مصباح الهدی
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   
مهر 1395
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30





center>من کالای ایرانی میخرم



حرف دل

" هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."





کاربران آنلاین

  • دهقان
  • ذاكري
  • زفاک
  • پاییز
  • avije danesh
  • پاییزنوشت


  • Online User




    موتور جستجوی امین





    مطالب پر بیننده وبلاگ

  • دانلود کتاب شرح اسم( زندگینامه مقام معظم رهبری)
  • دعای تحویل سال نو( عربی، ترجمه فارسی ، سند ، صوت، اعمال، نظر مراجع)
  • دل نوشته ای برای مسافران جا مانده از اربعین
  • سه وظیفه اصلی طلاب از نگاه مقام معظم رهبری
  • کتاب خاطرات سفیر(توصیه شده به دختران جوان از طرف مقام معظم رهبری)
  • تصاویر شاد، زیبا و متحرک ویژه میلاد حضرت فاطمه معصومه(ع)
  • ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!
  • تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی....
  • به هرکه دل بستم تو شکستی....
  • دلتنگ روزهای خوب صبوری
  • حکایت عجیب و تکراری ته تغاری بودن
  • دریا به رود خانه رو نزند....
  • دخترانگی کن...(نامه ای به دخترم)
  • شهیده باختر بیگلری ،اولین شهید زن انقلاب،دلاوری از عشایرفارس
  • بزرگداشت شيخ اجل سعدي شيرازي و هفته شيراز
  • اعمال ماه مبارک رجب(روز اول و نیمه رجب و آخر ماه رجب)
  • می تراود مهتاب..
  • دلنوشته ی بارانی
  • شهید حسین خرازی، شهیدی از دیار غیرت
  • هرگز مرا نشناختی...
  • غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)
  • بهار و عید و گناه؟!
  • شعری زیبا در مورد مادر
  • نبض ازدواج را بگیرید...!!!
  • با ساعت دلم ....
  • حواست به شریک زندگیت باشه!
  • زنان چهره شهر را تغییر می دهند!!
  • صفر به خیر نگذشت
  • شرمنده ی نگاه تشنه
  • ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر
  • سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر ایران
  • شب شهادت امام رضا (علیه السلام)
  • وزیر یا قاتل ؟ عزتمند یا ذلیل؟؟
  • کمی به فکر مستضعفین باشیم...
  • روزگار عجیبی است ...
  • غدير در آيات قرآنى
  • بوی بهار و بوی مرگ
  • عطر نماز
  • 7 تیر یا هفت تیر؟!
  • زنگ خطر... آخوند باید ساده زندگی کند!!!
  • ال جی، سامسونگ و دیگران
  • مناجات با خدای بخشنده بخشایشگر
  • جون بن حوی غلام شهید امام حسین(علیه السلام)
  • شب اول محرم
  • امام رئوف




  • کپی آزاده به شرط ذکر منبع :))



      تاثير ياد خدا در ايجاد آرامش   ...


    دركتاب العين،كهنترين فرهنگنامة ادب عرب آمده است: ‘’الذّكر: الحفظ للشيء وتذكره وهو منّي علي ذكر'’- ‌ذكرنگاه داشتن چيزي وازآن يادكردن است،چنانچه گفته مي شود من به ياد او هستم_والذّكر: جري الشيءعلي لسانك تقول جري منه ذكر_ذكرعبارتست از جاري شدن چيزي بر زبان انسان چنانچه گفته مي شود يادي از او به ميان آمد_'’

    ذكر در اصطلاح:
    معناي جامع ذكر همان يادآوري به قلب وزبان است كه گاهي در برابر غفلت وگاهي در برابر نسيان به كار مي رود.
    غفلت به معني توجّه نداشتن به علم ونسيان به معناي زايل شدن معني از ذهن است.
    بعد از روشن شدن معناي ذكر خوب است به رابطه اين واژه با عوامل آرامش بپردازيم.
    قرآن يكي از عوامل آرامش را ‘’ذكر'’(ياد خدا)معرفي كرده است. چنانچه مي فرمايد:
    «الّذين آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئنّ القلوب» «آنها (كساني كه به خدا برمي گردند)كساني هستند كه ايمان آورده اند، ودلهايشان به ياد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشيد،تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد»
    اطمينان به معني آرامش وقرار گرفتن است ودل مطمئن، همان نفس مطمئنّه است كه در آية:
    (يا ايّتها النفس المطمئنّه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي واد خلي جنّتي) آمده است كه پاداش كسي كه با ياد خدا به اين مقام (اطمينان) رسيده، درآمدن در سلك بندگان خدا وورود به بهشت است.

    آرامش

    مراد از(ذكرالله) ياد خدا، مطلق توجّه انسان به خداست. درتزاحم زندگي وانبوهي كارها وتنگناههاي موجود ودر اضطرابي كه بسياري ازمردم را نابود مي كند دل آرامي، با ياد خدا آرامش مي گيرد. ازاين رو سزاوار است كه دشواريهاي دروني خود را به ذكر خداوند چاره كنيم. زيرا برترين چاره اي كه مي توان از آن بهره برد به ويژه در زمان ما كه روزگار اضطرابات وهيجانها ودر گيريهاست واتعمار شرق وغرب آن را دامن مي زند. ياد خدا تنها به ذكر زباني نيست اگرچه يكي از مصاديق روشن ياد خداست. زيرا آنچه مهم است به ياد خدا بودن در تمام حالات خصو صا در وقت گناه است.
    ” بركات ياد خدا: 1- يادنعمتهاي خدا عامل شكر است 2- . يادقدرت او سبب توكّل بر اوست 3- ياد الطاف او ماية محبّت است 4- ياد قهر و خشم او عامل خوف (ترس)از اوست 5- ياد عظمت وبزرگي او سبب خشيّت در مقابل اوست 6- ياد علم اوبه پنهان و آشكار ماية حيا و پاكدامني ماست7- ياد عفو وكرم او ماية اميد وتوبه است8- ياد عدل او عامل تقوي وپرهيزگاري است”

    درمعراج السعاده درباره ذكر حقيقي آمده است كه:
    «ذكر حقيقي عبارتست از ياد نمودن خدا در دل وچون زبان هم به موافقت دل حركت كند نور علي نور است واما مجرد ذكر زبان اگر چه هر گاه به قصد قربت وثواب باشد فايده بسيار برآن مترتب است اما اثر انس ومحبّت وياد خدا در دل حاصل نمي شود.» پس ذكرحقيقي ذكري است كه در دل به ياد خدا بودن را همراهي كردن واگرفقط بازبان خدا را ياد كنيم ولي دردل از ياداو غافل باشيم، اين نوع ذكر، ذكر حقيقي وتأثير گذار به حساب نمي آيد ولذا قطعا ذكري كه لقلقه زبان باشد اثر آرامش بخشي هم نخواهد داشت.

    به هر حال قرآن يكي از عوامل آرامش را ذكر معرفي مي كند. وآن ذكري مي تواند عامل آرامش باشد، كه ذكر حقيقي (ذكر قلبي)باشد. ذكرقلبي است كه روح همة عبادتهاي عمليّة مي باشد.
    پس اگر انسان در اكثر اوقات به دل متوجّه خداي متعال باشد وبه زبان بر اذكاري كه از طريق شرع رسيده، مداومت كند انس بهحق پيدا مي كند وكسي كه با خداوند انس گرفته باشد به آرامش واقعي رسيده است. چرا كه خداوند بهترين وامنيّت بخش ترين موجود مي باشد. وكسي نيست كه بتواند مقابله با قدرت الهي را داشته باشد. پس به حق بايد گفت كه كسي به ّرامش واقعي خواهد رسيدكه با خدا مأنوس باشد. بهترين راه انس به خدا،ياد اوست. وبهترين نوع ياد خداوند هم (نماز)است. چرا كه فرمود: ‘’اقم الصلوه لذكري'’ (نماز را براي ياد من به پا دار)

    منبع:

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی, اخلاقی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-07-28] [ 11:29:00 ب.ظ ]





      لذت زندگي كردن   ...

    گاهي عصبي ميشويم

    افسرده

    نا اميد از تمام مسيرها و راه هاي رفته و نرفته

    گاهي زندگي برايمان زندان ميشود و نفس كشيدن سخت ترين كار دنيا

    گاهي كلافه ايم

    گاهي خسته

     اما درست همان لحظات

    آغوشي گرم و بي منت در آرزوي توست

     آغوش پر مهر خدايي كه با همه جبروت و خداييش مشتاقانه

    در انتظار توست

    آيا خداوند براي ما كافي نيست؟ أَلَیسَ اللهُ بِکَافٍ عَبدَهُ

    پس زندگي كن و لذت ببر از اين همه عشق

    زندگي زيباست

    زندگي،خدا، اميد

    موضوعات: دست نوشته های خودم  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-07-27] [ 08:53:00 ب.ظ ]





      گریه جانسوز علاّمه بحرالعلوم براي يل ام البنين   ...

    فقیه بزرگ، مرحوم حضرت آیت اللَّه العظمی علاّمه سید محمد مهدی طباطبایی معروف به بحرالعلوم، از علمای برجسته قرن سیزدهم بود که به سال 1212ه.ق در عصر قاجار در نجف اشرف رحلت کرد و در همانجا به خاک سپرده شد.

    در عصر این عالم ربّانی گوشه هایی از حرم مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام ویران شده بود و نیاز به نوسازی داشت، او از این ویرانی اطلاع یافت، با یک نفر معمار به دیدار سرداب مرقد رفتند تا از نزدیک در مورد تعمیر با معمار صحبت کنند. در این بین، معمار نگاهی به قبر و نگاهی به علاّمه کرد و پرسید: آقا اجازه می فرمایید از شما سؤال کنم؟

    علاّمه فرمود: بپرس.

    معمار گفت:

    ما تاکنون خوانده و شنیده بودیم که حضرت عبّاس علیهالسلام قامتی بلند داشت، بنابراین باید قبر آن حضرت، طول بیشتری داشته باشد، ولی من می بینم صورت قبر کوچک است، آیا شنیده های من دروغ است و یا کوچکی قبر علّت دیگری دارد؟

    علاّمه به جای پاسخ، سر به دیوار نهاد و گریه شدید کرد. گریه طولانی و جانسوز او، معمار را نگران ساخت و عرض کرد: آقای من چرا منقلب و گریان شدی، مگر من چه گفتم؟

    علاّمه فرمود: شنیده های تو درست است، همان گونه که گفتی حضرت عبّاس علیه السلام قامتی بلند و رشید داشت،

    ولی سؤال تو مرا به یاد مصائب جانکاه حضرت عبّاس علیه السلام انداخت،

    زیرا به قدری پیکر مطهرش، آماج تیر و شمشیر و نیزه قرار گرفت که به قطعاتی تبدیل شد.

    آیا تو انتظار داری بدن حضرت عبّاس علیه السلام (با دست ها و سربریده و اعضای قطع شده) قبری بزرگ تر از این قبر داشته باشد؟!

    برگرفته از كتاب اميد حرم نوشته ابوالقاسم حميدي،قم،جمكران،1388

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-07-20] [ 10:00:00 ق.ظ ]





      توسل به حضرت ابوالفضل براي گرفتن حوائج   ...

    مرحوم علاّمه شیخ محمّد باقر بیرجندی در کبریت الاحمر نقل می کند:

    من در عالم خواب گوینده ای را دیدم که می گفت هر کس با این عبارت متوسل به حضرت عبّاس علیه السلام شود، حاجتش برآورده می گردد:

    عبْدَاللَّه أبَاالفَضْلِ! دَخیلَکَ؛ ای عبد خدا ابوالفضل! دست به سوی دامن تو دراز کرده ام پناهم بده».

    من بارها با این عبارت به حضرت عبّاس علیه السلام متوسل شده ام و به این نتیجه رسیده ام و از آنجایی که گمانم به آنجا نمی رفت، مشکل من حل می شد.


    برگرفته از كتاب اميد حرم نوشته ابوالقاسم حميدي ،قم ،جمكران،1388.

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 09:00:00 ق.ظ ]





      بعد از تو عباس بي ياور شديم....   ...

    امام حسین علیه السلام پیکر به خون تپیده عبّاس علیه السلام را در کنار نهر علقمه رها کرده و به سوی خیمه ها بازگشت، در حالی که بسیار اندوهگین و پریشان بود و سرشک اشک از دیدگانش جاری می شد، اشک چشمش را با آستین دستش پاک می کرد و می فرمود:

    آیا طرفدار حقی هست که از ما حمایت کند؟ آیا کسی هست که از آتش دوزخ بترسد و از ما دفاع کند؟!

    حضرت سکینه به پیش آمد و از حال عمویش عبّاس علیه السلام پرسید،

    امام حسین علیه السلام فرمود: عمویت را کشتند.

    همین که زینب علیها السلام این سخن را شنید فریاد برآورد و گفت:

    ای وای، عبّاس از دست ما رفت و جای خالی او را چگونه ببینیم؟

    صدای گریه بانوان برخاست، امام حسین علیه السلام نیز با آنان گریه کرد و فرمود: «وا ضیفتا بعدک، ای عبّاس ما بعد از تو بی یاور شدیم


    برگرفته از كتاب اميد حرم نوشته ابوالقاسم حميدي،قم،جمكران،1388

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 08:34:00 ق.ظ ]





      عظمت و مهر عباس (عليه السلام) در قلب امام حسين(عليه السلام)   ...

    امام حسین علیه السلام در شأن حضرت عبّاس علیه السلام گفتار متعددی دارد، که از آن جمله به دو نکته اشاره می کنیم:

    الف - در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام به حضرت عبّاس علیه السلام فرمود:

    «ارْکَبْ بِنَفْسِی اَنْتَ تَلْقاهُمْ وَ اسْئَلْهُمْ عَمَّا جائَهُمْ؛ برادرم! جانم به قربانت، سوار بر اسب شو و نزد دشمن برو و از آنان بپرس برای چه به اینجا آمده اند؟(1)

    در این عبارت، امام حسین علیه السلام با عالی ترین تعبیر(فدایت شوم) محبّت خود را به حضرت عبّاس علیه السلام ابراز می دارد و با چنین تعبیری که بیانگر اوج عظمت مقام حضرت عبّاس علیه السلام است، او را ستوده است.(2)

    ب - هنگامی که امام حسین علیه السلام کنار نهر علقمه به بالین حضرت عبّاس علیه السلام آمد، خطاب به او فرمود:

    «جَزاک اللَّه خَیراً یا أَخِی، لَقَدْ جاهدتَ فِی اللَّه حَقَّ جِهادِهِ؛

    برادرم! خداوند پاداش نیک به تو بدهد، تو در راه خدا به طور کامل جهاد کردی».(3)


    ج)هنگامى که عباس علیه‌السلام شهید شد امام حسین علیه‌السلام فرمود: «الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری وَقَلَّتْ حِیلَتی» اینک کمرم شکست و راه چاره بر من محدود شد.

    ——————————

    22) ارشاد مفید، ج 2، ص 92؛ روضه الواعظین، ص 157؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 137. در بعضی از عبارات: حتی تسألهم عمّا جائهم، آمده است.

    23) پرچمدار نینوا، محمّدی اشتهاردی، ص 47.

    24) تذکره الشهداء، ص 270.

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 06:33:00 ق.ظ ]





      ناگهان بانگی برآمد ...خواجه مرد.!!!   ...

    بیست مهر واسه خیلی ها فقط یه تاریخه هیچ فرقی با روزهای دیگه شاید نداشته باشه

    اما اگر این تاریخ با یه اتفاق بزرگ همراه بشه دیگه مهم میشه

    مثل تولد یه عزیز یا خدای نکرده بلا و عزا

    روز بیست مهر برای من و همه اساتید و طلاب قدیمی حوزه های خواهران شیراز

    تنها یک روز نیست

    بلکه روزها و ساعت ها و خاطره ها ست

    در این روز ما مادری را از دست دادیم که خدیجه وار تمام ثروتش را وقف اسلام و تشیع و روحانیت و جامعه زنان کرد

    سر کار خانم دکتر سیمین تاج مویدی تنها یک اسم بزرگ و پر طمطراق نبود

    او وارسته ای بود زاهد

    عارفی بوده ساده مسلک

    انسانی بود عاشق خدا و اهل بیت

    با وجود مکنت مالی هرگز اسراف نکرد ،

    تجملی زندگی نکرد

    از متاع دنیا به اندازه نیاز استفاده برد و

    در آخر با وجود آلزایمر شدید با زمزمه سوره یاسین بر لب، جان به جانان سپرد

    امروز به یاد و خاطره سخنانش و پندهای مادر گونه و عارفانه اش

    برایش یادبود می گیریم و برایش علو درجات را آرزو می کنیم

    و به قول خودشان چه زود این بانگ برای همگان بلند می شود که:

    ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد….!!!!

     

     

    موضوعات: مناسبت ها, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-07-19] [ 07:10:00 ق.ظ ]





      سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟   ...

    واعظ محترم و بزرگوار، مرحوم حاج سید مرتضی برقعی (که از وعّاظ مشهور قم بود و در کتب معروف تاریخ و مقتل و …زیاد تحقیق کرده بود) در بیت مراجع عظام منبر می رفت. در یکی از منبرهای خود چنین نقل کرد: هنگامی که دست های حضرت ابوالفضل علیه السلام را قطع کردند، تیری به چشم مبارک آن بزرگوار اصابت کرد، چون دست نداشت زانوهای خود را بالا آورد تا با زانو تیر را از چشم مبارک بیرون آورد. چون خم شد، ظالمی عمود آهنین به فرق آن حضرت زد، که با صورت به زمین افتاد.

    تأیید این مطلب، خوابی است که مرحوم سید محمّد ابراهیم قزوینی (متوفی سال 1360 هجری قمری) دیده بودند. ایشان در صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام امام جماعت بودند و مرحوم آقا شیخ محمّد علی خراسانی (متوفی سال 1383 ه.ق) که واعظی بی نظیر بود، بعد از ایشان منبر می رفت. یک شب مرحوم واعظ خراسانی، مصیبت حضرت ابوالفضل علیه السلام را خوانده و از اصابت تیر به چشم مقدّس آن بزرگوار یاد کرده بود.

    مرحوم قزوینی که سخت متأثر شده و بسیار گریه کرده بود، به ایشان گفته بود: چنین مصیبت های سختی را که سند ندارد چرا می خوانید؟

    شب در عالم رؤیا به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام مشرّف شده بود.آقا خطاب به ایشان فرموده بودند:

    سید ابراهیم! آیا تو در کربلا بودی که بدانی روز عاشورا با من چه کردند؟

    پس از آنکه دو دستم از بدن جدا گردید، سپاه دشمن مرا تیرباران کردند، در این زمان تیری به چشم من خورد (و شاید فرموده بود به چشم راست من) هرچه سر را تکان دادم که تیر بیرون بیاید، بیرون نیامد و عمامه از سرم افتاد، زانوها را بالا آوردم و خم شدم که به وسیله زانو، تیر را از چشم بیرون بکشم ولی دشمن با عمود آهنین بر سرم زد.

    برگرفته شده از كتاب اميد حرم، ابوالقاسم حميدي،قم ، انتشارات جمكران،1388.

     

    موضوعات: بدون موضوع, جالب ترین ها, مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-17] [ 07:44:00 ب.ظ ]





      پرتوی از مقام ارجمند امّ البنین علیها السلام   ...

    امّ البنین علیها السلام از بانوان پاک سرشت، مهربان، دلاور و با معرفت بود. هنگامی که به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، فاطمه ثانی برای فرزندان حضرت زهراعلیها السلام بود و آنان را بر فرزندان خود مقدّم می داشت.

     مطابق نقل بعضی: روزی به همسرش علی علیه السلام عرض کرد: از این به بعد مرا فاطمه صدا نزن؛ زیرا وقتی که مرا با این نام صدا می زنی، فرزندان حضرت زهراعلیها السلام به یاد مادرشان می افتند و مصایب حضرت زهراعلیها السلام به خاطرشان می آید و رنجیده خاطر می گردند.

    آری امّ البنین از چنین روحیه عالی برخوردار بود و افتخار می کرد که در خانه سرور انسان ها، حضرت علی علیه السلام به خدمتگزاری فرزندان حضرت زهراعلیها السلام اشتغال دارد و مادر دوّمی برای آنان است. آنان نیز به امّ البنین احترام شایانی می نمودند و همچون مادر، او را دوست داشتند.

    عالم ربّانی، زین الدین، معروف به شهید ثانی (متوفی 965 ه.ق) می نویسد:

    امّ البنین علیها السلام از بانوان با معرفت و پرفضیلت بود، نسبت به خاندان نبوّت، محبّت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آنان نموده بود. خاندان نبوّت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام مخصوصی می گذاشتند. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می رفتند و ادای احترام می کردند و حضرت زینب علیها السلام شریک نهضت حسینی پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه، به محضر او رفت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت.

     امّ البنین علیها السلام به قدری با ایمان و با معرفت بود پس از آنکه خبر شهادت چهار پسرش در کربلا، به او که در مدینه بود، رسید به مسجد آمد. وقتی که بشیر از شهادت فرزندان او خبر می داد گفت:

    ای بشیر! از امام حسین علیه السلام به من خبر بده، همه فرزندانم و همه آنچه در زیر آسمان کبود است به فدای امام حسین علیه السلام باشند.

    وقتی که بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را اعلام کرد، آنگاه امّ البنین علیها السلام در حالی که بسیار منقلب شده بود، گفت:

    «قَدْ فَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی؛ ای بشیر! با این خبر بندهای دلم را پاره پاره کردی».

