده این علل و عوامل است. این روند که منجر به بی ثباتی در حکومت های اسلامی گردید. هرج ومرج کلامی و به دنبال آن ظهور فرقه های منحرف را در پی داشت. بنابراین، کج فهمی، فرقه گرایی و برداشت های ناصواب از آموزه های دینی، از مولفه های اصلی اباحیگری است.
البته عنوان(اباحیه) به تنهایی، برهیچ یک از فرق اسلامی اطلاق نمی شود؛ بلکه این نام حاکی از نوعی نگرش به دستورات دین است و در بسیاری از نحله های فکری یافت می شود. تمام این نحله ها را علاوه بر نام اصلیشان اباحیه نیز می خوانند.اباحیگری شامل فرقه ها و افکاری می شود که مقررات و واجبات دینی را سر باز می زنند و از گناهان و ارتکاب به حرام روی برگردان نیستند.
برخی فرق علاوه بر متصوفه و نیز معتزله به اباحیگری متهم بوده اند. عبدالقادر بغدادی در کتاب(الفرق بین الفرق) از برخی فرقه های اباحیه نام برده است برای مثال نویسنده؛بابکیه را در کوهستان هایشان جشنی است و در آن شب مردان و زنانشان با هم گرد آیند و (می) گسارند و ساز و نای نوازند، تا گاه چراغ را بکشند و جامه برکنند و مردان در زنان آویزند. این نام بر هر فرقه ای که محرمات شرع را مباح می شمارند اطلاق می شود.فرقه های مانند خرّمدینیه و مقنعیه از آن جمله اند. اباحیه را نمی توان یک فرقه مستقل با مبانی اعتقادی خاص به شمار آورد، بلکه در میان فرق مختلف مسلمانان، گروه هایی پیدا شدند که بر اساس تأویل ظواهر قرآن و حدیث و یا بر مبنای معاذیر دیگر، بعضی از تکالیف شرعی را از خود ساقط شمرده اند.
1.اباحیگری مدرن
اباحیگری در غرب، نخست به سال 1535 در فرقه ای از مسیحیان به نام antinominsim ظهور کرد. این گروه که در آلمان زندگی می کردند بر آن بودند که چون فیض خداوند شامل حال مسیحیان است. دیگر رعایت اصول اخلاقی لزومی ندارد.
اگر چه این تفکر نخست در گروهی کوچک از مسیحیان پدیدار گشت ،اما به تدریج به عنوان اساس فکری بسیاری از مکتب های قرن 14 میلادی به بعد نمود یافت. در واقع این تفکر زاییده جنبشهای و گرایش های انسان محورانه است که از رنسانس به این سو در مغرب زمین پدید آمدند. نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که از آن تاریخ به بعد، اباحیگری، در تفکرات غربی، هیچ گاه به عنوان یک مکتب مستقل مطرح نشد؛ بلکه از اباحیگری با نام مشربی یاد می شود که نتیجه و پیامد عملی مکتب های مستقل دیگر است از جمله اندیشه های مهمی که مبانی آنها مروج اباحیگری و لاقیدی است، اندیشه لیبرالیسم و سکولاریسم است.
از مهم ترین شاخصه های اباحیگری ، بی توجهی به شریعت ، تکلیف گریزی، توجه به مسائل شهوانی و …. و به طور کلی دین ستیزی است.


