مادر بزرگم خدا بیامرز تعریف می کرد که زمان جوانیشون همه ی خانم ها کفشی به نام “گالش” می پوشیدند. گالش را به پاهای خود بی بی(مادر بزرگم) بارها دیده بودم و تا همین اواخر تا زمانی که هنوز می توانست راه برود ، می پوشید.
کفش های چرمی ساده ی بدون پوزه ایی که شاید شبیه کفش های مدل عروسکی این روزها باشد. یک دست مشکی و فوق العاده راحت… نه جلوی پا را فشار می داد و نه دکمه و بند و زیپی داشت.
به راحتی از پا در می آمد وبه راحتی و بدون خم شدن و بدون پاشنه کِش به پا می رفت. سبک و راحت…
از آن طرف کفش های پدر بزرگم که در عکسی خانوادگی در مشهد گرفته بودند می دیدم . کفشی با نام ” گیوه ” بود. یعنی یه جورایی کفش های آقایون هم آن زمان متناسب شخصیت و فعالیت هاشون طراحی شده بود گیوه هایی که روکشی از نخ داشت و کفی محکم.
که اتفاقا آن هم سبک و راحت بود. متناسب با فصل گرم ها و برای جلوگیری از عرق کردن با نخ دوخته شده بود.
از آن جالبتر وقتی بود که شنیدم مادر بزرگم و خاله هام و مادرم همگی بافتن روکش گیوه را بلدند و انگار روزگاری وسیله کسب درآمد خانم ها در خانه ها بوده است.
وقتی این حرف ها را شنیدم نگاهی به جا کفشی خانه انداختم. یک پوتین بوت . یک کفش پاشنه دار زنانه. یک کفش اسپورت چرمی
و یک جفت کفش طبی زنانه.
راستش نمیدونم چقدر از کفش های ما ایرانی ها کاملا از صفر تا صدش ایرانیه ! و یا چرم و دوخت و طرحش از کجا آمده ؟!
ایرانی هست یا نه؟!
ولی آنچیزی که حداقل مطمئن میتونم دربارش بگم اینه که: طراحی ایرانی و آداب و رسوم ما ایرانی ها حداقل توی کفش هامون گم شده!!!
یه جورایی ایرانی بودن و حس ناسیونالیستیمون فقط شعار شده و حاضر نیستیم ایرانی زندگی کنیم. ایرانی هایی که از ایرانی بودن فقط اسم موطنشون را به دوش می کشند و از زندگی و فرهنگ ایرانی کاملا بی خبر هستند.
کاش ما ایرانی ها واقعا ایرانی می بودیم!!!
[شنبه 1397-02-22] [ 08:46:00 ق.ظ ]