مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • زفاک
  • ریحانه مقدم
  • زینب هنرمند
  • مریم دائی چینی


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • هرگز مرا نشناختی...
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • ام احمد؛ مادر حضرت شاهچراغ؛ امانت دار امامت
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • درون سینه ما عشق یخ زده آقا...
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • با ساعت دلم ....
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • صفر به خیر نگذشت
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • روزگار عجیبی است ...
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • غدير در آيات قرآنى
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • نمودار سخنان رهبری در جمع دانشجویان
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • امام رئوف
  • شب اول محرم
  • حکم نماز و وضو با ناخن مصنوعی




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      معرفی کتاب "اوائل المقالات"   ...

    اوائل المقالات في المذاهب و المختارات کتابي در مباحث کلامي 


    کتاب نيوز/ اوائل المقالات في المذاهب و المختارات کتابي در مباحث کلامي از محمدبن محمدبن نعمان معروف به شيخ مفيد (وفات: 413)، و متکلم نامور امامي مذهب

    . مؤلف در ديباچه‌ي کتاب گفته است که آن را به پيشنهاد سيد شريف نقيب نگاشته است و اين سيد شريف يا يکي از شاگردان شيخ مفيد به نام حسين بن موسي بوده است يا يکي از دو پسر حسين بن موسي ( سيد مرتضي علم الهدي و سيدرضي ).

    بنا به قرائني، احتمال آن که کتاب به تقاضاي سيد رضي نوشته شده باشد. قوي تر است، چون پس از پايان کتاب، افزوده‌اي با نام سيد رضي در آغاز آن ديده مي شود. اگر اين احتمال درست باشد، با توجه به آن که سيد رضي در 396 به سمت « نقابت طالبيان » منصوت و در 403،  پس از وفات پدرش، نقابت علويين نيز به او واگذار شد که تا سال 406 - درگذشت سيد رضي – ادامه يافت، مي توان اظهار نظر کرد که اين کتاب در فاصله‌ي سال هاي 396 تا 406، يعني سال هاي پاياني عمر شيخ مفيد، نوشته شده است.


     کتاب شامل گزارشي است از موارد اختلاف شيعه و معتزله در مباحث کلامي و نيز اختلافات عقايدي شاخه‌ي اماميه از شيعه و ساير فرقه هاي شيعي چون زيديه. 

    مؤلف، مواردي از اختلاف نظر خود با متکلمان امامي مذهب از خاندان نوبخت را نيز باز گفته و گاه به آراي برخي فرق، مانند خوارج نيز اشاره کرده است. از اين گذشته، موارد اتفاق نظر با صاحبان آرا از مذاهب ديگر را نيز ياد آوري کرده است.  

    اوائل المقالات مشتمل است بر 156 عنوان که با عبارت « القول في …» (« سخن درباره ي …») آغاز مي شود. اين عنوان ها در هشت مورد تکراري هستند. از سوي ديگر، برخي عنوان ها مشتمل بر دو يا سه مسئله اند که، با حذف مکررات و احتساب مسائل غير مستقل، جمعاً 176 مسئله در اين کتاب مطرح شده است

    .   مباحث اين کتاب را به پنج مقوله تقسيم کرده اند:

       1) بيان مراد از دو واژه‌ي شيعه و معتزله از نظر لغت و اصطلاح و منشأ پيدايش مذهب اعتزال ؛

    2)بيان تفاوت اصلي شاخه‌ي اماميه با ساير فرقه هاي شيعه ؛

    3) بيان موارد اختلاف اماميه و معتزله ؛

    4) گزارشي از اصول اعتقادي اماميه بر اساس مأثوراتي که از امامان اهل بيت بر جاي مانده است ؛

    5) ذکر چندين مسئله عامه‌ي عقلي که اعتقادات با آن ها پيوند دارد و معمولاً در آثار متکلمان پيشين نيز مطرح شده است، مانند مباحث لذت و الم، مولّدات و منولّدات، اراده، صورت بندي اجسام از طبايع  چهارگانه.

    مؤلف مسائل مقوله چهارم  را، به تبع مؤلفان ديگر، « الجليل من الکلام» و مسائل مقوله‌ي پنجم را « اللطيف من الکلام » خوانده است

    .  شيخ مفيد، در اين کتاب به موضوعات کلامي بسنده نکرده، بلکه شماري از مسائل فلسفي و اصولي و فقهي را نيز پيش کشيده است و از آن رو که اين مسائل مورد مناقشه و اختلاف مذاهب کلامي بوده و طبعاً پيروان مذهب اماميه نيز گريزي از اظهار رأي درباره‌ي آن ها نداشته اند، و از آن جا که هدف مؤلف فراهم آوردن کتابي بوده است که مرجع شناخت آراي اماميان در همه‌ي مناقشات و مباحثات رايج بين مذاهب گوناگون اسلامي باشد (ليکون اصلاً معتمداّ فيما يمتجن للا عتقاد)، پرداختن به اين مسائل ضرورت مي‌يافته است.  


    از اين قبيل است بحث درباره ي جزء لا يتجزّي، اصل امتناع خلأ، مراد از دارالسلام و دارالکفر و دارالايمان، موضوع قياس و اجتهاد، تاريخ گردآوري قرآن و مسائلي درباره‌ي خبر متواتر و آحادي. چنان که گفته شد، اوائل المقالات کتابي گزارشي بود و مؤلف به هيچ روي به استدلال روي نياورد؛ اما جايگاه و مقام بلند علمي مؤلف و احتواي کتاب بر بسياري از مسائل مورد بحث نزد مذاهب کلامي و اشاره به موافقان و مخالفان با آراي اماميه – که غالباً نظر کلي يک مذهب را آورده و گاه از برخي کسان نام برده است – و نيز اشاره به اختلاف رأي اماميان دربرخي مباحث موجب اقبال فراوان محققان و دانشمندان به اين کتاب شد؛ به ويژه از نظر مقايسه‌ي آراي شيعه با آراي معتزليان بغدادي و بصري حايز اهميت گرديد.  

    نسخه هاي فراواني از کتاب در طول عمر هزار ساله اش فراهم آمد که در کتاب خانه هاي ايران و جهان وجود دارد و چاپ آن نيز بارها همراه با حاشيه هاي برخي محققان صورت گرفته است. مارتين مکدرموت، درتأليف  انديشه هاي کلامي شيخ مفيد، بيشترين استناد را به همين کتاب داشته است

    .  گفتني است که مفيد، پس از تأليف اوائل المقالات، به خواهش سيد رضي کتاب ديگري با همين روش در موضوع فقه نگاشت، با نام الإعلام فيما اتّفقت الاماميه عليه من الاحکام (آگاهانيدن از احکامي که  اماميان درآن اتفاق نظر دارند ) و در آغاز آن گفته است که اين کتاب تکمله‌ي اوائل است.  شيخ مفيد.  دين. 351       

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-11-18] [ 09:09:00 ب.ظ ]





      فرهنگ شهادت و برخی کارکردهای آن   ...

