مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • نورفشان
  • رهگذر کوی دوست
  • ♡ گوشه نشین حرم ♡


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • مناجات و دعای زیبای شهید چمران در مورد بلند طبعی
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • عاشقانه ای برای بابا
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • هرگز مرا نشناختی...
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • با ساعت دلم ....
  • صفر به خیر نگذشت
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • روزگار عجیبی است ...
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • غدير در آيات قرآنى
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • طیب، حر انقلاب
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • حکم نماز و وضو با ناخن مصنوعی
  • شب اول محرم
  • امام رئوف




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟   ...

    واعظ محترم و بزرگوار، مرحوم حاج سید مرتضی برقعی (که از وعّاظ مشهور قم بود و در کتب معروف تاریخ و مقتل و …زیاد تحقیق کرده بود) در بیت مراجع عظام منبر می رفت. در یکی از منبرهای خود چنین نقل کرد: هنگامی که دست های حضرت ابوالفضل علیه السلام را قطع کردند، تیری به چشم مبارک آن بزرگوار اصابت کرد، چون دست نداشت زانوهای خود را بالا آورد تا با زانو تیر را از چشم مبارک بیرون آورد. چون خم شد، ظالمی عمود آهنین به فرق آن حضرت زد، که با صورت به زمین افتاد.

    تأیید این مطلب، خوابی است که مرحوم سید محمّد ابراهیم قزوینی (متوفی سال 1360 هجری قمری) دیده بودند. ایشان در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمّد علی خراسانی (متوفی سال 1383 ه.ق) که واعظی بی نظیر بود، بعد از ایشان منبر می رفت. یک شب مرحوم واعظ خراسانی، مصیبت حضرت ابوالفضل علیه السلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن بزرگوار یاد کرده بود.

    مرحوم قزوینی که سخت متأثر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سختی را که سند ندارد چرا می خوانید؟

    شب در عالم رؤیا به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرّف شده بود.آقا خطاب به ایشان فرموده بودند:

    سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟

    پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیرباران کردند، در این زمان تیری به چشم من خورد (و شاید فرموده بود به چشم راست من) هرچه سر را تکان دادم که تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانوها را بالا آوردم و خم شدم که به وسیله زانو، تیر را از چشم بیرون بکشم ولی دشمن با عمود آهنین بر سرم زد.

    برگرفته شده از كتاب اميد حرم، ابوالقاسم حميدي،قم ، انتشارات جمكران،1388.

     

    موضوعات: بدون موضوع, جالب ترین ها, مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-17] [ 07:44:00 ب.ظ ]





      جواب شجاعانه و دندان شکن حضرت زینب به ابن زیاد.....   ...


     ابن زياد (لعین) على بن الحسين و زنان را با سر امام حسين احضار كرد و زينب دختر على با آنها بود ابن زياد گفت

    حمد خدا را كه شما را رسوا كرد و احاديث شما را دروغ در آورد

    زينب فرمود:« حمد خدا را كه ما را به محمد گرامى داشت و بخوبى پاكيزه كرد .همانا فاسق رسوا شود و فاجر دروغ گويد،»

    گفت: خدا با شما خاندان چه كرد؟

    فرمودند:« سرنوشت آنها شهادت بود و به آرامگاه خود برآمدند و محققا خدا تو را با آنها جمع كند و نزد او محاكمه شويد،»


    ابن زياد خشم كرد و قصد كشتن زينب نمود و عمرو بن حريث او را آرام ساخت،

    زينب فرمود:« آنچه از ما كشتى تو را بس است مردان‏ ما را كشتى و ريشه ما را كندى و حريم ما را مباح شمردى و زنان ما را اسير كردى با كودكان ما! اگر مقصودت شفا دادن دل بود تو را كافى است .»
    ابن زياد بعد از این جواب شجاعانه حضرت زینب مغموم و عصبانی دستور داد آنها را بزندان باز بردند.