گذری بر شخصیت پائولوکوئیلو و کتاب کیمیاگر


پائولو در سال 1947 م در برزیل در خانواده ای متوسط به دنیا آمد . در سنین نوجوانی و جوانی احساسات ضد مذهبی در او شعله ور شد .در همان سالها بود که کتاب کمدی ….ی به نام «کرنیک ها» را با کمک دوستش رائول سیکاس منتشر کرد . کتابی که به علت مستهجن بودن توسط دولت برزیل توقیف شد و نویسندگان هم مدتی زندانی بودند .کوئیلو در طول زندگی اش چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت اما هربار نا موفق بود . تا اینکه با حمایت های که دولت های غربی به ویژه آمریکا از او داشت در سال 1998 کتاب های او از زمره پرفروشترین کتاب های دنیا قرار گرفت و در سال 2000 در حاشیه اجلاس دائوس مورد تقدیر شیمون پرز قرار گرفت و به او گفت : معنویتی که شما مبلغ آن هستید برای ما( اسرائیل ) در خاورمیانه مفید است.
کتاب کیمیاگر از رمان های بسیار پرفروش این نویسنده در دهه پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور منتشر شده و به بیش از52 زبان ترجمه شده است. در خلاصه این داستان آمده است که:
این رمان درباره چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک می‌کند و به شمال آفریقا می‌رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می‌داند و یک کیمیاگر آشنا می‌شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می‌شود. همه این افراد، سانتیاگو را در مسیر جستجویش هدایت می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می‌تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می‌رسید، سرانجام به جستجوی گنجی مبدل می‌شود که فقط در درون می‌توان آن را یافت.

