«عبد صالح خدا»؛ خاطرات رهبر معظم انقلاب از امام(ره)
تسنيم/ انتشارات صهبا همزمان با سالروز رحلت امام (ره)، کتاب «عبد صالح خدا» شامل خاطرات رهبر معظم انقلاب از ايشان را منتشر کرده است. سوي انتشارات صهبا همزمان با سالروز رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران منتشر شد.
متن محوري اين کتاب برگرفته از مصاحبه اختصاصي مرکز اسناد انقلاب اسلامي در سال 61 جهت ثبت زندگينامه امام خميني با آيتالله خامنهاي است که با ديگر خاطرات ايشان از امام خميني تنظيم شده است.
همچنين در اين کتاب شاهد تصاويري از دوران مبارزه حضرت امام خميني(ره) و همچنين گزارشهاي ساواک و شهرباني درباره فعاليتهاي مبارزاتي ايشان هستيم. همگي اين تصاوير و گزارشها از جمله اسنادي است که از آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامي استفاده شده است. مطالب و اظهارنظرهاي نقل شده از رهبر انقلاب اسلامي در اين کتاب بر مبناي بخشي از مصاحبههاي انجام گرفته ايشان است که پيش از اين به صورت کامل در دو کتاب «شرح اسم» و «مشهد از مقاومت تا پيروزي» و نيز سخنرانيهاي سالانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در ايام مختلف سال از جمله چهارده خرداد ماه و نيز ديدارهايشان با ستاد برگزاري مراسم ارتحال حضرت امام(ره) و نيز خاطرات نقل شده از ايشان در کتاب «مدح خورشيد» انتخاب شده است.
اين کتاب با چنين محتوايي در دو بخش نهضت اسلامي و نظام اسلامي تنظيم شده است. در فصل اول مطالب طبق سير تاريخي مطالب با موضوعاتي مانند مقام علمي و تاثير اخلاقي، شروع دوران مبارزه، حادثه مدرسه فيضيه، واقعه 15 خرداد 42، حصر و تبعيد، مرحله جديد مبارزه، بازگشت به ايران و روزهاي آخر حيات رژيم را در برميگيرد و در فصل دوم با عنوان نظام اسلامي موضوعاتي مانند چهره رهبر و زمامدار، ايستادگي در مقابل دشمنيها، عطوفت امام، صدور انقلاب، مردمي بودن، زاهد و عارف بودن و… و. مورد توجه قرار گرفته است.
همچنين در اين اثر، سعي شده از ميان خاطراتي که معظمله در سخنرانيهاي مختلف تکرار کردهاند، جزئيات تجميع شود و کنار هم قرار گيرد؛ از اين رو ممکن است براي يک خاطره، از دو يا سه منبع استفاده شده باشد. در بخشهايي از اين کتاب ذيل موضوع «شروع مبارزه» ميخوانيم: «بعد از گذشت حدود يک سال و نيم از فوت مرحوم آيتالله بروجردي، نهضت اسلامي شروع شد. در نيمه دوم سال 1341، بعد ديگري از ابعاد اين شخصيت آشکار شد و آن، هوشياري و تيز فهمي و توجه به نکاتي که غالباً به آن توجه نميکردند، از يک طرف، و غيرت ديني از طرف ديگر بود.
خيليها شنيدند که تصويبنامه دولت در آن زمان، قيد مسلمان بودن و سوگند به قرآن براي فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خيلي توجه نکردند که اين چقدر اهميت دارد؛ در عين حال خيلي اهميت داشت. دليل هم اين بود که با آنکه مجلس شوراي ملي آن زمان، مجلس فرمايشي بود، خودشان آن را تشکيل ميدادند و فقط نامزدهاي مورد قبول خودشان به آنجا ميرفتند، در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود؛ با وجود اين،
آن رژيم جرأت نکرد آن مقررات مربوط به انجمنها و اين مسئله اسلام را در وقتي که مجلس سر پا بود، مطرح کند. ترسيدند منعکس شود، گذاشتند در غياب مجلس. مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند، مجلس نبود. در محيط دربستهي آن را تصويب کردند. اين نشان ميداد که پشت سر اين قضيه، حرفهاي فراوان و مقاصد زيادي هست. اين را کسي نميفهميد؛ اما امام اين را فهميد و ايستاد. غيرت ديني او، او را وادار کرد که در اين مسئله پيشقدم شود و مبارزه براي اين زاويه عليالظاهر کوچک ضد اسلامي را شروع کندو اين کار را هم کرد.
آنجا ما چهره سياسي آقاي خميني را براي اولبار کشف کرديم. چيزي که در کار ايشان فوقالعاده مهم بود، اين بود که معلوم ميشد که اين مرد، هم آگاهي سياسي دارد،
هم گستاخي سياسي؛ و اين دو در کسي جمع نبود از علما و روحانيون. بودند کساني که گستاخي سياسي داشتند. از علما ما داشتيم افرادي که در زمان شدت اختناق، گستاخانه عليه دستگاه حرف ميزدند؛ اما دور از آگاهي سياسي، حرفهاي بيضابطه، حرفهايي که هيچ کس هوشمندي را جلب نميکند. من الان نمونههايي از اين قبيل سراغ دارم که البته لزومي ندارداسمی از آنها ببرم.
[جمعه 1395-03-14] [ 02:10:00 ب.ظ ]