    فرهنگ شهادت دارای آثار و کارکردهای متفاوت در زمینه های فردی ، اختماعی ، تربیتی ، فرهنگی ، عقیدتی و … است که با توجه به زمان و مکان و مناسبت های مختلف می باشد . این فرهنگ متأثر از زمان و مکان می باشد ولی هیچ گاه محدود و منحصر به زمان و مکان خاص و دوران ویزه نیست . به عبارت دیگر ، پدیده ای فرازمان است نه زمانبند . به این معنا که این فرهنگ منحصر به زمان جنگ و جهاد نیست ، بلکه در هر زمان و دوره ای کارکرد و آثار آن مخصوص به خود را دارد . هم چنان که در زمان صلح و ثبات نیز دارای تأثیرات و کارکرد های ویژه خود می باشد .


    اینک به برخی از کارکرد های این فرهنگ به صورت گذرا اشاره می شود :


    ۱- فدا کردن جان برای حفظ ارزشها
    در جامعه ای که پایبندی به ارزش ها به عنوان یک اصل و هدف مورد توجه آحاد ملت است در صورت به خطر افتادن این ارزش ها مردم حاضرند عزیزترین سرمایه خود یعنی جان خویش را در راه حفظ ارزش ها با توسل به سلاح شهادت فدا کنند . در چنین جامعه ای که فرهنگ شهادت و روحیه شهادت طلبی حکم فرما باشد افراد حاضرند جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و آن را در برابر مهم ترین و مقدس ترین هدف که حفظ ارزش ها است ، تقدیم کنند .


    ۲- عزت بخشیدن به افراد جامعه و زیر بار ذلت نرفتن
    شهادت تنها تأمین کننده عزّت برای یک ملّت می باشد و باعث می شود که مردم در مقابل تعرّض دشمنان و بیگانگان از خود استقامت و ایستادگی نشان دهند و با اقتدای به مولای خود حضرت امام حسین (ع) و با شعار « هیهات منّا الذلّه » نگذارند با تسلّط و غلبه دشمنان عزّت نفس آنان از بین برود . منطق شهید در روابط و مناسبات اجتماعی زیر بار ذلّت نرفتن و حفظ عزّت نفس است و تقویّت این روحیه در شهروندان سبب می شود تا روابط حاکم بر آن مبتنی بر حفظ عزّت نفس و مناعت طبع استوار باشد .


    ۳- ایجاد روحیه ظلم ستیزی و عدالت طلبی در جامعه
    تا زمانی که فرهنگ شهادت در جامعه ای حکم فرما است ، روحیه ظلم ستیزی و عدالت طلبی در آن جامعه گسترش و تقویّت می شود و مردم هیچ گاه حاضر نمی شوند زیر بار ظلم و ستم حاکمان زر و زور روند و تا پای جان در برابر ظلم و ستم ایستادگی کرده و به دنبال ایجاد عدالت و قسط در جامعه خواهند بود .


    ۴- ترویج فرهنگ ایثار و ازخود گذشتگی
    شهادت عالی ترین درجه ی ایثار و از خود گذشتگی است و شهید بزرگترین حق را بر خون دارد . زیرا با ایثار خون خود جامعه را اصلاح و به سعادت می رساند و با خون خود ظلم و ستم را ریشه کن کرده و عدالت اجتماعی را تأمین می کند . ایثار گری در عرصه های مختلف زندگی مردم می تواند تحول بیافریند و در سالم سازی روابط فرهنگی و اجتماعی شهروندان تأثیری به جا بگذارد .


    ۵- عامل استقلال و حفظ تمامیّت ارضی کشور در مقابل بیگانگان
    استقلال و حفظ تمامیّت ارضی هر کشور بستگی به این دارد که مردم آن جامعه در برابر تهدیدات دشمنان و اجانب از خود عکس العمل نشان داده و داده نگذارند کشورشان مورد تجاوز بیگانگان قرار گیرد و این میسر نیست مگر این که در آن جامعه روحیه شهادت استقبال کرده و آن را فوز بزرگ و رستگاری بدانند . در غیر این صورت استقبال و تمامیت ارضی آن جامعه به خطر می افتد .


    ۶- خدا محوری در مقابل خود محوری
    یکی از بزرگترین برکات ترویج فرهنگ شهادت در جامعه ، خدا محوری در مقابل خود محوری است . شهادت به معنای ترویج نظر خداوند بر نظر و میل شخصی است و شهید کسی است که جان عزیز و شیرین خود را به خاطر رضای الهی و در راه او فدا می کند تا دین الهی در زمین حکمفرما شود . فرهنگ شهادت به ما می آموزد که وقتی شهید به عنوان عالی ترین انسان خدا محور برای جلب رضای خداوند از بالاترین سرمایه ی خویش می گذرد ، ما هم برای جلب رضای حق از بالاترین منافع خویش بگذریم . گسترش این روحیه در تمامی افراد جامعه به این معنا است که هر کسی در انجام تکالیف فردی و اجتماعی خدا را در نظر بگیرد و او را حاضر و ناضر بر اعمال خود بداند و فقط برای جلب رضای او کار کند . رواج این نوع فرهنگ در جامعه باعث می شود که میزان تنازع و درگیری در میان افراد آن جامعه به حداقل برسد . بدیهی است که وقتی جلب رضای خداوند ملاک عمل باشد ، دیگر برای خوشایند دیگران تن به هرکاری نخواهیم داد و از هرگونه تملق و نفاق و ریاکاری و دروغگویی پرهیز خواهیم کرد .


    ۷- توجه به آخرت و بی اعتنایی به دنیا
    بزرگترین درسی که مکتب شهادت به انسانها می دهد ، بی اعتنایی به دنیا و لذّات زودگذر و ناپایدار آن و توجه به آخرت و نعمات پایدار و همیشگی ان است . شهید بر سر انتخاب دنیا و آخرت ، آخرت را بر می گزیند و آن را ترجیح می دهد ، زیرا حیات واقعی انسان ها در آخرت است . استمرار یاد قیامت و عالم آخرت و تأثیر آن در جلوگیری از فساد و انحراف در جامعه برکسی پوشیده نیست و توجه به این نکته باعث اصلاح فردی و اجتماعی جامعه است .


    ۸- سازش ناپذیری در مقابل دشمنان خدا
    گسترش این روحیه در بین آحاد جامعه سبب می شود تا مردم از حقوق خود و دیگران به نحو شایسه ای دفاع کنند و منافع جامعه را در مقابل زورگویی زورمندان زیر پا نگذدارند . بنابراین وقتی مناسبات اجتماعی بر پایه سازش ناپذیری با باطل استوار باشد روابط جامعه بر حق و عدل مبتنی خواهد شد و هیچ کس جرأت عمل بر خلاف حق را به خود نخواهد داد و نتیجه آن حاکمیت آرامش و امنیت عمومی در بین شهروندان خواهد بود .


