مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین



Online User




موتور جستجوی امین





مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • استغاثه و استعانت و توسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام ) در روز میلاد آن حضرت
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • اشعاری در مورد حمایت از کالای ایرانی و امر رهبری(جدی و طنز)
  • سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • چرا باید لک لکی در کار نباشد؟؟
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • با ساعت دلم ....
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • اولین شهید انقلاب اسلامی در استان فارس
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • قرآن به زندگیم برکت داد...
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • کمی به فکر مستضعفین باشیم...
  • روزگار عجیبی است ...
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • غدير در آيات قرآنى
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • عطر نماز
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      پاسخ به شبهه "امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!"   ...

    امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!
    برخی می گویند: ما این حدیث را از حیث سند تمام می دانیم و دلالت آن را نیز بر امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام قبول می کنیم، ولی در این حدیث اشاره نشده که حضرت بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله بلافاصله امام است، و لذا به جهت جمع با سائر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم.

    پاسخ اولاً: هیچ دلیلی بر خلافت خلفای قبل از حضرت علی علیه السلام وجود ندارد تا بخواهید بین ادله جمع کنید.

    ثانیاً: با جمع بین این حدیث و حدیث «ولایت» که در آن تصریح به «بعدی» آمده می توان فهمید که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل رسول خداصلی الله علیه وآله است. زیرا مطابق احادیث صحیح السند پیامبرصلی الله علیه وآله درباره علی علیه السلام فرمود: «و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی»، و او سرپرست هر مؤمنی بعد از من است. این بعدیّت ظهور در اتصال دارد.

    ثالثاً: ظهور خود حدیث غدیر خصوصاً با قرائن حالیه و مقالیه در این است که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

    رابعاً: مفاد حدیث غدیر آن است که حضرت علی علیه السلام سرپرست همه مسلمین حتی این سه خلیفه است و این با خلافت بلافصل سازگاری دارد.

    خامساً: اگر مقصود، امامت حضرت علی علیه السلام بعد از عثمان است، چرا عمر بن خطاب در روز غدیر خم به حضرت علی علیه السلام تبریک گفت، و او را مولای خود و هر مؤمنی خطاب کرد؟

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-10] [ 05:27:00 ب.ظ ]





      عمامه گذاری حضرت رسول ، دلیلی دیگر در اثبات ولایت علی(علیه السلام)   ...

    مطابق برخی از روایات، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از واقعه غدیر عمامه معروف خود به نام «سحاب» را بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشت.(در لفظ و رسم عرب، عمامه حکم تاج را دارد که نشان از مقام و رتبه جدید و والایی است)

    ابن قیّم می گوید: «رسول خداصلی الله علیه وآله عمامه ای داشت به نام سحاب که بر سر علی علیه السلام گذاشت».

    مسلم نقل می کند که رسول خداصلی الله علیه وآله آن عمامه را در ایّام خاص همانند روز فتح مکه بر سر می گذاشت».

    محب الدین طبری از عبدالاعلی بن عدی بهرانی نقل می کند که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم علی علیه السلام را خواست و بر سر او عمامه ای پیچید و دنبال آن را بر پشتش انداخت.

    عده ای از علمای اهل سنت حدیث تاج گذاری حضرت علی علیه السلام را نقل کرده اند امثال:

    - ابو داود طیالسی - ابن ابی شیبه - احمد بن حسین بن علی بیهقی - ابراهیم بن محمد حموینی - محمد بن یوسف زرندی - علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی - جلال الدین سیوطی - متقی هندی و …

    دیده شده در کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 01:31:00 ب.ظ ]





      سیمای حضرت مهدی به روایت غدیر   ...

    معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه]الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.

    در آن صحرا، جحفه، و بر کنار آن غدیر، خم، و در حضور آن جمع، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ادامه کلام الهی خویش، دامنه سخن را به مسائل مربوط به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) کشانیده، زبان به توصیف آن امام همام گشودند، و گوشه هایی از شخصیت همه جانبه آن بزرگوار را به مردم نمایاندند.

    حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لغت هشدار دهنده، به دقت در کلام خود فرا می خوانند. حضرتش در این بخش به دفعات، کلمه الا به معنی هان! آگاه باشید را به کار می برند، تا همگان دریابند که موضوع از اعتبار، ارزش، حساسیت و اهمیت ویژه برخوردار است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز این بخش، بار دیگر - برای چندین مرتبه در طول سخنرانی - روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی (علیه السلام) است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که

    : معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه] 

    پس آن گاه با بر شماری 21 ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام، به گونه ای گوشه هایی از حرکت و کار و تلاش و برنامه ها و دستاوردهای نظام الهی حضرتش را ترسیم می نمایند، به طوری که با اندک دقت و ریزبینی در این مختصات، می توان ابعادی مختلف از مسائل مربوط به آن حضرت را دریافت. پیامبر فرمودند:

    الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.
    الا انه وارث کل علم و المحیط به. الا انه المخبر عن ربه عز و جل و المنبه بامر ایمانه. الا انه الرشید السدید. الا انه المفوض الیه. الا انه قد بشر من سلف من بین یدیه. الا انه الباقی حجه و لا حجه بعده و لا حق الا معه و لا نور الا عنده. الا انه لا غالب له و لا منصور علیه. الا انه ولی الله فی ارضه و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته.

    ای مردم آگاه باشید! او بر قاطبه ادیان پیروز خواهد گردید. آگاه باشید! او از ستمکاران انتقام خواهد گرفت. آگاه باشید! او تمامی دژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. آگاه باشید! او تمامی طوایف و قبائل شرک را درهم خواهد کوبیده و نابود خواهد ساخت. آگاه باشید! او انتقام خون دوستان خدا را باز خواهد ستاند. آگاه باشید! او یار و یاور دین خدای بزرگ است. آگاه باشید! او کشتیبانی کار آزموده در دریائی عمیق است. آگاه باشید! او فاضلان را به فضلشان و جاهلان را به جهلشان می شناسد و می شناساند.

    آگاه باشید! او برگزیده خدا و منتخب اوست. آگاه باشید! او وارث تمامی دانش هاست و به همه علوم تسلط و احاطه دارد. آگاه باشید! او از خدایش برای شما گزارش می نماید و شما را به چگونگی ایمان به خدا می آگاهاند. آگاه باشید! او راست کار و درست کردار و استوار و پا برجاست. آگاه باشید! که امور خلقت و خلایق - از سوی خدا - به او واگذار شده است. آگاه باشید! که تمامی پیام آوران گذشته به آمدن او نوید داده اند. آگاه باشید! که آن حضرت آخرین حجت الهی است و پس از او دیگر حجتی نخواهد آمد، حق - تماما - با او و نور نزد اوست. آگاه باشید! کسی را یارای چیرگی بر او نیست.

    آگاه باشید! او ولی خدا در زمین است و داور دادار در میان آفریده های اوست، و امین خدای متعال در پنهان و پیدای اوست.

    بار دیگر به دقت بر این توصیف ها بنگریم، و دریابیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سالیانی دراز قبل از تولد، و قرنها پیش از ظهور آن حضرت با چه انگیزه ای چنین شخصیتی از ایشان به دست می دهد؟ و بدان گونه خطوط اصلی آن نظام الهی به رهبری حضرتش را ترسیم می نماید؟

     آیا می توان هدفی جز دمیدن روح امید و انتظار، و آگاهانیدن نسلها و آماده سازی آنان برای تحمل دوران سخت غیبت، همراه با تلقی صحیح از آن پنهانی دشوار، و تلاش پیگیر در تحقق و بر پایی آن آینده نورانی در این کار سراغ داد؟

    اگر این راستا را صحیح ندانیم، آیا پسندیده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شرایطی که تنها سه تن از امامان (امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام) در دوران حیات ظاهری خویش بودند، سخن از نظام آینده جهان و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آن هم به این گستردگی و تفصیل در میان آورند؟

    نظامی که در آن به فضل و جهل با یک دیده نگریسته نمی شود، و فاضلان و جاهلان در هم نمی آمیزند، تا کار تشخیص و تمییز دشوار گردد. بلکه حضرتش در پرتو بینش الهی خود، این دو طایفه را از هم جدا نموده، و به روشنی فاضل را به فضلش و جاهل را به جهلش، به همگان می نمایاند.