شاخصه های اباحیگری در کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو


1.کنار زدن نقش خداوند در تعیین سرنوشت انسان ها:
یکی از محورهایی که در کنار زدن نقش شریعت و تکلیف محوری نقش موثری دارد ،کم رنگ کردن نقش خداوند در زندگی و تعیین سرنوشت انسانی است .پائولو در کتاب کیمیاگر معتقد به این نکته است که هر انسانی باید به دنبال افسانه ی شخصی خویش باشد ، این افسانه ی شخصی با سرنوشت کاملا متغایر است و از زبان قهرمانان داستان به « مکتوب» مشهور است .
پائولو با خلق این واژه، متبحرانه نقش خداوند در تعیین سرنوشت انسان ها را کنار می زند و با دروغ خواندن سرنوشت و قضا و قدر به پر رنگ کردن نقش فرد و اختیار او به گونه ای تفویضی اشاره دارد . او در کتاب کیمیاگر این رد کردن سرنوشت و قضای الهی را اینگونه بیان می کند :
« پسرک با شگفتی از پیرمرد ( سالم) پرسید : بزرگترین دروغ عالم چیست؟در مرحله ای از زندگی، کنترل آنچه که به سرمان می آید از دستمان خارج می شود و” سرنوشت” هدایت آن را بر عهده می گیرد . این بزرگترین دروغ دنیا است.»
در واقع پائولو با تکیه بر مفهومی مبهم به نام « افسانه شخصی » که خود نویسنده هم در تمام طول داستان از تعریف واقعی و روشن آن عاجز است . هرگونه سرنوشت ، قضا و قدر و اراده خداوند در تغییر سرنوشت انسانی را رد می کند .
افسانه شخصی از نظر پائولو نیروی جادویی در هر فردی است که از کودکی با او همراه است و برای هر فرد متفاوت است و قرار است او را به روح جهان پیوند دهد . اما عموم مردم خود را درگیر روزمرگی های زندگی می کنند و امنیت را بر آرزو و افسانه شخصی خود ترجیح می دهند . از نظر او مهم نیست این رویا توحید یا شرک باشد باید حتما دنبال شود چون ما را روی پل جهان مرئی قرار داده و به زندگی معنایی سحر آمیز می دهد .اما با همه تاکید پائولو بر افسانه شخصی آن را اصل زندگی نمی داند بلکه همان تکاپو را مهم می داند چناچه در رمان کیمیاگر ، چوپان می فهمد که گنج پنهان و پیدا کردنش اهمیتی ندارد ، مهم همان مبارزه و در لحظه زیستن است.
علاوه بر این ،پائولو تنها راه پی بردن به افسانه و گنج شخصی که لزوما نه عرفان است نه طی مراحل سلوک، طی طریق و مسافرت و هم صحبتی با زنان زیبا می داند. او به همین صراحت این مطلب را چنین بیان می کند:
« بلکه تنها در سفر و دیدن زنان زیبا و هم صحبتی با زنان کشورهای گوناگون ، می توان به افسانه ی شخصی و گنج مدفون هر فرد پی برد.»
علاوه براین پائولو به خوانندگان آثارش می گوید: سخن هیچ کس برای شما حجیت ندارد. به سخنان بنياد گراهای دینی که بر اصول ثابتی تأکید می کنند هرگز گوش نسپارید. حتی اگر به قیمت اشتباه کردن و گم کردن راه باشد، زیرا گم کردن راه و اشتباه رفتن به مراتب بهتر از بنیادگرایی دینی است. وقتی کسی می آید به تو می گوید خدا این است و خدا آن است، یا خدای من قوی تر از خدای توست، تنها راه در دام نیفتادن این است که بفهمی جست و جوی معنویت، یک مسئولیت شخصی است که تو نه می توانی به کسی منتقل کنی و نه به دیگران توصیه کنی. بهتر است انسان اشتباه کند و دنبال نشانه های غلط برود تا این که به دیگران اجازه دهد برای سرنوشتش تصمیم بگیرند
کوئیلو در کتاب کیمیاگر با وجود گرته برداری مستقیم از دفتر ششم داستان های مثنوی معنوی ، نه تنها به دنبال پی بردن به معرفت نفس و معرفت خداوند نیست بلکه به بهانه ی طی مراحل سلوک در پی ارزش بخشیدن به امور واهی مانند جادو ، پرداختن به رویای شخصی ، لاابالی گری ذهنی و جسمی است .
بیان شیوه ها، رمز و راز جادوگری، و طرح جادو به عنوان عامل از دست دادن ایمان و وسیله ای که می تواند از انسان محافظت کند، نکته ای است که در آثار پائولو زیاد به چشم می خورد و مسلماً با تعالیم اسلام سازگاری ندارد. در آثار پائولور جادوگری، به کارگیری نیروهای نامرئی و ناشناخته در دنیای مادی می باشد. آن دنیای نامرئی که پائولو از آن سخن می گوید، در برابر جهان مرئی نمی باشد، بلکه در برابر دنیایی واقعی است و حقیقتی غیر از توهم ندارد. به همین دلیل، او به صراحت جادو سحر را موهوم و تخیلی اعلام می کند. در این تفکر موهومی که در آثار پائولو به وفور دیده می شود، جایی برای خدا و شریعت های آسمانی وجود ندارد و همه ی آن ها بر اساس آزمایش ها و تجربیات شخصی انسان ها پدید آمده است، تجاربی که می کوشد اذهان توده های مردم را در جهت های خاصی سوق دهد.
این نکته ی قابل تامل که پائولو آن را از زبان شخصیت های مختلف داستانش بیان می کنداین است که « رویا ، زبان خداوند است.» در نگاه نخست این ارزش الهی دادن به رویا و این بیان که رویا زبان خداوند است با اصطلاح تجربه دینی در کلام غرب شباهت دارد . اما نگاه ژرف تر نشان می دهد که پائولو هیچگاه به دنبال این مطلب نیست .او در بیان رویاها و افسانه شخصی افراد، تمایز و مرزی بین تجارب دینی ، الهی و القائات شیطانی نمی نهد.پس از نظر او تنها رویا آن هم به صورت مطلق معیار تلاش و کوشش هر فرداست .اما به کدامین دلیل انسان باید به حقانیت و الهی بودن رویاهایش اعتماد کند و از تمام دلبستگی هایش دل بکند؟ اینجاست که روشن می شود که خدا دراین اندیشه جایگاهی ندارد و در حد یک افسانه شخصی و یا یک راهنما تنزل یافته است.