    نیز روایت شده: هنگامی که بازماندگان کربلا به مدینه بازگشتند، حضرت امّ البنین علیها السلام با حضرت زینب علیها السلام ملاقات کرد و احوال پسرانش را از او پرسید، حضرت زینب علیها السلام فرمود: همه آنان کشته شدند.

    امّ البنین علیها السلام عرض کرد: جان همه به فدای حسین علیه السلام از حسین علیه السلام چه خبر؟

    زینب علیها السلام فرمود: حسین علیه السلام را با لب تشنه کشتند.

     امّ البنین علیها السلام تا این سخن را شنید، آن چنان دگرگون شد که بی اختیار دست هایش را بلند کرد و بر سرش کوبید و چندین بار فریاد زد:

    وا حسیناه! وای حسین جان.

    برگرفته شده از كتاب اميد حرم، ابوالقاسم حميدي،قم ، انتشارات جمكران،1388.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:32:00 ب.ظ ]





      تکرار قصه در و مادر شروع شد   ...

    با داغ مادرش غم دختر شروع شد
    او هرچه درد دید از آن در شروع شد

    مادر به او که پیرهن کهنه را سپرد
    دل شوره های زخمی خواهر شروع شد

    باور نداشت آتش آن اتفاق را
    تاعصر روز حادثه باور شروع شد

    جمعه حدود ساعت 3 بین قتلگاه
    تکرار قصه در و مادر شروع شد

    اینجا به جای میخ در و قامتی کبود
    این بار جنگ خنجر و حنجر شروع شد

    زینب بلند گریه کن اینجا مدینه نیست
    حالا که سوگواری حیدر شروع شد

    نه باورم نمی شود این سطر “ناحیه”
    ” و الشمر… جالس” سر و حنجر… شروع شد

    می خواستم تمام کنم شعر را نشد
    یک غم تمام شد ، غم دیگر شروع شد

    خورشید روی نیزه شد و آسمان گرفت
    زینب گریست … خنده لشکر شروع شد

    شاعر:محمد میرزایی

    موضوعات: شعر و دست نوشته  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-16] [ 05:15:00 ب.ظ ]





      جواب شجاعانه و دندان شکن حضرت زینب به ابن زیاد.....   ...


     ابن زياد (لعین) على بن الحسين و زنان را با سر امام حسين احضار كرد و زينب دختر على با آنها بود ابن زياد گفت

    حمد خدا را كه شما را رسوا كرد و احاديث شما را دروغ در آورد

    زينب فرمود:« حمد خدا را كه ما را به محمد گرامى داشت و بخوبى پاكيزه كرد .همانا فاسق رسوا شود و فاجر دروغ گويد،»

    گفت: خدا با شما خاندان چه كرد؟

    فرمودند:« سرنوشت آنها شهادت بود و به آرامگاه خود برآمدند و محققا خدا تو را با آنها جمع كند و نزد او محاكمه شويد،»


    ابن زياد خشم كرد و قصد كشتن زينب نمود و عمرو بن حريث او را آرام ساخت،

    زينب فرمود:« آنچه از ما كشتى تو را بس است مردان‏ ما را كشتى و ريشه ما را كندى و حريم ما را مباح شمردى و زنان ما را اسير كردى با كودكان ما! اگر مقصودت شفا دادن دل بود تو را كافى است .»
    ابن زياد بعد از این جواب شجاعانه حضرت زینب مغموم و عصبانی دستور داد آنها را بزندان باز بردند.


    امالى شيخ صدوق-ترجمه كمره ‏اى، متن، ص: 166

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-07-14] [ 07:03:00 ب.ظ ]





      جز مومنین دوستت ندارند حسین جان...!!!   ...


     على بن ابى طالب فرمود :

    «در اين ميان كه من و فاطمه و حسن و حسين نزد رسول خدا (ص) بوديم آن حضرت بما رو كرد و گريست

    من گفتم چرا گريه كنيد يا رسول اللَّه؟

    فرمود ميگريم براى آنچه با شما عمل می‏شود،

    گفتم آن چه باشد يا رسول اللَّه؟

    فرمود

    گريه كنم از ضربتى كه بر فرق تو زنند و از سيلى كه بر گونه فاطمه زنند و از نيزه‏اى كه بر ران حسن زنند و زهرى كه باو نوشانند و از قتل حسين (ع) فرمود همه اهل بيت گريستند،

    گفتم يا رسول اللَّه خدا ما را نيافريده جز براى بلا، فرمود

    مژده گير اى على كه خداى عز و جل با من عهد كرده كه

    دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت ندارد جز منافق‏»


    امالى شيخ صدوق-ترجمه كمره ‏اى، متن، ص: 135

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:48:00 ب.ظ ]





      چـنگ انداختن خـاندان معاویه به دامان ِحضرت زیـنـب برای کسب وجـاهـت   ...

    خاندان اموی علی رغم بر خورداری از حکومت و سلطنت زمانه که با زور و ظلم وستم و خونریزی به دست آورده بودند گرفتار عقده کم بینی و حقارت نیز بودند ،از این رو سعی داشتند با توسل و تمسک به خاندان اهل بیت برای خود آبرویی کسب کنند .

    از این رو معاویه به همتای خود در پستی و حقارت و بی شرمی یعنی مروان ابن حکم ؛ که از جانب معاویه حاکم حجاز بود نامه نوشت که ام کلثوم دختر حضرت زینب(سلام الله علیها) و جناب عبد الله بن جعفر را برای یزید خواستگاری نماید.

    وقتی مروان این قضیه را به عبدالله ابن جعفر خبر داد ، ایشان که از نیت پلید معاویه خبر دار بودند فرمودند که اختیار دختر من در دست مــولایم حســین (علیه السلام) است و مولا حسین در جواب او فرمودند :

    حــمد و ســپاس خــــدایی را که ما را بـــرای خـــود برگـــزید .

    و اینگونه پوزه ی مروان و معاویه را به خاک مالیدند که حرمت آل رسول الله به خدواند منتسب است و آل امیه بویی از صبغه الهی نبرده اند.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب زندگانی حضرت زینب از ولادت تا شهادت ، محمد کاظم قزوینی ، ترجمه محمد اسکندری، تهران؛شمیم یاس،1388،ص95

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 07:20:00 ق.ظ ]





      کلاس تفسیر قرآن حضرت زینب(سلام الله علیها)   ...

     

    در مدت حکومت چند ماهه حضرت علی ،حضرت زینب به همراه همسرش عبد الله بن جعفر راهی کوفه شدند . در آنجاعده ای از زنان کوفی ،شوهران خویش را به نزد امام علی فرستادند و پیام دادند که شنیده ایم که زینب مانند مادرش (حضرت زهرا) از علم و دانش فراوانی برخوردار است . پس اجازه فرمایید از خرمن علمش برخوردار باشیم

    امام اجازه دادند  و جلسه درس و تفسیر حضرت زینب آغاز شد یک روز ضمن اینکه حضرت زینب مشغول تفسیر سوره مریم بودند حضرت علی صدای ایشان را شنید و به او فرمودند که منظور از آیه شریفه “کهیعص” مصائب و سختی هایی است که بر تو نازل می شود یا زینب…!!!

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ در کتاب زندگانی حضرت زینب نوشته دکتر مصطفی اولیایی،تهران،ارشاد اسلامی،1388.ص45

    موضوعات: بدون موضوع, مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-07-13] [ 10:37:00 ق.ظ ]





      مقام حضرت زینب (سلام الله علیها)   ...

     

    پیامبر اکرم می فرمایند:

    لو کان البحر مداد و الاشجار اقلاما و اوراق الاشجار قرطاسا و الجن و الانس کتابا لا احصوا مناقبه

     

    اگر دریا سیاهی باشد و درخت ها خامه ها و برگ درختان کاغذ و پریان و آدمیان نویسندگان شوند ،صفات حمیده و خوهای نیکوی آن حضرت را نمی توانند بشمارند.

     

    دیده شده توسط نویسنده از کتاب شرح حال حضرت زینب ، ترجمه کتاب خاتون دو سرا،سید علینقی فیض الاسلام،تهران؛اکبری 1366،ص 11

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 09:47:00 ق.ظ ]





      علم حضرت زینب(سلام الله علیها)   ...

    اما درباره دانش زینب کبری (س) ، امام  علی(ع) درباره حضرت زهرا (س) و دانش آن حضرت یک نظر دارند ، و وجود مبارک زین العابدین (ع) هم درباره عمه شان حضرت زینب کبری (س) ، از نظر دانش و بینش ، یک نظر دارند .

    امام باقر (ع) می فرماید : این که اسم مادر ما را «فاطمه» گذاشتند ، بی علت ، بی جهت ، بی سبب و بی دلیل نبوده است .

    علت آن این است که پروردگار عالم در دنیای معنا به مادر ما خطاب کرده : «فَطَمْتُکَ بِالْعِلْمِ». «فطم» ؛ یعنی قطع کردن ، جدا کردن . لغت «فطم» ، به معنای بریدن است . معنای حدیث چنین می شود : فاطمه (س) را فاطمه می گویند ، به علت این که خدا به او فرمود : من با پرکردن تو از علم خودم ، تو را و قلبت را از علوم همۀ زمینیان بریدم و نگذاشتم تو در دانش و بینش ، نیازمند علوم بشری بشوی .و دانش زهرا (س) دانشی الهی است .

    کنار بازار کوفه ، وقتی زینب کبری (س) خطبه خواندند و حادثه کربلا را تحلیل کردند و مردم را به آن گناه بی نظیرشان آگاه کردند ، زین العابدین (ع) کنار محمل عمه خود ، خدا را شکر کردند و فرمودند : عمه جان ! من پروردگار عالم را شکر می کنم و سپاسش را می گویم که الحمدلله تو تعلیم دیده بدون معلّم بشری هستی ،

    بر گرفته و دیده شده از کتاب نگاهی به مقام حضرت زینب (س) نوشته آقای شیخ حسین انصاریان،: قم دارالعرفان 1388،ص12


    صفحات: 1 · 2

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-07-12] [ 07:07:00 ب.ظ ]





      هرچشمی که بر این دختر گریه کند....   ...

    وقتی زینب به دنیا آمد ، قنداق مبارکش را که به دست رسول خدا (ص) دادند ، در اولین باری که پیغمبر (ص) به او نظر انداخت ،فرمودند :

    “هر چشمی در این دنیا برای این دخترگریه کند ، ارزش گریه او ، مساوی با گریه بر حسن و حسین(ع) است ؛”

     یعنی یک قطره اشک برای زینب کبری (س) ، مساوی است با گریه کردن بر دو امام معصوم(ع) . نفرمودند ، ثواب گریه بر این دختر ، مساوی گریه بر ابا عبدالله (ع) است ، بلکه فرمودند گریه بر او ، مساوی است با گریه بر دو امام معصوم (ع) ؛ یعنی اگر در قیامت ، گریه بر حضرت مجتبی (ع) که درباره آن پیغمبر (ص) فرمود : هر کس برای حسن من گریه کند ، قیامت که همۀ چشم ها گریان است ، چشم او گریان نخواهد بود ، و گریه بر ابا عبدالله (ع) که سبب شفاعت ، رحمت و مغفرت است ،

    این دو گریه را اگر در یک کفۀ ترازو بگذارند و گریه بر زینب کبری (س) را در یک کفۀ دیگر ، با هم مساوی می شود .


    بر گرفته و دیده شده از کتاب نگاهی به مقام حضرت زینب (س) نوشته آقای شیخ حسین انصاریان

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:00:00 ب.ظ ]





      اشک هاتو هدیه بده ، شادی بگیر (منش ابا عبدالله الحسین)   ...


    شیخ الطائفه ابی جعفرطوسی از ابن قولیه از پدرش از ابن خارجه از ابی عبدالله (علیه السلام) نقل می کند:


    «که حسین بن علی (علیه السلام) گفت:من کشته اشک چشمم و با حزن و اندوه کشته شدم و بر خداست که غمگینی به زیارت من نیاید ،مگر آنکه او را شادان به اهل خود برگرداند.»

     


    نفس المهموم،ص36.حدیث هشت

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 04:16:00 ب.ظ ]





      تاریخچه عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)   ...

    تاریخچه عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)


    عزاداری برای سوگ جان سوز امام حسین(علیه السلام) و شهیدان کربلا نیز از زمان حضرت آدم(علیه السلام) و در میان پیامبران و اولیاء خدا همواره بوده است، در این باره نمونه ها بسیار است، در اینجا چند نمونه ذکر می شود:

    1-نقل نموده اند:

     آدم(علیه السلام) به ساق عرش نگاه کرد، نام پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) را در آن دید، جبرئیل آن نام ها را به او تلقین نمود و گفت بگو: «یا حمیدُ بحق محمدٍ، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الحسین» آدم(علیه السلام) این نام ها را به زبان آورد، همین که نام حسین(علیه السلام) بر زبانش آمد، اشک هایش جاری شد و قلبش فرو ریخت، از جبرئیل پرسید:

    علّت چیست که وقتی نام پنجمی بر زبانم جاری شود، قلبم شکسته شده و اشک هایم روان می گردد؟

    جبرئیل گفت: این شخص دچار مصیبتی می شود که همه ی مصیبت ها در مقایسه با آن کوچک است، آدم پرسید آن مصیبت چیست؟

    جبرئیل گفت: او را تشنه و تنها و غریب می کشند، شدت تشنگی او باعث می شود که بین آسمان و زمین را مانند دود می نگرد و آسمان را نمی بیند، اب طلب می طلبد کسی جواب او را جز با زبان شمشیرها و شربت مرگ نمی دهد در حالی که فریاد می زند: «وا عطشاه! وا قلّه ناصراه! آه از شدت عطش و کمی یار و یاور»

    سر او را مانند سر گوسفند ذبح کنند، و دشمنانش اموال و وسائل زندگیش را غارت می نمایند، سرهای او و یارانش را بر سر نیزه ها در شهرها و را ها می گردانند، در حالی که زنانشان همراه آن سرها هستند، در علم خداوند یکتا چنین گذشته است، در این هنگام آدم(علیه السلام) و جبرئیل مانند زن بچه مرده گریه و زاری کردند.[1]

    2- مرحوم راوندی در خرایج از تاریخ محمد النجار، به سندش از انس و از پیامبر(صلی الله علیه و آله) ماجرای کشتی حضرت نوح(علیه السلام) نقل می کند تا اینجا که فرمود:

    در آخر کار پنج میخ باقی ماند و نوح(علیه السلام) به دستور خداوند،آن ها را در پیشاپیش کشتی نصب کرد…وقتی که به میخ پنجم رسید، آن را نصب کرد، سپس بر روی آن چکش زد، نوری از آن بالا گرفت و آثار خون از آن دیده شد،جبرئیل گفت: این خون است آنگاه ماجرای شهادت جان سوز امام حسین(علیه السلام) را برای نوح شرح داد، در این هنگام نوح(با جبرئیل) قاتل حسین(علیه السلام) و ظلم کننده به او را لعنت کرد.[2]

     

    3-در ماجرای فرمان خدا به ابراهیم(علیه السلام) در مورد قربانی کردن اسماعیل(علیه السلام) پس از تسلیم ابراهیم در برابر امر خداوند، سرانجام خداوند گوسفندی را برای ابراهیم(علیه السلام) فرستاد تا آن را به جای اسماعیل(علیه السلام) قربانی کند؛ خداوند چگونگی شهادت امام حسین(علیه السلام) را به او وحی فرمود، دل ابراهیم به درد آمد و برای مصائب جان سوز امام حسین(علیه السلام) عزاداری و گریه نمود.[3]



    [1].محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج44، ص245.
    [2].همان، ص231(به طور تلخیص )
    [3].محمد بن بابویه، صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)،ج1، بی جا، نشر جهان، 1378ق، ص 209.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 12:26:00 ب.ظ ]





      جایگاه محرم از منظر امام رضا(علیه السلام)؛خطاب به شبیب   ...

     ريان بن شبيب گويد روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسيدم بمن فرمود:

    اى پسر شبيب روزه ‏اى؟

    گفتم :نه .

    فرمود :اين روزيست كه زكريا بدرگاه پروردگارش دعا كرد و گفت

    پروردگارا بمن ببخش از پيش خود نژاد پاكى زيرا تو شنواى دعائى خدا برايش اجابت كرد و بفرشتگان دستور داد ندا كردند زكريا را كه در محراب ايستاده بود كه خدا تو را بيحيى بشارت ميدهد هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس دعا بدرگاه خدا كند خدا مستجاب كند چنان كه براى زكريا مستجاب كرد .

    سپس گفت: اى پسر شبيب !به راستى محرم همان ماهى است كه اهل جاهليت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام مى‏دانستند و اين امت حرمت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيغمبرش را در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را اسير كردند و بنه ‏اش را غارت كردند خدا هرگز اين گناه آنها را نيامرزد.

     اى پسر شبيب! اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين (ع) گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده كس از خاندانش با او كشته شد كه روى زمين مانندى نداشتند و آسمانهاى هفت‏گانه و زمين براى كشتن او گريستند و چهار هزار فرشته براى ياريش بزمين آمدند و ديدند كشته شده و بر سر قبرش ژوليده و خاك آلود باشند تا قائم (ع) ظهور كند و ياريش كند و شعار آنها يا لثارات الحسين است .

    اى پسر شبيب! پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك سرخ باريد اى پسر شبيب اگر بر حسين گريه كنى تا اشکت بر گونه ‏هايت روان شود ،خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد.

     اى پسر شبيب! اگر خواهى خدا را بر خورى و گناهى نداشته باشى حسين را زيارت كن اى پسر شبيب اگر خواهى در غرفه‏ هاى ساخته بهشت با پيغمبر ساكن شوى بر قاتلان حسين لعن كن .

    اى پسر شبيب ! اگر خواهى ثواب شهيدان با حسين را دريابى، هر وقت بيادش افتادى، بگو كاش با آنها بودم و بفوز عظيمى مى‏رسيدم .

    اى پسر شبيب !اگر خواهى با ما در درجات بلند بهشت باشى ،براى حزن ما محزون باش و و براى شادى ما شاد باش و ملازم ولايت ما باش و اگر مردى سنگى را دوست دارد با آن‏ خدا روز قيامت محشورش كند.

                          دیده شده در کتاب  امالى شيخ صدوق-ترجمه كمره ‏اى، متن، ص: 131

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



    [یکشنبه 1395-07-11] [ 10:50:00 ب.ظ ]





      به یاد بانوی صبوری....   ...

     عمه سادات سلام علیک

    روح مناجات سلام علیک

     

    سلام بانو

     بانو زینب ام ،وقتی به شما فکر می کنم  مبهوت می مانم .

    نمی دانم کدام سختی و یا مشکل در زندگی شما درد آور تر بوده است … 

    از دست دادن جد بزرگوارتان ،

    شهادت مادر،

    قتل پدر

    یا جفاکاری های بنی امیه با داداش حسن ؟؟

    نمی دانم دیدن کدام منظره برای شما سخت تر بود…..دیدن تشت پر خون سینه حسن یا سربریده داداش حسین،دستان به نا حق بریده شده داداش عباس یا دستان از کفن بیرون آمده مادر (برای در آغوش گرفتن بچه ها)…..دیدن چشمان پر از اشک رقیه یا چشمان پر از خون عباس،دیدن فرق شکافته بابا یا فرق شکافته علی اکبر….؟

    قطعه قطعه شدن جسم مبارک و عزیز حسین یا پرپر شدن پسرهایتان!

    بانو ……..بانو ………دلتنگ از مشکلات و رنج های زندگی خودم بودم و می خواستم از آن ها برایت بگویم و بنویسم …گله کنم از دعاهای به استجابت نرسیده ام …… از سرگردانی وبلا تکلیفی خودم و هزار هزار تا درد و مشکل دیگر…

    اصلا عزم جزمم برای نوشتن نامه هم همین مساله بود ………….

    اما حالا دیگه تمایلی به این گله و گله گذاری ندارم ……. فقط دلم کربلا می خواد… دلم بین الحرمین را می خواد … دلم هواییه کوی حسین شده ،دلم دیدن قتلگاه را می خواد.. دلم نجف می خواد … کاظمین می خواد…دلم ابوالفضل را می خواد…دلم حسین را می خواد.

    بانو …. بانو …. بانو ….دلم شما را می خواد… دلم می خواد سرم را بذارم روی ضریح زیباتون وهای های گریه کنم …. دلم می خواد باشما برای حسین که نه برای بشریت گریه کنیم ……دلم می خواد باهم گریه کنیم … میدونم توقع زیادیه  اما امیدمن به شما بیشتر از حتی توقعاتم هست……

    دلم می خواد خواهرانه به سوگ داداش بنشینیم و عزاداری کنیم

    این روزها دلم بدجوری شما را می خواد …بانو

     

    موضوعات: بدون موضوع, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 09:58:00 ب.ظ ]





      حکم حضور زنان در دسته جات عزاداری و سینه زنی   ...