    قیام آن حضرت، در راستای یک حرکت مشخص و گویای تاریخی در طول ادوار مدنیت بشر تفسیر می شود، و او تحقق بخش نویدهای تمامی پیبام آوران سلف معرفی می گردد که ماموریتش به ثمر و هدف رسانیدن تلاش های آنان خواهد بود. در یک نگاه، آن امام همام، مظهر علم و قدرت الهی معرفی می شود. این آگاهی، برای او دانش و بینشی فوق تصور به بار می آورد، و آن قدرت خدا دادی، وی را در موضعی می نشاند که هیچ گردن فرازی نتواند در راه پیاده شدن اهداف آن نظام الهی سنگ اندازی و مانع تراشی نماید.
    اگر این قیام الهی نباشد، خلقت عبث جلوه می نماید، و این اندیشه باطل بر صفحه ذهنها نقش می گیرد که آیا هدف از هستی، همین بود که مردمی بیایند و نسل به نسل بروند، و حاکمانی دست به دست در تاریخ حاکم شوند و خونریزی کنند و غارت نمایند و بساط جور و ستم بگسترانند و مظلومان را به زنجیر بکشند و… از این رو،

    در جهت پاسخ به این پندار نادرست، خدای عزیز حکیم، ولی مقتدر خویش را با توان و آگاهی الهی زمامدار جهان می نماید که او دژهای کفر و بی دینی را درهم کوبد، از ظالمان انتقام گیرد، با شرک در ستیزد آید، داد مظلومان را بستاند، و خون شهیدان را پاس نهد، دین را یاری کند، سکان کشتی طوفان زده بشریت را به دست با کفایت خویش گیرد و انسانها را به سر منزل مقصود رهنمون گردد. و چه زیباست که ما آن روزگاران را نظاره گر باشیم.

    با مطالعه سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این بخش از خطابه، علاوه بر شخصیت فردی آن حضرت، می توان با ابعاد الهی، سیاسی، عدالت اجتماعی، علمی و فرهنگی، تاریخی، هدایتی و… این نظام آشنا شد. و خدا را، که توفیق درک آن زمان و زمانه، ما را دست دهاد. به هر حال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) کم کم دامن سخن خویش را در آن صحرای سوزان جمع می نماید.

    و در اواخر خطابه خویش، سخن از گستره حلال و حرام نموده و یاد آور می شوند که این مطلب، بسیار فراتر از آن است تا در یک نشست و در خلال یک خطابه بتوان تمامی آن را بازگو نمود.

    دیده شده توسط نویسنده از کتاب سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 10:15:00 ق.ظ ]





      مراد از نور در خطبه غدیر چیست؟   ...

    معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا.

    در قرآن مجید هنگامی که سخن از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به میان میاورد ابتدا  گوشه ای از ویژگی های حضرتش را بر شمرده است.

    در همان آیه، به برخی از مختصات مومنان به آن حضرت نیز اشاره نموده، و سپس در همین زمینه می فرماید: فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون [1]

    آنان که به پیامبر ایمان آورده و حرمت و عزت او را پاس داشتند و یاریش نمودند و از نوری که همپای او فرو فرستاده شده بود پیروی نمودند هم آنان رستگارانند. در آیه دیگری نیز در همین زمینه و با مضمونی مشابه می فرماید: فامنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعملون خبیر [2]
     به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستادیم، بگروید و خداوند به عمل کرد شما آگاه است. در اینجا این سوال مطرح است که منظور از نور فرو فرستاده شده همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چیست؟