    ۹- پیروی و اطاعت از رهبری تا پای جان
    شهیدان افتخار تبعیت و پیروی از امام و رهبر خود را تا پای جان به خود اختصاص داده اند و این درس را به جامعه نیز آموخته اند و مسلّم است که توسعه این فرهنگ در جامعه موجب تقوا ، امنیت و آرامش فراگیر است . تا زمانی که مردم در جامعه ای پیرو و تابع رهبر و امام خود باشند هیچ خطری آن جامعه را تهدید نمی کند و جامعه روز به روز به صلاح و رستگاری نزدیگتر می شود .


    ۱۰- حرکت در مسیر کمال
    شهادت رستگاری قطعی و کمال مطلق است و شاید مرحله ای از تکامل وجود نداشته باشد که انسان با رسیدن به ان به رستگاری و سعادت جاوید خود یقین پیدا کند . به جز مرحله شهادت در راه خدا که سعادت جاوید انسان در این مرحله به طور قطعی تضمین شده است و به همین جهت است که در متون اسلامی بزرگترین ستایشها از مقام شهید شده است و حتی شهادت به عنوان مهمترین اعمال و بالاترین مراحل تکامل عملی انسان معرفی شده است که هیچ عمل نیکی به پای آن نمی رسد .


    و ….

    منبع:

    http://www.tafahoseshohada.ir

    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 05:37:00 ب.ظ ]





      وقایع روز 19 بهمن سال 1357 و روز نیروی هوایی   ...

    از حوادث شیرین این روز، حضور تعداد کثیری از پرسنل نیروی هوایی در منزل امام بود. عکس بزرگی از حضور این پرسنل در منزل امام در حالی که لباس فرم در بر داشتند و به امام احترام نظامی می‌گذاشتند در صفحه‌ی اول روزنامه‌ی کیهان به چاپ رسید و نزدیکی‌های ظهر که روزنامه‌ها در مسیر راهپیمایی توزیع می‌شد، جمعیت از خوشحالی بیعت آنان با امام به وجد آمده بودند.


    امروز موج‌های عظیم انسانی از هر سو به سمت خیابان انقلاب به حرکت درآمده بود. شور و عشق و هیجان در راه‌پیمایی امروز بی‌نظیر بود. شعارها، همراه با رژه، اصرار مردم بر راه و هدف آنها را نشان می‌داد. پلاکاردهایی با مضمون زیر توسط آنها حمل می‌شد: «نخست‌وزیری بازرگان مورد تأیید ما همافران و درجه‌داران نیروی هوایی می‌باشد»، «بختیار هیچ‌گونه سنگری در نیروی هوایی ندارد»، «ما قطره‌هایی از ارتش خمینی هستیم».


    از حوادث شیرین این روز، حضور تعداد کثیری از پرسنل نیروی هوایی در منزل امام بود. عکس بزرگی از حضور این پرسنل در منزل امام در حالی که لباس فرم در بر داشتند و به امام احترام نظامی میگذاشتند در صفحه ی اول روزنامه ی کیهان به چاپ رسید و نزدیکیهای ظهر که روزنامه ها در مسیر راهپیمایی توزیع میشد، جمعیت از خوشحالی بیعت آنان با امام به وجد آمده بودند.


    امام خمینی که به دنبال کسالت مختصر ناشی از خستگی، تحت نظر پزشک قرار گرفته و دیروز را استراحت کرده بودند و امروز را نیز ملاقات نداشتند، ولی به اصرار پرسنل نیروی هوایی و علیرغم توصیه ی پزشکان جهت استراحت، از پنجرهی اتاق خود با آنان دیدار و برای آنان سخنرانی کردند. (صحیفه ی نور، جلد پنجم، ص 58)

    معاون دادسرای تهران و سرپرست ساختمان شمارهی 3 دادگستری، به دنبال خبر رادیو ابوظبی که طی آن از قول کیسینجر، وزیر خارجهی سابق آمریکا اعلام کرده بود که تشکیل دولت جمهوری اسلامی، ایران را به قهقرا خواهد برد؛ نوشت: «کسی این تهدید را کرده که همهی جهانیان میدانند که یک صهیونیست است و شریک غارتهای ثروت ایران، توسط آمریکا و مزدوران ایرانیاش میباشد.»


    حدود یک میلیون نفر از مردم تبریز و شهرهای اطراف به طرفداری از امام خمینی و دولت منتخب ایشان به راهپیمایی و تظاهرات پرداختند. در حوالی دانشگاه تبریز ابتدا یکی از روحانیون و سپس حضرت آیت الله قاضی طباطبایی، پیرامون لزوم همبستگی بیشتر مسلمانان سخنانی ایراد کردند و در پایان، قطعنامه ی راهپیمایان و همچنین قطعنامه ی پرسنل نیروی هوایی، قرائت و مورد تأیید مردم قرار گرفت. (کیهان، 21 بهمن 1357، ص 8)


    حضرت امام در حدود ساعت 10 شب، بدون اطلاع قبلی به اتفاق فرزندان و همراه با محافظان خویش به حرم مطهر حضرت شاه عبدالعظیم (ع) مشرف شدند. خادمان حرم که از ورود امام آگاه شده بودند، بلافاصله درهای صحن را بستند و در رواق مطهر به ایشان خیر مقدم گفتند. امام خمینی در مدخل حرم به نماز ایستادند و پس از ادای نماز و زیارت حضرت عبدالعظیم، به زیارت امامزاده حمزه (ع) مشرف شدند. در این هنگام، مردم که متوجه حضور امام شده بودند، خیابانها را پر کردند و به دادن شعار پرداختند. خدام حرم، حضرت آیت الله خمینی را از درهای مخصوص آستانه راهنمایی کرده و به اتومبیلشان که در مقابل صحن آماده بود، رساندند و ایشان به تهران بازگشتند

     

    موضوعات: بدون موضوع, انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 05:23:00 ب.ظ ]





      شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس   ...

    در میان شهدای کوهستان و مبارز عشایر نام زنی به اسم < باختر بیگلری > می درخشد.

    این زن شجاع پس از درگیری نیروهای نظامی به درجه ی شهادت رسید. نام این زن به عنوان نخستین شهید زن انقلاب در بنیاد شهید ثبت شده است.

    باختر ۳۰ ساله بود و دختر و پسری ۳ ساله داشت. او وقتی فرمان جهاد را شنید، همراه همسرش < درویش بزرگی > با دو کودکش به کوهستان رفت وقتی گلوله های نیروهای نظامی ناجوانمردانه بر تن آنان باریدن گرفت، این زن شجاعانه نبرد کرد.

    او پس از مشاهده شهادت پسر ۳ ساله و همسرش ، شهید شد.