    نظر مقام معظم رهبری در خصوص عدم شرکت زنان در دسته‌جات عزاداری چیست؟ لطفا نظر مبارک ایشان را تبیین فرمایید. چرا که در ایام شهادت ائمه بسیاری از هیئات مذهبی اقدام به راه‌اندازی دسته‌جات مذهبی می‌نمایند و زنان نیز پشت سر مردان حضور دارند. آیا این حضور زنان در پشت سر مردان در دسته‌جات اشکال دارد؟
    اولا اگر مصداق اختلاط محرم و نامحرم باشد حرام است و حدودی برای این مسئله مشخص شده است و همین جا توصیه میکنیم در هیئت‌ها و در مجالس عزا، همه جا باید این رعایت شود و خانم‌ها حجاب‌شان را مراعات کنند و همه نگاه‌شان را نگه دارند؛ نگاه به نامحرم. اما در خصوص اینکه خانم‌ها هم دنبال دسته عزا راه بیافتند و دسته عزاداری راه بیاندازند گفتند این شایسته نیست که خانم‌ها دسته عزاداری داشته باشند؛ حتی دنبال دسته‌های عزاداری راه بیافتند. شیوه عزاداری از قدیم‌الایام مرسوم بوده و خانم‌ها هم در مجلس عزا شرکت می‌کردند با مراعات حدود شرعی و حجاب و عفاف..

     

    برگرفته از سایتhttp://farsi.khamenei.ir

    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 09:39:00 ب.ظ ]





      زیارت ناحیه مقدسه؛زیارت سفارش شده امام حسین(علیه السلام) با ترجمه   ...

    أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ،

    سلام بر  آدم  یارِ مخلص  خدا  از  بینِ  آفریدگانش ، 

    أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ،

    درود  بر  شیث  ولىّ خدا  و بهترینِ  بندگانش ، 

    أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ،

    سلام  بر  ادریس  که  براى خدا حجّتِ  او را  بپا داشت ،

    ادامه »

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 06:20:00 ب.ظ ]





      دوست داشتنی ترین چشم ها نزد خداوند   ...

     امام صادق(علیه السلام) درباره ی ارزش گریستن بر سید الشهدا (علیه السلام) فرموده است:

     

    « هیچ دیده و هیچ اشکی در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر از دیده ای که بر حسین (علیه السلام) بگرید و اشکی که بر او ریخته شود نیست و هر گریه کننده که بر حسین بگرید حرمت فاطمه (س) را پاس می دارد و او را از آن کار خشنود می­کند و احترام رسول خدا را پاس می دارد و حق ما را ادا می کند و هیچ بنده ای محشور نمی شود مگر آنکه دیدگانش از ترس و بیم گریان است، مگر گریه کنندگان بر جد بزرگوارم حسین (علیه السلام) که آنان محشور می شوند در حالی که دیدگانشان روشن است و مژده به ایشان می رسد و شادمانی بر چهره ایشان آشکار است.[1]



    برگرفته از کتاب
    [1] -الموسوی الجزایری، السیدهاشم، آثار و برکات امام حسین (علیه السلام) در دنیا، مترجم: دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران کتاب نیستان، چاپ سوم(1387)، ص 173.

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 09:31:00 ق.ظ ]





      اگر در مجلس عزای امام حسین (علیه السلام) اشکمان جاری نشد چه کنیم؟   ...

    اهل بیت (علیهم السلام) دوست داشتند یاد سید الشهداء و مجالس ذکر مصیبتش جاودانه و ابدی شود و نسل آینده هم آن را حفظ و بازگو کنند. چون آنها صیانت و نشاط دین را در این می دیدند که مردم، آن مصیبت بزرگ را فراموش نکنند، همواره یاد آور آن باشند، و از گریه کردن برای امام حسین کوتاهی نورزند،

    ائمه هدی (علیهم السلام) سهم گریه به سید الشهدا را در حفظ اسلام آن قدر به سزا و زیاد می دانستند  که در این میان به تباکی هم اشاره فرمود و اجر فراوانی برآن مترتب می دانند .

    تباکی به گریه وانمود کردن است؛ یعنی زمانی که اشک کسی هنگام شنیدن مصائب سیدالشهداء جاری نمی شودو نمی تواند گریه کند، خود را شبیه گریه کنان در آورد و حالات آنان را به خود بگیرد. تباکی برای کسانی  است که بر اثر شنیدن مصائب سیدالشهدا متأثر می شوند اما به  دلایلی، اشک چشمشان جاری نمی شود و تأثیر تصور ناراحتی و حوادثی که بر محبوب وارد می شود موجب می گردد که در محبّ، نسبت به دشمنان حالت  تعزیت به وجود بیاید.[1]


    برگرفته از کتاب
    [1] - مقّرم، عبدالرزاق، مقتل مقرم، انتشارات قم، نصایح، چاپ دوم(1387) ص 188-187.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:08:00 ق.ظ ]





      گوشه ای از بایدها و نباید های عزاداری   ...

    بایدها و نباید های عزاداری


    یکی از بزرگترین نعمت ها، نعمت خاطره و یاد حسین بن علی (علیه السلام)  یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرم و عاشورا برای جامعه شیعی است. این مجالس و محافل عزت در هر کجای عالم که باشد گوشه ای از حرم حسین (علیه السلام) و دیدگاه نظر او و محفل حضور ما در عمدیده او و جد بزرگوار و پدر و برادر و فرزندان معصوم اوست[1].

    در این مجالس و به طور کلی در عزای حسین چه در ماه محرم و چه ماه های دیگر باید نکته های بسیاری مراعات شود تا واقعاً این گونه عزادار یها محبوب امام حسین و مادرایشان شود. اول از همه حادثه ی عاشورا را از پیرایه های مضر خالی کنیم پیرایه های دروغ و نقل های خلاف در شرح واقعه جگر سوز کربلا دیده می شودکه همه وظیفه داریم آداب و مراسمی که مربوط به دین می شود را از پیرایه سلیقه ای خالص ساخته و بهانه به دست دشمن ندهیم.[2]

    نحوه ی برگزاری عزاداری ها اعم از زنجیز زنی و سینه زنی باید به طور یباشد که هیچ گونه آسیبی به بدن نرسد. چون آزار نفس و اذیت کردن بدن که همان زدن به سر وسینه و قمه زدن و زنجیر کردن و خراشیدن حرام بوده و این مورد عقلاً و نقداً ثابت شده است.[3]

    گونه دیگری از عزادای به نمایش در آوردن مصائب امام حسین و یارانش در کربلا است که از آن به تعزیه خوانی تعبیر می شود. تعزیه خوانی به دلیل اینکه صحنه های از واقعه ی عاشورا را در ذهن بیننده مجسم می کند می تواند یکی از تأثیر گذارترین انواع عزاداری باشد. این گونه عزاداری ها اگر مشتمل بر استعمال آلات لهو و لعن نباشد و غنا و دروغ نخوانند و مرد لباس مختص به زن را نپوشد و مستلزم وهن مذهب و هتک امام و یاران اهل بیت آن حضرت نباشد اشکالی ندارد.[4]

    ———————————————-

    [1] -شاهرودی، سیدعلی رضا، جلوه های عزاداری در تعالیم اهل بیت، قم، دلیل ما(1388)ص 143.
    [2] -سمنانی، حسن و حسین، آداب عزاداری شهیدان کربلا؛ تهران، راه نیکان، (1385، ص 111.
    [3] -عزاداری باید ها و نبایدها، به کوشش مرکز مطالعات راهبردی خیمه، تهران، انتشارات خیمه، چاپ اول، 1388، ص 31.
    [4] -لنکرانی، فاضل، جلوه های عاشورا، چاپ اول، قم، انتشارات امیر العلم، ص 108.

    موضوعات: بدون موضوع, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:37:00 ق.ظ ]





      عاقبت دوستداران و بد خواهان اهل بیت در خطبه غدیر   ...

     أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الْمُؤْمِنونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ الله عَزَّوَجَلَّ فَقالَ: (الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدونَ).

    (أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یَرْتابوا).

    أَلا إِنَّ أَوْلِیائَهُمُ الَّذینَ یدْخُلونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنینَ، تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ بِالتَّسْلیمِ یَقُولونَ: سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلوها خالِدینَ…….

    دوستان اهل بیت و عاقبت آنان

    بدانيد كه دوستان ايشان(اهل بيت)كساني اند كه خداوند در كتابش آنان را ياد كرده و فرموده است:«لا تجد قوما يؤمنون بالله و اليوم الآخر يوادون من حاد الله و رسوله و لو كانوا آبائهم او ابنائهم او إخوانهم او عشيرتهم،اولئك كتب في قلوبهم الايمان…»

    ،«نمي يابي قومي را كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند،و در عين حال با كساني كه با خدا و رسولش ضديت دارند روي دوستي داشته باشند،اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان يا فاميلشان باشند.آنان اند كه ايمان در قلوبشان نوشته شده است…»
    بدانيد كه دوستان ايشان(اهل بيت)كساني اند كه خداوند عز و جل آنان را توصيف كرده و فرموده است:«الذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الأمن و هم مهتدون»

    «كساني كه ايمان آورده اند و ايمانشان را با ظلم نپوشانده اند،آنان اند كه بر ايشان امان است و آنان هدايت يافتگان اند».
    بدانيد كه دوستان ايشان كساني اند كه ايمان آورده اند و به شك نيفتاده اند.


    بدانيد كه دوستان ايشان كساني اند كه با سلامتي و در حال امن وارد بهشت مي شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مي آيند و مي گويند:«سلام بر شما پاكيزه شديد،پس براي هميشه داخل بهشت شويد».


    بدانيد كه دوستان ايشان كساني هستند كه بهشت براي آنان است و در آن بدون حساب روزي داده مي شوند.

     

    دشمنان اهل بیت و عاقبت آنان


    بدانيد كه دشمنان ايشان (اهل بيت) كساني اند كه به شعله هاي آتش وارد مي شوند،بدانيد كه دشمنان ايشان كساني اند كه از جهنم در حالي كه مي جوشد صداي وحشتناكي مي شوند و شعله كشيدن آنرا مي بينند.
    بدانيد كه دشمنان ايشان كساني اند كه خداوند درباره آنان فرموده است«كلما دخلت امة لعنت اختها…»تا آخر آيه،«هر گروهي كه داخل(جهنم)مي شود همتاي خود را لعنت مي كند…».

    بدانيد كه دشمنان ايشان كساني اند كه خداوند عز و جل مي فرمايد:


    «كلما القي فيها فوج سألهم خزنتها الم يأتكم نذير،قالوا بلي قد جاءنا نذير فكذبنا و قلنا ما نزل الله من شيي ء،ان انتم الا في ضلال كبير… فسحقا لأصحاب السعير»،

    «هر گاه گروهي(از ايشان)را در جهنم مي اندازند خزانه داران دوزخ از ايشان مي پرسند:آيا ترساننده اي براي شما نيامد؟مي گويند:بلي،براي ما نذير و ترساننده آمد ولي ما او را تكذيب كرديم و گفتيم:خداوند هيچ چيز نازل نكرده است،و شما در گمراهي بزرگ هستيد…پس دور باشند اصحاب آتش».


    بدانيد كه دوستان ايشان(اهل بيت)كساني هستند كه در پنهاني از پروردگارشان مي ترسند و براي آ نان مغفرت و اجر بزرگ است.


    اي مردم،چقدر فاصله است بين شعله هاي آتش و بين اجر بزرگ!

    اي مردم،دشمن ما كسي است كه خداوند او را مذمت و لعنت نموده،و دوست ما آن كسي است كه خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد.

    برگرفته از کتاب اشراق غدیر نوشته محمد علی انصاری

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-10] [ 07:43:00 ب.ظ ]





      دستگیری از فقرا و محرومین، ویژگی پیروان غدیر   ...

    پیروان غدیر و همیاری با برادران دینی
     وعن الامام الباقرعلیه السلام - لبعض اصحابه لمّا ذکر عنده کثرة الشیعة: - «هل یعطف الغنیّ علی الفقیر؟ ویتجاوز المحسن عن المسیی‌ء؟ ویتواسون؟ قلت: لا، قال: لیس هؤلاء الشیعة، الشیعة من یفعل هکذا»

    شخصی خدمت امام باقرعلیه السلام از کثرت و فراوانی شیعه سخن به میان آورد، حضرت به او فرمود: «آیا غنی آن‌ها بر فقیر عطوفت دارد؟ آیا نیکوکار از گنه‌کار می‌گذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر مواسات و برابری و برادری دارند؟ راوی می‌گوید: عرض کردم: خیر. حضرت فرمود: اینان شیعه به حساب نمی‌آیند، شیعه کسی است که چنین کند».



    - عن محمد بن عجلان قال: «کنت عند ابی عبداللَّه فدخل رجل فسلّم، فسأله کیف من خلّفت من اخوانک؟ قال: فأحسن الثناء وزکّی وأطری. فقال له: کیف عیادة أغنیائهم علی فقرائهم؟ فقال: قلیلة، قال: فکیف صلة أغنیائهم لفقرائهم؟ قال: قلیلة، قال: وکیف مشاهدة لفقرائهم فی ذات أیدیهم؟ فقال: انّک لتذکر اخلاقاً قلّ ما هی فیمن عندنا، قال: فقال: فکیف تزعم هؤلاء انّهم شیعة»؛

    محمّد بن عجلان می‌گوید: «خدمت امام صادق‌علیه السلام بودم که شخصی وارد شد و سلام کرد. حضرت از او پرسید: برادران تو چگونه‌اند؟ او شروع به ستایش و تعریف از آنان نمود. حضرت به او فرمود: چگونه است عیادت اغنیا از فقرا؟ او در جواب گفت: کم است. حضرت فرمود: چگونه است مشاهده اغنیا نسبت به فقرا؟ عرض کردم: کم است.

    حضرت فرمود: چگونه است بخشش اغنیا نسبت به فقرائشان نسبت به آنچه که در دست دارند؟ او در جواب عرض کرد: شما از اخلاقی سؤال می‌نمایید که کمتر در میان مردم ما وجود دارد.

    حضرت فرمود: پس تو چگونه گمان می‌کنی که آن‌ها شیعه اند».

    برگرفته از کتاب غدیر دربیان صاحب غدیر نوشته علی اصغر رضوانی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:16:00 ب.ظ ]





      پیام های کلی واقعه غدیر   ...

    پیام های غدیر
    برخی در این زمان با طرح «کاربردی کردن غدیر» درصدد پیاده کردن پیام های «غدیر» در جامعه اسلامی اند. اینک جا دارد این موضوع به طور دقیق موشکافی و بررسی شده که «غدیر خم» چه پیام هایی داشته است؟ آیا پیام های آن اختصاص به عصر رسول صلی الله علیه وآله و بعد از وفات او داشته یا قابل اجرا و پیاده شدن تا روز قیامت است؟ اینک به برخی نکته ها و پیام های غدیر که برپایی جشن ها سبب یادآوری و ابلاغ آن به مردم می شود می پردازیم:

    1 - بعد از هر پیامبری احتیاج به شخصیتی معصوم است که در خطّ او بوده و ادامه دهنده راه و تبیین کننده مرام آن پیامبر است، و لااقل در حدّ حفظ کیان و مجموعه شریعت، نگهبان و پاسدار دین باشد، همان گونه که رسول خداصلی الله علیه وآله برای بعد از خود جانشینی را در این امر معیّن نمود، ودر این زمان این شخص امام مهدی علیه السلام است.

    2 - جانشینان پیامبران باید از جانب خداوند منصوب شده و توسط پیامبر معیّن و معرفی گردند، همان گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله برای خود جانشین معیّن کرد؛ زیرا مقام امامت مقامی الهی است و هر امامی باید از جانب خداوند به طور خاص و عام بر این سمت منصوب گردد.

    3 - یکی از پیام های غدیر مسأله رهبری و صفات و خصوصیات او است، هر کس نمی تواند رهبر و جانشین پیامبرصلی الله علیه وآله در جامعه اسلامی باشد، رهبر باید کسی همانند حضرت علی علیه السلام باشد که در خط پیامبر بوده و مجری فرمان و دستورات او باشد وگرنه بر مردم است که با او بیعت نکنند. در نتیجه: مسأله غدیر با مسأله سیاسی اسلام گره خورده است.

    ما در کشور یمن مشاهده می کنیم که از اواسط قرن چهارم به بعد مسأله جشن های غدیر مطرح بوده و هر سال در روز غدیر خم آن صحنه عظیم را به نمایش می گذارند و مردم آن روز تجدید خاطر کرده و با وضعیت و شرایط رهبری در جامعه نبوی آشنا می شوند. گرچه در سال های اخیر حکومت وقت پی به آثار و پیام های مهمّ آن برده و شدیداً با برپایی آن مقابله کرده است و حتی هر سال تعدادی به جهت اصرار برای برپایی آن کشته می شوند، ولی مردم در برپایی آن مصمّم اند، و این به جهت آثار و برکات و پیامدهای این قضیه در جامعه اسلامی است.

    4 - غدیر یک پیام همیشگی دارد و آن این که الگوی جامعه اسلامی و رهبر و مقتدای آن بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله باید حضرت علی علیه السلام و امثال او از امامان معصوم باشند. آنان کسانی هستند که بر ما ولایت و سلطه دارند و ما باید با تقرب و نزدیکی به آن بزرگواران تحت سلطه تکوین و تشریع آنان قرار گرفته تا از برکات فیض وجودشان بهره مند شویم.

    5 - غدیر و برپایی جشن های آن نمادی از تشیّع است، و در حقیقت واقعه غدیر اعلام این پیام است که باید همیشه با حقّ که بر محوریّت حضرت علی علیه السلام و اولاد او است پیمان بست تا به پیروزی نایل شد.

    6 - نکته و پیام دیگری که از واقعه غدیر استفاده می شود اینکه انسان باید در ابلاغ حق و حقیقت اصرار ورزیده و از بیان آن کوتاه نیاید؛ زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گرچه می دانست مردم بعد از وفاتش به سفارشات او عمل نخواهند کرد، ولی حجت را بر مردم تمام کرده و در هیچ موقعیت مناسب خصوصاً در حجه الوداع و در غدیر خم از بیان حق و پافشاری بر آن کوتاه نیامد.

    7 - یکی دیگر از پیام های غدیر که تا روز قیامت باقی است مسأله مرجعیت دینی اهل بیت علیه السلام است، و لذا پیامبرصلی الله علیه وآله در همین ایّام بود که حدیث «ثقلین» را بیان کرده و مردم را به رجوع به اهل بیت معصومش برای اخذ شریعت خود رهنمون ساخت.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات آقای علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 06:21:00 ب.ظ ]





      پیام های غدیر؛مساله رهبری نباید معطل شود.!!!   ...

    وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ

    مسأله خلافت و جانشینی و رهبری صحیح امت اسلامی در رأس امور است و هیچ گاه نباید معطّل گردد، همان گونه که رسول خداصلی الله علیه وآله با وجود آنکه در مدینه مرض خطرناکی وارد شده و گروه زیادی را زمین گیر ساخته بود، ولی به جهت ابلاغ امر ولایت به این مشکل توجهی نکرده سفر خود را انجام داد و در آن سفر موضوع ولایت و جانشینی و رهبری بعد ازخود را به مردم ابلاغ نمود.

    موضوع رهبری صحیح در جامعه اسلامی به منزله شالوده و روح اسلام و شریعت است و در صورتی که ابلاغ نگردد رکن و ستون فقرات جامعه اسلامی از هم متلاشی خواهد شد. لذا قرآن در این باره خطاب به پیامبرش می فرماید: «و اگر چنین نکنی رسالت پروردگارت را نرسانده ای.»

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات آقای علی اصغر رضوانی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 06:12:00 ب.ظ ]





      پیام های غدیر؛تبلیغ باید عمومی باشد   ...

    : «يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك…

    پیام های غدیر؛تبلیغ باید عمومی باشد

    برای تبلیغ و بیان حق باید اعلان عمومی کرده و مخفی کاری ننمود، همان گونه که پیامبرصلی الله علیه وآله در حجه الوداع به جهت ابلاغ امر ولایت اعلان عمومی نمود، و نیز قبل از پراکنده شدن مردم در ملأ عام ولایت را ابلاغ نمود.

    دیده شده از کتاب غدیرشناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



     [ 05:55:00 ب.ظ ]





      ویژگی های روز غدیر در آیه سه سوره مائده   ...

    ویژگی های روز غدیر در آیه سه سوره مائده

    الیوم اکملت لکم دینکم….
    مطابق آیه سوم از سوره مائده، شش ویژگی برای روز غدیر خم که هجدهم ذی حجه بوده و در آن روز، واقعه غدیر و نصب امامت حضرت امیرعلیه السلام بوده، وجود دارد:

    1 - امید تمام دشمنان را که برای نابودی اسلام دندان طمع تیز کرده بودند، به یأس مبدّل کرد: {أَلْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا}.

    2 - افزون بر تبدیل شدن امیدشان به یأس، آن چنان زمینه فعالیّت آن ها را خنثی کرد که ترس مسلمانان را از آنان بی جهت دانست: {فَلا تَخْشَوْهُمْ .

    3 - امکان داشت که مسلمانان با پشت پا زدن و نادیده گرفتن آن نعمت بزرگ، کفران نعمت کنند و زمینه غضب الهی و بازگشت سلطه کفّار را فراهم و امید تازه ای در آنان ایجاد کنند، از این رو برای پیشگیری از این مسأله فرمود: {وَ اخْشَوْنِ .

    4 - پیشرفتی کیفی (کمال) در دین الهی ایجاد کرد ومایه تکامل آن گردید: {أَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ .

    5 - پیشرفتی کمّی (تمامیّت) در نعمت مطلق الهی (ولایت) ایجاد کرد، و آن را به مراحل پایانی و اتمام رساند: {وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی .

    6 - در مرحله ابلاغ نیز خدا راضی شد تا اسلامِ با ولایت، دین ابدی مردم گردد: {وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً}.

