مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • avije danesh


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • چرا باید لک لکی در کار نباشد؟؟
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • با ساعت دلم ....
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • روزگار عجیبی است ...
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • غدير در آيات قرآنى
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • دلنوشته برای روز اول ماه محرم
  • نظاره کن قدرت و لطف و کرم پرودگارت را....
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • شب اول محرم
  • امام رئوف
  • حکم نماز و وضو با ناخن مصنوعی




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      حضرت فاطمه معصومه و ایران   ...

    منزلت حضرت معصومه

    حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می‎باشد به طوری كه ائمه طاهرین علیهم السّلام از این بانو، با جلالت و تكریم یاد كرده‎اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلكه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه علیهم السّلام آمده و از مقام والای او سخن گفته‎اند كه به بعضی از آنها اشاره می‎شود.

    امام صادق علیه السّلام می‎فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی…»[1] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‎گذرد كه او دختر موسی است… .»

    امام صادق علیه السّلام در حدیثی دیگر پیش از این كه این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‎گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‎دهد و می‎فرماید: «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‎شود، به نام فاطمه هر كس او را زیارت كند بهشت برای او ثابت می‎شود… .»[2]

    حضرت فاطمه معصومه علیهاالسّلام، كه بعد از حضرت زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه سلام الله علیها نمی‎رسد.

    همه این بیانات حاكی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مكرم اسلام می‎باشد. بی‎شك این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است كه او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی كاظم علیه السّلام دارای 37 فرزند بود كه در میان آنها این بانوی مكرم است كه مثل ستاره‎ای درخشان می‎درخشد و در میان فرزندان امام كاظم علیه السّلام بعد از امام رضا علیه السّلام هیچ كدام هم سنگ او نمی‎باشد. حال به خصوصیات و فضایلی اشاره می‎كنیم كه باعث عظمت و درخشش او در میان دیگر امامزادگان شده است.

    دلیل مهاجرت حضرت به ایران:

    مأمون عباسی در سال ۲۰۰ هجری قمری، با نامه‌ها و پیام‌های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به‌سوی خراسان آمد.

    حضرت معصومه(س) هم یک سال بعد (سال ۲۰۱) به‌شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان شد و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی‌دار و عظیم حضرت معصومه(س) برای حمایت از ولایت امام علی‌بن موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به‌صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می‌شد.

    حضرت (س) به همراه عده‌ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می‌شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مومن و مسلمان می‌رساندند و مخالفت خود و اهل‌بیت (ع) را با حکومت حیله‌گر بنی عباس اظهار می‌کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده‌ای از مخالفان اهل بیت(ع) که از پشتیبانی ماموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت معصومه(س) را نیز مسموم کردند.

    به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که می‌فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می‌کشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجری قمری حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی که امروز «میدان میر» نامیده می‌شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد.

    آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگی کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.

    محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

     

    ———————

    1- سفینة البحار، ج 2، ص 276.
    2- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 216.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-05-13] [ 09:42:00 ق.ظ ]





      امام صادق (علیه السلام)، تداومگر مکتب عقلانی شیعه   ...

    بی شکی یکی از مهم ترین ارکان حفظ و تداوم مکتب شیعی ، بعد از خون امام حسین، جهاد علمی امام صادق (علیه السلام) است.

    افول امویان و قدرت  و فریبکاری عباسیان ، گسترش ارتباطات جهان اسلام و ورود اندیشه ها و مکاتب فلسفی،افزایش دوستداران حق و حقانیت ، گسترش جلسات مناظره و … همگی از ویژگی های عصری است که امام صادق (علیه السلام) با آن روبه روست .

    به عبارت بهتر ؛ گام برداشتن بر لبه تیغ . که هم می تواند فرصت ساز باشد و هم فرصت سوز. فرصت ساز ازآن جهت که باعث رشد و تعالی و تدوام شیعه خواهد شد و فرصت سوز از آن جهت که ممکن است شیعه گرفتار فرقه سازی و انحراف و افول شود .

    امام صادق،وصیت

    اما امام صادق با فراستی تمام و با عدم همراهی افرادی مثل ابومسلم و توجه به فریبکاری عباسیان ، نه تنها دامن شیعه را از انحرافات پاک نگه داشت و بلکه با استفاده از فرصت پیش آمده به تبیلغ عقلی و دفاع جانانه از مکتب اصیل اسلامی پرداخت .

    وصیت نامه زیرکانه امام صادق یکی از این فرصت سازی های اصیل است . آنجا که امام در تعیین امام و جانشین بعد از خود امامت مردم را به پنج نفر واگذار کردند که عبارت از:منصور دوانیقی، محمد بن سلیمان، عبدالله، فرزند بزرگوارشان امام موسی بن جعفر (ع) و همسر گرامی آن حضرت بانو حمیده بودند.

     امام این وصیت را برای حفظ و نگهداری امام کاظم (ع) از حیله و دشمنی حکومت ستمگر بیان فرمودند که به زودی نیز اندکی بعد از وفات آن حضرت سرّ این کار معلوم شد، آنجا که منصور به عامل یثرب نامه ای نوشت و دستور داد تا وصیّ امام (ع) را به قتل برساند، حاکم یثرب در جواب نامه منصور نوشت او به پنج نفر وصیت کرده است که تو هم یکی از آنها هستی.

    منصور در جواب او گفت: راهی برای کشتن این عدّه وجود ندارد (کافی 1/ 310، ر.ک مناقب آل ابی طالب 4/ 345.)

     

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



    [جمعه 1395-05-08] [ 05:32:00 ب.ظ ]





      اهمیت کار و تلاش و اشتغال در آموزه های قرآنی و روایی   ...

     1-1- اهمیت کار و تلاش و اشتغال در آموزه های قرآن

    آنچه در آیات قرآنی دیده می شود آن است که منطق قرآن، منطق تأکید بر کار و اشتغال بدون در نظر گرفتن جنسیت خاص است از جمله آیاتی که در مورد کار و فعالیت اقتصادی آمده است عبارتند از: (لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ/ سوره اسراء/ آیه 12)، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ/ سوره انفال/ آیه 60)، (يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ/ سوره مزمل/ آیه 20) (أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ/ سوره بقره، آیه 275)

    کار از دیدگاه قرآن با سرنوشت پیوند مستقیم دارد. چنانچه خداوند متعال می­فرمایند: (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى/ سوره نجم، آیه 39) و برای آدمی جز آنچه با سعی و عمل خود انجام داده نخواهد بود.

    از سوی دیگر تلاش برای کار و کسب حلال آن چیزی است که قرآن کریم همواره مسلمانان را به کار تشویق کرده است (فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلاَةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِيراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ/ سوره جمعه/ آیه 10) همین که نماز تمام شد در زمین پراکنده شوید و از کرم خداوند روزی بجوئید و او را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید)

    این مسأله بیانگر آن است که اسلام همانگونه که مردم را به تهذیب نفس و کمالات روحی و آخرت فرامی­خواند، زندگی دنیوی و
    بهره مندی از مواهب را نیز گوشزد نموده و راضی نیست که انسان ها تنها متوجه جهان دیگر شوند و زندگی مادی خود را مختل کنند بلکه روش اسلام این است که بین دین و دنیا و بین جهان ماده و معنا، توازن و همبستگی ایجاد کند (Ghasemi.2012.p28)

    هم چنین قرآن کریم، افرادی را که در زمین و دریا و آسمان از مواهب الهی برای کسب روزی حلال استفاده و تلاش می­کنند را ستوده و آنان را مردمی قابل احترام دانسته و پاداش آنان را از جهاد کنندگان راه خدا برتر دانسته و نام آنان را پیش از نام مجاهدین آورده است (سوره زمل آیه 20) علاوه بر آن خداوند متعال در آیات مختلف مثل (آیه 12سوره اسراء، آیه 85 سوره ملک، آیه 10 سوره اعراف، آیه 25 سوره حدید، آیه 96 سوره مائده) مردم را به سوی کار و تلاش و کسب روزی حلال دعوت کرده و آن را یک واجب دینی عنوان کرده است.

    هرچند بیان قرآنی در لزوم کار و بهره مندی از مواهب دینی و دنیوی برای همگان به صورت مطلق آمده و زن و مرد را در طی مراحل تقوی و بهره وری از حیات طیبه و سایر ویژگی ها یکسان دانسته، اما در مورد شرایط حضور زن در جامعه قیودی مانند حجاب (آیه 31 سوره نور) عدم تبرج و خودآرایی (آیه 33 سوره احزاب)، عدم حضور در هر مراسمی (آیه 34 سوره نساء) آورده شده است، که توجه و رعایت و التزام به همه این قیود، از جمله راهکارهای اساسی در برون رفت از آسیب هایی است که در ادامه به صورت جداگانه به آن پرداخته خواهد شد.

