مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • متین
  • زفاک
  • فطرس


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی....
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • متن کامل مقاله "راهکارهای توسعه و پیشرفت بر اساس الگوی اسلامی- ایرانی"
  • استغاثه و استعانت و توسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام ) در روز میلاد آن حضرت
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • حکم کلاه گیس برای خانم ها در فیلم ها و سریال ها
  • دلنوشته ی بارانی
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • با ساعت دلم ....
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • روزگار عجیبی است ...
  • غدير در آيات قرآنى
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • شب اول محرم
  • امام رئوف




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      ویژگی های روز غدیر در آیه سه سوره مائده   ...

    ویژگی های روز غدیر در آیه سه سوره مائده

    الیوم اکملت لکم دینکم….
    مطابق آیه سوم از سوره مائده، شش ویژگی برای روز غدیر خم که هجدهم ذی حجه بوده و در آن روز، واقعه غدیر و نصب امامت حضرت امیرعلیه السلام بوده، وجود دارد:

    1 - امید تمام دشمنان را که برای نابودی اسلام دندان طمع تیز کرده بودند، به یأس مبدّل کرد: {أَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا}.

    2 - افزون بر تبدیل شدن امیدشان به یأس، آن چنان زمینه فعالیّت آن ها را خنثی کرد که ترس مسلمانان را از آنان بی جهت دانست: {فَلا تَخْشَوْهُمْ .

    3 - امکان داشت که مسلمانان با پشت پا زدن و نادیده گرفتن آن نعمت بزرگ، کفران نعمت کنند و زمینه غضب الهی و بازگشت سلطه کفّار را فراهم و امید تازه ای در آنان ایجاد کنند، از این رو برای پیشگیری از این مسأله فرمود: {وَ اخْشَوْنِ .

    4 - پیشرفتی کیفی (کمال) در دین الهی ایجاد کرد ومایه تکامل آن گردید: {أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ .

    5 - پیشرفتی کمّی (تمامیّت) در نعمت مطلق الهی (ولایت) ایجاد کرد، و آن را به مراحل پایانی و اتمام رساند: {وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی .

    6 - در مرحله ابلاغ نیز خدا راضی شد تا اسلامِ با ولایت، دین ابدی مردم گردد: {وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً}.

    بنابر این، آن روز آغاز برهه ای جدید در تاریخ اسلام شد.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-10] [ 05:43:00 ب.ظ ]





      چگونگی دلالت آیه تبلیغ بر ولایت امیر المومنین   ...

    یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ

    از آیاتی که می توان در باب امامت خاصه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به آن استشهاد کرد آیه معروف به «تبلیغ» است. خداوند متعال می فرماید: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ ؛«ای رسول! آن چه از پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالت پروردگارت را نرسانده ای و خدا تو را از مردم حفظ خواهد کرد. خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.»

    مفسران و متکلمان شیعه، این آیه را درباره ابلاغ ولایت و امامت و خلافت امام علی علیه السلام می دانند و در این قول متّفق اند.اینک برای بررسی مطلب آیه را مورد بحث و تحلیل قرار می دهیم.
    تحلیلی درباره آیه
    توضیح
    قبل از ورود در بحث مناسب است که نکاتی چند درباره آیه «تبلیغ» اشاره شود:
    1 - ظهور فعل در ماضی
    ظهور جمله {ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ در ماضی و گذشته حقیقی است نه مضارع و آینده به دو دلیل:

    الف - صیغه ماضی وضع شده برای معنای گذشته و در صورتی که قرینه ای در آن برای حمل بر مضارع نباشد حمل بر همان معنای موضوع له حقیقی که ماضی است می شود.

    ب - آیه مورد بحث در آخرین ماه های نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده است، و اگر فعل را حمل بر مضارع و آینده کنیم معنای آیه این می شود: «و اگر آن چه را که بعداً بر تو نازل می کنیم در ماه های باقیمانده از نبوّتت ابلاغ نکنی، هرگز رسالتت را به پایان نرسانده ای». معنایی که در هیچ روایتی به آن اشاره نشده و از هیچ عالم شیعی و سنّی نیز نرسیده است.