    امالى شيخ صدوق-ترجمه كمره ‏اى، متن، ص: 166

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-07-14] [ 07:03:00 ب.ظ ]





      کلاس تفسیر قرآن حضرت زینب(سلام الله علیها)   ...

     

    در مدت حکومت چند ماهه حضرت علی ،حضرت زینب به همراه همسرش عبد الله بن جعفر راهی کوفه شدند . در آنجاعده ای از زنان کوفی ،شوهران خویش را به نزد امام علی فرستادند و پیام دادند که شنیده ایم که زینب مانند مادرش (حضرت زهرا) از علم و دانش فراوانی برخوردار است . پس اجازه فرمایید از خرمن علمش برخوردار باشیم

    امام اجازه دادند  و جلسه درس و تفسیر حضرت زینب آغاز شد یک روز ضمن اینکه حضرت زینب مشغول تفسیر سوره مریم بودند حضرت علی صدای ایشان را شنید و به او فرمودند که منظور از آیه شریفه “کهیعص” مصائب و سختی هایی است که بر تو نازل می شود یا زینب…!!!

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ در کتاب زندگانی حضرت زینب نوشته دکتر مصطفی اولیایی،تهران،ارشاد اسلامی،1388.ص45

    موضوعات: بدون موضوع, مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-07-13] [ 10:37:00 ق.ظ ]





      اشک هاتو هدیه بده ، شادی بگیر (منش ابا عبدالله الحسین)   ...


    شیخ الطائفه ابی جعفرطوسی از ابن قولیه از پدرش از ابن خارجه از ابی عبدالله (علیه السلام) نقل می کند:


    «که حسین بن علی (علیه السلام) گفت:من کشته اشک چشمم و با حزن و اندوه کشته شدم و بر خداست که غمگینی به زیارت من نیاید ،مگر آنکه او را شادان به اهل خود برگرداند.»

     


    نفس المهموم،ص36.حدیث هشت

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-07-12] [ 04:16:00 ب.ظ ]





      به یاد بانوی صبوری....   ...

     عمه سادات سلام علیک

    روح مناجات سلام علیک

     

    سلام بانو

     بانو زینب ام ،وقتی به شما فکر می کنم  مبهوت می مانم .

    نمی دانم کدام سختی و یا مشکل در زندگی شما درد آور تر بوده است … 

    از دست دادن جد بزرگوارتان ،

    شهادت مادر،

    قتل پدر

    یا جفاکاری های بنی امیه با داداش حسن ؟؟

    نمی دانم دیدن کدام منظره برای شما سخت تر بود…..دیدن تشت پر خون سینه حسن یا سربریده داداش حسین،دستان به نا حق بریده شده داداش عباس یا دستان از کفن بیرون آمده مادر (برای در آغوش گرفتن بچه ها)…..دیدن چشمان پر از اشک رقیه یا چشمان پر از خون عباس،دیدن فرق شکافته بابا یا فرق شکافته علی اکبر….؟

    قطعه قطعه شدن جسم مبارک و عزیز حسین یا پرپر شدن پسرهایتان!

    بانو ……..بانو ………دلتنگ از مشکلات و رنج های زندگی خودم بودم و می خواستم از آن ها برایت بگویم و بنویسم …گله کنم از دعاهای به استجابت نرسیده ام …… از سرگردانی وبلا تکلیفی خودم و هزار هزار تا درد و مشکل دیگر…

    اصلا عزم جزمم برای نوشتن نامه هم همین مساله بود ………….

    اما حالا دیگه تمایلی به این گله و گله گذاری ندارم ……. فقط دلم کربلا می خواد… دلم بین الحرمین را می خواد … دلم هواییه کوی حسین شده ،دلم دیدن قتلگاه را می خواد.. دلم نجف می خواد … کاظمین می خواد…دلم ابوالفضل را می خواد…دلم حسین را می خواد.