    15خرداد سال ۱۳۴۲ بود. قیام و حماسه خمینی علیه رژیم شاهنشاهی در همه جا پیچیده بود. دسته ای از عشایر به سرکردگی زیادخان بیگلری و رستم خان قاسمی که از طایفه… بودند و در روستای صحرای باغ و عمادوه لارستان زندگی می کردند نیز از این قیام آگاه شده بودند.

    زیادخان و رستم خان در رفت و آمدهایی که داشتند با فرازهایی از پیام های امام خمینی (ره) و جامعه روحانیت لارستان آشنا شده و نسبت به آنچه که آموخته بودند احساس مسؤولیت می کردند. در یکی از این فرازها بود که زیادخان و رستم خان دستور جهاد امام خمینی را شنیدند. این دو مرد پس از آمدن به قبیله و عشیره شان پیام جهاد را اعلام کردند.

    زیادخان در حالی که پرشور و با حرارت از دستور جهاد برای عشیره اش می گفت، به آنان گفت: لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی. هیچ اجباری بر کسی نیست. آینده جهاد و عمل ما مرگ در راه خدا است.

    او در این زمان رو به سوی زنان کرد و به آنان گفت: شما می توانید نزد اقوام دیگرتان بروید اگر نمی خواهید ما مردان را همراهی کنید.

    یکی از زنان از جا بلند شد و گفت: زنان عشایر هیچ وقت کم از مردان نبوده اند خان! مگر زینب(س) حسین(ع) را تنها گذاشت؟ مگر فاطمه(س)، علی(ع) را در شرایط سخت رها کرد؟ ما چگونه می توانیم مردانمان را تنها بگذاریم در حالی که می گوییم فاطمه و زینب الگوی ما هستند؟ مردان قبیله پس از یک برنامه ریزی آماده حمله به پاسگاه عمادوه شدند. آنان می خواستند در نخستین حرکت شان علیه رژیم طاغوت در حمله به پاسگاه مبارزه خود را علنی سازند در حمله مردان شجاع عشیره به پاسگاه بود که آنها مقدار زیادی مهمات و اسلحه به چنگ آورده و موفق به کشتن ۹ تن از ژاندارم ها و شاخه های حکومتی شدند.

    پس از آن بود که دیگر امکان ماندن آنها در نزد قبیله نبود. تنها راه زدن به دل کوه ها بود. قبیله خیلی زود بار سفر بست. افراد قبیله به طرف کوه های «وهوشی» و «براشت» به سرعت حرکت کردند. زیرا می دانستند به دستور شاه برای گرفتن زهرچشم و از پای درآوردن آنان فرمانده پاسگاه به سرعت وارد عمل خواهد شد.

    درگیری میان مردان عشیره در کوه های منطقه تا یک سال با نیروهای شاهنشاهی ادامه داشت. در این مدت قبیله به علت تمام شدن آذوقه تنها مانده بود. افرادی که در شهر با فرستادن کمک برای افراد قبیله سعی در حمایت از حرکت انقلابی آنان را داشتند، به علت تبلیغات رژیم، تهدید و اعمال زور و شکنجه امکان حمایت از قبیله را از دست دادند و این گونه بود که افراد عشیره در میان کوه تنها و خسته ماندند. با این حال افراد عشیره که مبارزه ای جدی را علیه رژیم طاغوت آغاز کرده بودند، با وجود تمام فشارها دست از مبارزه برنداشتند. زنان عشایر نیز هرچند هر روز و هر شب شاهد تمام کاستی ها، بیماری کودکان و گرسنگی فرزندان خود بودند، در حمایت از انقلاب و همسران خود خم به ابرو نمی آوردند مبارزه مردان عشایر پس از یک سال در کوهستان های «گرمشت» ادامه یافت. هر روز عشایر در میان کوهستان در حرکت و مبارزه بود.

     

    وقتی زیادخان و رستم خان متوجه شدند افراد عشیره تحت فشار سنگینی قرار گرفته و دیگر حمایتی از آنان از سوی مردم نمی شود، به صورت مخفیانه به لارستان رفتند و خود را به امام جمعه لارستان رساندند. آنان برای ادامه مبارزه به آذوقه و امکانات نیاز داشتند. آیت اللهی امام جمعه لارستان به آنان قول حمایت داد. اما شرایط به سختی می گذشت. هوا به شدت گرم بود. در میان کوهستان افراد قبیله هر روز حرکت می کردند، بلکه بتوانند چیزی برای سیر کردن کودکان بیابند ولی شدت گرما به اندازه ای بود که تمام گیاهان خشک شده بود. هیچ آبی برای خوردن وجود نداشت و نیروهای ساواک با زیرنظر گرفتن و کنترل تمام راه هایی که به کوهستان منتهی می شد، عشایر را تحت فشار قرار داده بود.

    در حالی این مبارزه یک ساله ادامه داشت که عشایر در میان کوه هر از چند گاهی به قلب نیروهای شاه حمله می کرد و آنان به امید کشتن یکی از مردان شجاع عشیره روز و شب می گذراندند ولی در طول یک سال مبارزه حتی موفق به کشتن یکی از مردان عشایر نیز نشدند.

    کوه های در هم پیچیده این امکان را به مردان عشایر می داد که می توانستند با توجه به آشنایی به منطقه خود را در مخفیگاه ها پنهان کنند. امکان صعود برای نیروهای تحت فرمان شاه از تخته سنگ های پیچ در پیچ نبود. همه می دانستند هرچه از این صخره ها بالاتر روند امکان زنده ماندن آنها کمتر است . ترس و وحشت بر دل مأموران پاسگاه و نیروهای اعزامی به منطقه سایه افکنده بود. عشایر با تسلطی که بر منطقه داشتند با فنون جنگی که می دانستند به قلب نیروهای شاه زده و آنان را هدف می گرفتند.

    وقتی نیروهای شاه متوجه شدند نمی توانند در جنگ و مبارزه از پس عشایر برآیند به فکر کشیدن نقشه ای افتادند.

    سرهنگ اشرف در حالی که لباس روحانیت پوشیده بود با شالی سبز و قرآن به دست راهی کوهستان شد. او خود را سفیر انقلاب و فرستاده امام خمینی معرفی کرد. این مرد برای اینکه بتواند در دل عشایر نفوذ کند به آنان گفت از قم آمده و فرستاده امام خمینی است.

    عشایر که به دلیل شرایط خاص امکان تماس با شهر را نداشتند و از طرف دیگر نیروهای نظامی به ظاهر به مبارزه با این روحانی نما برخاسته بودند، به وی اعتماد کردند.

    زیادخان و رستم خان پس از این اعتماد این مرد فریبکار را به سوی مخفیگاه خود هدایت کردند. سرهنگ اشرف هرچه به طرف مخفیگاه زیادخان و رستم خان نزدیک تر می شد، بیشتر احساس شادی و شعف می کرد.