    در این صورت آیه دلالت می کند بر این که خداوند بر پیامبرش مطالبی را نازل کرده که بر او ابلاغش سنگین و دشوار بوده است. و از طرفی نیز پیامبرصلی الله علیه وآله مأمور به تبلیغ آن است. حضرت صلی الله علیه وآله در فکر دشواری چگونگی تبلیغ آن است که آیه فوق نازل می شود تا به او گوشزد کند که هیچ فکر و ناراحتی به خود راه ندهد که مردم در مقابل ابلاغ آن چه موقفی خواهند داشت . . .
    2 - بیان اهمیت شرط
    جمله شرطیه در آیه {وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ در مقام تهدید آمده است و حقیقت آن بیان اهمیّت حکم است به این معنا که اگر این حکم به مردم نرسد و حق آن مراعات نشود گویا حقّ هیچ جزئی از اجزای دین مراعات نشده است. نتیجه این که:
    جمله شرطیه در صدد بیان اهمیّت شرط در ترتّب جزاء مهمتر است، و لذا نمی توان این نوع جمله شرطیه را همانند جملات شرطیه دیگر دانست که در مکالمات رایج است، زیرا غالب جملات شرطیه در مواردی به کار برده می شود که انسان به تحقق جزاء غافل است چون از تحقق شرط آگاهی ندارد، ولی این احتمال در حقّ پیامبرصلی الله علیه وآله جاری نمی شود.

    3 - نوع خوف پیامبرصلی الله علیه وآله
    از آن جا که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شجاع بوده و در راه پیشبرد اهداف اسلام از هیچ فداکاری دریغ نمی کرده است، لذا خوفی که از آیه استفاده می شود که پیامبرصلی الله علیه وآله در ابلاغ آن داشته مربوط به خودش نبوده، بلکه خوف حضرت بر اسلام و رسالتش بوده است.

    4 - مقصود از «الناس»
    گر چه افرادی امثال فخر رازی در صددند که «الناس» در آیه را به کفار برگردانند به قرینه ذیل آیه که می فرماید: {إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ ، ولی این معنا خلاف ظاهر کلمه «الناس» است، زیرا «ناس» اعمّ از کافر و مؤمن است و وجهی برای حصر آن در کفار نیست. و لذا باید «کافرین» در آیه را به مرتبه ای از کفر معنا کرد که شامل منافقان زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله که از آن ها خوف داشته نیز بشود.

    5 - معنای عصمت
    مطابق بیانات گذشته مقصود از عصمت الهی که به پیامبرش وعده داده شده، نوع عصمتی است که با خوف رسول خداصلی الله علیه وآله تناسب داشته است، که همان عصمت از طعن در نبوّت و اتهام حضرت صلی الله علیه وآله به اموری است که با مقام نبوت او سازگاری ندارد.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:36:00 ب.ظ ]





      پاسخ به شبهه "امامت باطنی نه ظاهری!!   ...

    امامت باطنی نه ظاهری!!

    برخی می گویند: مقصود از «ولایت» در حدیث غدیر ولایت باطنی است نه ظاهری که مرادف با حکومت داری و خلافت و سرپرستی عموم مسلمین باشد، اهل سنت با این توجیه در صدد جمع بین
    ولایت حضرت امیرعلیه السلام و خلافت سه خلیفه قبل می باشند.

    پاسخ اولاً: اگر بنا باشد که این گونه کلمات حمل بر خلاف ظاهر شود، باید نبوّت را نیز این گونه بتوان تأویل کرد، در حالی که قطعاً باطل است.

    ثانیاً: به چه دلیل خلافت این خلفا ثابت شده تا در صدد جمع بین حقانیّت خلافت آنان و حدیث غدیر برآمده اند.

