مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • ذکریائی جویباری
  • دهقان
  • زفاک
  • فائزه ابوالقاسمی
  • سیده علوی


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی....
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • بهار و عید و گناه؟!
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • با ساعت دلم ....
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • حضور پر رنگ زنان در انقلاب+ عکس
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • کمی به فکر مستضعفین باشیم...
  • روزگار عجیبی است ...
  • غدير در آيات قرآنى
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • عطر نماز
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • شب اول محرم




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      استدلال حضرت علی به حدیث غدیر در اثبات حق ولایت خویش   ...

    معاویه نامه‌ای به حضرت علی‌علیه السلام نوشت که برای من فضایل بسیاری است؛ پدرم در جاهلیت مردی بزرگ بود و من برای اولین بار در اسلام پادشاه شدم …
    امیرالمؤمنین‌علیه السلام در جواب نامه او فرمود:

    • «آیا به واسطه فضایل، فرزند جگرخوار بر من ظلم می‌کند؟ بنویس به او ای غلام:
    • محمد پیامبرصلی الله علیه وآله برادر من است. و حمزه سیدالشهدا عموی من می‌باشد.
    • و جعفری که شبانه‌روز همراه با ملائکه پرواز می‌کند پسر مادر من است.
    • و دختر محمدصلی الله علیه وآله همسر من بوده و در خانه من سکنی دارد و گوشتش با خون و گوشت من در تماس است.
    • و دو نوه احمد فرزندان من از فاطمه اند، پس کدامین شما همچون من چنین سهمی دارند؟
    • من بر تمام شما به اسلام پیشی گرفته‌ام، در حالی که نوجوانی بودم که به وقت بلوغ نرسیده است.
    • رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم ولایت من را بر شما واجب کرده است. من کسی هستم که شما مرا در روز جنگ و صلح فراموش نخواهید کرد.
    • پس وای و وای و وای بر کسی که فردای قیامت خدا را ملاقات کند در حالی که به من ظلم کرده است.

    معاویه دستور داد تا آن نامه را مخفی دارند تا اهالی شام آن را قرائت نکنند چرا که باعث می‌شود تا مردم به علی بن ابی طالب تمایل پیدا کنند.

    برگرفته و دیده شده از کتاب غدیر در بیان صاحب غدیر/ تالیف علی‌اصغر رضوانی.قم: مسجد مقدس جمکران ۱۳۸۷.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-09] [ 09:55:00 ق.ظ ]





      غدير در آيات قرآنى   ...

    غدير در آيات قرآنى

    در خصوص واقعه غدير سه آيه نازل شده است عبارتند از:

    1 -« يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس‏»(1)
    «اى پيامبر آنچه از طرف خدا بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر اين كار را نكنى رسالت‏ خدا تبليغ نكرده ‏اى و خدا تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد».
    احاديث متواترى وارد شده كه اين آيه در روز غدير در وادى غدير خم در مورد وصايت و جانشينى حضرت امير عليه السلام نازل شده است.(2)

    2 - آيه اكمال «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا»(3)
    امروز دين شما را كامل نمودن و نعمت ‏خود را بر شما تمام كردم… به استناد احاديث و تاريخ اين آيه بعد از ابلاغ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وصايت‏ خود را به مردم و تعيين خلافت‏ حضرت امير عليه السلام نازل شده است. و كمال دين همان ولايت عليه عليه السلام مى ‏باشد.(4)

     