    بنابر این، آن روز آغاز برهه ای جدید در تاریخ اسلام شد.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:43:00 ب.ظ ]





      چگونگی دلالت آیه تبلیغ بر ولایت امیر المومنین   ...

    یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ

    از آیاتی که می توان در باب امامت خاصه امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به آن استشهاد کرد آیه معروف به «تبلیغ» است. خداوند متعال می فرماید: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ ؛«ای رسول! آن چه از پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالت پروردگارت را نرسانده ای و خدا تو را از مردم حفظ خواهد کرد. خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند.»

    مفسران و متکلمان شیعه، این آیه را درباره ابلاغ ولایت و امامت و خلافت امام علی علیه السلام می دانند و در این قول متّفق اند.اینک برای بررسی مطلب آیه را مورد بحث و تحلیل قرار می دهیم.
    تحلیلی درباره آیه
    توضیح
    قبل از ورود در بحث مناسب است که نکاتی چند درباره آیه «تبلیغ» اشاره شود:
    1 - ظهور فعل در ماضی
    ظهور جمله {ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ در ماضی و گذشته حقیقی است نه مضارع و آینده به دو دلیل:

    الف - صیغه ماضی وضع شده برای معنای گذشته و در صورتی که قرینه ای در آن برای حمل بر مضارع نباشد حمل بر همان معنای موضوع له حقیقی که ماضی است می شود.

    ب - آیه مورد بحث در آخرین ماه های نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل شده است، و اگر فعل را حمل بر مضارع و آینده کنیم معنای آیه این می شود: «و اگر آن چه را که بعداً بر تو نازل می کنیم در ماه های باقیمانده از نبوّتت ابلاغ نکنی، هرگز رسالتت را به پایان نرسانده ای». معنایی که در هیچ روایتی به آن اشاره نشده و از هیچ عالم شیعی و سنّی نیز نرسیده است.

    در این صورت آیه دلالت می کند بر این که خداوند بر پیامبرش مطالبی را نازل کرده که بر او ابلاغش سنگین و دشوار بوده است. و از طرفی نیز پیامبرصلی الله علیه وآله مأمور به تبلیغ آن است. حضرت صلی الله علیه وآله در فکر دشواری چگونگی تبلیغ آن است که آیه فوق نازل می شود تا به او گوشزد کند که هیچ فکر و ناراحتی به خود راه ندهد که مردم در مقابل ابلاغ آن چه موقفی خواهند داشت . . .
    2 - بیان اهمیت شرط
    جمله شرطیه در آیه {وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ در مقام تهدید آمده است و حقیقت آن بیان اهمیّت حکم است به این معنا که اگر این حکم به مردم نرسد و حق آن مراعات نشود گویا حقّ هیچ جزئی از اجزای دین مراعات نشده است. نتیجه این که:
    جمله شرطیه در صدد بیان اهمیّت شرط در ترتّب جزاء مهمتر است، و لذا نمی توان این نوع جمله شرطیه را همانند جملات شرطیه دیگر دانست که در مکالمات رایج است، زیرا غالب جملات شرطیه در مواردی به کار برده می شود که انسان به تحقق جزاء غافل است چون از تحقق شرط آگاهی ندارد، ولی این احتمال در حقّ پیامبرصلی الله علیه وآله جاری نمی شود.

    3 - نوع خوف پیامبرصلی الله علیه وآله
    از آن جا که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شجاع بوده و در راه پیشبرد اهداف اسلام از هیچ فداکاری دریغ نمی کرده است، لذا خوفی که از آیه استفاده می شود که پیامبرصلی الله علیه وآله در ابلاغ آن داشته مربوط به خودش نبوده، بلکه خوف حضرت بر اسلام و رسالتش بوده است.

    4 - مقصود از «الناس»
    گر چه افرادی امثال فخر رازی در صددند که «الناس» در آیه را به کفار برگردانند به قرینه ذیل آیه که می فرماید: {إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ ، ولی این معنا خلاف ظاهر کلمه «الناس» است، زیرا «ناس» اعمّ از کافر و مؤمن است و وجهی برای حصر آن در کفار نیست. و لذا باید «کافرین» در آیه را به مرتبه ای از کفر معنا کرد که شامل منافقان زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله که از آن ها خوف داشته نیز بشود.

    5 - معنای عصمت
    مطابق بیانات گذشته مقصود از عصمت الهی که به پیامبرش وعده داده شده، نوع عصمتی است که با خوف رسول خداصلی الله علیه وآله تناسب داشته است، که همان عصمت از طعن در نبوّت و اتهام حضرت صلی الله علیه وآله به اموری است که با مقام نبوت او سازگاری ندارد.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:36:00 ب.ظ ]





      پاسخ به شبهه "امامت باطنی نه ظاهری!!   ...

    امامت باطنی نه ظاهری!!

    برخی می گویند: مقصود از «ولایت» در حدیث غدیر ولایت باطنی است نه ظاهری که مرادف با حکومت داری و خلافت و سرپرستی عموم مسلمین باشد، اهل سنت با این توجیه در صدد جمع بین
    ولایت حضرت امیرعلیه السلام و خلافت سه خلیفه قبل می باشند.

    پاسخ اولاً: اگر بنا باشد که این گونه کلمات حمل بر خلاف ظاهر شود، باید نبوّت را نیز این گونه بتوان تأویل کرد، در حالی که قطعاً باطل است.

    ثانیاً: به چه دلیل خلافت این خلفا ثابت شده تا در صدد جمع بین حقانیّت خلافت آنان و حدیث غدیر برآمده اند.

    ثالثاً: این تفسیر، خلاف ظاهر کلمه «مولی» و مفهوم ولایت است، زیرا معنایی که از ظاهر لفظ مولی و ولایت به دست می آید همان سرپرستی است.

    رابعاً: ما معتقدیم که «ولایت» در حدیث غدیر و دیگر احادیث، همان ولایت عامّه الهی است که از شؤونات آن حاکمیت سیاسی و مرجعیّت دینی است.

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:31:00 ب.ظ ]





      پاسخ به شبهه "امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!"   ...

    امامت حضرت امیرعلیه السلام بعد از عثمان!!
    برخی می گویند: ما این حدیث را از حیث سند تمام می دانیم و دلالت آن را نیز بر امامت و خلافت حضرت علی علیه السلام قبول می کنیم، ولی در این حدیث اشاره نشده که حضرت بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله بلافاصله امام است، و لذا به جهت جمع با سائر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم.

    پاسخ اولاً: هیچ دلیلی بر خلافت خلفای قبل از حضرت علی علیه السلام وجود ندارد تا بخواهید بین ادله جمع کنید.

    ثانیاً: با جمع بین این حدیث و حدیث «ولایت» که در آن تصریح به «بعدی» آمده می توان فهمید که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل رسول خداصلی الله علیه وآله است. زیرا مطابق احادیث صحیح السند پیامبرصلی الله علیه وآله درباره علی علیه السلام فرمود: «و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی»، و او سرپرست هر مؤمنی بعد از من است. این بعدیّت ظهور در اتصال دارد.

    ثالثاً: ظهور خود حدیث غدیر خصوصاً با قرائن حالیه و مقالیه در این است که حضرت علی علیه السلام خلیفه بلافصل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.

    رابعاً: مفاد حدیث غدیر آن است که حضرت علی علیه السلام سرپرست همه مسلمین حتی این سه خلیفه است و این با خلافت بلافصل سازگاری دارد.

    خامساً: اگر مقصود، امامت حضرت علی علیه السلام بعد از عثمان است، چرا عمر بن خطاب در روز غدیر خم به حضرت علی علیه السلام تبریک گفت، و او را مولای خود و هر مؤمنی خطاب کرد؟

    دیده شده از کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:27:00 ب.ظ ]





      عمامه گذاری حضرت رسول ، دلیلی دیگر در اثبات ولایت علی(علیه السلام)   ...

    مطابق برخی از روایات، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از واقعه غدیر عمامه معروف خود به نام «سحاب» را بر سر مبارک حضرت علی علیه السلام گذاشت.(در لفظ و رسم عرب، عمامه حکم تاج را دارد که نشان از مقام و رتبه جدید و والایی است)

    ابن قیّم می گوید: «رسول خداصلی الله علیه وآله عمامه ای داشت به نام سحاب که بر سر علی علیه السلام گذاشت».

    مسلم نقل می کند که رسول خداصلی الله علیه وآله آن عمامه را در ایّام خاص همانند روز فتح مکه بر سر می گذاشت».

    محب الدین طبری از عبدالاعلی بن عدی بهرانی نقل می کند که گفت: رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم علی علیه السلام را خواست و بر سر او عمامه ای پیچید و دنبال آن را بر پشتش انداخت.

    عده ای از علمای اهل سنت حدیث تاج گذاری حضرت علی علیه السلام را نقل کرده اند امثال:

    - ابو داود طیالسی - ابن ابی شیبه - احمد بن حسین بن علی بیهقی - ابراهیم بن محمد حموینی - محمد بن یوسف زرندی - علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی - جلال الدین سیوطی - متقی هندی و …

    دیده شده در کتاب غدیر شناسی و پاسخ به شبهات علی اصغر رضوانی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 01:31:00 ب.ظ ]





      سیمای حضرت مهدی به روایت غدیر   ...

    معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه]الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.

    در آن صحرا، جحفه، و بر کنار آن غدیر، خم، و در حضور آن جمع، پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ادامه کلام الهی خویش، دامنه سخن را به مسائل مربوط به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) کشانیده، زبان به توصیف آن امام همام گشودند، و گوشه هایی از شخصیت همه جانبه آن بزرگوار را به مردم نمایاندند.

    حساسیت این قسمت از سخن را، از آنجا می توان دریافت که حضرتش هیجده بار مردم را با تکرار یک لغت هشدار دهنده، به دقت در کلام خود فرا می خوانند. حضرتش در این بخش به دفعات، کلمه الا به معنی هان! آگاه باشید را به کار می برند، تا همگان دریابند که موضوع از اعتبار، ارزش، حساسیت و اهمیت ویژه برخوردار است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز این بخش، بار دیگر - برای چندین مرتبه در طول سخنرانی - روند پیوسته نبوت و امامت را مطرح نموده و یاد آور می شوند که سررشته این نظم، در دست علی (علیه السلام) است و پایان بخش این روند، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می باشند، بدین صورت که

    : معاشر الناس انی نبی و علی وصیی. الا و ان خاتم الائمه منا القائم المهدی [صلوات الله علیه] 

    پس آن گاه با بر شماری 21 ویژگی اساسی و مهم از مختصات عمده آن امام، به گونه ای گوشه هایی از حرکت و کار و تلاش و برنامه ها و دستاوردهای نظام الهی حضرتش را ترسیم می نمایند، به طوری که با اندک دقت و ریزبینی در این مختصات، می توان ابعادی مختلف از مسائل مربوط به آن حضرت را دریافت. پیامبر فرمودند:

    الا انه الظاهر علی الدین. الا انه المنتقم من الظالمین. الا انه فاتح الحصون و هادمها. الا انه قاتل کل قبیله من اهل الشرک. الا انه مدرک کل ثار لاولیاء الله عز و جل. الا انه ناصر دین الله عز و جل. الا انه الغراف من بحر عمیق. الا انه یسم کل ذی فضل بفضله و کل ذی جهل بجهله. الا انه خیره الله و مختاره.
    الا انه وارث کل علم و المحیط به. الا انه المخبر عن ربه عز و جل و المنبه بامر ایمانه. الا انه الرشید السدید. الا انه المفوض الیه. الا انه قد بشر من سلف من بین یدیه. الا انه الباقی حجه و لا حجه بعده و لا حق الا معه و لا نور الا عنده. الا انه لا غالب له و لا منصور علیه. الا انه ولی الله فی ارضه و حکمه فی خلقه و امینه فی سره و علانیته.

    ای مردم آگاه باشید! او بر قاطبه ادیان پیروز خواهد گردید. آگاه باشید! او از ستمکاران انتقام خواهد گرفت. آگاه باشید! او تمامی دژها را فتح نموده و ویران خواهد ساخت. آگاه باشید! او تمامی طوایف و قبائل شرک را درهم خواهد کوبیده و نابود خواهد ساخت. آگاه باشید! او انتقام خون دوستان خدا را باز خواهد ستاند. آگاه باشید! او یار و یاور دین خدای بزرگ است. آگاه باشید! او کشتیبانی کار آزموده در دریائی عمیق است. آگاه باشید! او فاضلان را به فضلشان و جاهلان را به جهلشان می شناسد و می شناساند.

    آگاه باشید! او برگزیده خدا و منتخب اوست. آگاه باشید! او وارث تمامی دانش هاست و به همه علوم تسلط و احاطه دارد. آگاه باشید! او از خدایش برای شما گزارش می نماید و شما را به چگونگی ایمان به خدا می آگاهاند. آگاه باشید! او راست کار و درست کردار و استوار و پا برجاست. آگاه باشید! که امور خلقت و خلایق - از سوی خدا - به او واگذار شده است. آگاه باشید! که تمامی پیام آوران گذشته به آمدن او نوید داده اند. آگاه باشید! که آن حضرت آخرین حجت الهی است و پس از او دیگر حجتی نخواهد آمد، حق - تماما - با او و نور نزد اوست. آگاه باشید! کسی را یارای چیرگی بر او نیست.

    آگاه باشید! او ولی خدا در زمین است و داور دادار در میان آفریده های اوست، و امین خدای متعال در پنهان و پیدای اوست.

    بار دیگر به دقت بر این توصیف ها بنگریم، و دریابیم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سالیانی دراز قبل از تولد، و قرنها پیش از ظهور آن حضرت با چه انگیزه ای چنین شخصیتی از ایشان به دست می دهد؟ و بدان گونه خطوط اصلی آن نظام الهی به رهبری حضرتش را ترسیم می نماید؟

     آیا می توان هدفی جز دمیدن روح امید و انتظار، و آگاهانیدن نسلها و آماده سازی آنان برای تحمل دوران سخت غیبت، همراه با تلقی صحیح از آن پنهانی دشوار، و تلاش پیگیر در تحقق و بر پایی آن آینده نورانی در این کار سراغ داد؟

    اگر این راستا را صحیح ندانیم، آیا پسندیده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شرایطی که تنها سه تن از امامان (امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام) در دوران حیات ظاهری خویش بودند، سخن از نظام آینده جهان و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آن هم به این گستردگی و تفصیل در میان آورند؟

    نظامی که در آن به فضل و جهل با یک دیده نگریسته نمی شود، و فاضلان و جاهلان در هم نمی آمیزند، تا کار تشخیص و تمییز دشوار گردد. بلکه حضرتش در پرتو بینش الهی خود، این دو طایفه را از هم جدا نموده، و به روشنی فاضل را به فضلش و جاهل را به جهلش، به همگان می نمایاند.

    قیام آن حضرت، در راستای یک حرکت مشخص و گویای تاریخی در طول ادوار مدنیت بشر تفسیر می شود، و او تحقق بخش نویدهای تمامی پیبام آوران سلف معرفی می گردد که ماموریتش به ثمر و هدف رسانیدن تلاش های آنان خواهد بود. در یک نگاه، آن امام همام، مظهر علم و قدرت الهی معرفی می شود. این آگاهی، برای او دانش و بینشی فوق تصور به بار می آورد، و آن قدرت خدا دادی، وی را در موضعی می نشاند که هیچ گردن فرازی نتواند در راه پیاده شدن اهداف آن نظام الهی سنگ اندازی و مانع تراشی نماید.
    اگر این قیام الهی نباشد، خلقت عبث جلوه می نماید، و این اندیشه باطل بر صفحه ذهنها نقش می گیرد که آیا هدف از هستی، همین بود که مردمی بیایند و نسل به نسل بروند، و حاکمانی دست به دست در تاریخ حاکم شوند و خونریزی کنند و غارت نمایند و بساط جور و ستم بگسترانند و مظلومان را به زنجیر بکشند و… از این رو،

    در جهت پاسخ به این پندار نادرست، خدای عزیز حکیم، ولی مقتدر خویش را با توان و آگاهی الهی زمامدار جهان می نماید که او دژهای کفر و بی دینی را درهم کوبد، از ظالمان انتقام گیرد، با شرک در ستیزد آید، داد مظلومان را بستاند، و خون شهیدان را پاس نهد، دین را یاری کند، سکان کشتی طوفان زده بشریت را به دست با کفایت خویش گیرد و انسانها را به سر منزل مقصود رهنمون گردد. و چه زیباست که ما آن روزگاران را نظاره گر باشیم.

    با مطالعه سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این بخش از خطابه، علاوه بر شخصیت فردی آن حضرت، می توان با ابعاد الهی، سیاسی، عدالت اجتماعی، علمی و فرهنگی، تاریخی، هدایتی و… این نظام آشنا شد. و خدا را، که توفیق درک آن زمان و زمانه، ما را دست دهاد. به هر حال، پیامبر (صلی الله علیه و آله) کم کم دامن سخن خویش را در آن صحرای سوزان جمع می نماید.

    و در اواخر خطابه خویش، سخن از گستره حلال و حرام نموده و یاد آور می شوند که این مطلب، بسیار فراتر از آن است تا در یک نشست و در خلال یک خطابه بتوان تمامی آن را بازگو نمود.

    دیده شده توسط نویسنده از کتاب سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 10:15:00 ق.ظ ]





      مراد از نور در خطبه غدیر چیست؟   ...

    معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا.

    در قرآن مجید هنگامی که سخن از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به میان میاورد ابتدا  گوشه ای از ویژگی های حضرتش را بر شمرده است.

    در همان آیه، به برخی از مختصات مومنان به آن حضرت نیز اشاره نموده، و سپس در همین زمینه می فرماید: فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون [1]

    آنان که به پیامبر ایمان آورده و حرمت و عزت او را پاس داشتند و یاریش نمودند و از نوری که همپای او فرو فرستاده شده بود پیروی نمودند هم آنان رستگارانند. در آیه دیگری نیز در همین زمینه و با مضمونی مشابه می فرماید: فامنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا و الله بما تعملون خبیر [2]
     به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستادیم، بگروید و خداوند به عمل کرد شما آگاه است. در اینجا این سوال مطرح است که منظور از نور فرو فرستاده شده همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) چیست؟

    ممکن است گفته شود: مراد از این نور، همان قرآن است، و در این باب حتی به آیاتی دیگر از قرآن مجید استشهاد به عمل آید، از جمله آنجا که می فرماید: قد جائکم من اللهم نور و کتاب مبین. [3]

    در پاسخ می گوییم: گر چه یکی از اسامی قرآن نور است، اما به نظر نمی رسد که در آیات اشاره شده، مراد از کلمه نور، همین قرآن باشد، چرا که آیه مردم را به ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و نوری فرا می خواند که همراه او آمده. و روشن است که ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، از ایمان به قرآن جدا نیست، زیرا امکان ندارد که کسی به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایمان واقعی بیاورد، اما قرآن را که بینه پیامبری اوست، منکر باشد. زیرا ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اعتقاد به قرآن، آن چنان به یک دیگر گره خورده که امکان جداسازی میان آن دو، وجود ندارد.

    در این صورت روشن می گردد که قاعدتا باید منظور از کلمه نور در این آیات، مطلب دیگری باشد. مراجعه به خطابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر، کار راآسان می کند و به روشنی نشان می دهد که واقعیت امر چیست.
     حضرتش می فرمایند: معاشر الناس! آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزل معه، من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها… معاشر الناس! النور من الله عز و جل فی مسلوک، ثم فی علی، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی، الذی اخذ بحق الله و بکل حق هو لنا. [4]

    در اینجا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با صراحت، منظور از جریان نور را علاوه بر خود، بر علی (علیه السلام) و نیز بر نسل ایشان تا حضرت مهدی (علیه السلام) جاری و ساری می داند، و تصریح می نماید که آن نور - هدایت الهی - که در من نهاده شده، پس از من در علی (علیه السلام) و پس از او در نسلش تا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) قرار دارد. بدین سان پیامبر (صلی الله علیه و آله) رشته نبوت را به امامت پیوند داده، و آن را تداوم رسالت خود در دو بعد تبیین و اجرای کامل و جامع الاطراف تلقی می نمایند.
    به همین دلیل، پس از ایشان، ائمه طاهرین نیز همواره در مواجهه با آیات مورد نظر، مراد از نور را با عباراتی بیان و تفسیر نمودند، مانند: النور هو علی [5] النور فی هذا الموضع امیر المومنین و الائمه [6] النور و الله الائمه من آل محمد الی یوم القیمه [7] هم و الله نور الله الذی انزل [8] و مفسرین و محدثین نیز در همین راه و بر همین اساس گام برداشتند. [9].
     

    دیده شده توسط نویسنده از : سیمای حضرت مهدی(عجل‌الله تعالی فرجه) به‌روایت غدیر نوشته اصغر صادقی

    ———————————

    [1] قرآن مجید سوره اعراف آیه 157.
    [2] قرآن مجید سوره تغابن آیه 8.
    [3] قرآن مجید سوره مائده آیه. 25 از جانب خداوند نور و کتاب روشن برایتان آمد.
    [4] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله. خطبه غدیر: هان ای مردم! به خدا و رسولش، و به نوری که همپای او آمده ایمان بیاورید، پیش از آن که دستتان از میدان عمل کوتاه، و اعمالتان بی بها گردد، و به نشان حسرت و افسوس روی به عقب برگردانید. هان ای مردم! نور خدائی در من نهاده شده، سپس در علی و پس از آن در نسل او تا امام دوازدهم قرار گرفته است. همان کس که حق خداوندی و تمامی حقوقی را که از آن ما بود، باز پس خواهد گرفت.
    [5] بحار الانوار ج 35 ص. 404 روایت از امام باقر (علیه السلام).
    [6] بحار الانوار، ج 23 ص 310. روایت از امام صادق (علیه السلام).
    [7] بحار الانوار ج 9 ص 243. روایت از امام باقر (علیه السلام) ذیل آیه 8 سوره تغابن.
    [8] همان مدرک.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:31:00 ق.ظ ]





      حج در آیینه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِاللَّهِ، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيراً فَإنَّ اللهَ شاکِرٌ عَليمٌ) مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا، وَلاتَخَلَّفوا عَنْهُ إِلاّبَتِرُوا وَ افْتَقَرُوا.