2. تشکیک در نقش هدایتی پیامبران


بعد از تلاش برای کنار زدن نقش خداوند در زندگی ، تشکیک در رسالت و دلسوزی پیامبران دومین محور القایی کوئیلو در کتاب کیمیاگر است . پائولو به خوبی می داند که اگر در آورنده پیام و وحی تشکیک وارد شود در واقع به خود آن پیام هم شک خواهد شد و در نتیجه شریعت و تکلیف که محتوای پیام رسولان الهی است مورد شک و بی اعتنایی قرار خواهد گرفت.
همانطور که همگان به آن آشنا هستند در اناجیل توصیف حضرت موسی به شبان ملت و مردم به گوسفندان آن حضرت زیاد دیده می شود . پائولو با تکیه بر این مفهوم و اذعان به اینکه همواره از زبان نمادین استفاده می کند و نباید از آن غافل بود ، قهرمان داستانش را با شغل چوپانی( شغل پیامبران) ترسیم می کند. چوپانی که مدت ها در کلیسا مشغول به کسب علم بوده و سپس به دلیل آنکه خدا را در آن مکان ندیده است به چوپانی روی می آورد. چوپانی که به یکباره گله خویش را برای رسیدن به آمال شخصی و یافتن گنج رها می کند .
او در توصیف زندگی گوسفندی و اعتماد بیش از حد به چوپان ، چنین می نویسد :
«اگر جانور درنده ی شوم و بخواهم تک تک آن ها را بدرم ، تا بخواهند از عمل من آگاه شوند ، تقریبا بیشتر گله نابود شده است . چون به من اعتماد کردند و غریزه خویش را از یاد برده اند؛ زیرا من چراگاه را به آن ها نشان می دهم.»
پائولو با این نگاه به صورت ظریفی به تشکیک در نقش هدایتی رهبران دینی مردم اشاره می کند .که نکند عیسای آنها گرگی باشد در ردای شبانی. هرچند نوشتن این عبارات بدین صراحت از نویسنده زیرکی چون او بعید است . اما بالاخره در جایی چوپان قهرمان داستان ،گوسفندان خود را رها می کند. رد پای تشکیک ورزی او به همه اصول پذیرفته شده الهی و انسانی در سطر به سطر کتاب دیده می شود.