    1-2- ارزش کار و تلاش در آئینه روایات

    قبل از پرداختن به اهمیت کار و تلاش در کلام و سیرۀ معصومین علیهم السلام باید توجه داشت که در متون دینی اسلام بر برابری زن و مرد در تحصیل تقوی، کسب فضایل معنوی تصریح شده است مانند آیاتی که زن و مرد را از یک جنس (نه طفیلی وجود یکدیگر) و در زمرۀ صاحبان اندیشه و برخوردار از نتیجه ی اعمال صالح و مستحق حیات طیبه (آیه 27 سوره نمل) و بهشت جاویدان می­داند. در حالیکه هر دو جنس دارای مسئولیت های مشترک و جایگاه یکسانی هستند، اما تفاوت های تکوینی و آشکاری که بین زن و مرد است اقتضای رفتارهای مختلفی را دارد (Zafaranchi.2010.p88) توجه به این مسأله، برخلاف برخی دیدگاه هایی است که مخالف مطلق اشتغال زنان هستند زیرا فقه شیعه با تأکید بر اصل اباحه، اشتغال زنان را اشتغال مباح و جایزی می­داند و تنها قید آن، عدم منافات با حقوق زناشویی یا لزوم کسب رضایت همسر می­داند (Taghadosi.nia.1993.p219)

    از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم، روایات متعددی مبنی بر مبغوض بودن بیکاری و تن پروری و کسالت وارد شده که در آن ها تفصیلی به لحاظ جنسیت مشاهده نمی­شود. چنانچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند: «خداوند شخص سالم اما بیکار را که نه مشغول امور زندگی دنیوی است و نه اخروی را مبغوض می­دارد» (Abl hadid.1983.p146) و یا این حدیث که می­فرمایند: «بر امت خویش بیش از شکم پرستی، بر پرخوابی و بیکارگی و بی ایمانی بیمناکم» (Payandeh.2004.p52) و یا این حدیث امام باقر علیه السلام که می­فرمایند: «ایاک و الکسل والفجر، فانّما مفتاح کل شر، از بیکاری و ناامیدی بپرهیز که این دو کلید کلیه همه شرور و نابسامانی هاست»  (Rishahri.2011.p5186)

    و یا این حدیث که به روشنی کسب روزی حلال و اشتغال صحیح را بر هر انسانی واجب می­داند.

    چنانچه حضرت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «طلب الحلال فریضه، علی کل مسلم و مسلمه: کار کردن برای کسب روزی حلال بر هر زن و مرد مسلمان واجب است» (Majlisi.1985.p9)

    و یا این روایت که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می­فرمایند: «العبادة عشره اجزاء، تسعه اجزاء فی طلب الحلال» عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن در کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال است (Noori.1987.p12) از این رو می­توان نتیجه گرفت که لازم است سیاست های کشور به سمت تشویق به فعالیت، گسترش زمینه های کارآموزی و فعالیت و تحقیر بیکارگی تنظیم گردد و نباید انتقاد از اشتغال زنان به پذیرش کم کاری و بی خاصیتی یک قشر خاص منجر شود (Zafaranchi.2010.p73) بلکه باید با بازشناسی آسیب ها، موانع و از بین بردن آن ها، راهکارهای ترویج کار و تلاش که سد مهمی در مقابل انواع فسادهای اجتماعی است را ساخت.

    نوشته : نجمه رضوی. ارشد کلام اسلامی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-05-05] [ 04:04:00 ب.ظ ]





      احترام به والدین، منش علمای دین   ...

     

    شیخ انصاري

    شیخ انصاری عالم فقیه ،مادرش را تا نزدیك حمّام به دوش مى گرفت و او را به زن حمامى سپرده، مى ایستاد، تا بعد از پایان كار او را به خانه برگرداند.
    هر شب به دست بوسى مادر مى آمد، و صبح با اجازه او از خانه بیرون مى رفت.
    پس از مرگ مادر به شدت مى گریست. می فرمود گریه ام براى این است كه از نعمت بسیار مهمى چون خدمت به مادر محروم شدم.
    شیخ پس از مرگ مادر با كثرت كار و تدریس و مراجعات، تمام نمازهاى واجب عمر مادرش را خواند، با آنكه مادر از متدیّنه هاى روزگار بود.

    حضرت عیسی مسیح

    روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ؟ خطاب میرسد : آری ! موسی با حیرت می پرسد : آن شخص کیست ؟ خطاب میرسد : او مرد قصابی است در فلان محله ، موسی می پرسد : میتوانم به دیدن او بروم ؟ خطاب میرسد : مانعی ندارد !

    فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند و می گوید : من مسافری گم کرده راه هستم ، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم ؟ قصاب در جواب می گوید : مهمان حبیب خداست ، لختی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می رویم ، موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و… کنار گذاشت . ساعاتی بعد قصاب می گوید : کار من تمام است برویم ، سپس با موسی به خانه قصاب می روند و به محض ورود به خانه ، رو به موسی کرده و می گوید : لحظه ای تامل کن ! موسی مشاهده می کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته ، آنرا باز کرده و آرام آرام طناب را شل کرد . شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خودجلب کرد ، وقتی تور به کف حیاط رسید ، پیرزنی را در میان آن دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید ، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد ، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت : مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می گوید : پسرم ان شاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی . سپس قصاب پیرزن را مجدداً در داخل تور نهاده بر بالای درخت قرارداده و پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید : او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آن که همیشه این دعا را برای من می خواند که ” انشاء الله در بهشت با موسی همنشین شوی ! “چه دعایی !! آخر من کجا و بهشت کجا ؟ آن هم با موسی ! موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید : من موسی هستم و تویقیناً به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد !

    شهید مطهری

    فرزند استاد نقل می کند:
    استاد شهیدمان نسبت به پدر بزرگوار خویش، مرحوم آقای حاج شیخ محمد حسین مطهری نیز تواضع و احترام خاصی داشتند. به خاطرم می آید هر گاه ما به فریمان زادگاه و محل سکونت پدر بزرگم آقای حاج شیخ و فامیل پدری سفر می کردیم پدرم تاکید خاصی داشتند که ابتدا به منزل پدر و مادرشان بروند پس از ان اقوامی راکه برای دیدن ایشان و خانواده، به منزل آقای حاج شیخ پدر استاد می آمدند می پذیرفتند در موقع روبرو شدن با پدر و مادر دست آنان را می بوسیدند و به ما توصیه می کردند که دست ایشان را ببوسم.
    باز به خاطرم می آید گاهی از صحبتهای پدر و مادرم دلتنگ می شدم پدرم می فرمودند:
    مجتبی، انسان هیچگاه از سخن پدر و مادرش ناراحت و دلگیر نمی شود والدین همیشه خیر و سعادت فرزند را می خواهند.

     

    شهید جواد خانجانی



    آیت‌الله مرعشی نجفی(ره)

    زمانی كه در نجف بودیم، یك روز مادرم گفتند: «پدرت را صدا بزن تا تشریف بیاورد برای نهار.» حقیر رفتم طبقه فوقانی؛ پدرم در حال مطالعه خوابش برده بود.

    ماندم چه كنم، خدایا امر مادرم را اطاعت كنم؟ از طرفی می‌ترسیدم با بیدار كردن ایشان، باعث رنجش خاطر مباركشان شوم.

    خم شدم و لب‌هایم را كف پاهای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم تا اینكه[پدرم] به خاطر قلقلك پا بیدار شد و دید من هستم. پدرم، سیدمحمود مرعشی، وقتی این علاقه و ادب و احترام را از من دید، فرمود: شهاب‌الدین تو هستی؟! عرض كردم: بله آقا.

    دستش را به‌سوی آسمان بلند كرد و فرمود: «پسرم، خدا عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد». آیت‌الله شهاب الدین مرعشی نجفی می‌فرمود: هرچه دارم از بركت دعای پدرم است.

    علامه طباطبایی(ره)

    علامه طباطبائی فرمودند:«آقای ادیب ( نام ایشان آقای شیخ محمد علی ارتقائی ملقب به ادیب العلماء است) که از شاگردان برادر من آقا سید محمد حسن بود، چون روح مرحوم قاضی (ره) را حاضر کرده بود و از رفتار من سۆال کرده بود، فرموده بود:

    روش او بسیار پسندیده است؛ فقط عیبی که دارد آن است که پدرش از او ناراضی است و می گوید: در ثواب تفسیری که نوشته است مرا سهیم نکرده است!چون این مطلب را برادرم از تبریز به من نوشت، من با خود گفتم: من برای خودم در این تفسیر ثوابی نمی دیدم، تا آنکه آن را هدیه به پدرم کنم.