    3 - آيه:« سال سائل بعذاب واقع × للكافرين ليس له دافع × من الله ذى المعارج‏»(5)
    اجمال شان نزول آيه اين است كه:
    بعد از اينكه پيامبر در غدير خم وصايت ‏حضرت امير را ابلاغ كرد. شخصى بنام جابر بن نضر (و برخى نوشته‏ اند حارث بن نعمان) آمد پيش حضرت رسول و به حضرت عرض كرد. همانا تو ما را امر كردى كه شهادت به يكتائى خدا و رسالت تو بدهيم و ما از تو پذيرفتيم و تو ما را امر كردى كه پنج‏ بار در شب و روز نماز كنيم رمضان را روزه بداريم و خانه خدا را زيارت كنيم و مال خود را دادن زكاة پاك كنيم و ما اينها را از تو قبول كرديم، به اينها اكتفا نكردى تا بازوان پسر عمويت را گرفتى و بلند نمودى و او را بر مردم برترى و فضيلت دادى و گفتى:
    «من كنت مولاه فعلى مولاه‏» آيا اين امرى بود از طرف خودت و يا از جانب خدا؟؟؟!
    رسولخدا در حاليكه چشمانش سرخ شده بود فرمود: قسم بخدائى كه جز او معبودى نيست، اين از طرف خدا بوده.

    در اين هنگام اين شخص برخواست درحاليكه مى ‏گفت: خداوند اگر آنچه محمد مى ‏گويد حق است، پس سنگى از آسمان بر ما بفرست‏ يا عذابى دردناك بر ما نازل كن.

    هنوز اين شخص نزديك شتر خود نرسيده بود كه سنگ ريزى از آسمان فرود آمده و به سرش اصابت نمود و فرو رفت و از دبر او خارج شد، و هلاك شد آن وقت اين آيه «سال سائل …» (6) نازل شد.

    برگرفته از کتاب تلخیص الغدیر؛علامه امينى جرعه نوش غدير، نوشته مهدی لطفی  صفحه10 تا 5

    ——————

    (1)مائده 67
    (2)الغدير ج 1 ص 214 الى 229
    (3)مائده /3
    (4)الغدير ج 1، ص 230 الى 239
    (5)معارج آيه 1 - 3
    (6)الغدير ج 1 ص 136 الى  139

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:48:00 ق.ظ ]





      راه بخشش تمام گناهان   ...

     .به سند متصل از شیخ صدوق از پدرش از عبدالله جعفر حمیری از احمد اسحاق بن سعد از بکر بن محمد ازدی از ابی عبدالله (علیه السلام){منظور امام صادق می باشند} که به فضیل فرمود:

    «آیا می نشینید و حدیث ما می گویید ؟

    گفت:آری فدایت شوم.

    فرمود: این مجالس را دوست می دارم،پس امر ما را احیاء کنید .

    ای فضیل هرکس یاد ما کند یا نزد او یاد ما کنند

    پس از چشمش به اندازه بال مگسی اشک بیرون بیاید،خداوند گناهان او را بیامرزد هرچند مانند کف دریا باشد.»

    نفس المهموم،ص37.حدیث دوازدهم

    (البته پر واضح است این اشک از روی معرفت و حب اهل بیت است که از طاعت و بندگی خداوند نشات میگیرد)

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 08:17:00 ق.ظ ]





      القاب حضرت علی (از سوی پیامبر)، علامتی دیگر در اثبات حقانیت ایشان   ...

    يكى از معيارهايى كه مى توان براى تعيين خليفه رسول خدا(ص ) به آن اعتماد كرد عناوين و القابى اسـت كـه پـيـامـبر اكرم (ص ) در زمان حيات خود به افراد داده است به طورى كه از كتب اخبار و حـديـث اسـتفاده مى شود، هيچ يك از اصحاب پيامبر اكرم (ص ) به اندازه اميرالمؤمنين على (ع ) به دريـافـت القاب بلند وعناوين عالى مفتخر نبوده اند از جمله عناوينى كه پيامبر اكرم (ص ) در زمان حيات خويش به على (ع )اعطا كرده است ، مى توان به موارد ذيل اشاره كرد.
      1ـ صديق ، 1