    بانو …. بانو …. بانو ….دلم شما را می خواد… دلم می خواد سرم را بذارم روی ضریح زیباتون وهای های گریه کنم …. دلم می خواد باشما برای حسین که نه برای بشریت گریه کنیم ……دلم می خواد باهم گریه کنیم … میدونم توقع زیادیه  اما امیدمن به شما بیشتر از حتی توقعاتم هست……

    دلم می خواد خواهرانه به سوگ داداش بنشینیم و عزاداری کنیم

    این روزها دلم بدجوری شما را می خواد …بانو

     

    موضوعات: بدون موضوع, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-07-11] [ 09:58:00 ب.ظ ]





      زیارت ناحیه مقدسه؛زیارت سفارش شده امام حسین(علیه السلام) با ترجمه   ...

    أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ،

    سلام بر  آدم  یارِ مخلص  خدا  از  بینِ  آفریدگانش ، 

    أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ،

    درود  بر  شیث  ولىّ خدا  و بهترینِ  بندگانش ، 

    أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ،

    سلام  بر  ادریس  که  براى خدا حجّتِ  او را  بپا داشت ،

    ادامه »

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:20:00 ب.ظ ]





      گوشه ای از بایدها و نباید های عزاداری   ...

    بایدها و نباید های عزاداری


    یکی از بزرگترین نعمت ها، نعمت خاطره و یاد حسین بن علی (علیه السلام)  یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرم و عاشورا برای جامعه شیعی است. این مجالس و محافل عزت در هر کجای عالم که باشد گوشه ای از حرم حسین (علیه السلام) و دیدگاه نظر او و محفل حضور ما در عمدیده او و جد بزرگوار و پدر و برادر و فرزندان معصوم اوست[1].

    در این مجالس و به طور کلی در عزای حسین چه در ماه محرم و چه ماه های دیگر باید نکته های بسیاری مراعات شود تا واقعاً این گونه عزادار یها محبوب امام حسین و مادرایشان شود. اول از همه حادثه ی عاشورا را از پیرایه های مضر خالی کنیم پیرایه های دروغ و نقل های خلاف در شرح واقعه جگر سوز کربلا دیده می شودکه همه وظیفه داریم آداب و مراسمی که مربوط به دین می شود را از پیرایه سلیقه ای خالص ساخته و بهانه به دست دشمن ندهیم.[2]

    نحوه ی برگزاری عزاداری ها اعم از زنجیز زنی و سینه زنی باید به طور یباشد که هیچ گونه آسیبی به بدن نرسد. چون آزار نفس و اذیت کردن بدن که همان زدن به سر وسینه و قمه زدن و زنجیر کردن و خراشیدن حرام بوده و این مورد عقلاً و نقداً ثابت شده است.[3]

    گونه دیگری از عزادای به نمایش در آوردن مصائب امام حسین و یارانش در کربلا است که از آن به تعزیه خوانی تعبیر می شود. تعزیه خوانی به دلیل اینکه صحنه های از واقعه ی عاشورا را در ذهن بیننده مجسم می کند می تواند یکی از تأثیر گذارترین انواع عزاداری باشد. این گونه عزاداری ها اگر مشتمل بر استعمال آلات لهو و لعن نباشد و غنا و دروغ نخوانند و مرد لباس مختص به زن را نپوشد و مستلزم وهن مذهب و هتک امام و یاران اهل بیت آن حضرت نباشد اشکالی ندارد.[4]

    ———————————————-

    [1] -شاهرودی، سیدعلی رضا، جلوه های عزاداری در تعالیم اهل بیت، قم، دلیل ما(1388)ص 143.
    [2] -سمنانی، حسن و حسین، آداب عزاداری شهیدان کربلا؛ تهران، راه نیکان، (1385، ص 111.
    [3] -عزاداری باید ها و نبایدها، به کوشش مرکز مطالعات راهبردی خیمه، تهران، انتشارات خیمه، چاپ اول، 1388، ص 31.
    [4] -لنکرانی، فاضل، جلوه های عاشورا، چاپ اول، قم، انتشارات امیر العلم، ص 108.