    اي مردم،حج و عمره از شعائر الهي هستند،(خداوند مي فرمايد:)«فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما»تا آخر آيه،«پس هر كس به خانه خدا بعنوان حج يا عمره بيايد براي او اشكالي نيست كه بر صفا و مروه بسيار طواف كند».
    اي مردم،به حج خدا برويد.هيچ خانداني به خانه خدا وارد نمي شوند مگر آنكه مستغني مي گردند و شاد مي شوند،وء هيچ خانداني آنرا ترك نمي كنند مگر آنكه منقطع مي شوند و فقير مي گردند .اي مردم،هيچ مؤمني در موقف(عرفات،مشعر،مني)وقوف نمي كند مگر آنكه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت مي آمرزد،و هر گاه كه حجش پايان يافت اعمالش را از سر مي گيرد.
    اي مردم،حاجيان كمك مي شوند و آنچه خرج مي كنند به آنان بر مي گردد،و خداوند جزاي محسنين را ضايع نمي نمايد.
    اي مردم،با دين كامل و با تفقه و فهم به حج خانه خدا برويد و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست كشيدن از گناه بر مگرديد.

    دیده شده در كتاب اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:18:00 ق.ظ ]





      تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت در خطبه غدیر   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّما أَكْمَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ دينَكُمْ بِإِمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَى‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَأُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ (فِى‏الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) وَ فِى النّارِهُمْ خالِدُونَ، (لايُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلاهُمْ يُنْظَرونَ).


    اي مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود، پس هر كس اقتدا نكند به او و به كساني كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل،چنين كساني اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش دائمي خواهند بود.عذاب از آنان تخفيف نمي يابد و به آنها مهلت داده نمي شود.

    پیامبر خدا در این قسمت از خطبه با نشان گرفتن بحث دین و ایمان مردم، به آنها می فهماند که دین کامل و واقعی نمی شود مگر با پذیرش امامت و اقتدا به او.

    دیده شده در کتاب  اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:02:00 ق.ظ ]





      متن تبریک املا شده توسط پیامبر برای ولایت امام علی(علیه السلام)   ...

    الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله

    محمد بن جریر طبری ، ضمن بیان ماجرای آن روز، چنین آورده است :

    سپس پیامبر خدا (ص ) فرمود: ای مردم ! بگویید: (با تو پیمان بستیم و با زبان و دست بیعت کردیم و متعهد شدیم که به فرزندان و خانواده خویش برسانیم و جایگزینی بر آن نخواهیم گزید و خدا را بر این میثاق ، شاهد می گیریم ). آن چه را گفتم ، بگویید و به علی (ع ) به عنوان(امیرالمؤمنین ) سلام دهید و بگویید:


    (الحمد لله الذی هدانا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله ) -

    خدا را سپاس که به این مرام ، هدایتمان فرمود و اگر خدا هدایت نمی کرد، راه را نمی یافتیم - همانا خداوند هر صدایی و نهانی را می داند. هرکس پیمان شکند، به زیان خویش پیمان شکسته است و هرکس به پیمان وفا کند، خداوند پاداشی بزرگ می دهد. چیزی بگویید که خدا را از شما راضی سازد و اگر ناسپاسی و کفران کنید، همانا خداوند از شما بی نیاز است .

    زید بن ارقم گوید: آن گاه مردم شتافتند و چنین می گفتند: آری !شنیدیم و گوش به فرمانیم و فرمان خدا و رسول را به جان می پذیریم .

    اولین کسانی که با پیامبر و علی (ع ) دست دادند، عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان ، طلحه ، زبیر و باقی مهاجرین و انصارو مسلمانان دیگر، تا آن که پیامبر خدا نماز ظهرو عصر را با هم خواند. مراسم بیعت ادامه یافت ، تا آن که آن حضرت ، نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواند و بیعت همچنان ادامه داشت .

    و هرگاه که گروهی برای بیعت می آمدند، پیامبر می فرمود: حمد خدایی را که ما را بر جهانیان برتری داد. نیز نقل شده که : عمر بیعت کرد و گفت : ای پسر ابوطالب ، گوارا باد بر تو که مولای من شدی … و هر صحابی که به دیدار علی (ع ) می آمد، آن گونه تهنیت می گفت.

      دیده شده در کتاب عید غدیر درسیره اهل بیت/جواد محدثی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-09] [ 08:16:00 ب.ظ ]





      غدیر، تدبیری در مقابله با منافقان   ...

    شگفتا هنگامی که به مُسند جابر بن سمره  ( نویسنده اهل سنت)در «مسند احمد» مراجعه می کنیم، می بینیم تعبیراتی از جابر آمده که سابقه نداشته است.
     در برخی از روایات جابر بن سمره آمده: هنگامی که سخن پیامبرصلی الله علیه وآله به این نقطه (غدیر خم) رسید فرمود: «جانشینان بعد از من دوازده نفرند» مردم فریاد زدند. در بعضی دیگر آمده «تکبیر گفتند» و در برخی دیگر: «شلوغ کردند» و در برخی دیگر: «بلند شده و نشستند».

    جمع این روایات که همگی از یک راوی است به این است که در آن مجلس طیف مخالف دسته هایی را برای بر هم زدن مجلس قرار داده بودند تا نگذارند که پیامبرصلی الله علیه وآله به مقصود خود در امر خلافت و جانشینی برسد. و این دسته ها درصدد برآمدند تا هر کدام به نحوی جلسه را بر هم زنند که در این امر نیز موفّق شدند.

    پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای آن که بتواند با گفتار خود امر خلافت را در این مرکز بزرگ تبیین و تثبیت کند مأیوس شد. و به فکر مکانی دیگر برآمد، تا با اجرای عملی، امر خلافت را برای امام علی علیه السلام تثبیت نماید.

    از آن رو بعد از پایان اعمال حجّ و قبل از آن که حاجیان متفرّق شوند، مردم را در سرزمین غدیر خم جمع کرد و قبل از بیان ولایت امام، اموری را به عنوان مقدمه بیان داشته و از مردم نیز اقرار گرفت.

    پیامبرصلی الله علیه وآله می دانست که این بار نیز منافقین در کمین اند تا نگذارند امر خلافت حضرت علی علیه السلام تثبیت شود، ولی آن حضرت صلی الله علیه وآله تدبیری عملی اندیشید که همه نقشه ها را بر باد داد، و آن این که دستور داد تا سایه بان های هودج شتران را روی هم بگذارند.
     آن گاه خود و علی علیه السلام بر بالای آن قرار گرفتند؛ به طوری که همگی آن دو را می دیدند. پس از قرائت خطبه و تذکر به نکاتی چند و اقرارهای اکید از مردم، آن گاه دست علی علیه السلام را بلند کرد و از جانب خداوند، ولایت و امامت او را به مردم ابلاغ نمود.

    منافقان با این تدبیر پیامبرصلی الله علیه وآله که قبلاً فکر آن را نکرده بودند، در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفتند، و لذا نتوانستند از خود عکس العملی انجام دهند.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب ضرورت غدیر/مولف علی اصغر رضوانی.قم:جمکران،1389

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:05:00 ب.ظ ]





      امامان معصوم و صحابه ایشان چگونه غدير را تبليغ مي كردند؟   ...

    امامان معصوم (ع) پس از رسول خدا(ص) همواره در بحث و مناظرات سياسي، عقيدتي خود مردم را به ياد غدير مي انداختند و مي فرمودند اگر اعتراف داريد كه روز غديري وجود دارد، و بيعت با ولايت در آن روز تحقق يافت، پس چرا حكومت غير ما را پذيرفته ايد؟

    پس از حضرت زهرا (س) كسي كه روش مناظره با حديث غدير را از نظر كاربردي مطرح فرمود  خود حضرت علي (ع) است.

    در بسياري از مواقع حساس، و در روز شوري و تا «سال 23 هجري» كه امام فرمود: فانشد كم باالله هل فيكم احد قال رسول الله (ص) من كنت مولاه فعلي مولاه، الهم وال من والاه، و عاد من عاداه وانصر من نصره، ليبلغ الشاهد الغايب غيري؟ يان شما غير از من كسي هست كه پيامبر (ص) درباره او فرمود باشد؟«هر كس را كه من مولي او هستم، علي مولي اوست، خدايا دوست دار دوستان او را، دشمن دار دشمنان او را، ياري كن ياري كنندگان او را، پس بايد حاضران به غائبان خبر دهند)) همه گفتند: نه غير از تو كسي نيست .

    و پس از حضرت اميرالمؤمنين (ع) حضرت امام مجتبي (ع) و عمار ياسر و عبدالله بن جعفر و قيس بن سعد با ياد حماسه غدير با دشمنان ولايت علي (ع) بحث و مناظره كردند.

    از حديث غدير را ديگران از حضرت زهرا (س) ياد گرفتند، كه آغازگر اين راه بود، و با دشمنان ولايت بر اساس حماسه غدير بحث و مناظره مي كرد كه يكي از آنها اصبغ نباته است.

    اصبغ يكي از رجال بنام و از ياران حضرت علي (ع) است كه براي مذاكره با معاويه به شام فرستاده شد.

    او می گوید بر معاويه وارد شدم ديدم عمروبن عاص و جمعي از سران بني اميه در اطراف معاويه حلقه زدند، و ابوالدرداء در پيش روي او قرار دارند. تا چشم او به من افتاد، گفت: عثمان مظلوم كشته شد و چرا علي (ع) قاتلان عثمان را به من تحويل نمي دهد؟

    در جواب معاويه گفتم: اي معاويه، ما و هم مي داني كه دروغ مي گويي، تو عثمان را بهانه قرار دادي كه به حكومت دست يابي.

    بعد به ابوهريره گفتم: تو را به خدائي كه مي پرستي سوگند مي دهم در روز غدير خم كجابودي؟ ابوهريره گفت: در ميان جمعيت بودم. پرسيدم، رسول خدا در آن روز درباره علي (ع) چه فرمود؟ ابوهريره گفت شنيدم كه رسول خدا فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم و ال من والاه و عادمن عاداه و انصر من نصره و خذله.

    گفتم اي ابوهريره! تو كه اين سخنان را با گوش خود از پيامبر شنيدي پس چرا علي (ع) را دشمن مي داري؟ ابوهريره فقط گفت: انالله و انا اليه راجعون. چون معاويه ديد كه روش مناظره من در حاضران مجلس تاءثير كرد فرياد زد و با سخنان بي مورد مرا ساكت كرد.

    حماسه غدير آنقدر والاست كه دشمنان امام نيز در بحث و مناظره خود از حديث غدير ياد مي كردند مانند: عمروعاص كه براي غلبه بر معاويه عمربن عبدالعزيز براي پيروزي بر مخالفان و ماءموران براي پاسخ دادن به علماء فرق سلامي، را مي توان نام برد.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:20:00 ب.ظ ]





      اولین مخالف علی (علیه السلام) در غدیر و عذاب وی   ...

     سَأَلَ سَائلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1) لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ(2) مِّنَ اللَّهِ ذِى الْمَعَارِجِ(3)

    حارث بن نعمان فهري پس از مخالفت آشكار خطاب به رسول خدا(ص) گفت: (اي محمد! ما را به خدا خواندي پذيرفتم، نبوت خود را مطرح كردي، لااله الاالله و محمد رسول الله گفتيم، ما را به اسلام دعوت كردي اجابت كرديم، گفتي، نماز در پنج وقت بخوانيد خوانديم، به زكات و روزه و حج و جهاد سفارش كردي اطاعت كرديم، حال پسر عموي خود را امير ما ساختي كه نمي دانيم اين حكم از طرف خداست يا با اراده شخصي شما پيدا شده است؟

    رسول خدا(ص) پاسخ داد سوگند به خدا كه جز او پروردگاري نيست، اين دستور از طرف اوست.

    حارث بن نعمان فهري خود تقاضاي عذاب كرد و آنقدر مغرور بود كه مي پنداشت كه قدرتي وجود ندارد تا او را كيفر دهد.

    وقتي رسول خدا(ص) به او فرمود اعلام ولايت اميرالمؤمنين (ع) و فرمان بيعت عمومي به دستور خدا انجام گرفت و من وظيفه اي جز ابلاغ و اجراي آن نداشتيم.

    نعمان پس از شنيدن اين جواب، خشمناك شده سر به آسمان بلند كرد و گفت: (خدايا اگر آنچه را كه محمد درباره علي مي گويد از طرف تو است، و به امر توست، سنگي از آسماني بر من فرود آيد و مرا عذاب كند)

    هنوز سخنان حارث بن نعمان به پايان نرسيده بود كه از آسمان سنگي بر او فرود آمد و او را به هلاكت رساند كه آيات 1 و 2 سوره معراج نازل شد.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:05:00 ب.ظ ]





      چه كساني را پيامبر در روز غدير لعنت كرد؟   ...

    «و العن من انكره، واغضب علي من جحد حقه.»


    پيامبر اسلام (ص) به افراد زير در روز غدير لعنت كرد

    : 1 كساني كه امامت امام علي (ع) را انكار كنند.

    2 كساني كه امامت امام علي (ع) را غصب كنند.

     

    دیده شده در کتاب غدیر شناسی، محمد دشتی

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 04:58:00 ب.ظ ]





      هشدار عدم فراموشکاری و سازش با قدرت طلبان، درخطبه غدیر   ...

    رسول خدا (ص) به همه مسلمانان حاضر در روز غدير هشدار داد كه مبادا تسليم قدرت طلبان شوند و حماسه غدير را فراموش كنند و فرمود: معاشرالناس! انه سيكون من بعدي ائمه يدعون الي النار و يوم القيمة لا ينصرون. معاشرالناس! ان الله تعالي و انا بريئان منهم معاشرالناس! انهم و انصارهم و اشياعهم، و اتباعهم، في الدرك الاسفل من النار، و لبس مثوي المتكبرين، الاانهم اصحاب الصحيفه، فلينظر احدكم في الصحيفه!! فذهب علي الناس الاشر ذمه منهم امر الصحيفة.

    بعد از من رهبران فاسدي خواهند آمد كه مردم را بسوي آتش جهنم مي كشانند. و در روز قيامت ياوري نخواهند داشت،

    اي مردم! همانا خدا، و من از آنان بيزاريم

    اي جمعيت انسانها!همانا آن رهبران فاسد و اطرافيان و پيروان و يارانشان در پائين ترين جايگاه آتش قرار دارند، و چه بد جايگاهي براي متكبران است.

    آگاه باشيد: آنان پديد آورندگان طوماري (صحيفه و نامه اي در مخالفان امامت علي (ع) مي باشند.) پس بر همه شما لازم است كه در آن طومار ننگين بنگريد، اكثر مردم جز اندكي از صحيفه غفلت كردند و همه را از مخالفت كردن و سرپيچي از فرمان امام علي (ع) هشدار داد.

    دیده شده در کتاب غدیر شناسی نوشته محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 04:51:00 ب.ظ ]





      طرح جامع امامت و رهبري در خطبه غدیر   ...

    معاشر الناس! انكم اكثر من ان تصافقوني بكف واحد، في وقت واحد قد امرني الله عزوجل ان اخذ من السنتكم الا قرار بما عقدت لعلي اميرالمؤمنين و لمن جاء بعده من الائمه مني و منه.

    اي جمعيت انسانها! جمعيت شما بيشتر از آن است كه بتواند با دست خود با من در اين صحرا بيعت كنيد پس از طرف خدا داده شدم كه از شما اقرار بگيرم نسبت به ولايت علي (ع) و امامت امامان پس از او كه فرزندان من و علي هستند.

    برخي فكر مي كنند كه در روز غدير تنها ولايت امام علي (ع) مطرح و مردم تنها با آن حضرت بيعت كردند، آنگاه از امامت ديگر امامت ديگر امامان معصوم (ع) دچار غفلت شده اند.

    بلكه در روز غدير طرح جامع امامت پس از رسول خدا(ص) تا ظهور و ولايت حضرت مهدي (عج) و دوران پس از ظهور و شهادت، و دوران رجعت تا قيامت، مطرح بود.

    كه امامان و جانشينان پيامبران گذشته فاصله ميان وفات پيامبري را تا بعثت پيامبر بعدي پر كرده و رهبري مردم را بر عهده داشتند تا انسانها در هيچ شرايطي بدون رهبر نباشند و زمين از حجت خدا خالي نباشد. امامان معصوم شيعه (ع) نيز فاصله زماني، از وفات پيامبر اسلام (ص) تا قيامت و بر پائي آخرت، را پر كرده، رهبري امت اسلامي را را بر عهده دارند.

    دیده شده توسط صاحب وبلاگ از کتاب غدیر شناسی محمد دشتی

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 04:50:00 ب.ظ ]





      غدير و جامعه‌اي پاك و بي‌اختلاف‌   ...

    هذا وليّكم؛

    هنگامي كه رسول گرامي اسلام در روز غدير حضرت علي‌عليه السلام را به مقام ولايت نصب و معرفي نمودند خطاب به امّت فرمودند:
    «هذا ولیکم …  اين (علي‌عليه السلام) وليّ شماست».
    در منطوق آيات و روايات، كسي كه اداره امور فرد يا جامعه را بر عهده دارد «وليّ» خوانده مي‌شود.
    در متون اسلامي در خصوص اين كه اگر غدير برپا مي‌شد و حكومت به اهلش كه فرمان خدا و رسولش بر آن بود واگذار مي‌گرديد، هرگز در جامعه اختلافي پيش نمي‌آمد، روايات فراواني آمده است، از جمله: « … ما اختلف عليكم سيفان؛هرگز اختلافي كه به شمشير كشيده شود پيش نمي‌آمد». در اين عبارت، واژه «إختلف» آمده كه به معناي رفت‌وآمد است و در اين جا برخورد و نزاعي كه سرانجام آن جنگ و كشتار باشد مدّ نظر است.
    در نتيجه اين كه رخت بربستن نزاع و جنگ از يك جامعه به منزله داشتن جامعه‌اي پاك و سالم است كه هدف رسول گرامي اسلام دقيقاً رسيدن به آن بود.
    اولين پيامدهاي نفي غدير در جامعه شهادت حضرت صديقه طاهره فاطمه زهراعليها السلام و حضرت محسن‌عليه السلام بود كه از سوي حكّام به شكلي خشونت‌بار روي داد و از همين زمان كشتار و نزاع چهره نمود و حاكمان كه نمي‌توانستند حق را كه در علي‌عليه السلام تجسّم يافته بود، تحمّل كنند، با آن حضرت سر ستيز برافراشتند.
    برخي خرده مي‌گرفتند كه چرا اميرالمؤمنين عليه السلام پس از رسيدن به حكومت در جنگ‌هايي دامنه‌دار شركت كردند؟ بلي، اميرالمؤمنين درگير سه جنگ شدند، ولي در هر سه جنگ، حضرت آغازگر جنگ نبودند، بلكه جنگ‌افروزي از سوي مخالفان حضرت بود كه از بقايا و دست‌نشاندگان حاكمان پيشين بودند كه عدل اميرالمؤمنين عليه السلام را برنمي‌تابيدند. طبيعي است كه در چنين مواجهه‌اي (جنگي) يا بايد خود و اصحاب‌شان كشته شوند و يا به دفاع از خود بپردازند و دفاع حضرت علي‌عليه السلام به همين منظور بوده است كه ضروري بود.
    به ديگر سخن اين كه درگير شدن آن حضرت در سه جنگ يادشده به منظور دفاع بوده است.

    دیده شده توسط نویسنده در کتاب تحقق غدير و دستاوردها نوشته اية الله سيد صادق شيرازي

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 12:46:00 ب.ظ ]





      طرح مساله غدیر و وحدت شیعه و سنی   ...

    شاید برخی از روی جهالت یا کج فهمی به مساله گرامیداشت و بزرگداشت عید غدیر معترض شود و آن را خلاف ایجاد اتحاد میان تشیع و تسنن بدانند . در پاسخ به این مساله

    آیت اللَّه شهید مطهری قدس سره درباره وحدت حقیقی در سایه بحث از مبانی تشیع درباره کتاب «الغدیر» می فرماید: «نقش مثبت (الغدیر) در وحدت اسلامی از این نظر است که

    اولاً: منطق مستدل شیعه را مشخص می کند و ثابت می کند که گرایش در حدود صد میلیون مسلمان به تشیع - برخلاف تبلیغات زهرآگین عده ای - مولود جریان های سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی بر قرآن و سنت موجب این گرایش شده است.

    ثانیاً: ثابت می کند که پاره ای اتهامات به شیعه - که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است - از قبیل این که شیعه، غیر مسلمان را بر مسلمان غیرشیعه ترجیح می دهد و از شکست مسلمانان غیرشیعه از غیرمسلمانان شادمان می گردد، از قبیل این که شیعه به جای حج به زیارت ائمه می رود، یا در نماز چنین می کند، و در ازدواج موقت چنان، به کلّی بی اساس و دروغ است.