    خداوندا، اگر تو برای این تفسیر ثوابی مقدر فرموده ای، همه آن را به والدین من عنایت کن. و ما همه را به آنها اهداء می کنیم!پس از یکی دو روز کاغذ دیگری از برادرم آمد، و در آن نوشته بود که: چون روح مرحوم قاضی را احضار کرد، مرحوم قاضی فرموده بودند: اینک پدر از سید محمد حسین راضی شده و به واسطه شرکت در ثواب بسیار مسرور است. و از این اهداء ثواب هم هیچ کس خبر نداشت!

    مرحوم آیت الله حاج آقا رضا بهاءالدینی

    مرحوم آیت الله حاج آقا رضا بهاءالدینی (ره )وقتی در عرفات او را به تشرف به محضر امام زمان (علیه السلام) دعوت کردند و حرکت کرد و به خیمه حضرت او را راهنمایی کردند نقل میکند وقتی پرده خیام را بالا زدم وجود نازنین حضرت بالای خیمه اجلال نزول فرموده بودند و پیرامون حضرت تعدادی از علما و صالحین بودند برخی را میشناختم برخی را نمیشناختم سلام کردم حضرت پاسخ عنایت فرمودند و اشاره فرمودند که بفرمایید. نشستم سخنها به میان آمد در خلال سخنان حضرت فرمودند من از حاج مهدی قوام راضی ام. این ملاقات گذشت تا از مکه برگشتیم و تهران رفتیم از حاج مهدی قوام پرسیدیم که شما چه کار کردی که امام زمان از تو راضی است گریه کرد و گفت کار خیری ندارم عمل صالح قابلی ندارم شاید رسیدگی چند ساله من از مادرم حضرت را از من راضی نموده است.

     

     

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی, فراخوان نوروزی  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-01-09] [ 11:03:00 ق.ظ ]





      معرفی یک کتابخانه مجازی   ...

    تحقیق در دنیای امروز با وجود ابزارهای اطلاعاتی متفاوت دیگر سختی سابق را ندارد، به شرط آنکه راه استاده را بلد باشیم.

    یکی از راه های استفاده از منابع استفاده از کتابخانه های مجازی است.

    اگر در مورد زندگی ائمه معصومین تحقیق می کنید این کتابخانه به شما کمک خواهد کرد.

     

    http://www.aviny.com/Library/ahlebeyt/INDEX.aspx

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-11-25] [ 08:40:00 ب.ظ ]





      معرفی کتاب "اوائل المقالات"   ...

    اوائل المقالات في المذاهب و المختارات کتابي در مباحث کلامي 


    کتاب نيوز/ اوائل المقالات في المذاهب و المختارات کتابي در مباحث کلامي از محمدبن محمدبن نعمان معروف به شيخ مفيد (وفات: 413)، و متکلم نامور امامي مذهب

    . مؤلف در ديباچه‌ي کتاب گفته است که آن را به پيشنهاد سيد شريف نقيب نگاشته است و اين سيد شريف يا يکي از شاگردان شيخ مفيد به نام حسين بن موسي بوده است يا يکي از دو پسر حسين بن موسي ( سيد مرتضي علم الهدي و سيدرضي ).

    بنا به قرائني، احتمال آن که کتاب به تقاضاي سيد رضي نوشته شده باشد. قوي تر است، چون پس از پايان کتاب، افزوده‌اي با نام سيد رضي در آغاز آن ديده مي شود. اگر اين احتمال درست باشد، با توجه به آن که سيد رضي در 396 به سمت « نقابت طالبيان » منصوت و در 403،  پس از وفات پدرش، نقابت علويين نيز به او واگذار شد که تا سال 406 - درگذشت سيد رضي – ادامه يافت، مي توان اظهار نظر کرد که اين کتاب در فاصله‌ي سال هاي 396 تا 406، يعني سال هاي پاياني عمر شيخ مفيد، نوشته شده است.


     کتاب شامل گزارشي است از موارد اختلاف شيعه و معتزله در مباحث کلامي و نيز اختلافات عقايدي شاخه‌ي اماميه از شيعه و ساير فرقه هاي شيعي چون زيديه. 

    مؤلف، مواردي از اختلاف نظر خود با متکلمان امامي مذهب از خاندان نوبخت را نيز باز گفته و گاه به آراي برخي فرق، مانند خوارج نيز اشاره کرده است. از اين گذشته، موارد اتفاق نظر با صاحبان آرا از مذاهب ديگر را نيز ياد آوري کرده است.  

    اوائل المقالات مشتمل است بر 156 عنوان که با عبارت « القول في …» (« سخن درباره ي …») آغاز مي شود. اين عنوان ها در هشت مورد تکراري هستند. از سوي ديگر، برخي عنوان ها مشتمل بر دو يا سه مسئله اند که، با حذف مکررات و احتساب مسائل غير مستقل، جمعاً 176 مسئله در اين کتاب مطرح شده است

    .   مباحث اين کتاب را به پنج مقوله تقسيم کرده اند:

       1) بيان مراد از دو واژه‌ي شيعه و معتزله از نظر لغت و اصطلاح و منشأ پيدايش مذهب اعتزال ؛

    2)بيان تفاوت اصلي شاخه‌ي اماميه با ساير فرقه هاي شيعه ؛

    3) بيان موارد اختلاف اماميه و معتزله ؛

    4) گزارشي از اصول اعتقادي اماميه بر اساس مأثوراتي که از امامان اهل بيت بر جاي مانده است ؛

    5) ذکر چندين مسئله عامه‌ي عقلي که اعتقادات با آن ها پيوند دارد و معمولاً در آثار متکلمان پيشين نيز مطرح شده است، مانند مباحث لذت و الم، مولّدات و منولّدات، اراده، صورت بندي اجسام از طبايع  چهارگانه.

    مؤلف مسائل مقوله چهارم  را، به تبع مؤلفان ديگر، « الجليل من الکلام» و مسائل مقوله‌ي پنجم را « اللطيف من الکلام » خوانده است

    .  شيخ مفيد، در اين کتاب به موضوعات کلامي بسنده نکرده، بلکه شماري از مسائل فلسفي و اصولي و فقهي را نيز پيش کشيده است و از آن رو که اين مسائل مورد مناقشه و اختلاف مذاهب کلامي بوده و طبعاً پيروان مذهب اماميه نيز گريزي از اظهار رأي درباره‌ي آن ها نداشته اند، و از آن جا که هدف مؤلف فراهم آوردن کتابي بوده است که مرجع شناخت آراي اماميان در همه‌ي مناقشات و مباحثات رايج بين مذاهب گوناگون اسلامي باشد (ليکون اصلاً معتمداّ فيما يمتجن للا عتقاد)، پرداختن به اين مسائل ضرورت مي‌يافته است.  


    از اين قبيل است بحث درباره ي جزء لا يتجزّي، اصل امتناع خلأ، مراد از دارالسلام و دارالکفر و دارالايمان، موضوع قياس و اجتهاد، تاريخ گردآوري قرآن و مسائلي درباره‌ي خبر متواتر و آحادي. چنان که گفته شد، اوائل المقالات کتابي گزارشي بود و مؤلف به هيچ روي به استدلال روي نياورد؛ اما جايگاه و مقام بلند علمي مؤلف و احتواي کتاب بر بسياري از مسائل مورد بحث نزد مذاهب کلامي و اشاره به موافقان و مخالفان با آراي اماميه – که غالباً نظر کلي يک مذهب را آورده و گاه از برخي کسان نام برده است – و نيز اشاره به اختلاف رأي اماميان دربرخي مباحث موجب اقبال فراوان محققان و دانشمندان به اين کتاب شد؛ به ويژه از نظر مقايسه‌ي آراي شيعه با آراي معتزليان بغدادي و بصري حايز اهميت گرديد.  

