شبکه نمایش خانگی مدتی است که جایگاهی شده در این بی بودجگی تلویزیون ، پناهگاه کارگردانان کار بلدی که تلویزیون دیگر توان سریال سازیشان را ندارد.
کارگردانان بزرگ و نام آشنایی مثل محمد حسین لطیفی(فیلم ساخت ایران)، داوود میر باقری(فیلم شاهگوش، دندون طلا)، مهران مدیری(قهوه تلخ،شوخی کردم، عدسه و …) و حسن فتحی
آنچه در سریال های شبکه خانگی عمدتا دیده می شود توجه به بازار فروش و نگاه گیشه ای به این نوع سریالهاست. به گونه ای که ترس از دست دادن سرمایه و فروش نرفتن سریالها، کارگردانان بزرگ را هم به ورطه عامه پسندی و ساختن فیلم فارسی می کشاند.
سریال عاشقانه ساخته منوچهر هادی شاید اوج اضمحلالِ اخلاقیِ قهرمانانی را به تصویر می کشد که شاید در جامعه نمود همگی آن ها، به یک سوم جمعیت کشورمان هم نرسد.
فساد اخلاقی و بی بند و باری جنسی در شخصیت های اصلی قصه موج میزند. روابط بدون حریم زن و مرد، تمسخر ِنگاه مذهبی به حریم ها و مخدوش کردن چهره مذهبی ها از شاخصه هایی اصلی فیلم عاشقانه است که هر مخاطبی با هر رنج سنی و جنسی و تحصیلی به خوبی آن را در می یابد.
البته شاید بر کارگردان جوانی مانند منوچهر هادی نتوان چندان خرده گرفت. چون در سبقه کاری او آثار فاخر و درجه الف تلویزیون و سینما دیده نمی شود.
ولی در مورد حسن فتحی که آثار درجه الفی مانند شب دهم، روشنتر از خاموشی، مدار صفر درجه دارد این توقع بالاتر است . آنچه در سریال شهرزاد به کارگردانی ایشان دیده می شود ، روایتگری تاریخ معاصر ایران در زمان مصدق و بعد از آن در بستری رمانتیک و عاشقانه نیست ؛ بلکه کاملا موضوع برعکس است.
به این معنا که موضوعی عاشقانه و بیان خیانت های ذهنی و جسمی مردان و زنان متاهلی است که در خلوت خویش به ناموس دیگری چشم دارند، که در لوای چنین موضوعی و به صورت سایه کمرنگی، جریانات تاریخی ایرانِ معاصر هم بیان می شود.
اما روایتگری داستان و انتخاب بازیگران به گونه ای است که هم ذات پنداری با شخصیت های منفی داستان مانند قباد که نماد حکومت خوانین در ایران است بیشتر می باشد و این نکته منفی است که در سریال عاشقانه هم دیده می شود شخصیتهای منفی آنقدر شیرین هستند که شخصیت های به ظاهر مثبت را نزد مخاطب کم رنگ می کنند.
اما بالاتر از این مسائل، رعایت نکردن حداقل های ظاهری حجاب و حرمت ها در فیلم های جمهوری اسلامی ایران است. استفاده از لباس های تنگ و بدن نما برای زنان و استفاده ملموس و غیر قابل انکار رنگ قرمز در پوشش شخصیت های اصلی، نمایاندن برجستگی های بدن قهرمانان زن داستان و آرایش غلیظ آن ها داستان را به گونه ایی جلو میبرد که فیلم را نمیتوان فیلمی خانوادگی دانست.
علاوه برآن استفاده از الفاظ محرک بین شخصیت هایی که حداقل از لحاظ داستانی هم محرمیتی بین آن ها نیست ( رجوع کنید به دیالوگ شیرین و صابر در آخرین قسمت ارائه شده از سریال شهرزاد)
وجود این الفاظ و نشان دادن روابط بی بند و بار شخصیت ها با نا محرمان، سرو مشروبات الکی ، کشیدن سیگار و… لزوم توجه جدی نهادهای نظارتی را می طلبد.
و این سوال باقی می ماند که گیشه و فروش سریال به چه قیمتی؟!!!!
به قلم صاحب وبلاگ
[شنبه 1396-11-21] [ 01:23:00 ب.ظ ]