    ثالثاً: این تفسیر، خلاف ظاهر کلمه «مولی» و مفهوم ولایت است، زیرا معنایی که از ظاهر لفظ مولی و ولایت به دست می آید همان سرپرستی است.

    رابعاً: ما معتقدیم که «ولایت» در حدیث غدیر و دیگر احادیث، همان ولایت عامّه الهی است که از شؤونات آن حاکمیت سیاسی و مرجعیّت دینی است.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:31:00 ب.ظ ]





      پاسخ به شبهه "امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!"   ...

    امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!
    برخی می گویند: ما این حدیث را از حیث سند تمام می دانیم و دلالت آن را نیز بر امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام قبول می کنیم، ولی در این حدیث اشاره نشده که حضرت بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله بلافاصله امام است، و لذا به جهت جمع با سائر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم.

    پاسخ اولاً: هیچ دلیلی بر خلافت خلفای قبل از حضرت علی علیه السلام وجود ندارد تا بخواهید بین ادله جمع کنید.

    ثانیاً: با جمع بین این حدیث و حدیث «ولایت» که در آن تصریح به «بعدی» آمده می توان فهمید که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل رسول خداصلی الله علیه وآله است. زیرا مطابق احادیث صحیح السند پیامبرصلی الله علیه وآله درباره علی علیه السلام فرمود: «و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی»، و او سرپرست هر مؤمنی بعد از من است. این بعدیّت ظهور در اتصال دارد.

    ثالثاً: ظهور خود حدیث غدیر خصوصاً با قرائن حالیه و مقالیه در این است که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

    رابعاً: مفاد حدیث غدیر آن است که حضرت علی علیه السلام سرپرست همه مسلمین حتی این سه خلیفه است و این با خلافت بلافصل سازگاری دارد.

    خامساً: اگر مقصود، امامت حضرت علی علیه السلام بعد از عثمان است، چرا عمر بن خطاب در روز غدیر خم به حضرت علی علیه السلام تبریک گفت، و او را مولای خود و هر مؤمنی خطاب کرد؟

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:27:00 ب.ظ ]





      عمامه گذاری حضرت رسول ، دلیلی دیگر در اثبات ولایت علی(علیه السلام)   ...

    مطابق برخی از روایات، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از واقعه غدیر عمامه معروف خود به نام «سحاب» را بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشت.(در لفظ و رسم عرب، عمامه حکم تاج را دارد که نشان از مقام و رتبه جدید و والایی است)

    ابن قیّم می گوید: «رسول خداصلی الله علیه وآله عمامه ای داشت به نام سحاب که بر سر علی علیه السلام گذاشت».

    مسلم نقل می کند که رسول خداصلی الله علیه وآله آن عمامه را در ایّام خاص همانند روز فتح مکه بر سر می گذاشت».

    محب الدین طبری از عبدالاعلی بن عدی بهرانی نقل می کند که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم علی علیه السلام را خواست و بر سر او عمامه ای پیچید و دنبال آن را بر پشتش انداخت.

    عده ای از علمای اهل سنت حدیث تاج گذاری حضرت علی علیه السلام را نقل کرده اند امثال:

    - ابو داود طیالسی - ابن ابی شیبه - احمد بن حسین بن علی بیهقی - ابراهیم بن محمد حموینی - محمد بن یوسف زرندی - علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی - جلال الدین سیوطی - متقی هندی و …

    دیده شده در کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 01:31:00 ب.ظ ]





      سیمای حضرت مهدی به روایت غدیر   ...

    معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه]الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.

    در آن صحرا، جحفه، و بر کنار آن غدیر، خم، و در حضور آن جمع، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ادامه کلام الهی خویش، دامنه سخن را به مسائل مربوط به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) کشانیده، زبان به توصیف آن امام همام گشودند، و گوشه هایی از شخصیت همه جانبه آن بزرگوار را به مردم نمایاندند.

    حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لغت هشدار دهنده، به دقت در کلام خود فرا می خوانند. حضرتش در این بخش به دفعات، کلمه الا به معنی هان! آگاه باشید را به کار می برند، تا همگان دریابند که موضوع از اعتبار، ارزش، حساسیت و اهمیت ویژه برخوردار است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز این بخش، بار دیگر - برای چندین مرتبه در طول سخنرانی - روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی (علیه السلام) است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که

    : معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه] 

    پس آن گاه با بر شماری 21 ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام، به گونه ای گوشه هایی از حرکت و کار و تلاش و برنامه ها و دستاوردهای نظام الهی حضرتش را ترسیم می نمایند، به طوری که با اندک دقت و ریزبینی در این مختصات، می توان ابعادی مختلف از مسائل مربوط به آن حضرت را دریافت. پیامبر فرمودند:

    الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.
    الا انه وارث کل علم و المحیط به. الا انه المخبر عن ربه عز و جل و المنبه بامر ایمانه. الا انه الرشید السدید. الا انه المفوض الیه. الا انه قد بشر من سلف من بین یدیه. الا انه الباقی حجه و لا حجه بعده و لا حق الا معه و لا نور الا عنده. الا انه لا غالب له و لا منصور علیه. الا انه ولی الله فی ارضه و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته.

    ای مردم آگاه باشید! او بر قاطبه ادیان پیروز خواهد گردید. آگاه باشید! او از ستمکاران انتقام خواهد گرفت. آگاه باشید! او تمامی دژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. آگاه باشید! او تمامی طوایف و قبائل شرک را درهم خواهد کوبیده و نابود خواهد ساخت. آگاه باشید! او انتقام خون دوستان خدا را باز خواهد ستاند. آگاه باشید! او یار و یاور دین خدای بزرگ است. آگاه باشید! او کشتیبانی کار آزموده در دریائی عمیق است. آگاه باشید! او فاضلان را به فضلشان و جاهلان را به جهلشان می شناسد و می شناساند.

    آگاه باشید! او برگزیده خدا و منتخب اوست. آگاه باشید! او وارث تمامی دانش هاست و به همه علوم تسلط و احاطه دارد. آگاه باشید! او از خدایش برای شما گزارش می نماید و شما را به چگونگی ایمان به خدا می آگاهاند. آگاه باشید! او راست کار و درست کردار و استوار و پا برجاست. آگاه باشید! که امور خلقت و خلایق - از سوی خدا - به او واگذار شده است. آگاه باشید! که تمامی پیام آوران گذشته به آمدن او نوید داده اند. آگاه باشید! که آن حضرت آخرین حجت الهی است و پس از او دیگر حجتی نخواهد آمد، حق - تماما - با او و نور نزد اوست. آگاه باشید! کسی را یارای چیرگی بر او نیست.

    آگاه باشید! او ولی خدا در زمین است و داور دادار در میان آفریده های اوست، و امین خدای متعال در پنهان و پیدای اوست.

    بار دیگر به دقت بر این توصیف ها بنگریم، و دریابیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سالیانی دراز قبل از تولد، و قرنها پیش از ظهور آن حضرت با چه انگیزه ای چنین شخصیتی از ایشان به دست می دهد؟ و بدان گونه خطوط اصلی آن نظام الهی به رهبری حضرتش را ترسیم می نماید؟

     آیا می توان هدفی جز دمیدن روح امید و انتظار، و آگاهانیدن نسلها و آماده سازی آنان برای تحمل دوران سخت غیبت، همراه با تلقی صحیح از آن پنهانی دشوار، و تلاش پیگیر در تحقق و بر پایی آن آینده نورانی در این کار سراغ داد؟

    اگر این راستا را صحیح ندانیم، آیا پسندیده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شرایطی که تنها سه تن از امامان (امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام) در دوران حیات ظاهری خویش بودند، سخن از نظام آینده جهان و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آن هم به این گستردگی و تفصیل در میان آورند؟

    نظامی که در آن به فضل و جهل با یک دیده نگریسته نمی شود، و فاضلان و جاهلان در هم نمی آمیزند، تا کار تشخیص و تمییز دشوار گردد. بلکه حضرتش در پرتو بینش الهی خود، این دو طایفه را از هم جدا نموده، و به روشنی فاضل را به فضلش و جاهل را به جهلش، به همگان می نمایاند.