    نسخه هاي فراواني از کتاب در طول عمر هزار ساله اش فراهم آمد که در کتاب خانه هاي ايران و جهان وجود دارد و چاپ آن نيز بارها همراه با حاشيه هاي برخي محققان صورت گرفته است. مارتين مکدرموت، درتأليف  انديشه هاي کلامي شيخ مفيد، بيشترين استناد را به همين کتاب داشته است

    .  گفتني است که مفيد، پس از تأليف اوائل المقالات، به خواهش سيد رضي کتاب ديگري با همين روش در موضوع فقه نگاشت، با نام الإعلام فيما اتّفقت الاماميه عليه من الاحکام (آگاهانيدن از احکامي که  اماميان درآن اتفاق نظر دارند ) و در آغاز آن گفته است که اين کتاب تکمله‌ي اوائل است.  شيخ مفيد.  دين. 351       

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [یکشنبه 1394-11-18] [ 09:09:00 ب.ظ ]





      ایزدیان چه کسانی هستند؟   ...

    یزیدیان، ایزدی‌ها یا ایزدیان یا یزدانی‌ها (به کردی: Êzidî یا ئێزیدی) اقلیت مذهبی کردی هستند که در شمال عراق ،سوریه، جنوب شرقی ترکیه و قفقاز زندگی می‌کنند. شمار مهاجران ایزدی در چند دهه اخیر در اروپا رو به فزونی‌ست. ایزدیان به زبان کردی با گویش کرمانجی صحبت می‌کنند. آیین ایشان، ایزیدی،می‌باشد. آیین یزیدی مخلوطی از اسلام غیرمعمولی، مسیحیت شرقی، زرتشتی، و احتمالاً مهرپرستی است.

    اجداد ایزدیان به وسیله شیخ عدی مسلمان شدند. شیخ عدی و ملک طاووس دو عنصر مهم در آیین ایزدیان‌اند. طاووس ، نماد طایفه یزیدیه است. ایزدیان معتقدند که طاووس نماد «فرشته اعظم» است.به دلیل وجود هفت فرشته، در راس آن‌ها ملک طاووس، در جهان‌بینی‌شان، یزیدیان متهم به شیطان‌پرستی شده‌اند زیرا ملک طاووس به عنوان نمادی از شیطان تعبیر می‌شود.


    پیشینه


    این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته‌است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شده‌اند.

    ایزدی‌ها، قرن‌ها در کوهستان حلوان و نواحی آن در عراق این سکونت‌گاه‌ها در روستاهای دورافتاده و در انزوا زیسته‌اند ولی برخی آنان را با نام «شیطان‌پرست» می‌شناسند، عنوانی که ایزدی‌ها با آن مخالفند.

    البته با وجود آن‌که در باور ایزدی‌ها، دین آنان پیشینه‌ای به قدمت تاریخ بشر دارد اما مورخان، کیش ایزدی را در شمار دیگر فرقه‌هایی طبقه‌بندی می‌کنند که پس از اسلام، به نیت احیای سنت‌های پیشینیان و با انگیزه حفظ و بازیافت هویت تاریخی در نقاط مختلف خاورمیانه زاییده شدند و رشد کردند؛ هرچند بنیان‌گذاران‌شان صوفی‌های مسلمان بودند.

    ایزدی‌ها تاریخ مذهب خود را به چهارهزارسال‌پیش می‌رسانند اما به گفته پژوهشگران، کیش ایزدی در قرن چهاردهم میلادی در جنوب جلگه بین‌النهرین پدید آمده‌است.
    عقاید ایزدی‌ها تلفیقی از مذاهب گوناگون است که در این منطقه رواج داشته‌اند.

    اعتقاد به تناسخ و سیر تکاملی روح از طریق زایش‌های پی‌در پی و دمیده‌شدن در کالبدهای پیاپی، ایزدی‌ها را با مسالک شرقی پیوند می‌دهد.

    ایزدی‌ها هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که «جهان و هرچه در او هست» از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد، خاک و آتش» ترکیب یافته‌است.

    عقاید

    ایزدی‌ها تاریخ مذهب خود را به چهارهزارسال‌پیش می‌رسانند اما به گفته پژوهشگران، کیش ایزدی در قرن چهاردهم میلادی در جنوب جلگه بین‌النهرین پدید آمده‌است.

    عقاید ایزدی‌ها تلفیقی از مذاهب گوناگون است که در این منطقه رواج داشته‌اند. برای نمونه، آنها مانند زرتشتیان، مانند کلیمیان به قربانی و نذورات، مانند مسیحیان به غسل تعمید و مراسم عشای ربانی و عروس در لباس سرخ از کلیساهای مسیحی بازدید می‌کندو مانند مسلمانان به سنت ختنه معتقدند. اعتقاد به تناسخ و سیر تکاملی روح از طریق زایش‌های پی‌در پی و دمیده‌شدن در کالبدهای پیاپی، ایزدیان را با مسالک شرقی پیوند می‌دهد. از سوی دیگر، ایزدیان همچون مسلمانان روزانه پنج بار به شیوه خود نماز می‌گزارند، اما قبله‌شان در چهار بار از این نمازهای پنج‌گانه، خورشید است و در نیم‌روز، مقبره شیخ عدی بن مسافر، صوفی عرب قرن ششم هجری که به باور مورخان، بنیان‌گذار کیش ایزدی است.

    ایزدی‌ها دارای دو کتاب مقدس‌اند: یکم کتاب جلوه که در آن اصول اعتقادی آن‌ها تشریح شده‌است و در کتاب دیگری به نام مصحف رش (کتاب سیاه) مجموعه ادعیه و سرودهای آن‌ها در ستایش بزرگان‌شان ثبت شده‌است.

    علویان، کاکه‌ای‌ها (اهل حق) و شیدلی‌ها که همگی در مناطق کردنشین ایران، عراق، ترکیه و سوریه و نواحی هم‌جوارشان زندگی می‌کنند، از این دسته مذاهب به شمار می‌روند[نیازمند منبع] و همگی این وجه مشترک را دارند که از سویی آداب نیایش جمعی‌شان همچون نذر و نیاز و قربان به یک‌دیگر شباهت دارد و با صوفیان مسلمان مشترک است و دیگر این‌که گرچه پیروانی از میان ترکان و اعراب هم پیدا کرده‌ند، مرکز عمده نشو و نموشان کردستان عراق بوده و فرهنگ و زبان کردی رکن مهمی از آیین آنان را تشکیل می‌دهد.

    باور بر این است که نام کیش ایزدی ریشه در واژه فارسی ایزد دارد. عناصری همچون ستایش خورشید و آتش در این آیین نشانه‌هایی از باورهای باستانی ایرانیان، مهرپرستی و دین زرتشت دارد.

    زیارتگاه‌ها (معابد) آنها اغلب با تصویر خورشید آراسته شده و گورهای آنها به سمت شرق، در جهت طلوع آفتاب هستند.

    «ایزدیان» هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که

    ایزدی‌ها همچون صوفیان در مراسم خود به ذکر و سماع می‌پردازند و پیروان این کیش، به طبقات پیر و شیخ و مرید تقسیم می‌شوند.

    البته برخی جوانان ایزدی صرف نظر از باورهای اجدادی خود مبنی بر دوری‌گزیدن از پیروان دیگر ادیان، وارد جنبش‌های چپ‌گرا در میان کردهای عراقی شدند و در صف پیشمرگه‌ها با رژیم صدام جنگیدند. خانواده‌های آنان نیز چون بسیاری دیگر از کردهای عراقی آماج حملات ارتش رژیم سرنگون شده بعث قرار گرفتند.

    پس از سرنگونی رژیم بعث و خروج اشغالگران آمریکایی از این کشور، ایزدی‌ها برای نخستین‌بار در قانونگذاری و حکومت سهیم شده‌اند، و نمایندگانی در مجلس محلی منطقه کردستان عراق و همچنین پارلمان ملی این کشور دارند.

    با این حال، نخستین ایزدی که قانون‌گذار شد، نه در عراق بود و نه در هیچ کجای دیگر در این منطقه؛ بلکه دختر جوانی بود در آلمان که از سوی حزب سوسیال دموکرات این کشور به پارلمان اروپا راه جُست.

    فلک‌ناز اوجا که هشت سال پیش در سن ۲۲ سالگی نماینده پارلمان اروپا شد و اکنون دومین دوره قانونگذاری خود را در جمع قانونگذاران اتحادیه اروپا می‌گذراند، از خانواده‌ای کرد ایزدی از ترکیه در آلمان متولد شده و روابط نزدیکی با گروه‌های کرد ترکیه دارد.

    گفته می‌شود در آلمان سی‌هزار ایزدی زندگی می‌کنند که عمدتاً از پناهندگان کرد عراقی و ترکیه‌ای‌اند و بزرگ‌ترین جامعه ایزدی در خارج از قلم‌روی اجدادی‌شان را تشکیل می‌دهند.

    منابع:

    www.jamnews.ir

    https://fa.wikipedia.org

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1394-11-16] [ 11:05:00 ق.ظ ]





      نظر مراجع شیعه دررابطه با مسئله ی ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی   ...

