مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • فاطمه اسفندياري


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • استغاثه و استعانت و توسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام ) در روز میلاد آن حضرت
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • شعر زیبا در مدح حضرت ابوالفضل العباس(ع)
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • هرگز مرا نشناختی...
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • دستگیری از فقرا و محرومین، ویژگی پیروان غدیر
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • عظمت و مهر عباس (عليه السلام) در قلب امام حسين(عليه السلام)
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • دریغ از عمر به هدر رفته...
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • با ساعت دلم ....
  • صفر به خیر نگذشت
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • ویژگی های روز غدیر در آیه سه سوره مائده
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • روزگار عجیبی است ...
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • غدير در آيات قرآنى
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • نگاه زهرا( سلام الله علیها)
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      تصاویر تولیدی به مناسبت گرامیداشت حضرت شاهچراغ   ...

    موضوعات: کمپین احمد ابن موسی ،امین ولایت  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-05-18] [ 10:05:00 ق.ظ ]





      اندر مزایایی حمایت از تولید ملی(طنز)   ...

    چند مدت پیش جارو برقی خانه که اتفاقا از مارک های خوب خارجی هم بود  بالاخره بعد از سالیان دراز خراب شد ، از آنجایی که کلاً در خانه ما هیچ چیز دور ریخته نمیشود و از همه وسایل تا حد مرگ  و حتی در بستر احتضار  هم استفاده می شود . تصمیم بر این شد که جناب جارو برقی را به بیمارستان ِتعمیر لوازم خانگی منتقل کنیم .

    در این مدت نقاهت جناب جی جی( لقبی بود که برادر زاده ها به جارو برقی ما افاضه فرموده بودند) در بیمارستان ، با تمام همت به کمک کمپین حمایت از تولید ملی برخاسته و از جاروی دستی ساخت ایران استفاده کردیم که راستای این خدمت خالصانه، مشکلات دیسک کمر و آلودگی هوای ناشی از پخش خاک و ریز گردها را هم رقم زدیم.

    خلاصه بعد از طی شدن دوران نقاهت جناب جی جی( همون جارو برقی مصطلح) بسیار راضی و خشنود دوشاخه را به پریز گذاشته و مشغول استفاده شدیم که بوی سوزش جگر جی جی خان به فضا بلند شد و نالش و بانگ همی برآورد که به فریادم رسید سوختم…

    پس دوباره کمر همت به تعاون ملی و حمایت از تولید ملی پرداخته و اندوخته های مالی ظاهر و باطن خانواده را جمع کردیم و جارویی ایرانی خریدیم.

    با احساس غرور و افتخار از خرید حمایت گونه خود از تولید ملی ، جارو را به برق زدیم . چنان غرشی بنمود حضرت جارو که انگار غرش شیران …. که دیوارهای خانه خود و همسایگان را هم نیز مستفیض کرد.

    و با قدرتی همچنان قدرت  جناب رضا زاده در زدن رکوردهای المپیکی، تمامی خاکروبه ها و حتی فرش را در خود فرو میبرد.

    و ما مشعوف از خرید چنین جی جی قدرتمند و اصیل و رستم صفت بودیم که هم بسیار خوب و درجه یک کار میکرد و هم با قیمتی به مراتب نازل تر از هم صنف های فرنگیش بود…!!!

    اما این موتور پرقدرت ، چرخ ها و خرطومی ضعیفی داشت که توان همراهی با موتورش را نداشت.

    ولی ما هم چنان  و با همان همت به کمک حمایت تولید ملی برخاسته ایم  و هر ماه خرطومی و چرخ را از تولیدگران ایرانی میخریم که چرخه تولید همچنان بچرخد…

     

    موضوعات: دست نوشته های خودم, کمپین حمایت از خرید کالای ایرانی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-05-16] [ 09:49:00 ب.ظ ]





      ام احمد؛ مادر حضرت شاهچراغ؛ امانت دار امامت   ...

    ﻣﺎدر حضرت شاه چراغ، اﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ اﻟﺴﻼم، ﺑﻪ «ام اﺣﻤﺪ» ﺷﻬﺮت داﺷﺖ. اﻣﺎم ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ اﻟﺴﻼم ﻧﯿﺰ در وﺻﺎﯾﺎ و ﺳﺨﻨﺎﻧﺶ از او ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﻘﺐ ﯾﺎد ﻧﻤﻮده است.