    ثالثاً: شخص شخیص امیرالمؤمنین علیه السلام را که مظلوم ترین و مجهول ترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می تواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود و همچنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی می کند»

    دیده شده توسط نویسنده در کتاب اتحاد ملی و انسجام اسلامی در پرتو آموزه های غدیرمؤلف: علی اصغر رضوانی

    انتشارات مسجد جمکران ،1386

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 12:35:00 ب.ظ ]





      «صراط مستقیم» کیست؟   ...

    … مَعاشِرَ النّاس! أَنَا الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ أَنْ تَسْألُوا الْهُدٰی إِلَیْهِ ثُمَّ عَلِیٌّ بَعْدی … .

    خطابه رسول الله درصدد بیان این معناست که رسالت همواره ادامه ندارد، بلکه در مقطع زمانی خاصّی بود و گذشت، امّا باطن رسالت، که همان ولایت ائمّه اهل بیت علیهم السّلام است، برای همیشه ادامه دارد. پیامبر همچنین درباره پذیرفتن، پای بندی، حفظ و ابلاغ غدیر، هشدارهای بسیار حائز اهمیتی بیان فرمودند و از آنجا که نسبت به آفات و انحرافات غدیر کاملاً آگاه بودند، برای پیشگیری از ابتلای جامعه اسلامی به آن انحرافات، مطالب عمده ای فرمودند؛
    از جمله سرمتن های عنوان شده در این زمینه، می توان به قرار دادن «صراط مستقیم» از جانب خداوند تبارک و تعالی و تبیین آن توسّط رسول الله اشاره نمود که مصداق تمام و تمام مصداق «صراط مستقیم» را بیان و تعیین فرمودند.

    امام باقر علیه السّلام در روایتی که از خطبه غدیر نقل کردند، این فراز را یادآور می شوند که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود:

    … مَعاشِرَ النّاس! أَنَا الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ أَنْ تَسْألُوا الْهُدٰی إِلَیْهِ ثُمَّ عَلِیٌّ بَعْدی … .

    ای مردم، من هستم صراط مستقیم، راهی که هیچ کژی در آن نیست، همان صراط مستقیمی که خداوند به شما امر فرموده که هدایت به سوی خدا را از طریق آن جویا شوید و پس از من علی «صراط مستقیم» است.

    سپس سوره مبارکه فاتحه الکتاب را تلاوت فرمودند.

    دیده شده از کتاب: از برکه غدیر تا بی کران کربلا ((غدیر، عاشورا و غلو))/ حیدر تربتی کربلایی. قم: حبیب، 1393.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 10:56:00 ق.ظ ]





      افضلیت حضرت علی در بیان خطبه غدیر   ...


    «مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوا عَلِياً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِي مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَي بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِي الْخَلْق …»

    حضرت رسول اكرم در فرازي از خطبه غدير چنين مي‌فرمايد كه:

    «مَعَاشِرَ النَّاسِ فَضِّلُوا عَلِياً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِي مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَي بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ الرِّزْقَ وَ بَقِي الْخَلْق …»


    حضرت به صراحت و آشكار اعلام مي‌فرمايد كه علي با فضيلت‌ترين مردمان بعد از پيامبر است.


    برابر اين اعلام و اعتقاد تلقي مي‌گردد كه حكمت و عدالت الهي بر رجحان افضليت و برتري انسانها است و اين سنت از ابتداي نبوت و رسالت جاري و بر جانشين پيامبر نيز مصداق دارد و دليلي نيست تا اين رويه در فرهنگ اسلام تغيير يابد و جانشين پيامبر خاتم از اين موهبت عاري شود و چيزي كه همگان بر آن متفق‌القول هستند ،همانا مقام افضليت و برتري بي‌چون و چراي اميرالمؤمنين  بر تمامي صحابي، ياران و مسلمانان تاريخ اسلام مي‌باشد.

    دیده شده در کتاب كتاب اشراق غدير به همراه متن كامل خطابه غدير/ محمدعلي انصاري

     

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 10:20:00 ق.ظ ]





      استدلال حضرت علی به حدیث غدیر در اثبات حق ولایت خویش   ...

    معاویه نامه‌ای به حضرت علی‌علیه السلام نوشت که برای من فضایل بسیاری است؛ پدرم در جاهلیت مردی بزرگ بود و من برای اولین بار در اسلام پادشاه شدم …
    امیرالمؤمنین‌علیه السلام در جواب نامه او فرمود:

    • «آیا به واسطه فضایل، فرزند جگرخوار بر من ظلم می‌کند؟ بنویس به او ای غلام:
    • محمد پیامبرصلی الله علیه وآله برادر من است. و حمزه سیدالشهدا عموی من می‌باشد.
    • و جعفری که شبانه‌روز همراه با ملائکه پرواز می‌کند پسر مادر من است.
    • و دختر محمدصلی الله علیه وآله همسر من بوده و در خانه من سکنی دارد و گوشتش با خون و گوشت من در تماس است.
    • و دو نوه احمد فرزندان من از فاطمه اند، پس کدامین شما همچون من چنین سهمی دارند؟
    • من بر تمام شما به اسلام پیشی گرفته‌ام، در حالی که نوجوانی بودم که به وقت بلوغ نرسیده است.
    • رسول خداصلی الله علیه وآله در روز غدیر خم ولایت من را بر شما واجب کرده است. من کسی هستم که شما مرا در روز جنگ و صلح فراموش نخواهید کرد.
    • پس وای و وای و وای بر کسی که فردای قیامت خدا را ملاقات کند در حالی که به من ظلم کرده است.

    معاویه دستور داد تا آن نامه را مخفی دارند تا اهالی شام آن را قرائت نکنند چرا که باعث می‌شود تا مردم به علی بن ابی طالب تمایل پیدا کنند.

    برگرفته و دیده شده از کتاب غدیر در بیان صاحب غدیر/ تالیف علی‌اصغر رضوانی.قم: مسجد مقدس جمکران ۱۳۸۷.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:55:00 ق.ظ ]





      غدير در آيات قرآنى   ...

    غدير در آيات قرآنى

    در خصوص واقعه غدير سه آيه نازل شده است عبارتند از:

    1 -« يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس‏»(1)
    «اى پيامبر آنچه از طرف خدا بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر اين كار را نكنى رسالت‏ خدا تبليغ نكرده ‏اى و خدا تو را از شر مردم حفظ خواهد كرد».
    احاديث متواترى وارد شده كه اين آيه در روز غدير در وادى غدير خم در مورد وصايت و جانشينى حضرت امير عليه السلام نازل شده است.(2)

    2 - آيه اكمال «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا»(3)
    امروز دين شما را كامل نمودن و نعمت ‏خود را بر شما تمام كردم… به استناد احاديث و تاريخ اين آيه بعد از ابلاغ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وصايت‏ خود را به مردم و تعيين خلافت‏ حضرت امير عليه السلام نازل شده است. و كمال دين همان ولايت عليه عليه السلام مى ‏باشد.(4)

     



    3 - آيه:« سال سائل بعذاب واقع × للكافرين ليس له دافع × من الله ذى المعارج‏»(5)
    اجمال شان نزول آيه اين است كه:
    بعد از اينكه پيامبر در غدير خم وصايت ‏حضرت امير را ابلاغ كرد. شخصى بنام جابر بن نضر (و برخى نوشته‏ اند حارث بن نعمان) آمد پيش حضرت رسول و به حضرت عرض كرد. همانا تو ما را امر كردى كه شهادت به يكتائى خدا و رسالت تو بدهيم و ما از تو پذيرفتيم و تو ما را امر كردى كه پنج‏ بار در شب و روز نماز كنيم رمضان را روزه بداريم و خانه خدا را زيارت كنيم و مال خود را دادن زكاة پاك كنيم و ما اينها را از تو قبول كرديم، به اينها اكتفا نكردى تا بازوان پسر عمويت را گرفتى و بلند نمودى و او را بر مردم برترى و فضيلت دادى و گفتى:
    «من كنت مولاه فعلى مولاه‏» آيا اين امرى بود از طرف خودت و يا از جانب خدا؟؟؟!
    رسولخدا در حاليكه چشمانش سرخ شده بود فرمود: قسم بخدائى كه جز او معبودى نيست، اين از طرف خدا بوده.

    در اين هنگام اين شخص برخواست درحاليكه مى ‏گفت: خداوند اگر آنچه محمد مى ‏گويد حق است، پس سنگى از آسمان بر ما بفرست‏ يا عذابى دردناك بر ما نازل كن.

    هنوز اين شخص نزديك شتر خود نرسيده بود كه سنگ ريزى از آسمان فرود آمده و به سرش اصابت نمود و فرو رفت و از دبر او خارج شد، و هلاك شد آن وقت اين آيه «سال سائل …» (6) نازل شد.

    برگرفته از کتاب تلخیص الغدیر؛علامه امينى جرعه نوش غدير، نوشته مهدی لطفی  صفحه10 تا 5

    ——————

    (1)مائده 67
    (2)الغدير ج 1 ص 214 الى 229
    (3)مائده /3
    (4)الغدير ج 1، ص 230 الى 239
    (5)معارج آيه 1 - 3
    (6)الغدير ج 1 ص 136 الى  139

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:48:00 ق.ظ ]





      راه بخشش تمام گناهان   ...

     .به سند متصل از شیخ صدوق از پدرش از عبدالله جعفر حمیری از احمد اسحاق بن سعد از بکر بن محمد ازدی از ابی عبدالله (علیه السلام){منظور امام صادق می باشند} که به فضیل فرمود:

    «آیا می نشینید و حدیث ما می گویید ؟

    گفت:آری فدایت شوم.

    فرمود: این مجالس را دوست می دارم،پس امر ما را احیاء کنید .

    ای فضیل هرکس یاد ما کند یا نزد او یاد ما کنند

    پس از چشمش به اندازه بال مگسی اشک بیرون بیاید،خداوند گناهان او را بیامرزد هرچند مانند کف دریا باشد.»

    نفس المهموم،ص37.حدیث دوازدهم

    (البته پر واضح است این اشک از روی معرفت و حب اهل بیت است که از طاعت و بندگی خداوند نشات میگیرد)

    موضوعات: مناسبت ها, احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 08:17:00 ق.ظ ]





      القاب حضرت علی (از سوی پیامبر)، علامتی دیگر در اثبات حقانیت ایشان   ...

    يكى از معيارهايى كه مى توان براى تعيين خليفه رسول خدا(ص ) به آن اعتماد كرد عناوين و القابى اسـت كـه پـيـامـبر اكرم (ص ) در زمان حيات خود به افراد داده است به طورى كه از كتب اخبار و حـديـث اسـتفاده مى شود، هيچ يك از اصحاب پيامبر اكرم (ص ) به اندازه اميرالمؤمنين على (ع ) به دريـافـت القاب بلند وعناوين عالى مفتخر نبوده اند از جمله عناوينى كه پيامبر اكرم (ص ) در زمان حيات خويش به على (ع )اعطا كرده است ، مى توان به موارد ذيل اشاره كرد.
      1ـ صديق ، 1

     2ـ صديق اكبر، 2
    ـ 3ـ سيدالعرب ،.
    روزى رسـول اكـرم (ص ) بـه عـايـشـه فـرمـود: ((اگـر مـى خـواهـى سيد و آقاى عرب را ببينى بـه عـلـى بن ابى طالب نگاه كن )) عايشه عرض كرد: اى پيامبر خدا مگر سيد عرب تو نيستى فرمود: ((من آقاى نسل بشرم و على آقاى عرب است )) ((3)) .
     4ـ سيدالمسلمين و امام المتقين ((4)) .
     5ـ سيدالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغرالمحجلين ،.
    يعنى : آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور (در قيامت ).
    پـيامبر اكرم (ص ) فرمود: در شبى كه به معراج رفتم ، درباره على بن ابى طالب سه چيز به من وحى شد:او آقاى مؤمنان و پيشواى پرهيزكاران و سرآمد روسفيدان مشهور (در قيامت ) است ((5)) .
     6ـ يعسوب المؤمنين ، رئيس مؤمنان ((6)) .
      7ـ اميرالمؤمنين ، ((7)) .
      8ـ سيد شباب اهل الجنه ، ((8)) .
    تـوضـيـح : بـه طورى كه از احاديث استفاده مى شود، اهل بهشت همگى جوان هستند، يعنى پيران نـيـزهـنـگـام ورود بـه بهشت جوان مى شوند بنابراين اگر كسى سيد جوانان بهشتى باشد، به اين معناست كه سيد و آقاى تمام اهل بهشت است .
     9ـ خيرالبرية ، بهترين مخلوقات ((9)) .
    ايـن لـقـب تـا آنـجـا بـراى عـلـى بـن ابـى طـالـب (ع ) مـشـهـور شده بود كه وقتى اصحاب او را مى ديدند،مى گفتند: قد جا خير البرية ، يعنى بهترين مخلوقات آمد ((10)) .


     10ـ حجت خدا،.
    پيامبر اكرم (ص ) فرمود:.
    من و على حجت خدا بر بندگان او هستيم ،.
    انا و على حجة اللّه على عباده ((11)) .
     11ـ وزير پيامبر.
    انـس بـن مـالـك مـى گـويـد: ((هـنـگـامى كه سوره نصر نازل شد، ما فهميديم اين سوره خبر از وفـات پـيـامبر(ص ) مى دهد به سلمان فارسى گفتيم : از پيامبر اكرم (ص ) بپرسد كه پس از او چه كـسـى مـرجـع وپـناهگاه ما خواهد بود، و چه كسى را بيش از همه دوست مى دارد سلمان خدمت حضرت رسيد و اين مطلب را از او پرسيد حضرت روى برگردانده پاسخ نداد سلمان دوباره پرسيد باز هم حضرت روى برگردانده پاسخ نفرمود سلمان ترسيد پيامبر خدا(ص ) را ناراحت كرده باشد از ايـن رو ديگر چيزى نگفت پس از مدتى پيامبر اكرم (ص ) به سلمان فرمود: مى خواهى جواب سؤالت را بـدهـم ؟
    عـرض كـرد: يـارسول اللّه ! من ترسيدم شما را خشمگين كرده باشم فرمود: نه بدان كه برادرم ، وزيرم ، خليفه و جانشينم در خاندانم ، بهترين كسى كه پس از من به جا مى ماند و دينم را ادا مى كند و وعده هايم را جامه عمل مى پوشد، على بن ابى طالب است )) ((12)) .
    امـيـرالـمؤمنين على (ع ) در مواردى خود به اين فضيلت اشاره كرده مى فرمود: ((من برادر و وزير پـيـامـبـرخدايم هيچ كس پيش از من اين را نگفته و پس از من نيز كسى نخواهد گفت ، مگر آنكه دروغگو باشد)) ((13)) .

    برگرفته از کتاب غدير از ديدگاه اهل سنت نوشته پژوهشکده صدا و سیما

    ——————————————-
    1- كنزالعمال ، ج 13،ص 164.
    2- سـنـن ابن ماجه ، ج 1، ص 44، باب 11، حديث 120 و فرائدالسحطين ج 1، ص 248، باب 48، حديث 192.
    3- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 261، حديث 787 تا 792 و الصواعق المحرقه ، ص 188، ج 4.
    4- فرائدالسحطين ، ج 1 ص 141 باب 25 حديث 104.
    5- فرائدالسحطين ، ج 1 ص 143 باب 25 حديث 107.
    6- تـاريخ دمشق ، ج 2، ص 260، حديث 785 و كنزالعمال ، ج 119، حديث 2 و 36381 و الصواعق المحرقه ، ص 193، حديث 37.
    7- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 259، حديث 783.
    8- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 260، حديث 786.
    9- فرائدالسحطين ، ج 1، ص 154، باب 31، حديث 116.
    10- فـرائدالـسـحـطين ، ج 1، ص 156، باب 31، حديث 118 و تاريخ دمشق ، ج 2، ص 442، حديث 958.
    11- تاريخ دمشق ، ج 2، ص 273، حديث 800 تا 804 و مناقب ابن مغازلى ، ص 45، حديث 67.
    12- تـاريـخ دمشق ، ج 1، ص 130، حديث 157
    13- فرائدالسحطين ، ج 1، ص 311، باب 57، حديث 249 و ص 315 باب 58، حديث 250.

    موضوعات: مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-07-08] [ 09:24:00 ب.ظ ]





      اقدامات حضرت رسول اکرم در معرفی ولی خدا   ...

     حضرت رسول اکرم (ص)براى اين رهبرى و اين ولايت با آن ضرورت و با اين هدف گام هاى بلندى برداشت و تا امروز راه ما روشن نمود.

    الف . نص
    او از روزهاى اول َدعوت َََََََََتا واپسين لحظه هاى حيات ، هميشه على را نشان مى داد و سفارش مى كرد كه كه بر او جلو نيفتيد كه گمراه مى شويد و از او كنار نكشيد كه از دست مى رويد.
    احاديث غدير و ثقلين و منزلت و و و در كتاب ها جمعند.
    اما بعدها ديگران به خاطر اينكه كفر صحابه و ارتداد آنها پيش نيايد نصوص ‍ را رد كردند و يا تاءويل نمودند و در نتيجه به آنچه در نوشه هاى خود جمع كرده بودند بى اعتنا ماندند و حتى چشم عقل خويش را بستند. و هدف حكومتى اسلام را ناديده گرفتند و حكومت اسلامى را تا حد استعمار و چپاولگرى و فتوحات و غنايم پايين آوردند و عاقبت گرفتار بدعت و اشرافيت و تبعيض و درگيرى و تجزيه نمودند.
    از هنگامى كه اسلام از مسير ولايت بيرون آمد، از همان غروب كرده بود، گرچه واپسين شعاع هاى طلايى آن تا هزار و سيصد سال بعد ادامه داشت . اما اين شعاع ها ديگر حرارت و زايش و نورى نداشت ، سرد و تاريك و غمرنگ بود. از مرگ ، از غروب خبر مى داد.

    ب - زمينه سازى
    رسول كه سرسختى دنياطلب ها و سلطنت خواهان را مى ديد براى اينكه مدينه براى على خالى بماند و زمينه براى او فراهم شود، تمامى آنها را تحت سرپرستى جوانى هجده ساله و روانه سرزمين هاى دور كرد و بر هر كس كه تخلف كند نفرين فرستاد، اما آنها كه هدف را فهميده بودند، به بهانه اين كه چگونه محمد را رها كنيم و چگونه او را در بستر مرگ بگذاريم و خبرش را از كاروان ها بگيريم ، از مدينه نرفتند و ماندند و نفرين رسول را بر خود خريدند و جامعه اسلامى را به بن بست كشاندند و كردند آنچه كردند.

     


     

    ج - نوشته و كتاب
    در نتيجه ، رسول به خاطر اين كه كار را يك سره كند و ابهامى باقى نگذارد، در آخرين لحظه كه همه جمع شده بودند، قلم و كتفى را طلب كرد تا آنها گمراه نشوند، اما آنها به قرآن قناعت كردند و با رسول مخالفت نمودند.
    و رسول كه پافشارى آنها و مخالفتشان را ديد، ديگر جهتى براى نوشتن نداشت . كسانى كه روبروى رسول گفته او را نمى پذيرند، پس از مرگ با اين نوشته ها چه خواهند كرد؟

    د - نشانه ها و علامت ها

    رسول كه تنهايى خويش و تنهايى على و تنهايى و بى پناهى مردم بيگانه از خواب و اين رهبر زنده ، حتى با مرگ ، هيچگاه اينها را، اين توده تنها را در كنار آوازه گرها و در دست گرگ ها رها نمى كند، اينها هر چند از نوشتن و كتابت او جلوگيرى كنند، از نشانه ها و علامت هايش نمى توانند جلوگير باشند.
    و اين است كه رسول آگاه و بيدار، على را در تمام دوره ها يارى مى دهد و توده بى پناه را با علامت ها به خويش ، به على و به حق ، مى خواند و از ديگران مى ماند .
    اين علامت ها، انسان هاى گويا، فاطمه ، ابوذر، عمار و همراهى قرآن روشنگر است .
    فاطمه ، در دوره ابوبكر و عمر،
    ابوذر، در زمان عثمان ،
    عمار، در برابر معاويه ،
    و همراهى قرآن تا امروز.

    رسول بارها گفته بود فاطمه از من است و كسانى كه او را به خشم بياورند مرا و خداوند را به خشم آورده اند.
    و فاطمه بر آنها خشمناك بود و حتى گويى او گواه اين خشم است .
    و رسول گفته بود، آسمان بر راستگوتر از ابوذر سايه نينداخته است .
    و اين زبان قاطع و صادق روياروى عثمان بود.
    و رسول گفته بود كه عمار را، گروه ستمگر مى كشند.
    و عمار در كنار على بود و شمشيرش بر گلوى معاويه .
    و رسول گفته بود كه جانشينان من دوازده نفرند و گفته بود: من دوئ چيز را در ميان شما مى گذارم كه مانع گروهى و چراغ را شما هستند. اين دو، از هم جدا نخواهند شد تا اين كه در حوض بر من وارد شوند.

    و امروز جز شيعه با اين گفته همراه نيست ؛ كه ديگران امروزها در كنار اين همه تجزيه و همراه اين همه حاكم ، خليفه و حاكم و اولى الامرى ندارند.
    آنها قرآن و خليفه را از هم جدا كردند، در حالى كه رسول به همراهى آنها شهادت داده بود. همانطور كه با زبان گويايش از يوم الانذار… و يا دست بلندش در غدير… و با تقاضاى قلم ، در واپسين لحظه هاى زندگى و با فاطمه و ابوذر و عمار در دامن تاريخ ، اين رهبرى ، اين ولايت ، اين سرپرستى را، گواهى داده بود و راه على را به نور بسته بود.