    آیت الله العظمی امام خمینی قدس سره: ولایت یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیر عادی بوجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر برد.

    آیت الله العظمی سید علی خامنه ای دامت برکاته: ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی و اداره امور اجتماعی ملت اسلامی در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقه اثنی عشری است که ریشه در اصل امامت دارد.

    آیت الله العظمی سید علی سیستانی دامت برکاته: حکم کسی که ولایت شرعی دارد در امور عامه (که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است) بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر.

    آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی قدس سره: مسأله ولایت فقیه از فروع فقهی نیست تا ما بگوییم فلان روایت دلالت دارد یا نه، کدام روایت سندش حجت است، کدام روایت سندش حجت نیست. این یک مسأله عقلی و بدیهی است.

    آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته: همه بر این عقیده محکم خود استوارند که با نظام امامت، هیچ مشکلی در اداره امور و اجتماع و مسایل فرهنگی و سیاسی مردم پیش نمی آید و ولایت فقیه هم نشأت گرفته از نظام امامت است.

    آیت الله العظمی جعفر سبحانی دامت برکاته: در عصر غیبت به حکم روایات و احادیث، امور وظایف امامت، به مجتهد جامع الشرایط واگذار شده است. اجرای احکام الهی و پیاده کردن نظام اسلامی، بدون هدایت و نظارت فقیه، امکان پذیر نیست.

    آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی دامت برکاته: معتقدیم اداره شئون جامعه اسلامی باید از سوی خداوند که خالق همه انسانها است، اجازه داده شود. (هرچند پذیرش مردم وسیله پیشرفت این هدف است) و نیز معتقدیم که ولی فقیه نماینده امام عصر (عج) در زمان غیبت است.

    آیت الله العظمی حسین نوری همدانی دامت برکاته: بافت فقه در دوران غیبت کبری به گونه ای طراحی شده که باید حاکم و ولی برای اجرای قوانین فقهی در تمام ابواب فقه وجود داشته باشد و فقه بدون ولی فقیه ناکارآمد است.

    علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (ره) -از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1373 ه.ق: همانا فقیه جامع الشرایط بر همه شئون عمومی و نیازهای اجتماعی مردم ولایت دارد.

    آیت الله العظمی شیخ عبدالله مامقانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1323 ه.ق: تمام آنچه امام به عنوان ولی امر متولی آن است فقیه نیز در عصر غیبت، تولیت آن را بر عهده خواهد داشت.

    آیت الله العظمی شیخ اعظم انصاری (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1281 ه.ق: فقیه در زمان غیبت همانند حکام منصوب در زمان پیامبر (ص) و صحابه می باشند. بنابراین مردم موظفند که در امور یاد شده به آنان مراجعه کنند و به نظر آنان جامه عمل بپوشند.

    آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، صاحب کتاب گرانسنگ جواهر الکلام، وفات 1266 ه.ق: من انکر ولایت الفقیه ما ذاق من طعم الفقه شیئا. هر کس منکر اصل ولایت فقیه باشد معلوم می شود از مزه فقه چیزی نچشیده است.

    میرزای قمی (ره)، از فقهاء بزرگوار و فقید شیعه، صاحب کتاب قوانین، وفات 1231 ه.ق: همانگونه که اطاعت از امام بر مکلفین واجب است، اطاعت از فقیه نیز در زمان غیبت به همین منوال می باشد.

    آیت الله العظمی وحید بهبهانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1208 ه.ق: فقیه نسبت به جان و مال مؤمنان اولی است اعم از اینکه خودش یا حاکمانی از جانب او بر امر مؤمنین نظارت و اقدام نمایند.

    ملا احمد نراقی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 1205 ه.ق: هر آنچه نبی و امام بر آن ولایت دارند و جزو اختیاراتشان به حساب می آید، فقیه نیز چنین ولایت و اختیاری دارد.

    مقدس اردبیلی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 993 ه.ق: فقها در عصر غیبت نایب مناب ائمه (ع) در تمامی امور ولایی می باشند.

    شهید ثانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 965 ه.ق: در عصر غیبت، همواره وجود فقیهی عارف که واجد صفت عدل هم باشد، ضروری است.

    سید محمد جواد عاملی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، صاحب مفتاح الکرامه، وفات 940 ه.ق: فانه المجتهد الجامع للشرایط القائم مقام الصاحب عجل الله فرجه. مجتهد جامع الشرایط قائم مقام حضرت صاحب عجل الله فرجه می باشد.

    محقق ثانی (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 937 ه.ق: فقیه عادل امامی جامع الشرایط فتوا و به اصطلاح مجتهد در عصر غیبت، در همه آنچه که نیابت در آنها مدخلیتی دارد، از جانب ائمه (ع) نیابت دارد.

    شیخ مفید (ره)- از فقهاء بزرگ و فقید شیعه، وفات 413 ه.ق: در عصر غیبت و جدایی از سلطان عادل (امام معصوم) فقیهان شیعه عادل، مدبر خردمند و برجسته می توانند به تولیت و سرپرستی جمیع اموری که تحت ولایت امام معصوم قرار دارد بپردازد.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی, انقلاب و شهدا  لینک ثابت



     [ 10:27:00 ق.ظ ]





      سبک زندگی از منظر امام رضا(ع)   ...

    سبک زندگی[1] عبارت است ازمجموعه مقررات واصول وضوابط که نمایانگر هویت خاصی است وهرجامعه ای براین اساس می تواند سبک زندگی خاصی داشته باشد به عبارت دیگر به فرد یا جامعه‌ای نماد می‌بخشد و برساخته از‌ عوامل مادی ومعنوی است که ساختار فرهنگی و اجتماعی ویژه‌ای را پدید می‌آورد.


    این مفهوم در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی کاربرد وسیعی دارد ، صاحب‌نظران مطالعات فرهنگی آن را مجموعه رفتارها، مدل‌ها و الگوهای رفتاری هر فرد می‌دانند که به ابعاد هنجاری، و معنایی زندگی اجتماعی او معطوف باشد و کم و کیف نظام باورها و کنش‌ها و واکنش‌های فرد و جامعه را نشان دهد. به دیگر عبارت، سبک زندگی بر ماهیت و محتوای ارتباطات، تعاملات و کنش‌های اشخاص و آحاد مردم در هر جامعه دلالت دارد.[2]


    فرهنگ علوم اجتماعي سبك زندگي را به نوع زندگي يا نوع معيشت ترجمه كرده كه منظور چگونگي جريان حيات و شيوه زندگي انسان‌ها به صورت فردي و گروهي است و چگونگي استفاده از درآمد، طول زمان كار، شيوه لباس پوشيدن، تغذيه، چگونگی آرايش، محل سكونت، رفتارهاي ديني و فرهنگي و… را در بر مي‌گیرد.[3]


    1. معیارهای زندگی دینی درخانواده
    برای زندگی درست معیارهایی است: هویت، نهاد و نظام خانواده، ارزش‌ها و نظام ارزشی، هنر و ادبیات، معماری، نظام تعلیم و تربیت، ساختار علم، ساختار اجتماعی، نظام اقتصادی، الگوی مصرف، اوقات فراغت، مدل‌های دین‌داری و دین ورزی، فرهنگ عمومی و برخی دیگر از این دست مفاهیم شاخصه‌های سبک زندگی به شمار می‌روند.[4]


    الف)خداومحوری
    سبک زندگی، برخاسته از جهان‌بینی، مفهوم شناسی زندگی و غایت اندیشی انسان‌ها است. توحیدگرایی، ایمان به آخرت، فنا ناپذیری انسان و مسئول و مکلف دانستن انسان در برابر خدا، خود، مردم و جهان خلقت از ویژگی‌های مسلمان به شمار می‌آید؛ در حالی که فرهنگ امانیستی حاکم بر بخش وسیعی از جهان امروزین شاخصه‌هایی غیر از این دارد؛ از این رو باید تفاوت‌های چشمگیری در سبک زندگیِ معتقدان به این دو نگاه دید.[5]
    خانواده که یکی از شاخصه‌های سبک زندگی است در هر کدام از این دو نگرش از جهات مختلف، مانند اصالت، کارکرد، نقش و عناصر، متفاوت به نظر می‌رسد.
    بی‌گمان بررسی خانواده و سبک زندگی از دیدگاه امام رضا ـ علیه‌السلام ـ نیز در نگاه توحید‌مدارانه قرار می‌گیرد و گونه سبک زندگی اسلامی را به تصویر می‌کشد؛ توحید محوری را باید در همه جنبه های زندگی جاری ساخت.


