واعظ محترم و بزرگوار، مرحوم حاج سید مرتضی برقعی (که از وعّاظ مشهور قم بود و در کتب معروف تاریخ و مقتل و …زیاد تحقیق کرده بود) در بیت مراجع عظام منبر می رفت. در یکی از منبرهای خود چنین نقل کرد: هنگامی که دست های حضرت ابوالفضل علیه السلام را قطع کردند، تیری به چشم مبارک آن بزرگوار اصابت کرد، چون دست نداشت زانوهای خود را بالا آورد تا با زانو تیر را از چشم مبارک بیرون آورد. چون خم شد، ظالمی عمود آهنین به فرق آن حضرت زد، که با صورت به زمین افتاد.

تأیید این مطلب، خوابی است که مرحوم سید محمّد ابراهیم قزوینی (متوفی سال 1360 هجری قمری) دیده بودند. ایشان در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمّد علی خراسانی (متوفی سال 1383 ه.ق) که واعظی بی نظیر بود، بعد از ایشان منبر می رفت. یک شب مرحوم واعظ خراسانی، مصیبت حضرت ابوالفضل علیه السلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن بزرگوار یاد کرده بود.

مرحوم قزوینی که سخت متأثر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سختی را که سند ندارد چرا می خوانید؟

شب در عالم رؤیا به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرّف شده بود.آقا خطاب به ایشان فرموده بودند:

سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟

پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیرباران کردند، در این زمان تیری به چشم من خورد (و شاید فرموده بود به چشم راست من) هرچه سر را تکان دادم که تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانوها را بالا آوردم و خم شدم که به وسیله زانو، تیر را از چشم بیرون بکشم ولی دشمن با عمود آهنین بر سرم زد.

برگرفته شده از كتاب اميد حرم، ابوالقاسم حميدي،قم ، انتشارات جمكران،1388.

 

موضوعات: بدون موضوع, جالب ترین ها, مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



[شنبه 1395-07-17] [ 07:44:00 ب.ظ ]