ابن زياد (لعین) على بن الحسين و زنان را با سر امام حسين احضار كرد و زينب دختر على با آنها بود ابن زياد گفت

حمد خدا را كه شما را رسوا كرد و احاديث شما را دروغ در آورد

زينب فرمود:« حمد خدا را كه ما را به محمد گرامى داشت و بخوبى پاكيزه كرد .همانا فاسق رسوا شود و فاجر دروغ گويد،»

گفت: خدا با شما خاندان چه كرد؟

فرمودند:« سرنوشت آنها شهادت بود و به آرامگاه خود برآمدند و محققا خدا تو را با آنها جمع كند و نزد او محاكمه شويد،»


ابن زياد خشم كرد و قصد كشتن زينب نمود و عمرو بن حريث او را آرام ساخت،

زينب فرمود:« آنچه از ما كشتى تو را بس است مردان‏ ما را كشتى و ريشه ما را كندى و حريم ما را مباح شمردى و زنان ما را اسير كردى با كودكان ما! اگر مقصودت شفا دادن دل بود تو را كافى است .»
ابن زياد بعد از این جواب شجاعانه حضرت زینب مغموم و عصبانی دستور داد آنها را بزندان باز بردند.


امالى شيخ صدوق-ترجمه كمره ‏اى، متن، ص: 166

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1395-07-14] [ 07:03:00 ب.ظ ]