Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

ayout v:ext="edit">

چون من گدایی بی نشان ،مشکل بود یاری چنان سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

السلام ای کشته راه خدا ،السلام ای پدر بندگی خدا(ابا عبدالله) ،ای مصداق حقیقی نام ابراهیم ،ای ذابح اسماعیل ها

ای که خدا خود خون بهایش شده

حسینم … بله بگذار … اجازه بده …اینگونه خطابت کنم .

حسینم … سرورم … مولایم… می دانم که شایستگی چنین مقامی ندارم که ضمیر متکلم را برای خودم انتخاب کنم و شما را حسین خویش بنامم ؛چون سنخیتی و تناسبی بین خود و شما ایجاد نکردم … اما عاشق جسور است و مجنون ….چون علت عشق ز علت ها جداست و عشق اسطرلاب اسرار خداست.

عزیز زهرا ،جگر گوشه رسول اکرم … لحظات وصال برای شما و یارانتان نزدیک تر می شود و لحظات بی کسی و یتیمی امت اسلامی نزدیک تر از نزدیک … اما ما بخت برگشتگان جامانده و عقب ماندگان تاریخ و بیچارگان منیّت خویش ،بعد از شما چه کنیم؟ چگونه داغ از دست دادن شما و ننگ عدم یاری تو را تحمل کنیم…

آه خدا… چه کنیم که ندای هل من ناصر امامان را بی جواب گذاشتیم چه کنیم که هنوز هم که هنوز است… وابسته زمینیم ،زمین گیر خواسته های نفسانی و تعلقات مادی… خدایا پای یاریمان را با قل و زنجیر تعلقات دنیوی و مادی سخت بسته ایم و دست خویش را با توجیهات خود بینانه وبال گردن خویش کرده ایم . با چنین دست و پای سنگینی چگونه می توان یار شما بود؟

هنوز بعد از قرن ها ،همان اندیشه هایی را داریم که اهل کوفه داشت . ترس از دست دادن جان ،ترس از دست دادن مال ، آوارگی اهل وعیال …. اما مگر جان و مال و ناموس ما عزیزتر از جان ومال و ناموس اهل بیت پیغمبراست؟

آه …آه … وصد آه که هنوز هم از پس قرن ها صدای « هل من ناصر » شما از حنجر نازنین گل نرگس منتشر می شود و ما همچنان انگشت بی خیالی را در گوشمان فرو بردیم و خود را به بی خیالی زده ایم .

دلبسته و دل خوش به نماز و روزه های بی حضوریم و حج های بی وصول … زیارت های بدون معرفت و رفتارهای محافظه کارانه…می دانیم جنگ هنور تمام نشده و یزید و یزدیان با نقاب های جدید آمده اند. اما خود را به بی خبری زده ایم .حس انتقام جویی امان خاموش شده است.انگار فراموش کرده ایم که “کل یوم عاشورا و کل الارض کربلا ” انگار از یاد برده ایم گلوی اصغر ، چشم عباس ،فرق اکبر و سر حسینمان را… انگار آوارگی و مصیبت های زینب و سجاد را فراموش کرده ایم …. انگار کر و کور شده ایم ….

خوب می دانیم عزیز زهرا تنهاست .. خوب می دانیم منتظر لبیک است … می دانیم منتظر یاور و ناصر است .. اما چرا کوفی صفت شده ایم ؟چرا عدد 313 کامل نمی شود ؟چرا لبیک نمی گویم؟چرا منتظر نیستیم؟ چرا بر نمی خیزیم؟

یا عزیز زهرا یا حسینم … گل نرگس عجیب تنهاست… بوی عاشورای دیگر می آید … مددی…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1392-08-19] [ 10:36:00 ب.ظ ]