     2ـ صديق اكبر، 2
    ـ 3ـ سيدالعرب ،.
    روزى رسـول اكـرم (ص ) بـه عـايـشـه فـرمـود: ((اگـر مـى خـواهـى سيد و آقاى عرب را ببينى بـه عـلـى بن ابى طالب نگاه كن )) عايشه عرض كرد: اى پيامبر خدا مگر سيد عرب تو نيستى فرمود: ((من آقاى نسل بشرم و على آقاى عرب است )) ((3)) .
     4ـ سيدالمسلمين و امام المتقين ((4)) .
     5ـ سيدالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغرالمحجلين ،.
    يعنى : آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور (در قيامت ).
    پـيامبر اكرم (ص ) فرمود: در شبى كه به معراج رفتم ، درباره على بن ابى طالب سه چيز به من وحى شد:او آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور (در قيامت ) است ((5)) .
     6ـ يعسوب المؤمنين ، رئيس مؤمنان ((6)) .
      7ـ اميرالمؤمنين ، ((7)) .
      8ـ سيد شباب اهل الجنه ، ((8)) .
    تـوضـيـح : بـه طورى كه از احاديث استفاده مى شود، اهل بهشت همگى جوان هستند، يعنى پيران نـيـزهـنـگـام ورود بـه بهشت جوان مى شوند بنابراين اگر كسى سيد جوانان بهشتى باشد، به اين معناست كه سيد و آقاى تمام اهل بهشت است .
     9ـ خيرالبرية ، بهترين مخلوقات ((9)) .
    ايـن لـقـب تـا آنـجـا بـراى عـلـى بـن ابـى طـالـب (ع ) مـشـهـور شده بود كه وقتى اصحاب او را مى ديدند،مى گفتند: قد جا خير البرية ، يعنى بهترين مخلوقات آمد ((10)) .


     10ـ حجت خدا،.
    پيامبر اكرم (ص ) فرمود:.
    من و على حجت خدا بر بندگان او هستيم ،.
    انا و على حجة اللّه على عباده ((11)) .
     11ـ وزير پيامبر.
    انـس بـن مـالـك مـى گـويـد: ((هـنـگـامى كه سوره نصر نازل شد، ما فهميديم اين سوره خبر از وفـات پـيـامبر(ص ) مى دهد به سلمان فارسى گفتيم : از پيامبر اكرم (ص ) بپرسد كه پس از او چه كـسـى مـرجـع وپـناهگاه ما خواهد بود، و چه كسى را بيش از همه دوست مى دارد سلمان خدمت حضرت رسيد و اين مطلب را از او پرسيد حضرت روى برگردانده پاسخ نداد سلمان دوباره پرسيد باز هم حضرت روى برگردانده پاسخ نفرمود سلمان ترسيد پيامبر خدا(ص ) را ناراحت كرده باشد از ايـن رو ديگر چيزى نگفت پس از مدتى پيامبر اكرم (ص ) به سلمان فرمود: مى خواهى جواب سؤالت را بـدهـم ؟
    عـرض كـرد: يـارسول اللّه ! من ترسيدم شما را خشمگين كرده باشم فرمود: نه بدان كه برادرم ، وزيرم ، خليفه و جانشينم در خاندانم ، بهترين كسى كه پس از من به جا مى ماند و دينم را ادا مى كند و وعده هايم را جامه عمل مى پوشد، على بن ابى طالب است )) ((12)) .
    امـيـرالـمؤمنين على (ع ) در مواردى خود به اين فضيلت اشاره كرده مى فرمود: ((من برادر و وزير پـيـامـبـرخدايم هيچ كس پيش از من اين را نگفته و پس از من نيز كسى نخواهد گفت ، مگر آنكه دروغگو باشد)) ((13)) .

