چند مدت پیش جارو برقی خانه که اتفاقا از مارک های خوب خارجی هم بود بالاخره بعد از سالیان دراز خراب شد ، از آنجایی که کلاً در خانه ما هیچ چیز دور ریخته نمیشود و از همه وسایل تا حد مرگ و حتی در بستر احتضار هم استفاده می شود . تصمیم بر این شد که جناب جارو برقی را به بیمارستان ِتعمیر لوازم خانگی منتقل کنیم .
در این مدت نقاهت جناب جی جی( لقبی بود که برادر زاده ها به جارو برقی ما افاضه فرموده بودند) در بیمارستان ، با تمام همت به کمک کمپین حمایت از تولید ملی برخاسته و از جاروی دستی ساخت ایران استفاده کردیم که راستای این خدمت خالصانه، مشکلات دیسک کمر و آلودگی هوای ناشی از پخش خاک و ریز گردها را هم رقم زدیم.
خلاصه بعد از طی شدن دوران نقاهت جناب جی جی( همون جارو برقی مصطلح) بسیار راضی و خشنود دوشاخه را به پریز گذاشته و مشغول استفاده شدیم که بوی سوزش جگر جی جی خان به فضا بلند شد و نالش و بانگ همی برآورد که به فریادم رسید سوختم…
پس دوباره کمر همت به تعاون ملی و حمایت از تولید ملی پرداخته و اندوخته های مالی ظاهر و باطن خانواده را جمع کردیم و جارویی ایرانی خریدیم.
با احساس غرور و افتخار از خرید حمایت گونه خود از تولید ملی ، جارو را به برق زدیم . چنان غرشی بنمود حضرت جارو که انگار غرش شیران …. که دیوارهای خانه خود و همسایگان را هم نیز مستفیض کرد.
و با قدرتی همچنان قدرت جناب رضا زاده در زدن رکوردهای المپیکی، تمامی خاکروبه ها و حتی فرش را در خود فرو میبرد.
و ما مشعوف از خرید چنین جی جی قدرتمند و اصیل و رستم صفت بودیم که هم بسیار خوب و درجه یک کار میکرد و هم با قیمتی به مراتب نازل تر از هم صنف های فرنگیش بود…!!!
اما این موتور پرقدرت ، چرخ ها و خرطومی ضعیفی داشت که توان همراهی با موتورش را نداشت.
ولی ما هم چنان و با همان همت به کمک حمایت تولید ملی برخاسته ایم و هر ماه خرطومی و چرخ را از تولیدگران ایرانی میخریم که چرخه تولید همچنان بچرخد…
[شنبه 1395-05-16] [ 09:49:00 ب.ظ ]