3. عدم پای بندی به نظام خانواده و ترویج آزادی های جنسی


یکی دیگر از مفاهیمی که در کتاب کیمیاگر زیرکانه به آن اشاره می شود . این است که انسان های معمولی ، افرادی که به یک زن و نظام خانواده معتقدند بیشتر شبیه گوسفندانی هستند که جز به چراگاه و علف خویش فکر نمی کنند و به دنبال افسانه های شخصی خویش نیستند . توصیف نانوا در صفحات اولیه کتاب که به رغم علاقه به سفر و کشف افسانه شخصی فقط به نانوایی و زندگانی معمولی خویش بسنده کرده است ، اشاره ای به همین مطلب دارد.او در قسمت های مختلف کتاب به صراحت به این نکته اشاره می کند که احتمالا ما مثل گوسفند هستیم و علت را هم اینگونه بیان می کند چون ما تنها به یک زن در زندگی شخصی خود بسنده می کنیم:
« با خود اندیشید احتمالا ما هم مثل گوسفند هستیم ، حتی خود من از وقتی دختر بازرگان را دیدم به زن دیگری فکر نکردم»
این اندیشه او را سخت آزرده می کند که چرا ذهنش تنها متوجه یک زن کرده است و آزادی خویش را سلب کرده و در جای دیگر کتاب می نویسد :
« پسرک به آزادی باد حسرت خورد و فهمید که خودش هم می تواند از همان آزادی را داشته باشد هیچ چیز به غیر خودش نمی توانست دست و پایش را ببندد.»
این حسرت آزادی از منظر پائولو هرگز به معنای عدم تعلق و وابستگی به امور دنیوی که مورد توجه عرفان حقیقی است، نمی باشد . بلکه این آزادی دقیقا به معنای اباحیگری و مسئولیت گریزی است . داشتن زن ، فرزند ، خانواده و حتی داشتن مشاغل شریفی مثل چوپانی ، نانوایی و … همه از نظرپائولو مطرود است چون مانع طی طریق و سلوک می شود .اما جادوگری ، هرزه گردی ، سیر و سفر و مصاحبت با زنان زیبا نه تنها هیچ ممانعتی در طی این مسیر ندارد بلکه راهگشا و جنبه الهی و ماورایی دارد.
در واقع پائولو با نفی واقع نمایی ارزش های دینی که متاثر از ارزش های سکولار و لیبرالیستی حاکم بر فرهنگ غرب است ، تمام ارزش های دینی ، خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی را زیر سوال می برد و آن ها را غیر واقعی می داند و مدعی است که خوبی و بدی رفتارهای اختیاری انسان ، بستگی به میل و سلیقه افراد و یا نهایتا قرار داد و خواست جمعی دارد، طبیعتا اگر کسی ارزش ها را واقعی ندانست به لوازم آن از قبیل پذیرش کثرت گرایی و نسبی گروی و استدلال ناپذیری ، نیز باید ملتزم باشد . ترویج تسامح و تسامح رفتاری که پائولو مروج و مبلغ آن است حاکی از همین غیر واقع گرایی اوست ، که این امور را سلیقه ای و قرار دادی می پندارد و پیروان خود و همه مردم عالم را به تمرین تساهل و تسامح رفتاری دعوت می کند . در حالی که در آموزه های اسلامی ارزش ها اعم از اخلاقی و سیاسی و … همگی ریشه در واقعیت های عالم دارند، پس سلیقه ای ، قرار دادی و جعلی نیستند و رابطه تکوینی و علی و معلولی میان آن کارها و سعادت حقیقی انسان وجود دارد .
اندیشه اباحیگری و مسئولیت گریزی آنچنان در رمان کیمیاگر مشهود است که حتی مضمونی مانند عشق که دایه داران عرفان های نوظهور به آن تاکید بسیاری دارند را هم زیر سوال می برد. مثلا چوپان قهرمان داستان، که همه ی فکر و ذهنش دختر بازرگان است با دیدن دختر زیبا روی عرب که از قضا نام مقدس دختر پیامبر اسلام را دارد ، به یکباره و در یک نگاه تغییر می کند و این بار عاشق او می شود.
ذکر رفتار خارج از عرف و شرع اسلامی و عشقبازی هایی که چوپان با دخترعرب مسلمان دارد ،در حالی که در بود و نبود این قصه در کلیت ماجرا دخل و تصرفی ندارد ، این شائبه را ایجاد می کند که پائولو به قصد عادی نشان دادن این روابط در میان مسلمانان این ماجرا را بیان می کند.
ذکر بستر داستان در کشورهای مسلمان ، آشنایی با دختر مسلمان که فاطمه نام دارد . بیان جنگهای میان قبیله ای مسلمانان و …مصادیقی است که نشان می دهد جامعه هدف و مخاطب قصه پائولو، مسلمانان هستند.