    اﺣﻤﺪ ﺑﺎ ﺑﺮادرش اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم از دو ﻣﺎدر ﺑﻮدﻧﺪ. ﻧﺎم ﻣﺎدر ﮔﺮاﻣﯽ اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم ﺗﮑﺘﻢ ﺑﻮده اﺳــﺖ. او زﻧﯽ ﭘﺎرﺳﺎ و ﻣﻮرد ﻣﺤﺒﺖ اﻫﻞ ﺑﯿﺖ و ﻋﻼﻗﻪ زﯾﺎد ﺧﺎﻧﺪان اﻣﺎم ﺑﻮد.

    ام اﺣﻤﺪ ﺳــﻪ ﻓﺮزﻧﺪ ﭘﺴــﺮ داﺷــﺘﻪ است. اﺣﻤﺪ، ﻣﺤﻤﺪ و ﺣﻤــﺰه. ام اﺣﻤﺪ از داﻧﺎﺗﺮﯾﻦ و ﺑﺎﺗﻘﻮاﺗﺮﯾﻦ زﻧﺎن روزﮔﺎر ﺧﻮﯾﺶ ﺷــﻤﺮده ﻣﯽ ﺷــﺪ و اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم او را ﺑﺴﯿﺎر دوﺳﺖ ﻣﯽ داﺷﺖ. ﭘﺲ از ﺳﻔﺮ ﻫﺎرون اﻟﺮﺷﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ و ﻣﺸــﺎﻫﺪه ﻧﻔــﻮذ ﻣﻌﻨﻮی اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم و ﺗﺮس از ﻓﺮو رﯾﺨﺘــﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻏﺎﺻﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﯾﺶ، ﻓﺮﻣﺎن دﺳــﺘﮕﯿﺮی اﻣﺎم را ﺻﺎدر ﮐﺮد.

    از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ام اﺣﻤﺪ در ﺑﯿﻦ ﻫﻤﺴــﺮان آن ﺣﻀﺮت ﻧﺰد اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ اﺣﺘﺮام و ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ وﯾﮋه ای داﺷﺖ اﻣﺎم ﻗﺒﻞ از ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺑﻐﺪاد، ودﯾﻌﻪ ﻫﺎی اﻣﺎﻣﺖ(اﺷﯿﺎء ﻣﻮروﺛﯽ از ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ) را ﺑﻪ او ﺳﭙﺮد و رازﻫﺎی اﻣﺎﻣﺖ را ﻓﻘﻂ ﺑﻪ او ﺑﯿﺎن ﮐﺮد.

    آﻧﮕﺎه ﺣﻀﺮت اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم را در ﭘﯽ ﻓﺮﻣﺎن ﻫﺎرون، در ﺳﺎل 971ق ﺑﻪ ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد ﺑﺮدﻧﺪ. ام اﺣﻤﺪ ﮐﻪ ﻣﻮرد وﺛﻮق و اﻋﺘﻤﺎد ﮐﺎﻣﻞ اﻣﺎم ﺑﻮد، ﺳــﺎل ﻫﺎ رازﻫﺎی ﺣﻀﺮت را ﻣﺨﻔﯽ داﺷــﺖ؛ ﺗﺎ آﻧﮕﺎه ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻬﺎدت اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﮔﺮدﯾﺪ. اﻣﺎم در ﻟﺤﻈﻪ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد، ﺑﻪ ام اﺣﻤﺪ ﻓﺮﻣﻮد: «ﮐﻞ ﻣﻦ ﺟﺎﺋﮏ و ﻃﺎﻟــﺐ ﻣﻨﮏ ﻫﺬه اﻻﻣﺎﻧﻪ ﻓﯽ ای وﻗﺖ ﻣــﻦ اﻻوﻗﺎت، ﻓﺎﻋﻠﻤﯽ ﺑﺎﻧﯽ ﻗﺪ اﺳﺘﺸﻬﺪت و اﻧﻪ ﻫﻮ اﻟﺨﻠﯿﻔﻪ ﻣﻦ ﺑﻌﺪی و اﻻﻣﺎم اﻟﻤﻔﺘﺮض اﻟﻄﺎﻋﻪ ﻋﻠﯿﮏ و ﻋﻠﯽ ﺳﺎﺋﺮ اﻟﻨﺎس» (ﺑﺤﺎر اﻻﻧﻮار، ﻋﻼﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ، ج84، ص703)

    ﺷﺨﺼﯽ ﮐــﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﺮد و اﯾﻦ اﻣﺎﻧﺖ را ﺧﻮاﺳــﺖ در ﻫﺮ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺷــﺪ، ﺑﺪان ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪه ام و آن ﺷﺨﺺ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺑﻌﺪ از ﻣﻦ و اﻣﺎم واﺟﺐ اﻟﻄﺎﻋﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ و دﯾﮕﺮ ﻣﺮدﻣﺎن اﺳﺖ.

    اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم دوﺑﺎره ﮔﺮﻓﺘﺎر زﻧﺪان ﻫﺎرون ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ دوم ﻣﺪت ﭼﻬﺎر ﺳﺎل ﺑﻪ درازا ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ در ﺳﺎل 381 ق روز 52 رﺟﺐ ﺗﻮﺳﻂ ﺳــﻨﺪی ﺑﻦ ﺷــﺎﻫﮏ در زﻧﺪان ﭘﺲ از ﺗﺤﻤﻞ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎی ﻓﺮاوان ﺑﻪ ﺷــﻬﺎدت رﺳﯿﺪ. ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﺳــﯽ اوﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت ﭘﺪر آﮔﺎﻫﯽ ﯾﺎﻓﺖ.

    از دﯾﮕــﺮ ﻓﻀﺎﯾــﻞ ام اﺣﻤﺪ اﯾﻦ ﺑــﻮد ﮐﻪ اﻣﺎم در ﻣﺪت ﭼﻬﺎر ﺳــﺎﻟﯽ ﮐﻪ در زﻧﺪان ﺑﻮد، اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم را ﻣﺎﻣﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﺷــﺐ ﻫﺎ در ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ ﺑﺨﻮاﺑﺪ. ﺷــﯿﺦ ﮐﻠﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﺧﻮد از ﺧﺪﻣﺘﮑﺎر ﺧﺎﻧﻪ اﻣﺎم ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ اﻟﺴﻼم ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ آﻧﮕﺎه ﮐﻪ «اﺑﻮ اﺑﺮاﻫﯿﻢ، ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ را ﺑﻪ ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد ﻣﯽﺑ ﺮدﻧﺪ،

    آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪش،اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم دﺳﺘﻮر داد ﺗﺎ ﺷﺐ ﻫﺎ در ﻣﻨﺰل آن ﺣﻀﺮت ﺑﺨﻮاﺑﺪ.» ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﺎ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺴﺘﺮ اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم را در دﻫﻠﯿﺰ ﺧﺎﻧــﻪ ﻣﯽا ﻧﺪاﺧﺘﯿﻢ و آن ﺣﻀﺮت ﺑﻌﺪ از ﺻﺮف ﺷــﺎم در آﻧﺠﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﯿﺪ و ﺻﺒــﺢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ رﻓﺖ. ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺑﺴــﺘﺮ ﺣﻀﺮت را اﻧﺪاﺧﺘﻪ ﺑﻮدﯾﻢ ﺣﻀﺮت ﻧﯿﺎﻣﺪ.

    اﻫﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﮕﺮان و ﻫﺮاﺳــﺎن ﺷــﺪﻧﺪ و ﻣﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﯿﺎﻣﺪن آن ﺣﻀﺮت ﺳﺨﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎن ﺷﺪﯾﻢ. وﻗﺘــﯽ روز ﺷــﺪ،آ ن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻣﻨﺰل آﻣﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: «ﻫــﺮ آﻧﭽﻪ ﭘﺪر ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳــﭙﺮده ﺑﯿﺎور.» ام اﺣﻤﺪ ﺑﯽ درﻧﮓ ﻓﺮﯾﺎدی ﮐﺸــﯿﺪ و ﺳﯿﻠﯽ ﺑﺮ رﺧﺴﺎرش زد و ﮔﺮﯾﺒﺎﻧــﺶ را درﯾــﺪ و ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪا ﻣﻮﻻﯾﻢ وﻓﺎت ﮐﺮد. ﺣﻀﺮت رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم ﻣﺎﻧﻊ ﮔﺮﯾﻪ و زاری او ﺷــﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﺒﺎدا ﺳــﺨﻨﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ و آن را اﻇﻬﺎر ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺷــﻬﺎدت ﭘﺪرم ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﺮﺳــﺪ. آﻧﮕﺎه ام اﺣﻤــﺪ زﻧﺒﯿﻠﯽ را ﺑﺎ دو ﯾﺎ ﭼﻬﺎر ﻫﺰار دﯾﻨﺎر ﻧﺰد اﯾﺸــﺎن آورد و ﺑﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﺗﺤﻮﯾﻞ داد.

    ام اﺣﻤﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه و ﻣﺤﺮم راز اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻮد ﺧﻮد اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺎﺟﺮای ﻓﻮق را ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: آن ﺣﻀﺮت روزی ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮد: اﯾﻦ اﻣﺎﻧﺖ را ﻧﺰد ﺧﻮد ﺣﻔﻆ ﮐﻦ. ﮐﺴﯽ را از آن آﮔﺎه ﻧﺴﺎز ﺗﺎ ﻣﺮگ ﻣﻦ ﻓﺮا رﺳﺪ. ﭼﻮن ﻣﻦ درﮔﺬﺷــﺘﻢ، ﻫﺮ ﮐﺲ از ﻓﺮزﻧﺪان ﻣﻦ ﻧﺰد ﺗﻮ آﻣﺪ و آن را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﺮد، ﺑﻪ او ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪه و ﺑﺪان ﮐﻪ ﻣﻦ از دﻧﯿﺎ رﻓﺘﻪا م. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺧﺪا ﻧﺸﺎﻧﻪا ی ﮐﻪ آﻗﺎﯾﻢ ﻓﺮﻣﻮده ﺑﻮد ﻇﺎﻫﺮ ﺷــﺪ. اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم آن اﻣﺎﻧﺖ را ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻫﻤﻪ را دﺳــﺘﻮر ﺑﻪ ﺧﻮدداری داد ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ درﮔﺬﺷﺖ اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ رﺳــﯿﺪ… روزﻫﺎ ﺷﻤﺮدﯾﻢ و ﺣﺴــﺎب ﮐﺮدﯾﻢ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن وﻗﺘﯽ ﮐﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم ﺑﺮای ﺧﻮاﺑﯿﺪن ﻧﯿﺎﻣﺪ آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رﺳﯿﺪه ﺑﻮد. (الکافی، ج2)

    پس از ﺷــﻬﺎدت اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم، اوﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ وی ﺑﯿﻌﺖ ﻧﻤﻮد، ام اﺣﻤﺪ ﺑﻮد. ﻣﺮدم ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﻋﺮض ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و اﯾﻦ ﻫﻤﻪ دﻻﯾﻠﯽ آﺷــﮑﺎر ﺑﺮ ﺷﺨﺼﯿﺖ واﻻی اﯾﻦ ﺑﺎﻧﻮ اﺳﺖ.

    مادر شاهچراغ

    بقعه مادر حضرت شاه چراغ در خیابان فرهنگ شیراز، کوچه مسجد باقرآباد قرار دارد و مقبره این بزرگوار برخلاف شکوه صحن و بارگاه احمدبن موسی شاه چراغ در اتاقی بسیار کوچک و محقر واقع شده است. روز زیارتی «ام احمد»، روزهای سه شنبه است.

    منبع

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:27:00 ب.ظ ]





      دعای عصر جمعه   ...

    شيخ طوسى رحمة اللّه فرموده: هنگام اجابت دعا ساعت آخر روز جمعه تا غروب آفتاب است، سزاوار است مؤمن در آن ساعت بسيار دعا كند.
    و روايت شده: ساعت اجابت دعا، هنگامى است كه نيمى از خورشيد غروب كرده باشد و نيمه ديگر آن در مغرب ديده شود.
    حضرت فاطمه عليها السّلام در آن هنگام دعا مى كرد، بنابراين دعا در آن ساعت مستحب است.
    و دعايى را كه از پيامبر صلى اللّه عليه و آله روايت شده مستحب است در ساعت اجابت دعا بخواند.
    و آن دعا اين است:

    سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ يَا بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ


    پاك و منزّهى، پرستيده اى جز تو نيست، اى پرمهر اى بخشايشگر، اى پديدآوردنده آسمانها و زمين، اى داراى بزرگی و كرم.

    طبیعت

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [جمعه 1395-05-15] [ 06:19:00 ب.ظ ]





      دلتنگ روزهای خوب صبوری   ...