    موضوعات: بدون موضوع, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:37:00 ق.ظ ]





      پیام های غدیر؛تبلیغ باید عمومی باشد   ...

    : «يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك…

    پیام های غدیر؛تبلیغ باید عمومی باشد

    برای تبلیغ و بیان حق باید اعلان عمومی کرده و مخفی کاری ننمود، همان گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله در حجه الوداع به جهت ابلاغ امر ولایت اعلان عمومی نمود، و نیز قبل از پراکنده شدن مردم در ملأ عام ولایت را ابلاغ نمود.

    دیده شده از کتاب غدیرشناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-10] [ 05:55:00 ب.ظ ]





      اقدامات حضرت رسول اکرم در معرفی ولی خدا   ...

     حضرت رسول اکرم (ص)براى اين رهبرى و اين ولايت با آن ضرورت و با اين هدف گام هاى بلندى برداشت و تا امروز راه ما روشن نمود.

    الف . نص
    او از روزهاى اول َدعوت َََََََََتا واپسين لحظه هاى حيات ، هميشه على را نشان مى داد و سفارش مى كرد كه كه بر او جلو نيفتيد كه گمراه مى شويد و از او كنار نكشيد كه از دست مى رويد.
    احاديث غدير و ثقلين و منزلت و و و در كتاب ها جمعند.
    اما بعدها ديگران به خاطر اينكه كفر صحابه و ارتداد آنها پيش نيايد نصوص ‍ را رد كردند و يا تاءويل نمودند و در نتيجه به آنچه در نوشه هاى خود جمع كرده بودند بى اعتنا ماندند و حتى چشم عقل خويش را بستند. و هدف حكومتى اسلام را ناديده گرفتند و حكومت اسلامى را تا حد استعمار و چپاولگرى و فتوحات و غنايم پايين آوردند و عاقبت گرفتار بدعت و اشرافيت و تبعيض و درگيرى و تجزيه نمودند.
    از هنگامى كه اسلام از مسير ولايت بيرون آمد، از همان غروب كرده بود، گرچه واپسين شعاع هاى طلايى آن تا هزار و سيصد سال بعد ادامه داشت . اما اين شعاع ها ديگر حرارت و زايش و نورى نداشت ، سرد و تاريك و غمرنگ بود. از مرگ ، از غروب خبر مى داد.

    ب - زمينه سازى
    رسول كه سرسختى دنياطلب ها و سلطنت خواهان را مى ديد براى اينكه مدينه براى على خالى بماند و زمينه براى او فراهم شود، تمامى آنها را تحت سرپرستى جوانى هجده ساله و روانه سرزمين هاى دور كرد و بر هر كس كه تخلف كند نفرين فرستاد، اما آنها كه هدف را فهميده بودند، به بهانه اين كه چگونه محمد را رها كنيم و چگونه او را در بستر مرگ بگذاريم و خبرش را از كاروان ها بگيريم ، از مدينه نرفتند و ماندند و نفرين رسول را بر خود خريدند و جامعه اسلامى را به بن بست كشاندند و كردند آنچه كردند.

     


     

    ج - نوشته و كتاب
    در نتيجه ، رسول به خاطر اين كه كار را يك سره كند و ابهامى باقى نگذارد، در آخرين لحظه كه همه جمع شده بودند، قلم و كتفى را طلب كرد تا آنها گمراه نشوند، اما آنها به قرآن قناعت كردند و با رسول مخالفت نمودند.
    و رسول كه پافشارى آنها و مخالفتشان را ديد، ديگر جهتى براى نوشتن نداشت . كسانى كه روبروى رسول گفته او را نمى پذيرند، پس از مرگ با اين نوشته ها چه خواهند كرد؟

