نویسنده: نجمه رضوی کوشکی
دانش آموخته سطح سه حوزه های علمیه خواهران
عنوان: نقبی و نقدی بر هرمنوتیک فلسفی گادامر
چکیده
هرمنوتیک فلسفی و بحث قرائت های مختلف از دین در دو دهه اخیر میان متکلمان وطنی بازخوردهای زیادی داشته است. این اصطلاح به معنای تفسیر و تبیین و ترجمه آمده است و با نظریه شلایر ماخر در مورد تاثیر پیش فرض ها در تفسیر متون آغاز شد و افرادی مانند هایدگر و گادامر و دیلتای و …. آن را بسط و گسترش داشتند . گادامر شاگرد هایدگر در مورد فهم از متون مختلف قائل به این نکته است که فهم برخلاف نظردیلتای هرگز روشمند نبوده است و بر اساس امتزاج افق و منظر دید مفسر با مولف و متن پدید می آید . در تفسیر یک متن باید توجه داشت که پیش داوری های گوناگونی در ذهن مفسر قرار دارد که این پیش داوری ها در تفسیر متون بی تاثیر نخواهد بود . گادامر هم چنین به تاثیر تاریخ در فهم اشاره می کند و به اعتقاد او فهم تاریخ مند است وگزاره های تاریخی در فهم موثر اند. گادامر هم چنین معتقد است که متن منفعل و جامد و صامت نیست و همواره در تعامل دو سویه با مفسر است و هرکدام می توانند پرسش هایی را در مقابل همدیگر قرار دهند. این نظریه او توسط افرادی مثل” امیلیو بتی “و “هرش” مورد نقد قرار گرفت . مهم ترین نقدهایی که بر او وارد شده به مساله نسبی گرویی و عدم فهم واقعی اشاره دارد. علاوه بر آن خود نظریه گادامر از گزاره های خود شکن است ؛ چگونه می توان از این نظریه گادامر فهم واقعی کسب کرد . در مورد نظریه گادامر نقدهای مختلفی از سوی دانشمندان داخلی و خارجی وارد شده که این مقاله به برخی ازآنان خواهد پرداخت.
کلید واژه ها: هرمنوتیک ، هرمنوتیک فلسفی، گادامر، فهم ، امتزاج افق ها، نسبی گرویی، پیش فرض ها، متن ، تفسیر
ادامه مقاله درفایل پیوستی —–
[چهارشنبه 1394-07-15] [ 11:24:00 ق.ظ ]