    دلتنگ روزهای خوب صبوری ام

    روزهای زیبای لبخندهای واقعی

    این روزها آنقدر صدای نفس های آه مانندم بلند است که حتی گوش سنگین پیر زن همسایه را نیز می آزارد

    چون این روزها من خودمم

    آتشفشان خاموش و انبار غم های دوست داشتنی!

     

    دست نوشته

    موضوعات: دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 06:11:00 ب.ظ ]





      غروب جمعه و دلتنگی ها   ...

    آن هنگام که پرده روز مقابل ابهت شب فرو می ریزد.

    آفتاب که غروب میکند،

    انگار حس غرور و منیت انسان ها را هم با خودش به پشت کوه می برد.

    آن هنگام خلوت خدا و بندگانش شروع می شود

    و این وعده هفتگی در هر غروب جمعه ای تکرار می شود

    و انسان میماند و خلوت و خدای خلوتش

    گناهانش مجسم

    و غم قلبی که شکسته

    شرمندگی

    حسرت

    درست مثل روز قیامت

    غروب جمعه و دلتنگی

    موضوعات: مناسبت ها, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 05:57:00 ب.ظ ]





      تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)   ...
    موضوعات: جالب ترین ها, مناسبت ها  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-05-13] [ 08:39:00 ب.ظ ]





      حضرت فاطمه معصومه و ایران   ...

    منزلت حضرت معصومه

    حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می‎باشد به طوری كه ائمه طاهرین علیهم السّلام از این بانو، با جلالت و تكریم یاد كرده‎اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلكه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه علیهم السّلام آمده و از مقام والای او سخن گفته‎اند كه به بعضی از آنها اشاره می‎شود.

    امام صادق علیه السّلام می‎فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی…»[1] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‎گذرد كه او دختر موسی است… .»

    امام صادق علیه السّلام در حدیثی دیگر پیش از این كه این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‎گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‎دهد و می‎فرماید: «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‎شود، به نام فاطمه هر كس او را زیارت كند بهشت برای او ثابت می‎شود… .»[2]

    حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام، كه بعد از حضرت زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه سلام الله علیها نمی‎رسد.

    همه این بیانات حاكی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مكرم اسلام می‎باشد. بی‎شك این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است كه او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی كاظم علیه السّلام دارای 37 فرزند بود كه در میان آنها این بانوی مكرم است كه مثل ستاره‎ای درخشان می‎درخشد و در میان فرزندان امام كاظم علیه السّلام بعد از امام رضا علیه السّلام هیچ كدام هم سنگ او نمی‎باشد. حال به خصوصیات و فضایلی اشاره می‎كنیم كه باعث عظمت و درخشش او در میان دیگر امامزادگان شده است.

    دلیل مهاجرت حضرت به ایران:

    مأمون عباسی در سال ۲۰۰ هجری قمری، با نامه‌ها و پیام‌های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به‌سوی خراسان آمد.

    حضرت معصومه(س) هم یک سال بعد (سال ۲۰۱) به‌شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان شد و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی‌دار و عظیم حضرت معصومه(س) برای حمایت از ولایت امام علی‌بن موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به‌صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می‌شد.

    حضرت (س) به همراه عده‌ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می‌شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مومن و مسلمان می‌رساندند و مخالفت خود و اهل‌بیت (ع) را با حکومت حیله‌گر بنی عباس اظهار می‌کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده‌ای از مخالفان اهل بیت(ع) که از پشتیبانی ماموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت معصومه(س) را نیز مسموم کردند.

    به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می‌کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجری قمری حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی که امروز «میدان میر» نامیده می‌شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد.

    آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگی کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.

    محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

     

    ———————

    1- سفینة البحار، ج 2، ص 276.
    2- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 216.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:42:00 ق.ظ ]





      از طرف شاهچراغ آمده ام...   ...

    عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
    راهیِ بیت‌الكرمِ قم شدم

    رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
    رد شدم از تشنگیِ گرمسیر

    کیست که این‌گونه جلا می‌دهد
    بوی غریبیِ رضا می‌دهد

    پاره‌ای از بارگهِ شاه طوس!
    فاطمه ای خواهر «شمس‌الشّموس»!

    عمّه‌ی مظلومه‌ی «صاحب زمان»!
    روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!