    قیام آن حضرت، در راستای یک حرکت مشخص و گویای تاریخی در طول ادوار مدنیت بشر تفسیر می شود، و او تحقق بخش نویدهای تمامی پیبام آوران سلف معرفی می گردد که ماموریتش به ثمر و هدف رسانیدن تلاش های آنان خواهد بود. در یک نگاه، آن امام همام، مظهر علم و قدرت الهی معرفی می شود. این آگاهی، برای او دانش و بینشی فوق تصور به بار می آورد، و آن قدرت خدا دادی، وی را در موضعی می نشاند که هیچ گردن فرازی نتواند در راه پیاده شدن اهداف آن نظام الهی سنگ اندازی و مانع تراشی نماید.
    اگر این قیام الهی نباشد، خلقت عبث جلوه می نماید، و این اندیشه باطل بر صفحه ذهنها نقش می گیرد که آیا هدف از هستی، همین بود که مردمی بیایند و نسل به نسل بروند، و حاکمانی دست به دست در تاریخ حاکم شوند و خونریزی کنند و غارت نمایند و بساط جور و ستم بگسترانند و مظلومان را به زنجیر بکشند و… از این رو،

    در جهت پاسخ به این پندار نادرست، خدای عزیز حکیم، ولی مقتدر خویش را با توان و آگاهی الهی زمامدار جهان می نماید که او دژهای کفر و بی دینی را درهم کوبد، از ظالمان انتقام گیرد، با شرک در ستیزد آید، داد مظلومان را بستاند، و خون شهیدان را پاس نهد، دین را یاری کند، سکان کشتی طوفان زده بشریت را به دست با کفایت خویش گیرد و انسانها را به سر منزل مقصود رهنمون گردد. و چه زیباست که ما آن روزگاران را نظاره گر باشیم.

    با مطالعه سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این بخش از خطابه، علاوه بر شخصیت فردی آن حضرت، می توان با ابعاد الهی، سیاسی، عدالت اجتماعی، علمی و فرهنگی، تاریخی، هدایتی و… این نظام آشنا شد. و خدا را، که توفیق درک آن زمان و زمانه، ما را دست دهاد. به هر حال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) کم کم دامن سخن خویش را در آن صحرای سوزان جمع می نماید.

    و در اواخر خطابه خویش، سخن از گستره حلال و حرام نموده و یاد آور می شوند که این مطلب، بسیار فراتر از آن است تا در یک نشست و در خلال یک خطابه بتوان تمامی آن را بازگو نمود.

    دیده شده توسط نویسنده از کتاب سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 10:15:00 ق.ظ ]





      مراد از نور در خطبه غدیر چیست؟   ...

    معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا.

    در قرآن مجید هنگامی که سخن از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به میان میاورد ابتدا  گوشه ای از ویژگی های حضرتش را بر شمرده است.

    در همان آیه، به برخی از مختصات مومنان به آن حضرت نیز اشاره نموده، و سپس در همین زمینه می فرماید: فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون [1]

    آنان که به پیامبر ایمان آورده و حرمت و عزت او را پاس داشتند و یاریش نمودند و از نوری که همپای او فرو فرستاده شده بود پیروی نمودند هم آنان رستگارانند. در آیه دیگری نیز در همین زمینه و با مضمونی مشابه می فرماید: فامنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعملون خبیر [2]
     به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستادیم، بگروید و خداوند به عمل کرد شما آگاه است. در اینجا این سوال مطرح است که منظور از نور فرو فرستاده شده همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چیست؟