    ممکن است گفته شود: مراد از این نور، همان قرآن است، و در این باب حتی به آیاتی دیگر از قرآن مجید استشهاد به عمل آید، از جمله آنجا که می فرماید: قد جائکم من اللهم نور و کتاب مبین. [3]

    در پاسخ می گوییم: گر چه یکی از اسامی قرآن نور است، اما به نظر نمی رسد که در آیات اشاره شده، مراد از کلمه نور، همین قرآن باشد، چرا که آیه مردم را به ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نوری فرا می خواند که همراه او آمده. و روشن است که ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از ایمان به قرآن جدا نیست، زیرا امکان ندارد که کسی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان واقعی بیاورد، اما قرآن را که بینه پیامبری اوست، منکر باشد. زیرا ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اعتقاد به قرآن، آن چنان به یک دیگر گره خورده که امکان جداسازی میان آن دو، وجود ندارد.

    در این صورت روشن می گردد که قاعدتا باید منظور از کلمه نور در این آیات، مطلب دیگری باشد. مراجعه به خطابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر، کار راآسان می کند و به روشنی نشان می دهد که واقعیت امر چیست.
     حضرتش می فرمایند: معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا. [4]

    در اینجا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با صراحت، منظور از جریان نور را علاوه بر خود، بر علی (علیه السلام) و نیز بر نسل ایشان تا حضرت مهدی (علیه السلام) جاری و ساری می داند، و تصریح می نماید که آن نور - هدایت الهی - که در من نهاده شده، پس از من در علی (علیه السلام) و پس از او در نسلش تا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) قرار دارد. بدین سان پیامبر (صلی الله علیه و آله) رشته نبوت را به امامت پیوند داده، و آن را تداوم رسالت خود در دو بعد تبیین و اجرای کامل و جامع الاطراف تلقی می نمایند.
    به همین دلیل، پس از ایشان، ائمه طاهرین نیز همواره در مواجهه با آیات مورد نظر، مراد از نور را با عباراتی بیان و تفسیر نمودند، مانند: النور هو علی [5] النور فی هذا الموضع امیر المومنین و الائمه [6] النور و الله الائمه من آل محمد الی یوم القیمه [7] هم و الله نور الله الذی انزل [8] و مفسرین و محدثین نیز در همین راه و بر همین اساس گام برداشتند. [9].
     

    دیده شده توسط نویسنده از : سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

    ———————————

    [1] قرآن مجید سوره اعراف آیه 157.
    [2] قرآن مجید سوره تغابن آیه 8.
    [3] قرآن مجید سوره مائده آیه. 25 از جانب خداوند نور و کتاب روشن برایتان آمد.
    [4] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. خطبه غدیر: هان ای مردم! به خدا و رسولش، و به نوری که همپای او آمده ایمان بیاورید، پیش از آن که دستتان از میدان عمل کوتاه، و اعمالتان بی بها گردد، و به نشان حسرت و افسوس روی به عقب برگردانید. هان ای مردم! نور خدائی در من نهاده شده، سپس در علی و پس از آن در نسل او تا امام دوازدهم قرار گرفته است. همان کس که حق خداوندی و تمامی حقوقی را که از آن ما بود، باز پس خواهد گرفت.
    [5] بحار الانوار ج 35 ص. 404 روایت از امام باقر (علیه السلام).
    [6] بحار الانوار، ج 23 ص 310. روایت از امام صادق (علیه السلام).
    [7] بحار الانوار ج 9 ص 243. روایت از امام باقر (علیه السلام) ذیل آیه 8 سوره تغابن.
    [8] همان مدرک.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:31:00 ق.ظ ]





      حج در آیینه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِاللَّهِ، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيراً فَإنَّ اللهَ شاکِرٌ عَليمٌ) مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتِرُوا وَ افْتَقَرُوا.