    درود بر آنها كه الله سرپرست و رسول چراغ و على جلودارشان است .
    درود بر آنها كه چنين راهى را، با سر رفته اند.

    برگرفته از کتاب غدیر نوشته على صفايى حائرى

    موضوعات: بدون موضوع, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 09:06:00 ب.ظ ]





      آیات قرآن و حدیث غدیر، مفسر و موید یکدیگر   ...

    من کنت مولاه فإنّ علیّاً مولاه;

    در علم حدیث، قانونی وجود دارد که می گویند:
    الحدیثُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً;برخی از حدیث ها، برخی دیگر را تفسیر و بیان می نمایند.
    یعنی حدیث به سان قرآن است، آن سان که برخی از آیات قرآن مفسّر و مبیّن آیات دیگري است و پرده اجمال و ابهام را از آیات دیگر برمی دارد.
    در روایات نیز همین گونه است.
    با توجه به دو متن حدیثی که با سند صحیح ارائه شد ;متن یکی، متن دیگري را تفسیر می کند ;به این بیان که در یک نقل آن میفرماید:

    من کنت مولاه فإنّ علیّاً مولاه;


    و در نقل دیگري می فرماید:


    من کنت ولیّه فهذا ولیّه;


    به عبارت دیگر، در یک نقل واژه« مَوْلی » و در نقل دیگر واژه « ولیّ » به کار برده شده است. بنابراین اگر کسی در معناي واژه مولی تشکیک نماید و بگوید:« مَوْلی » در این حدیث شریف به معناي اَوْلی » یا « ولیّ »  نیست، به طور مسلّم وجود « ولیّ »«در نقل دوم، جایی براي این تشکیک باقی نمی گذارد.


    البتّه در جاي خود، شاهدهاي بسیاري در نقل هاي مختلف که از نظر سندي صحیح هستند متن حدیث غدیر وجود دارد که تمام آن ها مفسِّر و مبیّن کلمه« مَوْلی » هستند.


      همان گونه که اشاره شد این ها بر فرض آن است که ما در فهم معناي کلمه « مَوْلی » درحدیث غدیر دچار تردید و ابهام شده و محتاج به تفسیر، بیان و اقامه شاهد باشیم که در این صورت از این قرائن به اصطلاح« منفصله »استفاده خواهیم کردو حال آن که در خود نقلی که کلمه « مَوْلی » موجود است، قرائن متّصله بسیاري است که جایی براي ابهام این لفظ باقی نمی گذارد.


    دیده شده در کتاب نگاهی به حدیث غدیر نوشته آیت الله سید علی حسینی میلانی

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1395-07-07] [ 10:11:00 ب.ظ ]





      توطئه علیه تبلیغ همیشگی بوده ....!!   ...

    وَالُله یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ….

     این قسمت از آیه شریفه گویاي این است که در داخل مسلمین و پیرامون وجود مبارك رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم، توطئه ها، دسته بنديها و دستهایی در کار بوده است .

    که اگر با آسیب رساندن به شخص آن حضرت هم باشد، ازصورت گرفتن این امر جلوگیري نمایند و مسیر رهبري امّت را به سمتی که منافع خودشان را تأمین نماید منحرف سازند و خلاصه، این نگرانی بوده است که در هنگام ابلاغ این رسالت، به طور مرموزي، آشوب و فتنهاي بر پا کنند که هم مانع از ابلاغ این رسالت بشوند و هم به جان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم سوءقصد نمایند که با این وعده مدد و نصرت خداوند متعال، پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدیر خم با آن تشریفات رسمی وعلنی، علی علیه السّلام را به ولایت منصوب فرمود و همگان حتی توطئه گرها و آنان که قصد ممانعت از این ابلاغ را داشتند،

    دیده شده توسط نویسنده در کتاب پیام غدیر آیت آلله صافی گلپایگانی،ص79

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:20:00 ب.ظ ]





      محشور شدن با رخ درخشان   ...

     داود بن كثير رقى گويد :خدمت امام ششم بودم، آب خواست و چون نوشيد گريست و چشمش غرق اشك شد. سپس فرمود:

    « اى داود خدا قاتل حسين (ع) را لعنت كند !چه اندازه ياد حسين زندگى را ناگوار كند. من آب سردى ننوشم جز آنكه ياد حسين كنم .بنده‏اى نيست كه آب نوشد و ياد حسين كند و قاتلش را لعنت كند! جز آنكه خدا صد هزار حسنه براى او بنويسد و صد هزار گناه از او محو كند و صد هزار درجه براى او بالا برد و گويا صد هزار بنده آزاد كرده و روز قيامت با رخسار درخشان محشور گردد.»

     

    موضوعات: احادیث و کلام بزرگان  لینک ثابت



     [ 06:24:00 ب.ظ ]





      معنای کلمه مولا در خطبه غدیر   ...

    من كنت مولاه فهذا على مولا

    منظور از كلمه مولا در اين روايت پيامبر(ص ) كه فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولا چيست ؟ شايد گفته شود: مولابه معناى دوست و يار و ياور است ، نه به معناى سرپرست و كسى كه بتواند در حق مردم تصرف كند و اطاعت كردن از او، واجب باشد.
    پاسخ اين توجيه ، اين است كه :
    1 - اگر مراد پيامبر(ص ) دوستى با على (ع ) بود و اينكه آن حضرت يار و ياور مردم باشد، ديگر لازم نبود كه پيامبر(ص ) در آن صحراى گرم و سوزان و در موقعيت حساس حج و آن حضرت بى نظير، فرمان توقف دهد و صبر كند تا جلو رفته ها برگردند و عقب مانده ها برسند و مهمتر از همه ، آيه قرآن ، نازل شود و ياور بودن على (ع ) را با مقدمات بسيار در سخنرانى خود بيان كند و از مردم اعتراف بگيرد. پس معلوم مى شود مساله ديگرى در كار بوده كه پيامبر(ص ) اين گونه عمل كرده است .
    2 - اعلام دوستى با على (ع ) مساله اى نبود كه رسول خدا(ص ) در مورد آن تبليغ نكرده باشد، زيرا پيامبر(ص ) بارها در اين مورد صحبت كرده و آن را به مردم گشزد نموده بود.
    3 - اعلام اين مطلب كه على (ع ) دوست مردم است . وحشتى براى پيامبر(ص ) بوجود نمى آورد تا لازم شود خدا او را تسلى و دلدارى دهد به همان گونه كه در آيات قرآن آمده است .
    4 - دوستى با حضرت على (ع ) و ياور مردم بودن ، آن قدر مهم نبود كه خداوند با لحن قاطع به رسولش بگويد: اگر انجام ندهى ، رسالتت را به پايان نرسانده اى .
    5 - موضوع دوستى ، احتياجى به بيعت گرفتن از مردم ، تبريك گفتن به حضرت على (ع ) با مراسم مخصوص ندارد. آيا اين عاقلانه است كه به خاطر يك دوستى ساده ، در بيابانى گرم و سوزان ، خيمه درست كنند و به مردم دستور بدهند كه با يك دوست بيعت كنند.
    6 - پيامبر در مراسم حج ، از جدايى با مردم و ملاقات با خدا سخن گفت و به آنها گوشزد كرد كه به فكر آينده خود باشند و از قرآن و عترت جدا نشوند و پس از آن نيز، حديث ثقلين را بارها و بارها تكرار كرد.
    همه اين مسائل نشان مى دهد كه موضوع غدير خم بسيار با اهميت تر از سخنانى است كه اهل سنت مطرح مى كنند و آن ، موضوع رهبرى آينده حكومت اسلامى و جانشينى پيامبر(ص ) است زيرا بعد از رحلت پيامبر(ص )، اولين رهبر مسلمان قرآن و دومين آن عترت بوده است .

     دیده شده از مقاله پيام غدير
    نام نويسنده : عذرا انصارى

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 11:35:00 ق.ظ ]





      ضرورت ولايت؛درسی دیگر از غدیر   ...

    ضرورت ولايت؛درسی دیگر از غدیر

    من كنت مولا فهذا على مولاه

    الست اولى بكم من انفسكم ؟

    هر جامعه همانند يك اندام ، به مغز، به قلب ، به خون - ثار  نيازمند است . مغزى كه تمام راه را بيابد و قلبى كه از عشق سرشار باشد و خونى كه خون خدا باشد و پاك از هر گونه اعتياد و خالى از هر گونه مرض و آزاد از هر گونه جرثومه فساد.
    و انسان محتاج نمونه و رهبر و حجتى است كه امين باشد و به او خيانت نكند و نور  باشد و راه او را روشن كند.
    انسان به روشنفكرى و روشن دلى ، به عشق و شناخت ، به حجت ، به نور، به امين ، نيازمند است . و ولايت ، عهده دار اين نيازهاى عميق و عظيم انسان است ، آن هم انسانى كه مى داند، نيازش بالاتر از رفاه و بالاتر از حريت و آزادى و بيشتر از عدالت است .

    هنگامى كه انسان خود را بيشتر از يك دهان نمى بيند كه با يك مشت روده گره خورده و با ….ختم مى شود. اين دهان دراز، ديگر نه دين مى خواهد و نه امام و نه رهبرى و ولايت ؛ كه غريزه براى اين و بالاتر از اينها كافى است .
    اما انسانى كه مى خواهد انسان باشد و جامعه اى انسانى تشكيل دهد، نه يك دامپرورى بزرگ و يك كندوى عادل ، اين انسان ضرورت اين شناخت و عشق و اين مغز و قلب و خون و اين حجت و نور و امام و امين را مى يابد و به سوى او مى شتابد و او را بر خويشتن مقدم مى دارد؛ كه او از او به او آگاه تر و مهربان تر و نزديك تر است .

    دیده شده در کتاب “غدير"مؤلف : على صفايى حائرى

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 11:23:00 ق.ظ ]





      غدیر، استمرار نظام رسولان الهی   ...

    نظامی که در غدیر به آنصورت عام و جلوه رسمی به همگان اعلام شد نظامی است که همواره استمرار داشته و هرگز منقطع نخواهد شد و زمین هیچگاه از شخصی که صاحب، مدیر و رهبر آن نظام باشد خالی نخواهد ماند.


    چنانکه امیرالمؤمنین علی علیهالسّلام در خبري که خاص و عام آن را روایت نموده اند میفرماید:
    بَلَی لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِله بِحُجَّۀٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً »

    دیده شده توسط نویسنده از کتاب پیام غدیر نوشته آیت الله صافی گلپایگانی

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1395-07-06] [ 05:59:00 ب.ظ ]





      ارتباط و وابستگی روز بعثت و عید غدیر   ...

    قال الله تعالی:
    یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ

    اْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً


    روز تاریخی و بزرگ عید سعید غدیر مانند روز عظیم بعثت با اهمیت و بینظیر است. این دو روز با یکدیگر، پیوند و بستگی کامل دارند.
    بعثت، اصل، اساس و پایه انقلاب الهی، جهانی و جاودانی اسلام، و روز غدیر مکمّل و تداومبخش آن است.

    غدیر در وجود، فرع بعثت است و روز بعثت در بقا، پیشآهنگ غدیر است.


    بعثت، سرآغاز ابلاغ وحی و عرضه نظامات فراگیر و همه جانبه اسلام، تا تشکیل حکومت اسلامی و حاکمیت الله به رهبري شخص رسول اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم است، و روز غدیر کاملکننده ي دین و اعلام استمرار نظام عصر نبوّت به رهبري امیرالمؤمنین و فرزندان آن حضرت، ائمه معصوم است.
    این دو همایون روز، با یکدیگر همسویی معنوي و بستگی ناگسستنی دارند. حصار خلل ناپذیر اسلام را که توحید همچون پی بناست، امامت چار دیوار و بعثت سقف است. پس هیچیک از این دو روز را از دیگري بینیازي نیست که هر دو خط اسلام را درتأسیس و بقا ترسیم نموده اند، نه اسلام منهاي حکومت و نظام غدیر است و نه نظام غدیر، غیر از اسلام است.
    دیده شده توسط نویسنده از کتاب پیام غدیر نوشته آیت الله صافی گلپایگانی

    موضوعات: شعر و دست نوشته, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 05:44:00 ب.ظ ]





      برکات حضرت معصومه؛ جایزه جا مانده از سفر   ...

    وقتی آسمان و زمین و از همه مهم تر  خدای لایتناهی و بزرگ نخواهد که نخواهد

    جزاز تسلیم بودن ،حرفِ دیگر زدن خارج از ادب بندگی است.

    خلاصه نشد و نطلبید آنکه باید می طلبید

    (و توفیق حضور در بارگاه حضرت معصومه و حضور در کنار دوستان در همایش فضای مجازی از من به دلایلی گرفته شد)

    شاید هجمه گناه

    شاید امتحان

    شاید عدم توفیق

    ولی به هر حال نشد که بطلبد

    حضرت معصومه، من حقیر و سراپا تقصیر رو

    اما درست همین روز

    برکات وجودیش را از دور نصیبمان کرد و اسم این وبلاگ بالاخره در برترین ها قرار گرفت

    البته نبودن فعالان فضای مجازی و حضورشان در همایش هم مزید علت بود

     

     

    موضوعات: مناسبت ها, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 12:57:00 ب.ظ ]





      پیوند قرآن و اهل بیت ،پیامی دیگر از خطبه غدیر   ...

     پیوند قرآن و اهل بیت در خطبه غدیر

    قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «انی تارک فیکم الثقلین (ثَقَلین) کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لم تضّلوا ابداً و لم یفترقا حتی یردا علی الحوض»

    پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این ولایت را به صحنه حضور می­کشد و بازگو می­کند و بعد از خود نیز این مسیر را برای امت روشن می­سازد.

    با قرار گرفتن حدیث غدیر «من کنت مولاه» و حدیث «انی تارک فیکم الثقلین» درکنار آیه «انما ولیکم الله و رسوله» مشخص می­شود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می­فرماید:

    «ای مردم! من بعد از خود دو چیز میان شما می­گذارم یکی قرآن و کتاب خدا که نورانیت کتاب الهی عرش و فرش را فراگرفته است و در کنار این کتابی که می­بینید و می­شناسید، عترت خود را نیز درمیان شما به امانت باقی می­گذارم. اگر به این دو عروة الوثقی تمسک داشته باشید، بدانیدکه گمراه نمی­شوید و بدانید این دو از یکدیگر جدا نمی­شوند تا زمانی که بر حوض کوثر بر من وارد شوند.»

    اولین چیزی که از حدیث ثقلین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فهمیده می­شود همان وزانت و شأنیت عترت و عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام است یعنی همان عصمت و عترت در کنار قرآن.

    همان گونه که قرآن ثقل الهی است عترت هم ثقل اصغر است. یعنی اگر کسی بخواهد در کنار قرآن و مقارن قرآن مطرح شود باید هم شأن قرآن باشد، این اولین دلیل بر عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان او ائمه علیه السلام و عترت است.

    دوم: همان گونه که قرآن وجوب تبعیت دارد و مخالفت با قرآن آدمی را مستوجب عقوبت می­کند، بدون هیچ امتیاز و فرقی عترت مطرح می­شود و خداوند بر زبان نبی مکرمش جاری می­نماید که فرمود: «عترت دقیقاً در کنار قرآن قرار می­گیرد و وجوب متابعت عصمت عترت را به دنبال دارد لذا تمسک به هر دو واجب است و نمی­توان از آن دو فاصله گرفت.»

    البته این تمسک، تمسک به تفکر معیار است یعنی همان خط اعتدال و بدیهی است این سو و آن سو رفتن به ماسوی این دو، همان گونه که در احادیث خود اهل بیت دارم؛ سبب هلاکت امت پیغمبر این موضوع و مفاد را صریحاً مطرح می­کند. کسانی که متخلّف باشند یا پیشرو باشند یا عقب بمانند، هلاک می­شوند، یکی از پیام های غدیر اتحاد به این دو است.[1]

    دیده شده در کتاب زیر

    [1]- محمدعلی، انصاری، اشراق غدیر، تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی، 1387، ص 90-89.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:28:00 ق.ظ ]





      چقدر رنگ خدایی داریم؟ (تست خودشناسی)   ...

    هر کسی از دارایی خدا چیزی به دست آورده به انداز‌ه‌ی ‌آن دارایی رنگ خدا گرفته است.

    خدا علم دارد، به مقدار علم خود رنگ خدا داری،

    خدا قدرت دارد، به مقدار قدرت خود رنگ خدا داری.

    خدا کریم است، به مقدار کرم خود رنگ خدا داری.

    خدا عَفُوّ است، خدا با گذشت است، به مقداری که در زندگی گذشت دارید، با خدا هستید، رنگ خدا دارید.

    هر مقدار از این صفات در وجود انسان کاهش داشته باشد یا انسان از این صفات ‌الهی نداشته باشد، این ضدّ خدا است، هیچ مناسبتی با خدا ندارد.

    آدم تنگ نظر، آدم بی‌گذشت، آدمی که حِقد دارد، کینه‌توز است، این‌ها ‌هیچ رنگ خدا ندارند، هیچ تناسبی با خدا ندارند.

    سخنرانی آیت الله صدیقی

    موضوعات: اخلاقی  لینک ثابت



    [دوشنبه 1395-07-05] [ 09:02:00 ب.ظ ]





      ضرورت تبلیغ هویّت ولایی (در خطبه غدیر)   ...

    ضرورت تبلیغ هویّت ولایی

    یا ایها الرسول بلغ ما انزال الیک مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ


    اینها مسائل و مستندات حدیث غدیر و آیه ولایت، دلالت بر این دارد که مسأله ولایت امیرالمؤمنین علیهالسّلام بسیار با عظمت و مهمّ است.

    باید اهمیت این مسأله را براي مردم ابلاغ کرد.

    باید به مردم گفت که هویّت ما، هویّت ولائی است و باید آن را حفظ کنیم. در مقابل جریاناتی که در این زمان میخواهند هویّت دینی مذهبی ما را تضعیف کنند و به وسیله کتاب، شعر و دیگر حرفها به هویت ما ضربه بزنند.باید به قوت این هویّت بیفزایید. باید به مردم یادآوري کنید که ما چنین هویّت درخشانی داریم. باید خطبه مهمّ غدیر را ترویج کنید. باید به همه مردم اعلام کرد که غدیر یعنی ولایت. غدیر یعنی هویّت و استقلال مذهبی.


     دیده شده توسط نویسنده از کتاب پیام غدیر نوشته آیت الله صافی گلپایگانی

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:39:00 ب.ظ ]





      علت وجود آیات شریفه قرآن در خطبه غدیر   ...

    «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك…»

    علامه اميني در كتاب خويش تحت عنوان، «الغدير في الكتاب العزيز» در باره آيات نازله در مورد واقعه غدير مي‏فرمايد: 

    «خداوند متعال خواست اين حديث همواره تازه ماند و شب و روز آن را كهنه نسازد و دستخوش گذشت زمان نگردد، از اينرو آياتي درخشان و آشكار در اطراف آن نازل كرد و امت اسلام هر بامداد و شبانگاه آنها را مي‏خوانند». 

    گويا پروردگار هستي هر بار كه يكي از اين آيات تلاوت مي‏شود، نظر خواننده را جلب مي‏كند و در روان وي نقشي مي‏نهد و به آنچه كه واجب است وي در باره خلافت كبراي الهي ايمان آورد، در گوش او فرو مي‏خواند. از اين آيات است: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك…»

    الغدير، ج 1، ص 214.

    دیده شده توسط نویسنده وبلاگ از مقاله غدير و فلسفه سياسي اسلام نوشته سید علیرضا سید کباری

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 08:21:00 ب.ظ ]





      غدیر در کلام فواطم(علیهما السلام)   ...

    حديث غدير در روايت فاطمه ها
    چنان كه اشاره شد يكى از نكات بسيار جالب توجه در نقل حديث غدير، روايت آن از طريق سندى است كه ويژگى آن در نقل حديث غدير، منحصر به فرد است و نشان دهنده عنايت خاصى است كه در خانواده امامان شيعه(ع) به نقل اين حديث با حفظ سلسله سند وجود داشته است. يك ويژگى اين روايت اين است كه راويان آن همه از بانوان ارجمند و از خاندان اهل بيت(ع) اند. ويژگى ديگر اين كه در تمام سند نام بانوانى كه از عمّه خويش روايت مى كنند فاطمه است.

    ويژگى سوّم اين كه همه راويان، روايت را از عمّه خويش نقل مى كنند تا به ام كلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) مى رسد و او نيز گفته مادرش فاطمه(س) را نقل مى كند. ديگر اينكه اين روايت در يكى از كتابهاى اهل سنت آمده است و با بيست واسطه به پيامبر اكرم(ص) مى رسد و در سلسله مشايخ صاحب كتاب نيز يكى از بانوان اهل فضل به نام زينب و با كنيه ام محمد دختر احمد بن عبدالرحيم، اهل بيت المقدس قرار گرفته است.

