سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1) لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ(2) مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ(3)

حارث بن نعمان فهري پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا(ص) گفت: (اي محمد! ما را به خدا خواندي پذيرفتم، نبوت خود را مطرح كردي، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتيم، ما را به اسلام دعوت كردي اجابت كرديم، گفتي، نماز در پنج وقت بخوانيد خوانديم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردي اطاعت كرديم، حال پسر عموي خود را امير ما ساختي كه نمي دانيم اين حكم از طرف خداست يا با اراده شخصي شما پيدا شده است؟

رسول خدا(ص) پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگاري نيست، اين دستور از طرف اوست.

حارث بن نعمان فهري خود تقاضاي عذاب كرد و آنقدر مغرور بود كه مي پنداشت كه قدرتي وجود ندارد تا او را كيفر دهد.

وقتي رسول خدا(ص) به او فرمود اعلام ولايت اميرالمؤمنين (ع) و فرمان بيعت عمومي به دستور خدا انجام گرفت و من وظيفه اي جز ابلاغ و اجراي آن نداشتيم.

نعمان پس از شنيدن اين جواب، خشمناك شده سر به آسمان بلند كرد و گفت: (خدايا اگر آنچه را كه محمد درباره علي مي گويد از طرف تو است، و به امر توست، سنگي از آسماني بر من فرود آيد و مرا عذاب كند)

هنوز سخنان حارث بن نعمان به پايان نرسيده بود كه از آسمان سنگي بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آيات 1 و 2 سوره معراج نازل شد.

دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



[جمعه 1395-07-09] [ 05:05:00 ب.ظ ]