    اي مردم،حج و عمره از شعائر الهي هستند،(خداوند مي فرمايد:)«فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما»تا آخر آيه،«پس هر كس به خانه خدا بعنوان حج يا عمره بيايد براي او اشكالي نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند».
    اي مردم،به حج خدا برويد.هيچ خانداني به خانه خدا وارد نمي شوند مگر آنكه مستغني مي گردند و شاد مي شوند،وء هيچ خانداني آنرا ترك نمي كنند مگر آنكه منقطع مي شوند و فقير مي گردند .اي مردم،هيچ مؤمني در موقف(عرفات،مشعر،مني)وقوف نمي كند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت مي آمرزد،و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر مي گيرد.
    اي مردم،حاجيان كمك مي شوند و آنچه خرج مي كنند به آنان بر مي گردد،و خداوند جزاي محسنين را ضايع نمي نمايد.
    اي مردم،با دين كامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا برويد و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست كشيدن از گناه بر مگرديد.

    دیده شده در كتاب اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:18:00 ق.ظ ]





      تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت در خطبه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دينَكُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَى‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِى‏الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِى النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ).


    اي مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كساني كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل،چنين كساني اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش دائمي خواهند بود.عذاب از آنان تخفيف نمي يابد و به آنها مهلت داده نمي شود.

    پیامبر خدا در این قسمت از خطبه با نشان گرفتن بحث دین و ایمان مردم، به آنها می فهماند که دین کامل و واقعی نمی شود مگر با پذیرش امامت و اقتدا به او.

    دیده شده در کتاب  اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:02:00 ق.ظ ]





      متن تبریک املا شده توسط پیامبر برای ولایت امام علی(علیه السلام)   ...

    الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله

    محمد بن جریر طبری ، ضمن بیان ماجرای آن روز، چنین آورده است :

    سپس پیامبر خدا (ص ) فرمود: ای مردم ! بگویید: (با تو پیمان بستیم و با زبان و دست بیعت کردیم و متعهد شدیم که به فرزندان و خانواده خویش برسانیم و جایگزینی بر آن نخواهیم گزید و خدا را بر این میثاق ، شاهد می گیریم ). آن چه را گفتم ، بگویید و به علی (ع ) به عنوان(امیرالمؤمنین ) سلام دهید و بگویید:


    (الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ) -

    خدا را سپاس که به این مرام ، هدایتمان فرمود و اگر خدا هدایت نمی کرد، راه را نمی یافتیم - همانا خداوند هر صدایی و نهانی را می داند. هرکس پیمان شکند، به زیان خویش پیمان شکسته است و هرکس به پیمان وفا کند، خداوند پاداشی بزرگ می دهد. چیزی بگویید که خدا را از شما راضی سازد و اگر ناسپاسی و کفران کنید، همانا خداوند از شما بی نیاز است .

    زید بن ارقم گوید: آن گاه مردم شتافتند و چنین می گفتند: آری !شنیدیم و گوش به فرمانیم و فرمان خدا و رسول را به جان می پذیریم .

    اولین کسانی که با پیامبر و علی (ع ) دست دادند، عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان ، طلحه ، زبیر و باقی مهاجرین و انصارو مسلمانان دیگر، تا آن که پیامبر خدا نماز ظهرو عصر را با هم خواند. مراسم بیعت ادامه یافت ، تا آن که آن حضرت ، نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواند و بیعت همچنان ادامه داشت .

    و هرگاه که گروهی برای بیعت می آمدند، پیامبر می فرمود: حمد خدایی را که ما را بر جهانیان برتری داد. نیز نقل شده که : عمر بیعت کرد و گفت : ای پسر ابوطالب ، گوارا باد بر تو که مولای من شدی … و هر صحابی که به دیدار علی (ع ) می آمد، آن گونه تهنیت می گفت.

      دیده شده در کتاب عید غدیر درسیره اهل بیت/جواد محدثی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-09] [ 08:16:00 ب.ظ ]





      غدیر، تدبیری در مقابله با منافقان   ...