    در بین راه بود که سرهنگ اشرف مرد روحانی نما خبر آزادی امام خمینی را به زیادخان و رستم خان داد و گفت: حالا که امام آزاد شده بهتر است خود را تسلیم کنید. من قول می دهم که شما را به منطقه خودتان، جایی که قبلاً زندگی راحتی داشتید برگردانم. وقتی این شرایط پیش آید متوجه می شوید که اختلاف میان شاه و امام خمینی تمام و همه چیز درست شده است وی در حالی که متوجه تأثیر حرف های خود شده بود گفت: از طرف دولت برای شما امان نامه آورده ام. زیادخان و رستم خان با حرف های مرد روحانی سرهنگ اشرف به فکر فرو رفتند. بسیاری از زنان و کودکان بر اثر بیماری، نبودن آذوقه و خستگی ناتوان شده بودند. مردان عشایر نیز دیگر مهمات نداشتند تا بتوانند به مبارزه ادامه دهند. در این زمان بود که آنها امان نامه را امضا کردند.

    آن شب تا صبح برای عشایر شب سختی بود. شیرمردان و شیرزنان در دل کوه با نگرانی به صبح نزدیک می شدند. رستم خان که همه افراد قوم و قبیله او را به ایمان و تدین قبول داشتند برای مردم قبیله اش از شهادت گفت این در حالی بود که رستم خان تا صبح مشغول رازونیاز با خدا بود.

    رستم خان حدس می زد که اتفاق بزرگی در راه است. او از امضا امان نامه احساس خوبی نداشت. هفتم محرم سال ۱۳۴۲ در حالی که افراد عشیره و قوم در حال خواندن نماز بودند، نیروهای نظامی به سرکردگی سرهنگ اشرف از پشت به آنان حمله کردند. باران تیر و گلوله و خمپاره بر سر مردان و زنان شجاع قوم باریدن گرفت. در این حمله ناجوانمردانه تعدادی از مردان عشایر به درجه شهادت رسیدند و بازماندگان به اسارت گرفته شدند. عشایر با تنی خسته و مجروح برای عبرت مردم در میادین شهر لارستان در معرض دید قرار گرفتند. می گفتند: اینها اشرار خطه فارس هستند. اجساد شهدا پس از چند روز در روز دهم محرم از میادین لارستان به منطقه متروکی منتقل و به خاک سپرده شد.

    و پس از آن یک نفر که گفته می شد پزشکی آمریکایی است برای درمان بازماندگان قبیله نزد آنان رفت و پس از تزریق آمپول صد تن از آنان را به شهادت رساند.

    در میان شهدای کوهستان و مبارز عشایر نام زنی به نام باختر بیگلری می درخشد این زن شجاع پس از درگیری نیروهای نظامی به درجه شهادت رسید و نام خود را به عنوان نخستین زن شهید تاریخ انقلاب به پیشانی تاریخ ثبت کرد.

    منبع:

    shohadayezan.ir

    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



    [شنبه 1394-11-17] [ 05:10:00 ب.ظ ]





      انقلاب فرهنگی چه اتفاقی بود؟   ...

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 دانشگاه‌های ایران به مدت سه سال تعطیل شدند. این تعطیلی در پی مجموع رویداد‌های اوایل سال 1359 روی‌ داد و تا سه سال ادامه داشت رویدادهایی که به انقلاب فرهنگی شهره گشت. هدف چنین انقلابی که مورد حمایت امام خمینی و نیز مانند انقلاب سیاسی به رهبری ایشان بود، اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها عنوان شد.

    امام خمینی در فروردین سال 59 بر تصفیه‌ی دانشگاه تاکید کرده و فرمودند: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم اسلامی.»

    به دنبال این پیام نوروزی بود که فاز اجرایی انقلاب فرهنگی آغاز شد. چند روز بعد بود که رییس شهربانی وقت در بخشنامه‌ای از مسئولان دانشگاه‌ها خواست که از صدور مجوز برگزاری مراسم برای احزاب سیاسی در دانشگاه‌ها خودداری کنند.

    حالا نوبت مردم بود که انقلاب فرهنگی را ادامه دهند. در 21 فروردین 1359 دانشگاه تبریز شاهد تظاهراتی بود که بر علیه تشکل‌های دانشجویی غیرهم‌سو با جریان غالب انقلاب به وقوع پیوست، 26 همان ماه برنامه پرسش و پاسخ آیت الله هاشمی رفسنجانی در همان دانشگاه به تشنج کشید و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، اساتید و کارکنان اجرا نشود آنجا را ترک نخواهند کرد.

    سه روز پس از تشنج در سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی امام خمینی در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرمودند که ما از محاصره اقتصادی و تجاوز نظامی نمی‌هراسیم ما از دانشگاه‌های غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب می‌هراسیم. از این رو شورای انقلاب در همین روز به گروه‌های سیاسی داخل دانشگاه فرصتی سه روزه داد تا دانشگاه را تخلیه کنند. درگیری انجمن‌های اسلامی دانشجویان که در دست دانشجویان پیرو خط امام بود با دیگر گروه‌های سیاسی که ساز ناکوک و غیر رسمی داشتند در دانشگاه‌های تهران، شیراز، بابلسر، کرج و جهرم رنگ و بویی از خشونت نیز داشت.

    «در روز اول ارديبهشت که آخرین روز مهلت شوراي انقلاب بود، خشونت‌ها به ويژه در دانشگاه تهران به اوج رسيد و پس از آن که به گزارش روزنامه کيهان 349 نفر زخمي و 3 تن کشته شدند دانشجويان پيشگام وابسته به سازمان چريک‌هاي فدايي خلق به عنوان بزرگترين گروه مقاومت کننده، تخليه دفتر خود در دانشگاه تهران را پذيرفتند.»

    دوم اردیبهشت همان سال بنی صدر که از حامیان سرسخت انقلاب فرهنگی بود، حکم شورای انقلاب که سرآغاز انقلاب فرهنگی بود را ابلاغ کرد. قریب به دو ماه بعد از آغاز انقلاب فرهنگی بود که امام خمینی در 23 خرداد همان سال فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد.

    پس از آغاز دانشگاه‌ها در مهر ماه 1362 دانشگاه‌ها دگرگون شده بود، اما چرا انقلاب فرهنگی صورت گرفت. نیم‌نگاهی به اظهارات هواداران و هواخواهان انقلاب فرهنگی نشان می‌دهد که انقلابیون در پی حذف گفتمان ضد انقلاب بودند. گفتمانی که در دانشگاه پنهان شده بود و واقعیت رسمی را نمی‌پذیرفت. علاوه بر این مساله به نظر می‌رسد که تغییر فرهنگ رژیم قبلی نیز مد نظر بوده است، ایده انقلابی استقلال از غرب و شرق حالا باید در دانشگاه‌ها هم به پیروزی می‌رسید. نگاهی به نظر عوامل انقلاب فرهنگی نشان می‌دهد که هدف انقلاب در نظر عوامل آن چنین بوده است.