    برگرفته از کتاب غدير از ديدگاه اهل سنت نوشته پژوهشکده صدا و سیما

    ——————————————-
    1- كنزالعمال ، ج 13،ص 164.
    2- سـنـن ابن ماجه ، ج 1، ص 44، باب 11، حديث 120 و فرائدالسحطين ج 1، ص 248، باب 48، حديث 192.
    3- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 261، حديث 787 تا 792 و الصواعق المحرقه ، ص 188، ج 4.
    4- فرائدالسحطين ، ج 1 ص 141 باب 25 حديث 104.
    5- فرائدالسحطين ، ج 1 ص 143 باب 25 حديث 107.
    6- تـاريخ دمشق ، ج 2، ص 260، حديث 785 و كنزالعمال ، ج 119، حديث 2 و 36381 و الصواعق المحرقه ، ص 193، حديث 37.
    7- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 259، حديث 783.
    8- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 260، حديث 786.
    9- فرائدالسحطين ، ج 1، ص 154، باب 31، حديث 116.
    10- فـرائدالـسـحـطين ، ج 1، ص 156، باب 31، حديث 118 و تاريخ دمشق ، ج 2، ص 442، حديث 958.
    11- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 273، حديث 800 تا 804 و مناقب ابن مغازلى ، ص 45، حديث 67.
    12- تـاريـخ دمشق ، ج 1، ص 130، حديث 157
    13- فرائدالسحطين ، ج 1، ص 311، باب 57، حديث 249 و ص 315 باب 58، حديث 250.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-07-08] [ 09:24:00 ب.ظ ]





      اقدامات حضرت رسول اکرم در معرفی ولی خدا   ...

     حضرت رسول اکرم (ص)براى اين رهبرى و اين ولايت با آن ضرورت و با اين هدف گام هاى بلندى برداشت و تا امروز راه ما روشن نمود.

    الف . نص
    او از روزهاى اول َدعوت َََََََََتا واپسين لحظه هاى حيات ، هميشه على را نشان مى داد و سفارش مى كرد كه كه بر او جلو نيفتيد كه گمراه مى شويد و از او كنار نكشيد كه از دست مى رويد.
    احاديث غدير و ثقلين و منزلت و و و در كتاب ها جمعند.
    اما بعدها ديگران به خاطر اينكه كفر صحابه و ارتداد آنها پيش نيايد نصوص ‍ را رد كردند و يا تاءويل نمودند و در نتيجه به آنچه در نوشه هاى خود جمع كرده بودند بى اعتنا ماندند و حتى چشم عقل خويش را بستند. و هدف حكومتى اسلام را ناديده گرفتند و حكومت اسلامى را تا حد استعمار و چپاولگرى و فتوحات و غنايم پايين آوردند و عاقبت گرفتار بدعت و اشرافيت و تبعيض و درگيرى و تجزيه نمودند.
    از هنگامى كه اسلام از مسير ولايت بيرون آمد، از همان غروب كرده بود، گرچه واپسين شعاع هاى طلايى آن تا هزار و سيصد سال بعد ادامه داشت . اما اين شعاع ها ديگر حرارت و زايش و نورى نداشت ، سرد و تاريك و غمرنگ بود. از مرگ ، از غروب خبر مى داد.

    ب - زمينه سازى
    رسول كه سرسختى دنياطلب ها و سلطنت خواهان را مى ديد براى اينكه مدينه براى على خالى بماند و زمينه براى او فراهم شود، تمامى آنها را تحت سرپرستى جوانى هجده ساله و روانه سرزمين هاى دور كرد و بر هر كس كه تخلف كند نفرين فرستاد، اما آنها كه هدف را فهميده بودند، به بهانه اين كه چگونه محمد را رها كنيم و چگونه او را در بستر مرگ بگذاريم و خبرش را از كاروان ها بگيريم ، از مدينه نرفتند و ماندند و نفرين رسول را بر خود خريدند و جامعه اسلامى را به بن بست كشاندند و كردند آنچه كردند.

     


     

    ج - نوشته و كتاب
    در نتيجه ، رسول به خاطر اين كه كار را يك سره كند و ابهامى باقى نگذارد، در آخرين لحظه كه همه جمع شده بودند، قلم و كتفى را طلب كرد تا آنها گمراه نشوند، اما آنها به قرآن قناعت كردند و با رسول مخالفت نمودند.
    و رسول كه پافشارى آنها و مخالفتشان را ديد، ديگر جهتى براى نوشتن نداشت . كسانى كه روبروى رسول گفته او را نمى پذيرند، پس از مرگ با اين نوشته ها چه خواهند كرد؟