    د - نشانه ها و علامت ها

    رسول كه تنهايى خويش و تنهايى على و تنهايى و بى پناهى مردم بيگانه از خواب و اين رهبر زنده ، حتى با مرگ ، هيچگاه اينها را، اين توده تنها را در كنار آوازه گرها و در دست گرگ ها رها نمى كند، اينها هر چند از نوشتن و كتابت او جلوگيرى كنند، از نشانه ها و علامت هايش نمى توانند جلوگير باشند.
    و اين است كه رسول آگاه و بيدار، على را در تمام دوره ها يارى مى دهد و توده بى پناه را با علامت ها به خويش ، به على و به حق ، مى خواند و از ديگران مى ماند .
    اين علامت ها، انسان هاى گويا، فاطمه ، ابوذر، عمار و همراهى قرآن روشنگر است .
    فاطمه ، در دوره ابوبكر و عمر،
    ابوذر، در زمان عثمان ،
    عمار، در برابر معاويه ،
    و همراهى قرآن تا امروز.

    رسول بارها گفته بود فاطمه از من است و كسانى كه او را به خشم بياورند مرا و خداوند را به خشم آورده اند.
    و فاطمه بر آنها خشمناك بود و حتى گويى او گواه اين خشم است .
    و رسول گفته بود، آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته است .
    و اين زبان قاطع و صادق روياروى عثمان بود.
    و رسول گفته بود كه عمار را، گروه ستمگر مى كشند.
    و عمار در كنار على بود و شمشيرش بر گلوى معاويه .
    و رسول گفته بود كه جانشينان من دوازده نفرند و گفته بود: من دوئ چيز را در ميان شما مى گذارم كه مانع گروهى و چراغ را شما هستند. اين دو، از هم جدا نخواهند شد تا اين كه در حوض بر من وارد شوند.

    و امروز جز شيعه با اين گفته همراه نيست ؛ كه ديگران امروزها در كنار اين همه تجزيه و همراه اين همه حاكم ، خليفه و حاكم و اولى الامرى ندارند.
    آنها قرآن و خليفه را از هم جدا كردند، در حالى كه رسول به همراهى آنها شهادت داده بود. همانطور كه با زبان گويايش از يوم الانذار… و يا دست بلندش در غدير… و با تقاضاى قلم ، در واپسين لحظه هاى زندگى و با فاطمه و ابوذر و عمار در دامن تاريخ ، اين رهبرى ، اين ولايت ، اين سرپرستى را، گواهى داده بود و راه على را به نور بسته بود.

    درود بر آنها كه الله سرپرست و رسول چراغ و على جلودارشان است .
    درود بر آنها كه چنين راهى را، با سر رفته اند.

    برگرفته از کتاب غدیر نوشته على صفايى حائرى

    موضوعات: بدون موضوع, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-07-08] [ 09:06:00 ب.ظ ]





      اعلام رسمی ولایت و تداوم امامت تا رستاخیز در خطبه غدیر   ...

    «ثم من بعدی علی ولیکم، و امامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم القیامة، یوم تلقون الله و رسوله»

    همه شیعیان می­دانند که هیچ مسیری بدون وجود کسی که مسیرشناس باشد به درستی به انجام نمی­گردد، مسیر انسانیت نیز چنین است، از این رو رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای تداوم طی طریق بعد از خود امام را (که همان مسیرشناس است) در مناسبت های مختلف و مکان های متفاوت مانند غدیر خم با بیان اینکه اینجا آخرین جایگاهی است که در این اجتماع به پا ایستاده ایم، به ولایت علی علیه السلام و امامان بعد از ایشان اشاره می­کند و می­گوید:

    «ثم من بعدی علی ولیکم، و امامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم القیامة، یوم تلقون الله و رسوله»

    پس از من علی علیه السلام سرپرست شما و امام شما به امر پروردگار شماست، و پس از علی علیه السلام امامت در فرزندان من که از علی علیه السلام تا روز قیامت برقرار خواهد بود، روزی که خدا و رسول او را ملاقات کنید.[1]



    برگرفته از کتاب محمد، دشتی، جایگاه غدیر، قم: مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام، 1377، ص 174.

     

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-06-28] [ 10:52:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."
     
     
    مداحی های محرم