4. اسلام ستیزی


گزاره های وحیانی و مقدسات دینی همواره در طول تاریخ بشریت مورد احترام مردم قرار گرفته است. در دهه های گذشته، عده ای، بسیار هنرمندانه و در قالب های جذاب و فریبنده، دست به کار شدند تا مقدسات دینی را در بین مردم از محتوای واقعی خود دور کنند. پائولو کوئیلو نیز یکی از این افراد است. وی در آثار خود، به شیوه های گوناگون، مقدسات و تعالیم ادیان آسمانی را مورد تعرض قرار می دهد.
در قسمت قبل بیان شد که بستر داستان کیمیاگر در میان جامعه مسلمان که به شدت با جادو گری مخالفند شکل می گیرد . همان جادویی که از نظر پائولو راه نجات بشریت و رسیدن اشخاص به آرزوهای شخصی اشان است .در واقع تمام چیزهایی که نزد پائولو ارزش محسوب می شود از نظر اسلام مردود است و این همان چیزی است که پائولو را به دشمنی با این دین وا می دارد . مسلمان از نظر او یا آن دزدی است که با دست دوستی میدهد وسپس اموالش را غارت می کند یا آن نانوایی است که مثل گوسفند زندگی می کند و هرگز به فکر پیشرفت و رویاهایش نیست و یا آن قبایل وحشی است که مدام در حال جنگ هستند و تنها مسلمان خوب همان فاطمه است که با او طرح عشق و دوستی ریخته است و به قوانین عرفی و شرعی خود ، وقعی نمی دهد .پس سزاوار دوست داشتن است.
این مسائل باعث می شود که بالاخره پائولو در جایی دست از ریاکاری بردارد و به صراحت بیان کند که مسلمانان کافر هستند.
« او مردانی را دید که دست در دست یکدیگر قدم می زدند ، زنانی که چهره های خود را با نقابی پوشانده بودند و روحانیونی که بالای برج ها می رفتند و اذان می گفتند ، در این هنگام همه به زانو خم می شدند و سپس پیشانی خود را بر زمین می ساییدند … در دل گفت : کار کافران»
شریعت گریزی و ستیزی و به ویژه اسلام ستیزی ، از عناصر و محورهای مشترک آثار پائولو است . از نظر او هرگونه تعلق ، دلبستگی ، تکلیف و مسئولیتی مانع رسیدن به افسانه شخصی است و دین بزرگترین مانع است .
شگرد دیگر کوئلیو در مبارزه با شریعت این است که به گونه های مختلفی سعی می کند قبح گناه را از میان بردارد و خوانندگان خود را به انجام آن تشویق نماید. وی در کتاب های مختلفش و در این کتاب از شراب و مستی و باده نوشی و الکل و امثال آن سخن به میان می آورد. و به گونه ای قبح این رفتارها را در نظر خواننده از بین می برد.
رویا رویی قهرمان داستان پائولو که مزیتی جز جادوگری ندارد با قبایل جنگجوی مسلمان و در نهایت پیروزی او در تسخیر خورشید و باد همگی نشان دهنده این مطلب است که از نظر او بی مسولیتی و آزادی های بی قید و شرط در مقابل هر دینی به ویژه دین اسلام پیروز است .


ترویج تسامح و تساهل


یکی دیگر از القائات دیگر پائولو در رمان کیمیاگر و دیگر آثارش رواج روحیه تسامح و تساهل( teloorance ( است . تلورانس در فرهنگ غرب اینگونه تعریف شده است:

شکیبایی، تحمل کردن، ابقا نمودن و تجویز است. مصدر آن tollo به معنای حمل نمودن، بردن و اجازه دادن است. بنابراین گویا این واژه همواره مفهومی از تحمل را در خود دارد.. تسامح و تساهل را آسان گیری، آسان کردن و با همدیگر به آسانی رفتار نمودن هم معنی نموده اند. امروزه در فرهنگ غرب، تلرانس یا تساهل، تنها صفت شخص و رفتار شخصی نیست؛ بلکه خصلتی است مربوط به ادبیات سیاسی و روشی است که حکومت به کار می گیرد. تساهل و تسامح یکی از عناصر و ویژگی های مهم فلسفه لیبرالیسم و رفتار لیبرالی محسوب می شود.

پائولو در رمان کیمیاگر هوشیارانه فرهنگ لیبرال غرب را بر دیدگاه دینی شرقیان ترجیح داده و به تبلیغ مولفه های آن می پردازد . رواج روحیه بی اعتنایی عمدی به اتفاقات پیرامون همان تسامح و تساهل است که قهرمان داستان کیمیاگر در خیالات خود با آن دست به گریبان است . برای سانتیاگو چوپان قهرمان داستان تنها رسیدن به افسانه شخصی مهم است و بقیه امور بی اهمیت است . هرکس با هرکس که میخواهد بجنگد ، هرکس هرگونه که می خواهد بیاندیشد و رفتار کند، برای او اهمیت ندارد.هر کس عدم مداخله آگاهانه در امور با وجودداشتن قدرت و حق انتخاب تسامح و تساهلی است که در کل داستان به چشم می خورد .