    در برخى منابع شيعى روايتى در فضل اميرالمؤمنين(ع) و شيعيان حضرت(ع) با همين سند و البته با افزايش يك فاطمه ديگر آمده است كه متن آن را نيز در پايان خواهيم آورد

    نكته ديگر در سند اين حديث اين است كه آخرين راوى اين حديث از خاندان اهل بيت(ع) كه روايت را براى شخصى به نام بكر بن احمد ، نقل كرده است، سه نفر از دختران امام موسى بن جعفر(ع) از جمله فاطمه هستند كه ظاهراً همان فاطمه معصومه(س) است و اين از معدود رواياتى است كه حضرت معصومه(س) آن را روايت كرده است. وامّا متن روايت:

     روايت فاطمه ها
    شمس الدين محمد بن محمد دمشقى شافعى، معروف به ابن الجزرى، (متوفاى 833هـ.ق) روايت غدير را به طرق مختلف در كتاب خود اسنى المطالب فى مناقب على بن ابيطالب آورده است؛ از جمله طريق مورد بحث را. مناسب است رشته كلام را به خود ابن الجزرى واگذار كنيم.

    وألطف طريق وقع لهذا الحديث وأغر به ما حدّثنا به شيخنا خاتمة الحفّاظ أبوبكر محمد بن عبداللّه بن المحبّ المقدسي مشافهةً، أخبرتنا الشيخة امّ محمد زينب ابنة أحمد بن عبدالرحيم المقدسية، عن أبي المظفّر محمد بن فتيان بن المثنّى، أخبرنا أبوموسى محمد بن أبى بكر الحافظ، أخبرنا ابن عمّة والدى القاضى أبوالقاسم عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد المدنى بقرائتى عليه،

    أخبرنا ظفر بن داعى العلويّ باستراباد، أخبرنا والدى وأبو أحمد بن مطرف المطرفي قالا: حدّثنا أبوسعيد الادريسى أجازة فيما أخرجه فى تاريخ أستراباد، حدّثني محمد بن محمد بن الحسن أبو العباس الرشيدى من ولد هارون الرشيد بسمرقند و ما كتبناه الاّ عنه، حدّثنا أبوالحسن محمد بن جعفر الحلوانى، حدّثنا علي بن محمد بن جعفر الأهوازى مولى الرشيد، حدّثنا بكر بن أحمد القصرى


    حدّثتنا فاطمه وزينب و امّ كلثوم بنات موسى بن جعفر(ع) قلن حدّثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد الصادق حدّثتني فاطمة بنت محمد بن علي، حدّثتني فاطمة بنت عليّ بن الحسين، حدّثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي عن امّ كلثوم بنت فاطمة بنت النبيّ عن فاطمة بنت رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه وسلّم ورضى عنها ـ قالت:

    أنسيتم قول رسول اللّه(ص) يوم غديرخمّ، مَن كنت مولاه فعليّ مولاه؟ وقوله(ص): أنت منّي بمنزلة هارون من موسى ـ عليهما السلام

    همين حديث را با اين سند، يكى ديگر از علماى اهل سنت به نام ابوموسى مدينى در كتاب خويش كه ويژه چنين رواياتى است آورده و آن گاه افزوده است:

    هذا الحديث مسلسل من وجه وهو انّ كلّ واحدة من الفواطم تروى عن عمّة لها، فهو رواية خمس بنات أخٍ كلّ واحدة منهنّ عن عمّتها.

    نمودار سند ابن الجزرى در روايت فاطميات

    ابن الجزرى، صاحب كتاب اسنى المطالب

    ابوبكر محمد بن عبداللّه بن المحبّ المقدسى

    امّ محمد زينب بنت احمد بن عبدالرحيم المقدسية

    ابى المظفر محمد بن فتيان بن المثنى

    ابوموسى محمد بن ابى بكر الحافظ

    القاضى ابوالقاسم عبدالواحد بن محمد بن عبدالواحد المدنى

    ظفر بن داعى العلوىّ

    داعى العلوى ابواحمد بن مطرف المطرفي

    ابو سعيد الادريسى

    محمدبن محمد بن الحسن أبوالعباس الرشيدى

    ابوالحسن محمد بن جعفر الحلوانى

    على بن محمد بن جعفر الاهوازى

    بكر بن احمد القصرى (العصرى)

    فاطمة بنت موسى بن جعفر(ع) زينب بنت موسى بن جعفر(ع) امّ كلثوم بنت موسى بن جعفر(ع)

    فاطمة بنت جعفر بن محمد(ع)

    فاطمة بنت محمد بن على(ع)

    فاطمة بنت على بن الحسين(ع)

    فاطمة بنت الحسين بن على(ع) سكينة بنت الحسين بن على(ع)

    امّ كلثوم بنت فاطمة(س)

    فاطمة بنت رسول اللّه(ص)

    محمد بن عبداللّه النبي الاكرم(ص)

    چنانكه اشاره شد حديث ديگرى نيز با همين سند ولى با اضافه يك فاطمه ديگر درباره فضيلت اميرالمؤمنين(ع) و شيعيانش وارد شده است. آن فاطمه نيز دختر امام على بن موسى الرضا(ع) است كه روايت را از سه عمّه بزرگوارش فاطمه معصومه، زينب و امّ كلثوم(س) نقل مى كند. اين حديث را مرحوم علاّمه مجلسى از كتاب مسلسلات جعفر بن على بن احمد قمىّ اين گونه نقل كرده است:

    حدّثنا محمد بن على بن الحسين قال: حدّثنى أحمد بن زياد بن جعفر قال: حدّثنى أبوالقاسم جعفر بن محمد العلويّ العريضي، قال: قال أبوعبداللّه أحمد بن محمد بن خليل: قال: أخبرنى علىّ بن محمد بن جعفر الأهوازي32 قال: حدّثني بكربن أحنف قال: حدّثتنا فاطمة بنت علىّ بن موسى الرضا(ع) قالت: حدّثتني فاطمة وزينب و امّ كلثوم بنات موسى بن جعفر(ع)، قلن: حدّثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد(ع) قالت: حدّثتني فاطمة بنت محمد بن علي(ع) قالت: حدّثتني فاطمةبنت علي بن الحسين(ع) قالت:حدّثتني فاطمة وسكينة ابنتا الحسين بن علي(ع) عن امّ كلثوم بنت علي(ع) عن فاطمة بنت رسول اللّه(ص) قالت: سمعت رسول الله(ص) يقول: لمّا أسري بي الى السماء دخلت الجنّة فاذا أنا بقصر من درّة بيضاء مجوّفة، وعليها باب مكلّل بالدرّ والياقوت، وعلى الباب ستر فرفعت رأسي فاذا مكتوب على الباب: لا اله الاّ اللّه محمد رسول اللّه عليّ وليّ القوم واذا مكتوب على الستر: بخّ بخّ مَن مثله شيعة علىّ؟

    فدخلته فاذا أنا بقصر من عقيق أحمر مجوّف، وعليه باب من فضة مكلّل بالزبرجد الأخضر، واذا على الباب ستر، فرفعت رأسي فاذا مكتوب على الباب: محمّد رسول اللّه، عليّ وصىّ المصطفى واذا على الستر مكتوب: بشّر شيعة عليّ بطيب المولد .

    فدخلته فاذا أنا بقصر من زمرّد أخضر مجوّف لم أر أحسن منه، وعليه باب من ياقوتة حمراء مكلّلة باللولؤ وعلى الباب ستر فرفعت رأسي فاذا مكتوب على الستر: شيعة عليّ هم الفائزون ، فقلت: حبيبى جبرئيل لمن هذا؟ فقال: يا محمد لابن عمّك ووصيّك عليّ بن ابى طالب(ع) محشر الناس كلّهم يوم القيامة حفاة عراة الاّ شيعة عليّ ويدعى الناس بأسماء أمّهاتهم ماخلا شيعة عليّ فانّهم يدعون بأسماء آبائهم ، فقلت: حبيبى جبرئيل وكيف ذاك؟ قال: لانّهم أحبّوا عليّاً فطاب مولدهم .

    سيدضياء مرتضوى

    علوم حديث آوینی7

     

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:57:00 ب.ظ ]





      نزول سه باره جبرئیل در یک روز بر پیامبر...!!!   ...

    مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى إِلَىَّ، وَ أَنَا أُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: إِنَّ جَبْرئيلَ هَبَطَ إِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ كُلَّ أَبْيَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ أَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى (عَلى‏ أُمَّتى) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى‏ إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِىَّ بَعْدى وَهُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَاللَّهِ وَ رَسُولِهِ.

    هان مردمان! آن‏چه بر من فرود آمده در تبليغ آن كوتاهى نكرده ‏ام و حال برايتان سبب نزول آيه را بيان مى‏كنم: همانا جبرئيل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوى سلام، پروردگارم - كه تنها او سلام است - فرمانى آورد كه در اين مكان به ‏پا خيزم و به هر سفيد و سياهى اعلام كنم كه علىّ‏بن ابى‏طالب برادر، وصى و جانشين من در ميان امت و امام پس از من بوده.جايگاه او نسبت به من به‏سان هارون نسبت به موسى است، ليكن پيامبرى پس از من نخواهد بود او (على) صاحب اختيارتان پس از خدا و رسول است.

    یکی از معدود دفعاتی که حضرت جبرئیل سه دفعه بر پیامبر اکرم (ص) نزول کردند . در واقعه غدیر بوده است که در هر سه بار از پیامبر درخواست میکنند که حضرت علی را به مردم به عنوان ولی و جانشین معرفی کنند.

    سند خطبه غدیر، بند 12، دیده شده توسط نویسنده وبلاگ

    موضوعات: مناسبت ها, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 07:18:00 ب.ظ ]





      ماجرای مباهله و اعمال این روز   ...

    پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی (ص)برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.

    نامه حضرت محمد (ص)به اسقف نجران

    مشروح نامه پیامبر (ص)به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع). [این نامه ایست] از محمد ((صلی الله علیه و آله وسلم))، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب (ع) را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».

    ادامه »

    موضوعات: مناسبت ها  لینک ثابت



     [ 12:34:00 ب.ظ ]





      چند دلیل عقلی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)   ...

    این روزها عده ای از سر جهالت ، عده ای از سر سطحی نگری و گروهی هم از روی تعصبات قومی و نژادی و عده ای هم از سر عناد سعی میکنند دفاع از حریم حضرت زینب و جنگیدن در سوریه را کم اهمیت جلوه دهند .

    مسلما در اینگونه موارد سخن گفتن با مغرضینی که خود را به خواب زده اند و خود در باطن از همه حقایق با خبر هستند و در ظاهر انکار و تمسخر می ورزند ، کار بیهوده و آب در هاون کوبیدن است و باید تنها دعاگوی سلامت ذهن و ایمانشان بود.

    اما روی سخن اینجانب با کسانی است که از سر جهالت و سطحی نگری و … به این مساله با دیده تردید می نگرند. در جواب این دوستان باید به چند نکته اشاره کرد.

    اول آنکه ورای تمام ادله و مستندات قرآنی و روایی و سیره اهل بیت که در کتب معتبر شیعه و اهل سنت آمده است ، دلایل عقلی زیادی در توجیه و اثبات صحت و حقانیت جنگ در سوریه وجود دارد که عبارتند از:

    1. حفظ تمامیت ارضی ایران و جلوگیری از نفوذ داعش و هم پیمانانش به ایران

    اولین دلیل عقلی که هر عقل سلیمی آن را می پذیرد آن است که دشمن در پشت درب ِخانه کمین کرده است و بهترین دفاع در مقابل دشمن ظالم و زالو صفت ، حمله است . بسیار سطحی و کوته نظری است که دشمن را از خود دور دیده و منتظر نفوذ آن ها بود تا بعد دفاع کرد.

    چنانچه وضعیت کشورهای همسایه ایران مثل ترکیه ، عراق، افغانستان ، پاکستان و حتی کشورهای غیر همسایه مثل فرانسه و …. موید این مطلب است .کشورهایی  که خود را در ظاهر بی طرف هم نشان دادند از گزند داعش در امان نبوده و نیستند.

    2. دفاع از انسانیت و مقام انسانی

    جنایات مختلف داعش در طول این سالها نشان داده که این گروه با هیچ اعتقاد و منش دینی و انسانی سر سازگاری ندارند و زن و کودک و پیر وجوان برای آنها فرقی ندارد. دیدن تصاویر جنایات های داعش دل هر انسان آزاده از هر دین و مسلکی را به لرزه در می آورد .

    و اگر جلوی این جنون و افراطی گری گرفته نشود به زودی شاهد از بین رفتن نسل بشر و ارزش های انسانی هستیم .

    3. جلوگیری از اندیشه افراطی گری

    ممکن است گروهی به این مساله اشاره داشته باشند که جنگ در سوریه کمک به اعراب است و تاریخ نشان داده که اعراب معمولا در مناقشات و حتی کنوانسیون های بین المللی هیچگاه طرفدار ایران نبوده و به نفع کشورمان گامی بر نداشته اند . اما باید توجه کرد که امروز مساله سوریه مساله ای قبیله ای و نژادی نیست . بلکه مبارزه در سوریه یک ایدئولوژی و مقابله فرهنگی در مقابل جریان خشونت طلبی و افراطی گری است.

    اگر نگاهی به افرادی که مجذوب این فرقه ها شده اند بیندازیم متوجه میشویم که بیشتر این افراد نیروهای جوانی هستند که تحت تاثیر فیلم های جنگی و تخیلی هالیوودی و بازی های جنگی ، برای ارضای حس ماجرا جویی و خشونت طلبی جذب این گروه شده اندو عدم مقابله با چنین تفکری که خون انسان ها را مباح و همه را دشمن میپندارد ، باعت ترویج و اقبال عمومی شده و در نتیجه حیات و امنیت انسانی را تهدید خواهد کرد.

    4. دفاع از ارزش های ملی و مذهبی

    اقدامات فرقه داعش نشان داده است که اماکن ، ذخائر تمدن و حیات بشری برای آنان هیچ ارزشی ندارد. تخریب امکان ملی و باستانی و مذهبی ( در مورد همه ادیان و مذاهب)سند این مدعاست .

    حملات آنان یاد آور حملات مغول است که در پی آن هزاران هزار کتاب و اسناد و امکان تاریخی و مذهبی که از ذخائر به آتش کشیده شد.

    اگر تنها ذره ای به تمدن و حیات بشری ، علاقمند باشیم متوجه میشویم که جنایاتی که داعش در مورد اماکن و ثروتهای عمومی جامعه انجام میدهند دست کمی از نسل کشی این فرقه ندارد.دلیل این مطلب هم آن است که آیا می شود به عقب برگشت و مثلا کاخ تیسفون را از اول ساخت و یا دوباره هابیل و قابیل را زنده کرد .

    دلایلی که بیان شدصرفا دلایل عقلی است و این تنها شمه ای از دلایل عقلی بود اما آیا همین مختصر دلایل باعث نمی شود که حداقل در قول و زبان ما هم مدافع حرم باشیم؟؟

    موضوعات: دست نوشته های خودم, اجتماعی  لینک ثابت



    [شنبه 1395-07-03] [ 08:04:00 ب.ظ ]





      چشمان شهدا...   ...

     

    موضوعات: اخلاقی  لینک ثابت



     [ 07:56:00 ب.ظ ]





      اذعان شیعه و سنی به نزول آیه اکمال دین در روز غدیر و در شان علی (علیه السلام )   ...

    از جمله آیات که در روز غدیر خم در شأن امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده این آیه است: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ دِينِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَکُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً»[1]؛ «امروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد بزنند و اختلالی رسانند طمع بریدند پس شما از آنان بیمناک نگشته و از من بترسید، امروز دین شما به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آئین را که اسلام است برایتان برگزیدم».

    امامیه بطور عموم و بدون استثنا اتفاق دارند به اینکه، این آیه کریمه پیرامون نص غدیر نازل شده است.

    روایات  اهل سنت مربوط به وقت نزول این آیه:

    1- حافظ، ابوجعفر، محمدبن جریر طبری، در کتاب «الولایه» به اسناد خود از زیدبن ارقم در حدیثی روایت فرموده که: این آیه کریمه روز غدیر خم در شأن امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده.

    2- حافظ، ابن مردویه، اصفهانی، از طریق ابن هارون عبدی، از ابی سعید خدری روایت کرده که: این آیه در روز غدیر خم بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده هنگامی که فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاهُ» و سپس روایت مزبور را از ابی هریره نقل کرده و در آن تصریح شده که روز مزبور هجدهم ماه ذی الحجّه الحرام است یعنی روز بازگشت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از حجة الوداع.[2]

    3- حافظ، ابونعیم اصفهانی، در کتاب خود (ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام) روایت نموده و می­گوید، حدیث کرد ما را، محمدبن احمدبن علی بن مخلد محتسب، که او را از محمدبن عثمان بن ابی شیبه، و او از یحیی حمانی و او از قیس بن ربیع، و او از ابی هارون عبدی، از ابی سعید خدری (رضی الله عنه) روایت نموده که: پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مردم را در غدیر خم به سوی علی علیه السلام دعوت نمود، به آن جناب خار و خاشاک زیر درخت برطرف شد و آن روز پنج شنبه بود، سپس پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، علی علیه السلام را طلبید و دو بازوی او را گرفت و بلند کرد تا به حدی که مردم سفیدی زیر بغل رسول خدا را دیدند. سپس آن اجتماع متفرق نشد مگر بعد از نزول این آیه «الیوم اکملت لکم دینکم…».

    پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «الله اکبر علی اکمال دین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی و بالولایه لعی من بعدی» سپس فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلیٌ مَولاهُ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله.»

    در این هنگام حسان عرض کرد: یا رسول الله اجازه فرما درباره علی علیه السلام اشعاری بگویم که شما آن ها را بشنوید، فرمود: بگو به میمنت و برکت الهی، پس حسان برخواست و گفت: ای گروه بزرگان قریش من پیرو امر ولایت گفتار خود را به شهادت رسول خدا که در امر ولایت مجری است، اعلام می­دارم.

    4- حافظ، ابوبکر، خطیب بغدادی،[3] در تاریخ خود از عبدالله بن علی بن محمد بن بشران، از حافظ علی بن عمر دار قطنی، از حبشون خلال، از علی بن سعید رملی، از ضمره، از ابن شوذب، از مطر وراق از ابن حوشب، از ابی هریره، روایت نموده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: هرکس روز هجدهم از ذی الحجه الحرام را روزه بدارد خداوند روزه شصت ماه برای او می­نویسد و آن روز غدیر خم است.

     دیده شده توسط نویسنده از منابع زیر
    [1]- سوره مائده (5)، آیه 3.
    [2]- اسماعیل بن عمر، ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج 2، مرکز اطلاعات و مدارک الاسلامی، 1387، ص 14.
    [3]- حافظ ابوبکر، خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج 8، بیروت: دارالکتب العلمیه، بی تا، ص 290.


    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 11:17:00 ق.ظ ]





      ای سیب...   ...

    حکایت من و تو

    حکایت آن سیب چرخان و غلط زنان در مسیر رودخانه هست

    که هزاران هزار عاشق دارد

    دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

    یا حسین

    موضوعات: دست نوشته های خودم  لینک ثابت



    [جمعه 1395-07-02] [ 05:08:00 ب.ظ ]





      مهر محرم ...   ...

    آمدن بوی مهر می دهد محرم

    بوی چشم انتظاری یاس

    بوی امید مایوس شده عباس

    بوی انتظار مادران چشم به راه

    بوی سبز ترین احساس ها

    آمدن همیشه بوی مهر می دهد محرم

    بوی حسین(علیه السلام)

    بوی سیب

    بوی عشق

    موضوعات: مناسبت ها, دست نوشته های خودم  لینک ثابت



     [ 04:40:00 ب.ظ ]





      کرامت حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام)   ...

    مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید:سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:

    ” امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم.”

    گفتم:” آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!”

    فرمود: ” ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ “

    گفتم:” نه، ای مولای من. ” فرمود: ” پس چه؟ “

    گفتم:” دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود “

    امام چنین دعا کرد: ” خدایا او را ثابت‌قدم بدار. “

    سپس فرمود:” من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم.”

    ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست.

    سپس فرمود: ” من پس از سه روز از دنیا می‌روم. “

    من به گریه افتادم. فرمود: ” گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. “

    منابع: بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون اخبار الرضا.

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



    [پنجشنبه 1395-07-01] [ 08:26:00 ب.ظ ]





      رستگاران چه کسانی هستند؟   ...

    پیامبر گرامی اسلام در خطبه غدیر رستگاران را این چنین معرفی می کنند:

    مَعاشِرَالنَّاسِ، السّابِقُونَ إِلی مُبایَعَتِهِ وَ مُوالاتِهِ وَ التَّسْلیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئکَ هُمُ الْفائزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ.

    مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا ما یَرْضَی الله بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَلَنْ یَضُرَّالله شَیْئاً.

    اللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ (بِما أَدَّیْتُ وَأَمَرْتُ) وَاغْضِبْ عَلَی (الْجاحِدینَ) الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.

    هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب امیرالمؤمنین، رستگارانند و در بهشت هی پربهره خواهند بود.

    هان مردمان! آن چه خدا را خشنود کند بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.

    پروردگارا، آنان را که به آن چه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز. و بر منکران کافر خشم گیر!

    متن و ترجمه خطبه از سایت حوزه

    غدیر، مولا علی

    موضوعات: مناسبت ها, مطالب و مقالات علمی  لینک ثابت



     [ 07:13:00 ب.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    " هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی، خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی، عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی، هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی، و در طوفان های وحشتزای حوادث رهایم کردی، تا هیچ آرزویی در دل نپرورم و هیچ خیری نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم... تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ترا بر همه این نعمتها شکر می کنم."