    ب) اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده
    ازدواج وتشکیل خانواده از منظر دین اسلام فی نفسه مقدس وغایت است ؛ از اینرو اصل ازدواج در آیات و روایات اصولی دارد :«آرامش گر روح وجسم »، «توجه به کرامت انسانی»، «گسترش معیشت»، « استمرار نسل انسان» و«برچیده شدن زمینه گناه» رهنمون ساخته و اهمیت بیش از پیش ازدواج را نمایان می کند. اسلام با حفظ حریم خانواده و تشویق به ازدواج و پرهیز از بی‏بندباری و تسهیل ازدواج از تزلزل بنیاد اصیل خانواده و فروپاشی نظام ارزشی جامعه جلوگیری می‌کند و زمینه رشد و تعالی شجره طیبه انسانی را فراهم می‌آورد تا جامعه از شر شجره خبیثه مصون نگه داشته شود[6].
    اگر درباره ازدواج دستورى از خدا و پيامبر هم صادر نشده بود، همان فوايد اجتماعى كه خدا در آن نهاده، از قبيل نيكى با خويشان و پيوند با بيگانگان كافى بود كه خردمند صاحبدل را بدان ترغيب كند و عاقل درست‌انديش به آن بشتابد[7].
    جبرئيل به محضر رسول خدا شرفياب شد و عرض كرد: اى محمد! پروردگارت سلام مى‌رساند و مى‌فرمايد: دختران شما همانند ميوه درختند. هرگاه ميوه درخت رسيد، چاره‌اى جز چيدن آن نيست و اگر چيده نشود، تابش ‍ خورشيد آن را فاسد می‌کند و باد مزه آن را از بين مى برد، و همانا وقتى كه دختران به آن حد رسيدند كه زنان ديگر آن موقعيت را دريافته‌اند، چار‌ه‌اى جز برگزیدن شوهر ندارند و اگر شوهرى براى آنان در نظر گرفته نشود، از فساد و تباهى در امان نيستند.[8]
    زنی در مقام سؤال به امام باقر ـ عليه السلام ـ عرض كرد: من «متبتله»‌ام (وارسته و رها شده از كامجويى‌هاى دنيا). حضرت فرمود: «تبتل» چيست؟ پاسخ داد: تصميم دارم هرگز ازدواج نكنم. امام فرمود: براى چه؟ گفت: براى رسيدن به مقام عالى فضيلت و كمال. حضرت فرمود: از اين تصميم منصرف شو. اگر ترك ازدواج، ارزش معنوى در بر مى‌داشت، حضرت زهرا ـ عليهاالسلام ـ به درك اين فضيلت از تو شايسته‌تر بود؛ چنين نيست كه احدى در تحصيل ارزش‌های معنوى بر وى پيشى بگيرد[9].
    برای ازدواج مطلوب، توجه به چند موضوع اهمیت دارد که برایند آنها در تصمیم‌گیری برای ازدواج نقش دارد: اخلاق، زیبایی، دین‌داری، اصالت خانوادگی، میزان دانش، تجانس فرهنگی، تناسب وضعیت مادی طرفین و … . چه بسیار که نگاه درست نداشتن و بی اعتنایی به این گونه موارد باعث می شود خانواده ناسالمی شکل بگیرد و افراد را به سوی تباهی بکشاند.
    برای نمونه بر پرهیز از روابط نامشروع و همسری با افراد صالح، در سبک زندگی قرآنی و اسلامی و فرهنگ ائمه ـ علیهم السلام ـ بسیار تأکید شده است. از جمله آنها روایت ذیل از امام هشتم است:
    بپرهیز از این‌که کسی را به ازدواج شراب‌خوار درآوری که در آن صورت او را به سوی زنا سوق داده‌ای[10].


    2. داشتن فرزند
    داشتن فرزند فرزندآوری، فرزندداری و استمرار نسل مؤمنان در فرهنگ اهل بیت جایگاه ممتازی دارد و به مناسبت‌ها و شیوه‌های گوناگونی خانواده‌ها را به این امر تشویق کرده‌اند. امام رضا ـ علیه السلام ـ نیز در این باره رهنمودهای فراوانی دارند که برخی از آنان را خدمت شما تقدیم می کنیم.
    اهمیت تولید نسل
    تولید نسل در اسلام یک هدف متعالی است لذا در روایات وارد شده : خوشبخت کسی است که قبل از مرگ نسلی از او باقی بماند[11].خداوند خیر را در آن قرار داده که فرزند ی از انسان باقی بماند[12].
    کسی که بدون بازمانده‌ای بمیرد، گویا در میان مردم نبوده است و کسی که از خودش نسلی به جا گذارد گویا نمرده است[13].
    رسول خدا فرمود: با زن سياه چهره‌ ولود (بچه‌آور)، ازدواج كنيد و زيباروی عقيم را به زنی نگیرید، من روز قيامت با شما در ميان امت‌هاى ديگر مباهات خواهم كرد. مگر نمى‌دانى كه بچه‌ها در زير عرش ‍ براى پدران خود استغفار مى‌كنند. حضرت ابراهيم سرپرست آنان است و ساره تربيت کننده آنان[14].


    الف) انتخاب نام وآداب نام گذاری :
    در اسلام نامگذاری برای فرزند از حقوق والدین است ؛ نهادن نام نیک نیز یکی از وظایف والدین بویژه پدر است؛ دراین باره روایاتی زیاد ورهنمودهای زیبا وجود دارد :از جمله نامگذاری قبل از تولد[15] وانتخاب نام های محمد ، على ، حسن ،حسين، جعفر ، طالب ، عبدالله ، فاطمه [16].سفارش شده است.
    هرگاه فرزندى را محمد نامیدید، او را گرامى بداريد، در مجلس براى او جا باز كنيد و در برابر او چهره درهم نكشيد (با ترشرويى با او برخورد نكنيد)[17].
    هرگاه فرزندى به دنيا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، بايد اقامه گفته شود، اگر می‌توانی کام او را با آب فرات بردار یا با عسل. و بهترین نام‌ها و کنیه‌ها را برای او برگزین[18].

    معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
    1. سبك زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن ، محمد کاویانی.
    2. سبك زندگي بر اساس آموزه‌هاي اسلامي، حميد فاضل‌قانع.
    3. آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام، محسن کتابچی.
    4. سیره امام رضا(ع)، محمد، صالحی.

    پاورقي ها:
    [1] life style
    [2] ر.ک: حميد فاضل‌قانع، سبك زندگي بر اساس آموزه‌هاي اسلامي، قم، صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش‌هاي اسلامي،۱۳۹۲.
    [3] ر.ک: سعید مهدوی­کنی، «مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی»، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره 1، پاییز 1386.
    [4] همان.
    [5] ر. ک: مهدی نصیری، اسلام وتجدد، تهران، کتب صبح، 1380.
    [6] سید اسحاق حسینی کوهساری، «پژوهشی قرآنی در خصوص جایگاه خانواده در اسلام»، مجله پژوهش های دینی - تابستان و پاییز 1384 - شماره2.
    [7] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحديث‏، قم، دار الحديث،1429 ، ص 700.
    [8] ابن بابويه، محمد بن على‏، عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، تحقیق و تصحیح مهدى لاجوردى، ‏ تهران، نشر جهان، 1378 ق، ص : 272.‏
    [9] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ‏بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي‏،1403 ق‏، ص : 216.
    [10] على بن موسى، امام هشتم عليه السلام،‏ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام‏، مشهد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام،‏ 1406 ق،280 / 45
    [11] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏،وسائل الشيعة، قم، ‏مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ‏1409 ق‏ ج‏21، ص357.
    [12] ابن بابويه، محمد بن على‏، من لا يحضره الفقيه‏، تصحیح و تحقیق: على اكبر غفارى، قم‏، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏،1413 ق، ج3، ص 481.‏
    [13] شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام‏، مشهد، آستانة الرضوية المقدسة، مجمع البحوث الإسلامية،1414 ق، ج 7، ص 303 .
    [14] كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحديث‏، قم، دار الحديث،1429، ج‏5، 334 .
    [15] الکافی،ج1،ص18
    [16] همان ج‏6، ص 19.
    [17] على بن موسى، امام هشتم عليه السلام، صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ترجمه: علاءالدين حجازى، ‏ تحقیق و تصحیح: حسينعلى‏محفوظ مشهد كنگره جهانى امام رضا عليه‏السلام، ص‏44.
    [18] بحارالأنوار، ج‏101، ص : 107.