نتیجه گیری


اندک تامل در جریانات تاثیر گذار سیاسی و اجتماعی و یا مکاتب سیاسی و فکری ، ایدئولوژی ها و جهان بینی نشان می دهد که نقطه ی آغازین همگی آن ها نظریه یا ایده ای از یک نویسنده و یا تراوشات ذهنی یک هنرمند و یا دانشمند علوم انسانی بوده است که حتی در پی این نظریه به ظاهر کوچک در حوزه خارجی روابط ملت ها باعث وقوع جنگ ها و خونریزی ها و در حوزه داخلی، فروپاشی فرهنگ و تمدن یک جامعه و یا حتی بنیان خانواده ها را در بر داشته است .این نظریه ها و ایده ها صرف نظر از سرمنشا آنان ، مقبولیت عمومی را نیز به همراه داشته است چون توانسته است با روح مردم آن جامعه تماس پیدا کند و مردم آن را بپذیرد.
یکی از جریانات فکری که سبقه ی طولانی نیز دارد ، جریان آزادی خواهی افراطی ، میل به بی بند و باری و در اصطلاح اباحیگری نام دارد که با توجه به ذات خود خواه و فزونی خواه بشریت مقبولیت زیادی یافته است . زیرا همواره روحیه فزونی خواهی افراطی و مسئولیت گریزی در روح بشر نهادینه است و نفس سرکش او را یک لحظه امان نمی دهد . پس در این نبرد نیروهای خیر و شر درون به دنبال راه گریزی از سختی ها و عذاب وجدان گناهان خویش است . پس چه جریان فکری بجز اباحیگری می تواند ماوی او باشد .
علاوه بر این ویژگی های عوام پسند و عمومی اباحیگری، این جریان فکری می تواند برای دولت ها و حکام نیز بسیار مفید باشد و بساط چپاول و حاکمیت آن ها را فراهم کند . زیرا در چنین جریان فکری ، انسان ها آن قدر به دنبال هواهای نفسانی و نفس سرکش خویش می روند که هیچ چیز برایشان ارزش واقعی ندارد که بخواهد به خاطر آن لذتها و منافع مادی خویش را به خطر بیندازد و با حکومت و دولتی سر ناسازگاری بگذارند .
اباحیگری با چنین پشتوانه هایی سالهای سال است که در میان انسان ها، نسل به نسل منتقل می شود. در سال های اخیر که رشد قارچ گونه عرفان های کاذب سیر صعودی داشته است . این مدعیان با استفاده از دو ویژگی ذاتی بشر؛ یعنی از سویی میل به آزادی های افراطی و مسئولیت گریزی و از سوی دیگر عذاب وجدان به خاطر گناه و دوری از خداوند و فطرت خداجوی انسانی ، بساطی به نام عرفان های نوظهور باز کرده اند که با پشتوانه های دولتی به ویژه استبداد هر روز با شکل جدیدی خودنمایی می کنند. یکی از عرفان های کاذب، عرفان پائولو کوئیلو است .
پائولو که سراسر زندگیش را در بحران بی دینی و رنج های روانی بسیاری سپری کرده در آثارش می کوشد تا به آزادی های نامحدود و شریعت ستیزی و بی پروایی و تکلیف گریزی ارزش واقعی و الهی بدهد و از این رهگذر چنین القاء کند که می توان به مراحل سلوک و به مقام قرب الهی که چیزی جز انسان ستایی افراطی و ارزش خواسته هایش نیست ، رسید .
پائولو در رمان کیمیاگر که پرفروشترین کتاب اوست به خوانندگان چنین القا می کند که همه هستی در خدمت روح سرکش و نفس فزونی خواه انسانی است به شرط آنکه انسان این« افسانه شخصی» خویش را باور کند و از همه مسئولیت های فردی و خانوادگی چشم بپوشد و فقط به دنبال آن افسانه برود . فرقی ندارد راه رسیدن به این افسانه چه باشد اما جادو را نمی توان نادیده گرفت . تمسک به سحر و جادو اساسی ترین راه رسیدن است . اما رسیدن و وصال هم خود به تنهایی هدف نیست بلکه هدف، همان طی طریق برای رسیدن به هدف است .یعنی همان اندیشه ، همان روح آزادی خواه و خیال پرداز .
خیال مشغول به آنچه که نا مشخص است .این مفهوم از نظر پائولو یعنی پیوند روح فرد با روح حاکم بر جهان هستی . دنیای خیالات و راز و رموز مبهم و نا مشخص . دنیای مشغول شدن به خود و بی خبری از جامعه بیرونی همان عرفانی است که پائولو به دنبال آن است .
علاوه برآنچه ذکر شد هدف مستقیم پائولو در رمان کیمیاگر تخریب چهره دین اسلام است . ترسیم چهره مسلمانان به انسان های خشن و جنگجو ، دزدانی دوست نما و یا انسان های گوسفندی می اندیشند و هرگز در پی افسانه های شخصی خویش نیستند ، همگی در راستای یک هدف حرکت می کندآن هم تخریب چهره اسلام و ترویج روح اباحیگری است.
ترویج روح اباحیگری در جای جای اندیشه پائولو مشهود است .آزادی در انتخاب راه و سیر و سفر ، مصاحبت با زنان زیبا و متعدد ، تمسک به افکار و خیالات پوچ و واهی همگی در راستای رسیدن به گنج مقصود تعبیر می شود در حالی که روح حریص انسان هیچ گاه متوقف نمی شود و این سراب ها انسان را تشنه تر و ناکام تر می کند. پائولو در کیمیاگر علاوه بر تضعیف بنیان خانواده، شریعت گریزی و اسلام ستیزی به نقش هدایتی پیامبران نیز تشکیک وارد می کند و در نهایت با تشکیک در قدرت خداوند در تغییر سرنوشت انسان ها ، به کنار زدن او در زندگی و سرنوشت قائل می شود . در حقیقت عرفان و سلوکی که پائولو مدعی آن است چیزی جز اباحیگری و سپردن روح و جسم به دنیای خیالات و وهمیات نیست .