    از سفر سختِ کویر آمدم
    شاعر و رنجور و فقیر آمدم

    اذنِ زیارت بده بانو! به من
    رو به تو کردم، بنما رو به من

    اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
    روضه‌ی معصومیت آفتاب!

    «شیعه» به نام تو مباهات کرد
    «نور» در این خانه مناجات کرد

    بس که در این خانه خدا منجلی است
    هر کسی آمد به لبش «یا علی» است

    بُقعه‌ای از کوی بنی‌هاشم است
    مدرسه‌ی عالمه و عالِم است

    دل تپش از بزم محبت گرفت
    در ملکوتش سرِ خلوت گرفت

    لحظه‌ای آرام به کنجی نشست
    حضرت معصومه! دل من شکست

    اشک! خدا را، تو به من بد نکن
    حضرت معصومه! مرا رد نکن

    اشک! به راهِ سخنم سد شدی
    خوب من این باره چرا بد شدی؟

    اشک! خدا را، تو بگو: این منم
    شمع همین خانه‌ام و روشنم

    من نگرانم که مرا رد کنند
    خواستنی‌هام به من بد کنند

    عمّه‌ی مظلومه‌ی صاحب زمان!
    روشنیِ نیمه‌شبِ جمکران!

    نام تو یادآور زینب شده
    موجبِ آوارگیِ شب شده

    هم‌سخنِ خلوتِ تنهای من!
    دخترِ خورشید و مسیحای من!

    مریم قدّیسه‌یِِ آلِ علی!
    سیّده‌یِ نسلِ زلالِ علی!

    کوثری از سلسله‌ی حیدری
    پاره‌ای از عصمتِ پیغمبری

    شیفتگانت به طواف آمدند
    در «حرم ستر عفاف» آمدند

    جرعه‌ای از آب حیاتم بده
    حضرت معصومه نجاتم بده

    با دل آغشته به داغ آمدم
    از طرف شاه چراغ آمدم

    شعر از قادر طراوت پور

    حضرت معصومه

    موضوعات: مناسبت ها, شعر و دست نوشته  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-05-12] [ 05:21:00 ب.ظ ]





      حکایتی جالب از امام صادق(ع)   ...

    امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق عليهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مكّه مكّرمه شدند.

    در مسجدالحرام نزديك كعبه الهى نشسته بودند، كه شخصى وارد شد و اظهار داشت : سؤالى دارم ؟

    امام باقر عليه السلام فرمود: از فرزندم ، جعفر سؤال كن .

    آن مرد خطاب به حضرت صادق عليه السلام كرد و گفت : سؤالى دارم ؟

    حضرت فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال كن .

    آن مرد گفت : تكليف كسى كه گناهى بزرگ مرتكب شده است ، چيست ؟

    حضرت فرمود: آيا در ماه مبارك رمضان از روى عمد و بدون عذر روزه خوارى نموده است ؟

    گفت : گناهى بزرگ تر انجام داده است .

    حضرت فرمود: آيا در ماه مبارك رمضان زنا كرده است ؟

    آن مرد اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! گناهى بزرگ تر از آن را مرتكب شده است .

    حضرت فرمود: آيا شخص بى گناهى را كشته است ؟

    گفت : از آن هم بزرگ تر.

    امام صادق

     

    پس از آن صادق آل محمّد عليهم السلام فرمود: چنانچه آن از شيعيان و دوستداران اميرالمؤمنين امام علىّ عليه السلام باشد، بايد به زيارت كعبه الهى برود و توبه نمايد؛ و سپس قسم ياد كند كه ديگر مرتكب چنان گناهى نشود؛ ولى اگر از مخالفين و معاندين باشد راه پذيرش توبه براى او نيست .

    آن مرد گفت : خداوند، شما فرزندان فاطمه زهراء عليها السلام را مورد رحمت خويش قرار دهد، من اين چنين جوابى را از رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز شنيده ام .
    بعد از آن ، از محضر مقدّس آن بزرگواران خداحافظى كرد و رفت .

    امام محمّد باقر عليه السلام به فرزندش فرمود: همانا اين شخص ، حضرت خضر عليه السلام بود، كه خواست تو را به مردم معرّفى نمايد.(بحارالا نوار: ج 47، ص 21، ح 20.)

    منبع

    موضوعات: جالب ترین ها, مناسبت ها  لینک ثابت



    [شنبه 1395-05-09] [ 09:48:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."