    د - نشانه ها و علامت ها

    رسول كه تنهايى خويش و تنهايى على و تنهايى و بى پناهى مردم بيگانه از خواب و اين رهبر زنده ، حتى با مرگ ، هيچگاه اينها را، اين توده تنها را در كنار آوازه گرها و در دست گرگ ها رها نمى كند، اينها هر چند از نوشتن و كتابت او جلوگيرى كنند، از نشانه ها و علامت هايش نمى توانند جلوگير باشند.
    و اين است كه رسول آگاه و بيدار، على را در تمام دوره ها يارى مى دهد و توده بى پناه را با علامت ها به خويش ، به على و به حق ، مى خواند و از ديگران مى ماند .
    اين علامت ها، انسان هاى گويا، فاطمه ، ابوذر، عمار و همراهى قرآن روشنگر است .
    فاطمه ، در دوره ابوبكر و عمر،
    ابوذر، در زمان عثمان ،
    عمار، در برابر معاويه ،
    و همراهى قرآن تا امروز.

    رسول بارها گفته بود فاطمه از من است و كسانى كه او را به خشم بياورند مرا و خداوند را به خشم آورده اند.
    و فاطمه بر آنها خشمناك بود و حتى گويى او گواه اين خشم است .
    و رسول گفته بود، آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته است .
    و اين زبان قاطع و صادق روياروى عثمان بود.
    و رسول گفته بود كه عمار را، گروه ستمگر مى كشند.
    و عمار در كنار على بود و شمشيرش بر گلوى معاويه .
    و رسول گفته بود كه جانشينان من دوازده نفرند و گفته بود: من دوئ چيز را در ميان شما مى گذارم كه مانع گروهى و چراغ را شما هستند. اين دو، از هم جدا نخواهند شد تا اين كه در حوض بر من وارد شوند.

    و امروز جز شيعه با اين گفته همراه نيست ؛ كه ديگران امروزها در كنار اين همه تجزيه و همراه اين همه حاكم ، خليفه و حاكم و اولى الامرى ندارند.
    آنها قرآن و خليفه را از هم جدا كردند، در حالى كه رسول به همراهى آنها شهادت داده بود. همانطور كه با زبان گويايش از يوم الانذار… و يا دست بلندش در غدير… و با تقاضاى قلم ، در واپسين لحظه هاى زندگى و با فاطمه و ابوذر و عمار در دامن تاريخ ، اين رهبرى ، اين ولايت ، اين سرپرستى را، گواهى داده بود و راه على را به نور بسته بود.

    درود بر آنها كه الله سرپرست و رسول چراغ و على جلودارشان است .
    درود بر آنها كه چنين راهى را، با سر رفته اند.

    برگرفته از کتاب غدیر نوشته على صفايى حائرى

    موضوعات: بدون موضوع, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:06:00 ب.ظ ]





      آیات قرآن و حدیث غدیر، مفسر و موید یکدیگر   ...

    من کنت مولاه فإنّ علیّاً مولاه;

    در علم حدیث، قانونی وجود دارد که می گویند:
    الحدیثُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً;برخی از حدیث ها، برخی دیگر را تفسیر و بیان می نمایند.
    یعنی حدیث به سان قرآن است، آن سان که برخی از آیات قرآن مفسّر و مبیّن آیات دیگري است و پرده اجمال و ابهام را از آیات دیگر برمی دارد.
    در روایات نیز همین گونه است.
    با توجه به دو متن حدیثی که با سند صحیح ارائه شد ;متن یکی، متن دیگري را تفسیر می کند ;به این بیان که در یک نقل آن میفرماید:

    من کنت مولاه فإنّ علیّاً مولاه;


    و در نقل دیگري می فرماید:


    من کنت ولیّه فهذا ولیّه;


    به عبارت دیگر، در یک نقل واژه« مَوْلی » و در نقل دیگر واژه « ولیّ » به کار برده شده است. بنابراین اگر کسی در معناي واژه مولی تشکیک نماید و بگوید:« مَوْلی » در این حدیث شریف به معناي اَوْلی » یا « ولیّ »  نیست، به طور مسلّم وجود « ولیّ »«در نقل دوم، جایی براي این تشکیک باقی نمی گذارد.