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1394-11-03] [ 11:26:00 ق.ظ ]





      روش های جلوگیری از افزایش غم و غصّه   ...

    روش های جلوگیری از افزایش غم و غصّه

    تحمّل برخی واقعیّت های غم آور زندگی، بسیار سخت و تلخ است تا جایی که ره آورد غم، پیری زودرس معرفی شده است.

    چنان که امام علی(ع) می‏فرماید: «الهمّ نصف الهَرَمَ[1]؛ اندوه خوردن نیمی از پیری است.»

    و این نیز واقعیّتی است که گاهی شرایط نامطلوب، انسان کارهای غیرعادی می کند. جزع و فزع کردن، روی آوردن به داروهای تسکین‏دهنده، توسّل به تشریفات شادی در غم ـ که حتّی در شادی هم ناصحیح است ـ و برخی رفتارهای بی‏نتیجه‏ی دیگر از فعّالیّت هایی است که در قرآن و روایات نهی شده است.

    در این جا روش‏هایی برای جلوگیری از ازدیاد غم و غصه ارائه گردیده است که عبارتند از:

    الف) پذیرش موقعیّت؛

    به حکم خرد، عاقل خود را به کار بیهوده، مانند ستیز بی-فایده با سختی‏ها و غم‏ها مشغول نمی‏کند. بلکه به جای قرار گرفتن در مقابل غم ها در کنار غم ها می ایستد تا بتواند به‏جای بی‏تابی و سایر روش‏های غلط که او را ناتوان می سازد، امکان مدیریّت و مهار نمودن غم ها را ایجاد کرده، کنترل آن را به دست گیرد.

    حضرت علی(ع) به «اشعث بن قیس» که برادرش را از دست داده بود، فرمود: «انّک ان صبرت جری علیک القضاء و انت محمودٌ و ان جزعت جری علیک القضاء و أنت مذموم[2]؛ اگر شکیبا باشی تقدیر الهی بر تو جاری می شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی‏تابی کنی نیز تقدیر الهی بر توجاری می‏شود و تو گناه کاری.» برطرف شدن غم ها نیز مانند آمدن آن ها به اختیار ما نیست.

    بدین ‏ترتیب کنارآمدن با غم و پذیرش موقعیّت، همان نکته‏ی مهمی است که ما را در جلوگیری از افزایش غم و غصّه یاری می‏دهد.

    ب) گریه درمانی (تسکین با اشک)؛

    گریه یک واکنش طبیعی و نتیجه ی عواطف انسانی است. گریستن یکی از راه‏های جلوگیری از افزایش غم است که به هنگام مصیبت سبب تسکین بوده، مورد نهی اسلام هم نیست. فروخوردن غم و غصّه و پرهیز از گریستن، باعث فرسایش روحی می‏گردد. آموزه‏های دینی به این امر مهم التفات دارند و توصیه‏ی مؤکّد امامان ما در این میان خودداری از کلام نابه جا و بیهوده‏کاری است.

    امیرالمؤمنین علی(ع) دراین باره فرمود: «رخّص رسول الله فی البکاء عند المصیبه و قال: “النفس مصابه و العین دامعه و العهد قریب فقولوا ما أرضی الله و لا تقولوا الهجر"؛[6] پیامبرخدا اجازه داد که در مصیبت‏ها بگرییم و فرمود: “نفس، مصیبت دیده است و چشم، گریان و عهد و یاد، نزدیک. پس چیزی بگویید که خدا را خشنود کند و هذیان نگویید."» واژه ی «رخّص» بیان می دارد گریه جایز دانسته شده است.

    دو روایت از امام صادق(ع) مؤید این مطلب است:

    1- «هر کس از مصیبتی که به او رسیده، بر جان خویش بیم ناک است، اشک بریزد که او را تسکین می‏دهد.»[7]

    2- « فأفض من دموعک، فانّها تسکّن[8]؛ اشک بریز، که آن را تسکین بخش است.»

    ج) درد دل کردن با برادران دینی؛ یکی از راه های جلوگیری از افزایش غم، درمیان گذاشتن غم و غصّه با مشاوران مؤمنی است که اهل درد و دل سوزند. امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: « اذا ضاق احدکم فلیعلم أخاه و لایعین علی نفسه [9]؛ هرگاه یکی از شما دچار گرفتاری غم و اندوهی شد، باید برادر خود را آگاه سازد و به توانایی خود اکتفا نکند.»

    د) تلقین تحمّل؛

    یکی از شیوه های برخورد با امور غمناک، افزایش میزان شکیبایی با تلقین تحمّل است. ره نمون کردن فرد غمگین به این معرفت والا و تکرار و تلقین آن، در بالا بردن روحیّه ی او و در نتیجه جلوگیری از افزایش اندوه، مؤثر خواهد بود و این پیام «سلوت» الهی است که بر غم‏زدگان نوید می‏دهد. امام علی(ع) در این باره می فرماید: «اذا تباعدت المصیبته قربت السلوه[10]؛ چون مصیبت دور می‏شود، فراموشی نزدیک می‏گردد.»
    امام صادق(ع) دراین‏باره می‏فرماید: «من شمت بمصیبته نزلت بأخیه لم یخرج من الدّنیا حتی یفتتن به ؛ هرکس برادر دینی‏اش را برای گرفتاری شماتت کند، از دنیا نرود تا خود به آن مبتلا شود.» بنابراین، از سرزنش‏های تربیتی باید در فرصتی مناسب به‏عنوان انتقال تجربه جهت عبرت آموزی، استفاده کرد.یکی دیگر از عوامل بسیار مهم، توجه به خوردن و حلال خوری است.

    در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «خداوند بر بندگان خود منّت گذارده و سه چیز را در نظام خلقت برقرار نموده است: … فراموشی را بر مصیبت زدگان القا نموده است که اگر این نمی‏بود و مصیبت همچنان با شدت اولیه ی خود باقی می ماند، نسل منقطع می‏شد …»[11] سلوت به معنای دورشدن تدریجی غم زدگان از فکر کردن دائمی به امور غم انگیز و غمگین و به عبارت دیگر تلقین فراموشی نسبی درد و غم و سختی و مصیبت اولیه ی اشتغال به امور طبیعی زندگی است.

    نکته‏ی مهّم دیگر ناامیدی و احساس ناتوانی ناشی از ناآگاهی از توان بردباری است. از بررسی روایات برمی‏آید هنگام بلا و بلکه قبل از آن، توان تحمّل و مقاومت، افزایش می‏یابد. امام صادق(ع) در این ‏باره فرمود:«انّ الصّبر و البلاء یستبقان الی المؤمن فیأتیه البلاء و هو صبور ٌ[12]؛ همانا صبر و بلا به سوی مؤمن، سبقت می‏گیرند پس بلا به او می‏رسد، در حالی که صبور است.» از این رو پیش از گرفتارشدن به بلا توان صبر افزایش می یابد و تلقین چنین باوری، نقش مهمّی در ازدیاد تحمّل دارد.

    نکته ی جالب تر این که بین صبر و بلا موازنه برقرار است؛ یعنی هر اندازه بلا بیشتر باشد، صبر بیشتری نیز عطا می شود. پیامبر خدا(ص) درباره ی این موازنه می فرماید:«انّ الصّبر یأتی من الله علی قدر البلاء[13]؛ همانا صبر به اندازه ی بلا از جانب خداوند می آید.» پس گرفتاری به هر اندازه که باشد، به همان اندازه هم توان تحمّل آن داده می شود. در این حالت ـ که فرد از توان مقاومت خود آگاه شود ـ احساس قدرت، بیشتر می شود و هیچ غمی غیرقابل تحمّل نخواهد بود.لذا با به کارگیری و تمرین جملات مثبت و تلقینات صبرآفرین، می توان علاوه بر جلوگیری از افزایش غم به موفّقیّت های شگفت آور نیز دست یافت.[14]

    چنان که امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید:

    1-« اذا صبرت للمحنه فللت حدّها[15]؛ هرگاه در برابر محنت صبر کردی ، تیزی آن را از بین برده‏ای.»

    2- «من ادّرع جنّة الصّبر، هانت علیه النّوائب[16]؛ کسی که زره صبر بپوشد، حوادث روزگار بر او آسان می‏شود.»

    3- امام(ع) در وصیّت خود به «محمد بن حنیفه» می فرماید: « الق عنک واردات الهموم معزائم الصّبر، عوّد نفسک الصّبر فنعم الخلق الصّبر و احملها علی ما أصابک من أحوال الدّنیا و همومها[17]؛ اندوه‏های وارده را به وسیله ی عزم بر صبر کردن، از خود دور ساز. نفس خودت را به صبر کردن عادت بده که صبر کردن، خلق و خوی خوبی است و آن را بر آن ‏چه از احوال دنیا و اندوه های آن به تو می‏رسد، متحمّل ساز.»