    ممکن است گفته شود: مراد از این نور، همان قرآن است، و در این باب حتی به آیاتی دیگر از قرآن مجید استشهاد به عمل آید، از جمله آنجا که می فرماید: قد جائکم من اللهم نور و کتاب مبین. [3]

    در پاسخ می گوییم: گر چه یکی از اسامی قرآن نور است، اما به نظر نمی رسد که در آیات اشاره شده، مراد از کلمه نور، همین قرآن باشد، چرا که آیه مردم را به ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نوری فرا می خواند که همراه او آمده. و روشن است که ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از ایمان به قرآن جدا نیست، زیرا امکان ندارد که کسی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان واقعی بیاورد، اما قرآن را که بینه پیامبری اوست، منکر باشد. زیرا ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اعتقاد به قرآن، آن چنان به یک دیگر گره خورده که امکان جداسازی میان آن دو، وجود ندارد.

    در این صورت روشن می گردد که قاعدتا باید منظور از کلمه نور در این آیات، مطلب دیگری باشد. مراجعه به خطابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر، کار راآسان می کند و به روشنی نشان می دهد که واقعیت امر چیست.
     حضرتش می فرمایند: معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا. [4]

    در اینجا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با صراحت، منظور از جریان نور را علاوه بر خود، بر علی (علیه السلام) و نیز بر نسل ایشان تا حضرت مهدی (علیه السلام) جاری و ساری می داند، و تصریح می نماید که آن نور - هدایت الهی - که در من نهاده شده، پس از من در علی (علیه السلام) و پس از او در نسلش تا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) قرار دارد. بدین سان پیامبر (صلی الله علیه و آله) رشته نبوت را به امامت پیوند داده، و آن را تداوم رسالت خود در دو بعد تبیین و اجرای کامل و جامع الاطراف تلقی می نمایند.
    به همین دلیل، پس از ایشان، ائمه طاهرین نیز همواره در مواجهه با آیات مورد نظر، مراد از نور را با عباراتی بیان و تفسیر نمودند، مانند: النور هو علی [5] النور فی هذا الموضع امیر المومنین و الائمه [6] النور و الله الائمه من آل محمد الی یوم القیمه [7] هم و الله نور الله الذی انزل [8] و مفسرین و محدثین نیز در همین راه و بر همین اساس گام برداشتند. [9].
     

    دیده شده توسط نویسنده از : سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

    ———————————

    [1] قرآن مجید سوره اعراف آیه 157.
    [2] قرآن مجید سوره تغابن آیه 8.
    [3] قرآن مجید سوره مائده آیه. 25 از جانب خداوند نور و کتاب روشن برایتان آمد.
    [4] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. خطبه غدیر: هان ای مردم! به خدا و رسولش، و به نوری که همپای او آمده ایمان بیاورید، پیش از آن که دستتان از میدان عمل کوتاه، و اعمالتان بی بها گردد، و به نشان حسرت و افسوس روی به عقب برگردانید. هان ای مردم! نور خدائی در من نهاده شده، سپس در علی و پس از آن در نسل او تا امام دوازدهم قرار گرفته است. همان کس که حق خداوندی و تمامی حقوقی را که از آن ما بود، باز پس خواهد گرفت.
    [5] بحار الانوار ج 35 ص. 404 روایت از امام باقر (علیه السلام).
    [6] بحار الانوار، ج 23 ص 310. روایت از امام صادق (علیه السلام).
    [7] بحار الانوار ج 9 ص 243. روایت از امام باقر (علیه السلام) ذیل آیه 8 سوره تغابن.
    [8] همان مدرک.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:31:00 ق.ظ ]





      حج در آیینه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِاللَّهِ، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيراً فَإنَّ اللهَ شاکِرٌ عَليمٌ) مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتِرُوا وَ افْتَقَرُوا.