    البتّه در جاي خود، شاهدهاي بسیاري در نقل هاي مختلف که از نظر سندي صحیح هستند متن حدیث غدیر وجود دارد که تمام آن ها مفسِّر و مبیّن کلمه« مَوْلی » هستند.


      همان گونه که اشاره شد این ها بر فرض آن است که ما در فهم معناي کلمه « مَوْلی » درحدیث غدیر دچار تردید و ابهام شده و محتاج به تفسیر، بیان و اقامه شاهد باشیم که در این صورت از این قرائن به اصطلاح« منفصله »استفاده خواهیم کردو حال آن که در خود نقلی که کلمه « مَوْلی » موجود است، قرائن متّصله بسیاري است که جایی براي ابهام این لفظ باقی نمی گذارد.


    دیده شده در کتاب نگاهی به حدیث غدیر نوشته آیت الله سید علی حسینی میلانی

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-07-07] [ 10:11:00 ب.ظ ]





      توطئه علیه تبلیغ همیشگی بوده ....!!   ...

    وَالُله یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ….

     این قسمت از آیه شریفه گویاي این است که در داخل مسلمین و پیرامون وجود مبارك رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم، توطئه ها، دسته بنديها و دستهایی در کار بوده است .

    که اگر با آسیب رساندن به شخص آن حضرت هم باشد، ازصورت گرفتن این امر جلوگیري نمایند و مسیر رهبري امّت را به سمتی که منافع خودشان را تأمین نماید منحرف سازند و خلاصه، این نگرانی بوده است که در هنگام ابلاغ این رسالت، به طور مرموزي، آشوب و فتنهاي بر پا کنند که هم مانع از ابلاغ این رسالت بشوند و هم به جان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم سوءقصد نمایند که با این وعده مدد و نصرت خداوند متعال، پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدیر خم با آن تشریفات رسمی وعلنی، علی علیه السّلام را به ولایت منصوب فرمود و همگان حتی توطئه گرها و آنان که قصد ممانعت از این ابلاغ را داشتند،

    دیده شده توسط نویسنده در کتاب پیام غدیر آیت آلله صافی گلپایگانی،ص79

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:20:00 ب.ظ ]





      محشور شدن با رخ درخشان   ...

     داود بن كثير رقى گويد :خدمت امام ششم بودم، آب خواست و چون نوشيد گريست و چشمش غرق اشك شد. سپس فرمود:

    « اى داود خدا قاتل حسين (ع) را لعنت كند !چه اندازه ياد حسين زندگى را ناگوار كند. من آب سردى ننوشم جز آنكه ياد حسين كنم .بنده‏اى نيست كه آب نوشد و ياد حسين كند و قاتلش را لعنت كند! جز آنكه خدا صد هزار حسنه براى او بنويسد و صد هزار گناه از او محو كند و صد هزار درجه براى او بالا برد و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و روز قيامت با رخسار درخشان محشور گردد.»

     

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:24:00 ب.ظ ]





      معنای کلمه مولا در خطبه غدیر   ...

