يكي از معجزات حضرت سجاد عليه السّلام داستان سخن گفتن حجر الاسود است و جريان آن از اين قرار است كه امام عليه السّلام به عمويش محمد بن حنفيه گفتند اينك جلو برويد و بطرف خداوند دعا و تضرع كنيد تا سنگ با شما سخن گويد، محمد بن حنفيه جلو آمد و هر چه دعا و تضرع كرد سنگ با وى سخن نگفت.
حضرت سجاد فرمود: اى محمد اگر تو امام بودى سنگ با شما سخن ميگفت محمد گفت: اينك شما برويد و دعا كنيد امام عليه السّلام جلو رفتند و دعا كردند سپس گفتند بخداوندى كه عهود و ميثاق پيامبران را در شما نهاد با زبان عربى فصيح سخن بگوئيد و امام بعد از حسين بن علي را معرفى كنيد.
در اين هنگام سنگ از جاى خود حركت كرد و نزديك بود از مكانش زايل گردد در اين هنگام خداوند او را بنطق آورد و گفت بار خدايا امامت و وصيت بعد از حسين بن علي بعهده علي بن الحسين است، پس از اين جريان محمد از عقيده خود دست كشيد و از دوستان حضرت سجاد شد اين روايت را محمد بن احمد بن يحيى با طريق خود در كتاب نوادر الحكمة نقل كرده است و سيد اسماعيل حميرى هم هنگامى كه از كيسانيه برگشت و به امامت حضرت صادق عليه السّلام معتقد شد اين اشعار را سرود:
عجبت لكرّ صروف الزمان و امر ابى خالد ذى البيان
و من ردّه الأمر لا ينثنى الى الطيب الطهر نور الجنان
عليّ و ما كان من عمّه بردّ الأمانة عطف البيان
و تحكيمه حجرا أسودا و ما كان من نطقه المستبان
بتسليم امر [عمّ] بغير امتراء الى ابن اخ منطقا باللسان
شهدت بذلك حقا كما شهدت بتصديق آى القرآن
عليّ امامى و لا أمترى و خلّيت قولى بكان و كان
منبع:زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام / ترجمه إعلام الورى، ص ۳۶۲ .
[سه شنبه 1392-08-28] [ 07:02:00 ب.ظ ]