    دکتر نجفقلی حبیبی که از سوی ستاد انقلاب فرهنگی به مدیریت دانشگاه الزهرا منصوب شده بود معتقد است صورت گرفتن یک انقلاب فرهنگی برعلیه فرهنگ رژیم قبل ضروری بود و از این رو باید «اقداماتی در جهت پاکسازی دانشگاه‌ها» و دیگر نهادهای اجتماعی صورت می گرفت. وی معتقد است که انقلاب فرهنگی خواست اسلام‌گرایان نبود و همه انقلابیون خواهان آن بودند.

    اما شهید باهنر چند ماه قبل از شهادت سه دلیل برای تعطیلی دانشگاه‌ها آورده‌اند «از یک سو نظام دانشگاهی متناسب با نظام جمهوری اسلامی نبود، [گروه‌هایی که] از سوی جامعه طرد شده‌اند، به این فکر افتادند تا محیط دانشگاه را به پایگاهی برای خود تبدیل کنند، و از همین رو در دانشگاه‌ها مراکزی برای جاسوسی و توطئه و شایعه‌پراکنی و فعالیت‌های ضد انقلابی ایجاد کرده بودند و از سوی دیگر تعداد دانشگاه‌ها و موقعیت جغرافیایی آن‌ها و رابطه این نهادها با میزان نیروی انسانی‌ای که برای این مراکز استاد تربین می‌کنند با یکدیگر تناسب نداشتند.»

    عبدالمجید معادیخواه، نماینده دوره اول مجلس شوراى اسلامى نیز کمابیش به وجود دشمنان انقلاب در دانشگاه اشاره می‌کند او معتقد است که دانشگاه تبدیل شده به سنگری برای مجموعه‌هایی که نمی‌خواستند با حرکت مردمی انقلاب همسو شوند و قشرهایی از نخبگان جامعه نمی خواستند این واقعیت را قبول کنند و باب بگو مگو و درگیری را شروع کردند.

    منبع

    http://fararu.com

    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 10:13:00 ق.ظ ]





      ایزدیان چه کسانی هستند؟   ...

    یزیدیان، ایزدی‌ها یا ایزدیان یا یزدانی‌ها (به کردی: Êzidî یا ئێزیدی) اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق ،سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی می‌کنند. شمار مهاجران ایزدی در چند دهه اخیر در اروپا رو به فزونی‌ست. ایزدیان به زبان کردی با گویش کرمانجی صحبت می‌کنند. آیین ایشان، ایزیدی،می‌باشد. آیین یزیدی مخلوطی از اسلام غیرمعمولی، مسیحیت شرقی، زرتشتی، و احتمالاً مهرپرستی است.

    اجداد ایزدیان به وسیله شیخ عدی مسلمان شدند. شیخ عدی و ملک طاووس دو عنصر مهم در آیین ایزدیان‌اند. طاووس ، نماد طایفه یزیدیه است. ایزدیان معتقدند که طاووس نماد «فرشته اعظم» است.به دلیل وجود هفت فرشته، در راس آن‌ها ملک طاووس، در جهان‌بینی‌شان، یزیدیان متهم به شیطان‌پرستی شده‌اند زیرا ملک طاووس به عنوان نمادی از شیطان تعبیر می‌شود.


    پیشینه


    این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته‌است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شده‌اند.

    ایزدی‌ها، قرن‌ها در کوهستان حلوان و نواحی آن در عراق این سکونت‌گاه‌ها در روستاهای دورافتاده و در انزوا زیسته‌اند ولی برخی آنان را با نام «شیطان‌پرست» می‌شناسند، عنوانی که ایزدی‌ها با آن مخالفند.

    البته با وجود آن‌که در باور ایزدی‌ها، دین آنان پیشینه‌ای به قدمت تاریخ بشر دارد اما مورخان، کیش ایزدی را در شمار دیگر فرقه‌هایی طبقه‌بندی می‌کنند که پس از اسلام، به نیت احیای سنت‌های پیشینیان و با انگیزه حفظ و بازیافت هویت تاریخی در نقاط مختلف خاورمیانه زاییده شدند و رشد کردند؛ هرچند بنیان‌گذاران‌شان صوفی‌های مسلمان بودند.

    ایزدی‌ها تاریخ مذهب خود را به چهارهزارسال‌پیش می‌رسانند اما به گفته پژوهشگران، کیش ایزدی در قرن چهاردهم میلادی در جنوب جلگه بین‌النهرین پدید آمده‌است.
    عقاید ایزدی‌ها تلفیقی از مذاهب گوناگون است که در این منطقه رواج داشته‌اند.

    اعتقاد به تناسخ و سیر تکاملی روح از طریق زایش‌های پی‌در پی و دمیده‌شدن در کالبدهای پیاپی، ایزدی‌ها را با مسالک شرقی پیوند می‌دهد.

    ایزدی‌ها هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که «جهان و هرچه در او هست» از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافته‌است.

    عقاید

    ایزدی‌ها تاریخ مذهب خود را به چهارهزارسال‌پیش می‌رسانند اما به گفته پژوهشگران، کیش ایزدی در قرن چهاردهم میلادی در جنوب جلگه بین‌النهرین پدید آمده‌است.

    عقاید ایزدی‌ها تلفیقی از مذاهب گوناگون است که در این منطقه رواج داشته‌اند. برای نمونه، آنها مانند زرتشتیان، مانند کلیمیان به قربانی و نذورات، مانند مسیحیان به غسل تعمید و مراسم عشای ربانی و عروس در لباس سرخ از کلیساهای مسیحی بازدید می‌کندو مانند مسلمانان به سنت ختنه معتقدند. اعتقاد به تناسخ و سیر تکاملی روح از طریق زایش‌های پی‌در پی و دمیده‌شدن در کالبدهای پیاپی، ایزدیان را با مسالک شرقی پیوند می‌دهد. از سوی دیگر، ایزدیان همچون مسلمانان روزانه پنج بار به شیوه خود نماز می‌گزارند، اما قبله‌شان در چهار بار از این نمازهای پنج‌گانه، خورشید است و در نیم‌روز، مقبره شیخ عدی بن مسافر، صوفی عرب قرن ششم هجری که به باور مورخان، بنیان‌گذار کیش ایزدی است.

    ایزدی‌ها دارای دو کتاب مقدس‌اند: یکم کتاب جلوه که در آن اصول اعتقادی آن‌ها تشریح شده‌است و در کتاب دیگری به نام مصحف رش (کتاب سیاه) مجموعه ادعیه و سرودهای آن‌ها در ستایش بزرگان‌شان ثبت شده‌است.