    من كنت مولاه فهذا على مولا

    منظور از كلمه مولا در اين روايت پيامبر(ص ) كه فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولا چيست ؟ شايد گفته شود: مولابه معناى دوست و يار و ياور است ، نه به معناى سرپرست و كسى كه بتواند در حق مردم تصرف كند و اطاعت كردن از او، واجب باشد.
    پاسخ اين توجيه ، اين است كه :
    1 - اگر مراد پيامبر(ص ) دوستى با على (ع ) بود و اينكه آن حضرت يار و ياور مردم باشد، ديگر لازم نبود كه پيامبر(ص ) در آن صحراى گرم و سوزان و در موقعيت حساس حج و آن حضرت بى نظير، فرمان توقف دهد و صبر كند تا جلو رفته ها برگردند و عقب مانده ها برسند و مهمتر از همه ، آيه قرآن ، نازل شود و ياور بودن على (ع ) را با مقدمات بسيار در سخنرانى خود بيان كند و از مردم اعتراف بگيرد. پس معلوم مى شود مساله ديگرى در كار بوده كه پيامبر(ص ) اين گونه عمل كرده است .
    2 - اعلام دوستى با على (ع ) مساله اى نبود كه رسول خدا(ص ) در مورد آن تبليغ نكرده باشد، زيرا پيامبر(ص ) بارها در اين مورد صحبت كرده و آن را به مردم گشزد نموده بود.
    3 - اعلام اين مطلب كه على (ع ) دوست مردم است . وحشتى براى پيامبر(ص ) بوجود نمى آورد تا لازم شود خدا او را تسلى و دلدارى دهد به همان گونه كه در آيات قرآن آمده است .
    4 - دوستى با حضرت على (ع ) و ياور مردم بودن ، آن قدر مهم نبود كه خداوند با لحن قاطع به رسولش بگويد: اگر انجام ندهى ، رسالتت را به پايان نرسانده اى .
    5 - موضوع دوستى ، احتياجى به بيعت گرفتن از مردم ، تبريك گفتن به حضرت على (ع ) با مراسم مخصوص ندارد. آيا اين عاقلانه است كه به خاطر يك دوستى ساده ، در بيابانى گرم و سوزان ، خيمه درست كنند و به مردم دستور بدهند كه با يك دوست بيعت كنند.
    6 - پيامبر در مراسم حج ، از جدايى با مردم و ملاقات با خدا سخن گفت و به آنها گوشزد كرد كه به فكر آينده خود باشند و از قرآن و عترت جدا نشوند و پس از آن نيز، حديث ثقلين را بارها و بارها تكرار كرد.
    همه اين مسائل نشان مى دهد كه موضوع غدير خم بسيار با اهميت تر از سخنانى است كه اهل سنت مطرح مى كنند و آن ، موضوع رهبرى آينده حكومت اسلامى و جانشينى پيامبر(ص ) است زيرا بعد از رحلت پيامبر(ص )، اولين رهبر مسلمان قرآن و دومين آن عترت بوده است .

     دیده شده از مقاله پيام غدير
    نام نويسنده : عذرا انصارى

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 11:35:00 ق.ظ ]





      ضرورت ولايت؛درسی دیگر از غدیر   ...

    ضرورت ولايت؛درسی دیگر از غدیر

    من كنت مولا فهذا على مولاه

    الست اولى بكم من انفسكم ؟

    هر جامعه همانند يك اندام ، به مغز، به قلب ، به خون - ثار  نيازمند است . مغزى كه تمام راه را بيابد و قلبى كه از عشق سرشار باشد و خونى كه خون خدا باشد و پاك از هر گونه اعتياد و خالى از هر گونه مرض و آزاد از هر گونه جرثومه فساد.
    و انسان محتاج نمونه و رهبر و حجتى است كه امين باشد و به او خيانت نكند و نور  باشد و راه او را روشن كند.
    انسان به روشنفكرى و روشن دلى ، به عشق و شناخت ، به حجت ، به نور، به امين ، نيازمند است . و ولايت ، عهده دار اين نيازهاى عميق و عظيم انسان است ، آن هم انسانى كه مى داند، نيازش بالاتر از رفاه و بالاتر از حريت و آزادى و بيشتر از عدالت است .

    هنگامى كه انسان خود را بيشتر از يك دهان نمى بيند كه با يك مشت روده گره خورده و با ….ختم مى شود. اين دهان دراز، ديگر نه دين مى خواهد و نه امام و نه رهبرى و ولايت ؛ كه غريزه براى اين و بالاتر از اينها كافى است .
    اما انسانى كه مى خواهد انسان باشد و جامعه اى انسانى تشكيل دهد، نه يك دامپرورى بزرگ و يك كندوى عادل ، اين انسان ضرورت اين شناخت و عشق و اين مغز و قلب و خون و اين حجت و نور و امام و امين را مى يابد و به سوى او مى شتابد و او را بر خويشتن مقدم مى دارد؛ كه او از او به او آگاه تر و مهربان تر و نزديك تر است .

    دیده شده در کتاب “غدير"مؤلف : على صفايى حائرى

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 11:23:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."