    نکته ی جالب روایت اخیر سفارش امام به «عادت دادن خود به صبر» است و معلوم است که عادت، نیاز به تمرین مستمر دارد.[18]لذا از مجموعه ی این روایات بر می آید که صبر علاوه بر معنای مصطلح و مرسوم درون‏ریزی غم و اندوه‏ها، به معنی مقاومت در مقابل ضربه های حوادث روزگار مخصوصاً ضربات اوّلیّه و مهارت مدیریّت فشارهای روانی حاصل از آن هاست. پس نه صبر به معنای سکون و سکوت است و نه هر سکون و سکوتی نشانه‏ی بردباری است. فرد صبور با بردباری به پذیرش فعّال و پویای موقعیّت و جست-وجوی یک راه حل منطقی، در مدیریّت آن موقعیّت «غم و اندوه»آفرین اقدام می-کند.

    ه) دوری از عوامل شدت زا؛

    دور نگه داشتن فرد آسیب دیده از عوامل پیدایش و تقویت کننده‏ی بیماری جسمی و یا روانی، از مهم ترین اقدامات برای حفظ روحیه و آرامش فرد است. یکی از این فشارهای روانی، شماتت و سرزنش است. با سرزنش فرد غمگین، فشار روانی امور غمناک مضاعف می‏گردد. در روایات گوناگونی از سرزنش شخص غمگین نهی شده است.

    امام صادق(ع) دراین‏باره می‏فرماید: «من شمت بمصیبته نزلت بأخیه لم یخرج من الدّنیا حتی یفتتن به[19]؛ هرکس برادر دینی‏اش را برای گرفتاری شماتت کند، از دنیا نرود تا خود به آن مبتلا شود.» بنابراین، از سرزنش‏های تربیتی باید در فرصتی مناسب به‏عنوان انتقال تجربه جهت عبرت آموزی، استفاده کرد.یکی دیگر از عوامل بسیار مهم، توجه به خوردن و حلال خوری است.
    پیامبر(ص) در نامه‏ای که برای تسلیت و تعزیت معاذ در مرگ فرزندش نوشته بودند، فرمودند: « فرزند موهبت الهی است که به‏صورت امانت در اختیار تو قرار داده شده اگر در گرفتن امانت صبور باشی، اجر کثیر، رحمت و هدایت الهی از آن تو خواهد بود. مبادا مصیبت خود را با بی‏تابی بیشتر نمایی؛ چرا که در این ‏صورت، علاوه بر مصیبت وارده، اجر خود را نیز از دست می-دهی.»

    تنها راه دیدار رحمت الهی علم و عمل است وآن نیز«جز با تن درستی ممکن نیست و تن درستی نیز جز با تناول کردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانه‏روز میّسر نمی شود .»[20] لذا غذا خوردن نیز از امور دینی است. بر این اساس خداوند بزرگ می‏فرماید: «کلوا من طیبات واعلموا صالحا[21]؛ از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید.»

    و) توجّه به ارزش پاداش تحمّل؛

    یکی از اموری که در افزایش صبر و تحمل در برابر گرفتاری‏ها و جلوگیری از افزایش غم و غصّه مؤثّر است، توجّه به ارزش پاداش تحمّل است. پیامبر(ص) در نامه‏ای که برای تسلیت و تعزیت معاذ در مرگ فرزندش نوشته بودند، فرمودند: « فرزند موهبت الهی است که به‏صورت امانت در اختیار تو قرار داده شده اگر در گرفتن امانت صبور باشی، اجر کثیر، رحمت و هدایت الهی از آن تو خواهد بود. مبادا مصیبت خود را با بی‏تابی بیشتر نمایی؛ چرا که در این ‏صورت، علاوه بر مصیبت وارده، اجر خود را نیز از دست می-دهی.»[22]

    امام کاظم(ع) فرمود: « اَلمصیبةُ لِلصّابِرِ واحِدَۀٌ لِلجازِعِ اثنان[23]؛ مصیبت صابر یکی است و مصیبت کسی که جزع و فزع می‏کند، دوتاست.» از روایت چنین به دست می آید که منظور از دو تا شدن مصیبت زائل شدن اجر او جهت جزع و فزع است، و این مصیبت به همراه مصیبت وارده، درد مضاعف بر فرد کم صبر تحمیل می کند. چنان که در بعضی روایات نیز آمده است: «فانَّ المصابَ مَن حَرُمَ الثّواب[24]؛ مصیبت زده ی واقعی کسی است که از ثواب بی بهره بماند.»

    ز) پرهیز از یاد غم ها و غصّه ها؛

    یکی از دلایل ناشادی اکثر افراد غمگین، نداشتن مهارت در آمارگیری مواهب الهی است، در عوض استعداد عجیبی در لیست کردن مشکلات، رنج ها، گرفتاری‏ها و غم و غصّه ها دارند. تفکّر دائمی به نواقص و نقائص و طرح آن، ارمغانی جز غم و افسردگی، ناامیدی و بی حوصلگی، انزوا و بدبینی ندارد.[25]

    ح ) خودمشغولی؛

    ساده ترین راه مدیریت غم در وضعیت بحران تلاش در انجام کاری مفید و سازنده است. از راه های خودمشغولی می توان ورزش هایی مثل شنا و پیاده‏روی، قدم‏زدن در فضاهای سبز، شرکت در مسابقات ورزشی همچنین ملاقات با دوستان و هم سخنی با آنان، ادامه تحصیل، رفتن به مراکز زیارتی- تفریحی، علمی- آموزشی یا تکرار اذکار ایّام هفته و خواندن ادعیه‏ی گوناگون و … اشاره کرد که می تواند در جای خود علاوه بر این که از بهترین عوامل جلوگیری از افزایش غم و یا کاهش غم باشد، به نوعی بهترین راه مدیریّت غم را ارائه دهد.

    نتیجه گیری

    اسلام برای جلوگیری از افزایش غم و غصّه و فشار روانی فرد محزون روش‏های گوناگون اعمّ از پذیرش موقعیت، گریه درمانی و تسکین با اشک، درد دل کردن با برادران دینی، تلقین تحمل، دوری از عوامل شدت‏زا، توجّه به ارزش پاداش تحمّل، پرهیز از یاد غم ها و غصّه ها و خود مشغولی و … ارائه نموده است.

    پی نوشت:

    [1] - نهج البلاغه، حکمت143، ص 659.

    [2] - همان،حکمت291، ص701.

    [3] - غرر الحکم،ح 2243.

    [4] - همان، ح1779.

    [5] - کوفی، محمد بن محمد بن اشعث،بی‏تا، الجعفریات، (الاشعثیات)، تهران، مکتبه مینوی و قرب الاسناد، ص234؛ بحار الانوار، ج 82، ص144، ج82، ص144.

    [6] - دعائم الاسلام، ج1، ص225.

    [7] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص187 .

    [8] - الرّاوندی، سعید بن عبدالله (قطب الدّین راوندی)، 1407ق، الدّعوات، قم، مؤسّسه الامام المهدی(عج)، چاپ اوّل، ص285، ح8 .

    [9] - وسایل الشّیعه، ج2، ص55.

    [10] - غرر الحکم، ح4055.

    [11] - کافی، ج3، ص227 .

    [12] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص177

    [13] - کنز العمال، ج6، ص376.

    [14] - برای آگاهی بیشتر ر.ک به غم و شادی در سیره ی معصومان(ع)، ص 183، با اقتباس.

    [15] - غرر الحکم، ح6281.

    [16] - همان، ح6295.

    [17] - من لا یحضره الفقیه، ج4، ص386.

    [18] - علم الهدی، محمّدباقر،1383، خورشید اسلام چگونه درخشید، مشهد، انتشارات سنبله، ج4، صص70-79، بااقتباس.

    [19] - کافی، ج2، ص159 .

    [20] - کاظمی ، محسن، 1387، راز شادابی، بی جا، انتشارات میم، چا پ سوم، ص

    [21] - مؤمنون (23)، 51.

    [22] - منتهی الآمال، ج2، ص375.

    [23] - میزان الحکمه، ج2، ص29.

    [24] - منتهی الآمال، ج2، ص375.

    [25] - غم و شادی در سیره ی معصومان(ع)، صص 4-203، با اقتباس .

    منبع:ماهنامه پیام زن،شماره 233

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1394-10-22] [ 08:43:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."