    علویان، کاکه‌ای‌ها (اهل حق) و شیدلی‌ها که همگی در مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه و سوریه و نواحی هم‌جوارشان زندگی می‌کنند، از این دسته مذاهب به شمار می‌روند[نیازمند منبع] و همگی این وجه مشترک را دارند که از سویی آداب نیایش جمعی‌شان همچون نذر و نیاز و قربان به یک‌دیگر شباهت دارد و با صوفیان مسلمان مشترک است و دیگر این‌که گرچه پیروانی از میان ترکان و اعراب هم پیدا کرده‌ند، مرکز عمده نشو و نموشان کردستان عراق بوده و فرهنگ و زبان کردی رکن مهمی از آیین آنان را تشکیل می‌دهد.

    باور بر این است که نام کیش ایزدی ریشه در واژه فارسی ایزد دارد. عناصری همچون ستایش خورشید و آتش در این آیین نشانه‌هایی از باورهای باستانی ایرانیان، مهرپرستی و دین زرتشت دارد.

    زیارتگاه‌ها (معابد) آنها اغلب با تصویر خورشید آراسته شده و گورهای آنها به سمت شرق، در جهت طلوع آفتاب هستند.

    «ایزدیان» هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که

    ایزدی‌ها همچون صوفیان در مراسم خود به ذکر و سماع می‌پردازند و پیروان این کیش، به طبقات پیر و شیخ و مرید تقسیم می‌شوند.

    البته برخی جوانان ایزدی صرف نظر از باورهای اجدادی خود مبنی بر دوری‌گزیدن از پیروان دیگر ادیان، وارد جنبش‌های چپ‌گرا در میان کردهای عراقی شدند و در صف پیشمرگه‌ها با رژیم صدام جنگیدند. خانواده‌های آنان نیز چون بسیاری دیگر از کردهای عراقی آماج حملات ارتش رژیم سرنگون شده بعث قرار گرفتند.

    پس از سرنگونی رژیم بعث و خروج اشغالگران آمریکایی از این کشور، ایزدی‌ها برای نخستین‌بار در قانونگذاری و حکومت سهیم شده‌اند، و نمایندگانی در مجلس محلی منطقه کردستان عراق و همچنین پارلمان ملی این کشور دارند.

    با این حال، نخستین ایزدی که قانون‌گذار شد، نه در عراق بود و نه در هیچ کجای دیگر در این منطقه؛ بلکه دختر جوانی بود در آلمان که از سوی حزب سوسیال دموکرات این کشور به پارلمان اروپا راه جُست.

    فلک‌ناز اوجا که هشت سال پیش در سن ۲۲ سالگی نماینده پارلمان اروپا شد و اکنون دومین دوره قانونگذاری خود را در جمع قانونگذاران اتحادیه اروپا می‌گذراند، از خانواده‌ای کرد ایزدی از ترکیه در آلمان متولد شده و روابط نزدیکی با گروه‌های کرد ترکیه دارد.

    گفته می‌شود در آلمان سی‌هزار ایزدی زندگی می‌کنند که عمدتاً از پناهندگان کرد عراقی و ترکیه‌ای‌اند و بزرگ‌ترین جامعه ایزدی در خارج از قلم‌روی اجدادی‌شان را تشکیل می‌دهند.

    منابع:

    www.jamnews.ir

    https://fa.wikipedia.org

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1394-11-16] [ 11:05:00 ق.ظ ]





      نظر مراجع شیعه دررابطه با مسئله ی ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی   ...

    آیت الله العظمی امام خمینی قدس سره: ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی بوجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر برد.

    آیت الله العظمی سید علی خامنه ای دامت برکاته: ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی و اداره امور اجتماعی ملت اسلامی در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقه اثنی عشری است که ریشه در اصل امامت دارد.

    آیت الله العظمی سید علی سیستانی دامت برکاته: حکم کسی که ولایت شرعی دارد در امور عامه (که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است) بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر.

    آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی قدس سره: مسأله ولایت فقیه از فروع فقهی نیست تا ما بگوییم فلان روایت دلالت دارد یا نه، کدام روایت سندش حجت است، کدام روایت سندش حجت نیست. این یک مسأله عقلی و بدیهی است.

    آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته: همه بر این عقیده محکم خود استوارند که با نظام امامت، هیچ مشکلی در اداره امور و اجتماع و مسایل فرهنگی و سیاسی مردم پیش نمی آید و ولایت فقیه هم نشأت گرفته از نظام امامت است.

    آیت الله العظمی جعفر سبحانی دامت برکاته: در عصر غیبت به حکم روایات و احادیث، امور وظایف امامت، به مجتهد جامع الشرایط واگذار شده است. اجرای احکام الهی و پیاده کردن نظام اسلامی، بدون هدایت و نظارت فقیه، امکان پذیر نیست.

    آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی دامت برکاته: معتقدیم اداره شئون جامعه اسلامی باید از سوی خداوند که خالق همه انسانها است، اجازه داده شود. (هرچند پذیرش مردم وسیله پیشرفت این هدف است) و نیز معتقدیم که ولی فقیه نماینده امام عصر (عج) در زمان غیبت است.

    آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دامت برکاته: بافت فقه در دوران غیبت کبری به گونه ای طراحی شده که باید حاکم و ولی برای اجرای قوانین فقهی در تمام ابواب فقه وجود داشته باشد و فقه بدون ولی فقیه ناکارآمد است.

    علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (ره) -از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1373 ه.ق: همانا فقیه جامع الشرایط بر همه شئون عمومی و نیازهای اجتماعی مردم ولایت دارد.

    آیت الله العظمی شیخ عبدالله مامقانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1323 ه.ق: تمام آنچه امام به عنوان ولی امر متولی آن است فقیه نیز در عصر غیبت، تولیت آن را بر عهده خواهد داشت.

    آیت الله العظمی شیخ اعظم انصاری (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1281 ه.ق: فقیه در زمان غیبت همانند حکام منصوب در زمان پیامبر (ص) و صحابه می باشند. بنابراین مردم موظفند که در امور یاد شده به آنان مراجعه کنند و به نظر آنان جامه عمل بپوشند.

    آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، صاحب کتاب گرانسنگ جواهر الکلام، وفات 1266 ه.ق: من انکر ولایت الفقیه ما ذاق من طعم الفقه شیئا. هر کس منکر اصل ولایت فقیه باشد معلوم می شود از مزه فقه چیزی نچشیده است.

    میرزای قمی (ره)، از فقهاء بزرگوار و فقید شیعه، صاحب کتاب قوانین، وفات 1231 ه.ق: همانگونه که اطاعت از امام بر مکلفین واجب است، اطاعت از فقیه نیز در زمان غیبت به همین منوال می باشد.

    آیت الله العظمی وحید بهبهانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1208 ه.ق: فقیه نسبت به جان و مال مؤمنان اولی است اعم از اینکه خودش یا حاکمانی از جانب او بر امر مؤمنین نظارت و اقدام نمایند.

    ملا احمد نراقی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1205 ه.ق: هر آنچه نبی و امام بر آن ولایت دارند و جزو اختیاراتشان به حساب می آید، فقیه نیز چنین ولایت و اختیاری دارد.