    شگفتا هنگامی که به مُسند جابر بن سمره  ( نویسنده اهل سنت)در «مسند احمد» مراجعه می کنیم، می بینیم تعبیراتی از جابر آمده که سابقه نداشته است.
     در برخی از روایات جابر بن سمره آمده: هنگامی که سخن پیامبرصلی الله علیه وآله به این نقطه (غدیر خم) رسید فرمود: «جانشینان بعد از من دوازده نفرند» مردم فریاد زدند. در بعضی دیگر آمده «تکبیر گفتند» و در برخی دیگر: «شلوغ کردند» و در برخی دیگر: «بلند شده و نشستند».

    جمع این روایات که همگی از یک راوی است به این است که در آن مجلس طیف مخالف دسته هایی را برای بر هم زدن مجلس قرار داده بودند تا نگذارند که پیامبرصلی الله علیه وآله به مقصود خود در امر خلافت و جانشینی برسد. و این دسته ها درصدد برآمدند تا هر کدام به نحوی جلسه را بر هم زنند که در این امر نیز موفّق شدند.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای آن که بتواند با گفتار خود امر خلافت را در این مرکز بزرگ تبیین و تثبیت کند مأیوس شد. و به فکر مکانی دیگر برآمد، تا با اجرای عملی، امر خلافت را برای امام علی علیه السلام تثبیت نماید.

    از آن رو بعد از پایان اعمال حجّ و قبل از آن که حاجیان متفرّق شوند، مردم را در سرزمین غدیر خم جمع کرد و قبل از بیان ولایت امام، اموری را به عنوان مقدمه بیان داشته و از مردم نیز اقرار گرفت.

    پیامبرصلی الله علیه وآله می دانست که این بار نیز منافقین در کمین اند تا نگذارند امر خلافت حضرت علی علیه السلام تثبیت شود، ولی آن حضرت صلی الله علیه وآله تدبیری عملی اندیشید که همه نقشه ها را بر باد داد، و آن این که دستور داد تا سایه بان های هودج شتران را روی هم بگذارند.
     آن گاه خود و علی علیه السلام بر بالای آن قرار گرفتند؛ به طوری که همگی آن دو را می دیدند. پس از قرائت خطبه و تذکر به نکاتی چند و اقرارهای اکید از مردم، آن گاه دست علی علیه السلام را بلند کرد و از جانب خداوند، ولایت و امامت او را به مردم ابلاغ نمود.

    منافقان با این تدبیر پیامبرصلی الله علیه وآله که قبلاً فکر آن را نکرده بودند، در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفتند، و لذا نتوانستند از خود عکس العملی انجام دهند.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب ضرورت غدیر/مولف علی اصغر رضوانی.قم:جمکران،1389

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:05:00 ب.ظ ]





      امامان معصوم و صحابه ایشان چگونه غدير را تبليغ مي كردند؟   ...

    امامان معصوم (ع) پس از رسول خدا(ص) همواره در بحث و مناظرات سياسي، عقيدتي خود مردم را به ياد غدير مي انداختند و مي فرمودند اگر اعتراف داريد كه روز غديري وجود دارد، و بيعت با ولايت در آن روز تحقق يافت، پس چرا حكومت غير ما را پذيرفته ايد؟

    پس از حضرت زهرا (س) كسي كه روش مناظره با حديث غدير را از نظر كاربردي مطرح فرمود  خود حضرت علي (ع) است.

    در بسياري از مواقع حساس، و در روز شوري و تا «سال 23 هجري» كه امام فرمود: فانشد كم باالله هل فيكم احد قال رسول الله (ص) من كنت مولاه فعلي مولاه، الهم وال من والاه، و عاد من عاداه وانصر من نصره، ليبلغ الشاهد الغايب غيري؟ يان شما غير از من كسي هست كه پيامبر (ص) درباره او فرمود باشد؟«هر كس را كه من مولي او هستم، علي مولي اوست، خدايا دوست دار دوستان او را، دشمن دار دشمنان او را، ياري كن ياري كنندگان او را، پس بايد حاضران به غائبان خبر دهند)) همه گفتند: نه غير از تو كسي نيست .