فهرست منابع و ماخذ

1. البغدادی،عبدالقادر بن طاهر، الفرق بین الفرق، تعلیق محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفه، بی تا.
2. بیات، عبدالرسول و دیگران،فرهنگ واژه ها،تهران، موسسه فرهنگ و اندیشه دینی ، 1380،
3. .پائولو کوئیلو، کیمیاگر، فریبا ریاضی مظلومی،مشهد ؛ آرمان خرد،1385.
4. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه ، قم ، زمزم هدایت ، 1386.
5. خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، تهران، صبا، 1380.
6. خمینی، سید حسن ، فرهنگ جامع فرق اسلامی، تهران، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1387.
7. دفتر تبلیغات اسلامی ، جستارهایی در عرفان های نوظهور و انحرافی، قم؛ دفتر تبلیغات اسلامی،1390.
8. سجادي، سيدجعفر ،فرهنگ معارف اسلامي ،تهران، دانشگاه تهران، 1373.
9. شریفی، احمد حسین، عرفان حقیقی و عرفان های کاذب ،قم؛ صهبای یقین، 1387.
10. گواهی، عبدالرحیم ،واژه نامه ادیان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1374.
11. مشکور محمدجواد ، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1384.
12. مظاهری، حمید رضا، جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور، قم؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1387.


موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



[جمعه 1394-10-11] [ 09:00:00 ب.ظ ]