    مقدس اردبیلی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 993 ه.ق: فقها در عصر غیبت نایب مناب ائمه (ع) در تمامی امور ولایی می باشند.

    شهید ثانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 965 ه.ق: در عصر غیبت، همواره وجود فقیهی عارف که واجد صفت عدل هم باشد، ضروری است.

    سید محمد جواد عاملی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، صاحب مفتاح الکرامه، وفات 940 ه.ق: فانه المجتهد الجامع للشرایط القائم مقام الصاحب عجل الله فرجه. مجتهد جامع الشرایط قائم مقام حضرت صاحب عجل الله فرجه می باشد.

    محقق ثانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 937 ه.ق: فقیه عادل امامی جامع الشرایط فتوا و به اصطلاح مجتهد در عصر غیبت، در همه آنچه که نیابت در آنها مدخلیتی دارد، از جانب ائمه (ع) نیابت دارد.

    شیخ مفید (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 413 ه.ق: در عصر غیبت و جدایی از سلطان عادل (امام معصوم) فقیهان شیعه عادل، مدبر خردمند و برجسته می توانند به تولیت و سرپرستی جمیع اموری که تحت ولایت امام معصوم قرار دارد بپردازد.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی, انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 10:27:00 ق.ظ ]





      حضور پر رنگ زنان در انقلاب+ عکس   ...

    پیام نهضت امام خمینی (ره) برای تمامی گروه ها و اقشار مختلف مردم جذابیت داشت. در این بین زنان نیز چون مردان در حمایت از امام در صف مبارزه با استكبار قرار گرفته و با شركت در تظاهرات ضد شاهی خواستار برقراری رژیمی مردمی با ساختار و كالبدی اسلامی شدند. در این جا می توانید حضور زنان در تظاهرات ضد شاهی در دوران منتهی به انقلاب اسلامی را مشاهده نمایید.





    مرکز اسناد اسلامی

    http://www.irdc.ir

    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1394-11-15] [ 08:41:00 ب.ظ ]





      بچه محلی که شبانه خاک شد( شهید مفتاحی)   ...

    برخی از محلات، مساجد و خیابان ها در شهر شیراز محل شهادت بسیاری از جوانان با غیرت این شهر است که برای دفاع از حق و حاکم کردن نظام اسلامی خون خود را نثار کرده اند که امروزه نشانی از آنها باقی نمانده و برای نسل جدید نا آشناست.

    شهید احمد مفتاحی یکی از آن شهداست که در محله پانصد دستگاه شیراز سکونت داشت . دعوت مردم به پذیرش راه حق ، پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی، شرکت در راهپیمایی های ضد حکومتی همه دلیل خوبی را به دست مزدوران رژیم شاه می داد تا او را به شهادت برسانند .

    تا اینکه بالاخره در یکی از روزهای مبارزه علیه طاغوتیان در حالی که این شهید والا مقام  به پشت بام مسجد نو ( کنار حرم مطهر شاهچراغ) پناه گرفته بود،توسط مزدوران رژیم از پشت سر به او حمله شد و او را به پایین پرتاب کردند .

    شدت قساوت قلب مزدوران شاهنشاهی به اینجا ختم نمی شود ، بلکه پس ندادن جنازه شهید و گرفتن هزینه و حق تیر برگی دیگر از این جنایت هولناک است .

    بالاخره با پرداخت هزینه ها و پیگیری های خانواده شهید بعد از ماهها به شرط آنکه ایشان شبانه تدفین شود جنازه ایشان بر گردانده شد.


    یادشان گرامی و راهشان پر رهرو

    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 01:40:00 ب.ظ ]





      اولین شهید انقلاب اسلامی درشهر شیراز   ...

    راننده کامیون بود, اما یکی از شاخص ترین مبارزان انقلابی شیراز, پرونده ای قطور در ساواک داشت و چند بار توسط ساواک دستگیر شد که با زیرکی فرار کرد. او را اولین شهید انقلاب شیراز می نامند…

    همه جوره در اختیار انقلاب بود. با ماشین سنگینی که داشت به شهر های مختلف می رفت, اعلامیه های امام را می اورد تکثیر می کرد و در اختیار انقلابیون شیراز می گذاشت. یکی از این سفرهایش به یاد ماندنی شد. به اتفاق تعدادی دیگر از انقلابیون شیراز برای دیدن ایت الله سیدعلی اصغر دستغیب که در استان سیستان بلوچستان تبعید بود رفت. بعد از دیدار, اقای دستغیب گفته بود: همین نزدیکی, سید بزرگواری تبعید است به اسم سیدعلی خامنه ای, به دیدار ایشان هم بروید. رفته بود. اقای خامنه ای به گرمی از انها, استقبال کرده و با انها عکس می گیرد(عکسی که سال ها برمزار علی اکبر بود) بعد دستخطی می دهد تا به شهید دستغیب برسانند. وقتی شهید دستغیب دست خط اقای خامنه ای را می بینند می گویند: من ایشان را از نزدیک ندیده ام, اما هر که هست, فرد فاضلی است!

    نیمه شعبان ۵۷ بود. از کنار خیابان رد می شدم. دیدم کامیونی کنارم ایستاد, علی اکبر پیاده شد و گفت: امشب مسجد جامع, دعای کمیل اقای دستغیب فراموش نشه, اتفاقات مهمی در راه است. شب رفتم مسجد جامع, جمعیت زیادی امده بود. علی اکبر را بین جمعیت دیدم, مرا کناری کشید, تعدادی عکس از زیر لباسش بیرون کشید, عکس کارتر بود و فرح در حال شراب خواری. گفت این عکس ها امشب نباید پیش من باشد, جایی پنهانش کن. قرار بود جمعیت شعارگویان به سمت میدان استانه بروند. علی اکبر میان دار بود و جمعیت را رهبری می کرد. از سر دزک مسیر بسته بود, از سمت دروازه قصاب خانه هم… ماموران حمله کردند, مردم از کوچه پس کوچه ها عقب رفتند. علی اکبر اهل عقب امدن نبود. در میدان استانه مامورها که دنبالش بودند با باطوم به جانش افتادند, چند ضربه هم به سرش کوبیدند. جنازه نیمه جانش در جوب اب پیدا و با امبولانس منتقل شد, اما در مسیر بیمارستان شهید شد.


    پیش از علی اکبر شیراز شهید ندیده بود, علی اکبر هم فرد شناخته شده ای بود, همین ترس ساواک و شهربانی را دو چندان کرده بود. مراسم تشیعش کم از حکومت نظامی نداشت. مامورها اسلحه به دست در حالت شلیک به سمت قبر علی اکبر نشسته بودند. اما مردم, پر شور نوحه می خواندند و به سر و سینه می زدند.

    http://shiraze.ir

    علی اکبر رستمی نام کامل این شهید است.


    موضوعات: انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 01:37:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."
     
     
    مداحی های محرم