    و پس از حضرت اميرالمؤمنين (ع) حضرت امام مجتبي (ع) و عمار ياسر و عبدالله بن جعفر و قيس بن سعد با ياد حماسه غدير با دشمنان ولايت علي (ع) بحث و مناظره كردند.

    از حديث غدير را ديگران از حضرت زهرا (س) ياد گرفتند، كه آغازگر اين راه بود، و با دشمنان ولايت بر اساس حماسه غدير بحث و مناظره مي كرد كه يكي از آنها اصبغ نباته است.

    اصبغ يكي از رجال بنام و از ياران حضرت علي (ع) است كه براي مذاكره با معاويه به شام فرستاده شد.

    او می گوید بر معاويه وارد شدم ديدم عمروبن عاص و جمعي از سران بني اميه در اطراف معاويه حلقه زدند، و ابوالدرداء در پيش روي او قرار دارند. تا چشم او به من افتاد، گفت: عثمان مظلوم كشته شد و چرا علي (ع) قاتلان عثمان را به من تحويل نمي دهد؟

    در جواب معاويه گفتم: اي معاويه، ما و هم مي داني كه دروغ مي گويي، تو عثمان را بهانه قرار دادي كه به حكومت دست يابي.

    بعد به ابوهريره گفتم: تو را به خدائي كه مي پرستي سوگند مي دهم در روز غدير خم كجابودي؟ ابوهريره گفت: در ميان جمعيت بودم. پرسيدم، رسول خدا در آن روز درباره علي (ع) چه فرمود؟ ابوهريره گفت شنيدم كه رسول خدا فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم و ال من والاه و عادمن عاداه و انصر من نصره و خذله.

    گفتم اي ابوهريره! تو كه اين سخنان را با گوش خود از پيامبر شنيدي پس چرا علي (ع) را دشمن مي داري؟ ابوهريره فقط گفت: انالله و انا اليه راجعون. چون معاويه ديد كه روش مناظره من در حاضران مجلس تاءثير كرد فرياد زد و با سخنان بي مورد مرا ساكت كرد.

    حماسه غدير آنقدر والاست كه دشمنان امام نيز در بحث و مناظره خود از حديث غدير ياد مي كردند مانند: عمروعاص كه براي غلبه بر معاويه عمربن عبدالعزيز براي پيروزي بر مخالفان و ماءموران براي پاسخ دادن به علماء فرق سلامي، را مي توان نام برد.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:20:00 ب.ظ ]





      اولین مخالف علی (علیه السلام) در غدیر و عذاب وی   ...

     سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1) لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ(2) مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ(3)

    حارث بن نعمان فهري پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا(ص) گفت: (اي محمد! ما را به خدا خواندي پذيرفتم، نبوت خود را مطرح كردي، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتيم، ما را به اسلام دعوت كردي اجابت كرديم، گفتي، نماز در پنج وقت بخوانيد خوانديم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردي اطاعت كرديم، حال پسر عموي خود را امير ما ساختي كه نمي دانيم اين حكم از طرف خداست يا با اراده شخصي شما پيدا شده است؟

    رسول خدا(ص) پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگاري نيست، اين دستور از طرف اوست.

    حارث بن نعمان فهري خود تقاضاي عذاب كرد و آنقدر مغرور بود كه مي پنداشت كه قدرتي وجود ندارد تا او را كيفر دهد.

    وقتي رسول خدا(ص) به او فرمود اعلام ولايت اميرالمؤمنين (ع) و فرمان بيعت عمومي به دستور خدا انجام گرفت و من وظيفه اي جز ابلاغ و اجراي آن نداشتيم.

    نعمان پس از شنيدن اين جواب، خشمناك شده سر به آسمان بلند كرد و گفت: (خدايا اگر آنچه را كه محمد درباره علي مي گويد از طرف تو است، و به امر توست، سنگي از آسماني بر من فرود آيد و مرا عذاب كند)

    هنوز سخنان حارث بن نعمان به پايان نرسيده بود كه از آسمان سنگي بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آيات 1 و 2 سوره معراج نازل شد.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:05:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."