    اي مردم،حج و عمره از شعائر الهي هستند،(خداوند مي فرمايد:)«فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما»تا آخر آيه،«پس هر كس به خانه خدا بعنوان حج يا عمره بيايد براي او اشكالي نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند».
    اي مردم،به حج خدا برويد.هيچ خانداني به خانه خدا وارد نمي شوند مگر آنكه مستغني مي گردند و شاد مي شوند،وء هيچ خانداني آنرا ترك نمي كنند مگر آنكه منقطع مي شوند و فقير مي گردند .اي مردم،هيچ مؤمني در موقف(عرفات،مشعر،مني)وقوف نمي كند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت مي آمرزد،و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر مي گيرد.
    اي مردم،حاجيان كمك مي شوند و آنچه خرج مي كنند به آنان بر مي گردد،و خداوند جزاي محسنين را ضايع نمي نمايد.
    اي مردم،با دين كامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا برويد و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست كشيدن از گناه بر مگرديد.

    دیده شده در كتاب اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:18:00 ق.ظ ]





      تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت در خطبه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دينَكُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَى‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِى‏الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِى النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ).


    اي مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كساني كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل،چنين كساني اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش دائمي خواهند بود.عذاب از آنان تخفيف نمي يابد و به آنها مهلت داده نمي شود.

    پیامبر خدا در این قسمت از خطبه با نشان گرفتن بحث دین و ایمان مردم، به آنها می فهماند که دین کامل و واقعی نمی شود مگر با پذیرش امامت و اقتدا به او.

    دیده شده در کتاب  اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:02:00 ق.ظ ]





      متن تبریک املا شده توسط پیامبر برای ولایت امام علی(علیه السلام)   ...

    الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله

    محمد بن جریر طبری ، ضمن بیان ماجرای آن روز، چنین آورده است :

    سپس پیامبر خدا (ص ) فرمود: ای مردم ! بگویید: (با تو پیمان بستیم و با زبان و دست بیعت کردیم و متعهد شدیم که به فرزندان و خانواده خویش برسانیم و جایگزینی بر آن نخواهیم گزید و خدا را بر این میثاق ، شاهد می گیریم ). آن چه را گفتم ، بگویید و به علی (ع ) به عنوان(امیرالمؤمنین ) سلام دهید و بگویید:


    (الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ) -

    خدا را سپاس که به این مرام ، هدایتمان فرمود و اگر خدا هدایت نمی کرد، راه را نمی یافتیم - همانا خداوند هر صدایی و نهانی را می داند. هرکس پیمان شکند، به زیان خویش پیمان شکسته است و هرکس به پیمان وفا کند، خداوند پاداشی بزرگ می دهد. چیزی بگویید که خدا را از شما راضی سازد و اگر ناسپاسی و کفران کنید، همانا خداوند از شما بی نیاز است .

    زید بن ارقم گوید: آن گاه مردم شتافتند و چنین می گفتند: آری !شنیدیم و گوش به فرمانیم و فرمان خدا و رسول را به جان می پذیریم .

    اولین کسانی که با پیامبر و علی (ع ) دست دادند، عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان ، طلحه ، زبیر و باقی مهاجرین و انصارو مسلمانان دیگر، تا آن که پیامبر خدا نماز ظهرو عصر را با هم خواند. مراسم بیعت ادامه یافت ، تا آن که آن حضرت ، نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواند و بیعت همچنان ادامه داشت .

    و هرگاه که گروهی برای بیعت می آمدند، پیامبر می فرمود: حمد خدایی را که ما را بر جهانیان برتری داد. نیز نقل شده که : عمر بیعت کرد و گفت : ای پسر ابوطالب ، گوارا باد بر تو که مولای من شدی … و هر صحابی که به دیدار علی (ع ) می آمد، آن گونه تهنیت می گفت.

      دیده شده در کتاب عید غدیر درسیره اهل بیت/جواد محدثی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-09] [ 08:16:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."